چیزی که مینویسم شاید خوب از آب در نیاد چون به دلیل مستی زیاد خیلی چیزا یادم نیست بگذریم…
چهارشنبه ۱۶ دی ماه ۱۴۰۰ تصمیم گرفتیم بریم خونه و مست کنیم میشد سومین باری که میدیدمش ازش خوشم میومد خیلی زیاد رفتارش و کاراش نشون میداد آرومِ پس احتمال خیلی زیاد میدادم بهم آسیبی نزنه ما حتی باهم حرفم زیاد نمیزدیم من آدم پر حرفیم ولی وقتی میدیدم که اون ساکته منم بعد دو سه جمله میگفتم چرا حرف بزنم سرد بود و برف میومد تو ماشین یه سکوت
سنگین بود اینا رو توضیح نمیدم طولانی میشه خلاصه رسیدیم خونه لباسام و که در آوردم یه ست سفید تنم بود سوت زد گفت واو چه زیبا
به دستگاه وصل شدم و آهنگ high enough و گذاشتم با ریتم آهنگ سرمون و تکون میدادیم مزه ها رو آورد بهش گفتم کمک نمیخوای چون هیچکاری نکرده بودم گفت تو آبجو بریز حدتم که خودت میدونی بهش گفتم نه نمیدونم خندید پشت میز نشستیم صحبت به خانواده های مذهبیمون و اولین بار هایی که گل کشیدیم رسید لیوانم و که سریع سر کشیدم گفت واو بیا جفتمون باهم بخوریم ببینیم کی میبره خلاصه اینجوری شد که مسابقمون تو سرکشیدن لیوانای پر آبجو شروع شد لیوان دوم بطری دوم گفتم من دیگه نمیتونم لیوان و از جلوم برداشت درست یادم نیست اما داشتم خاطره دومین علف زدنم و تعریف میکردم که گفت بلند بشیم وایسیم
داشتم تعریف میکردم و تو همین تعریف کردنا و خندیدنا هی بیشتر میرفتم بین دستاش و بعد بغلش کردم اونم من و بغل کرد سرم و گرفتم بالا اول لپش و بوس کردم و بعدم لباش و خب دیگه لب گرفتیم یعنی تماس اولین لبمون با هم دیگه جدا نشد خیلی خیس و عمیق و هوسناک داشتیم لب میگرفتیم نمیتونستم خودم رو کنترل کنم همش تکون میخوردم صورتم و میکشیدم به صورت و ریشاش دوباره میبوسیدمش از گردنش آویزون میشدم دستام و دو طرف صورتش میذاشتم انگار توی هم میپیچیدیم محکم کوبید من و به دیوار!
فشارم میداد به دیوار کونمو محکم چنگ میزد گردنم و انگشتاش و وحشی فرو میکرد تو موهام سرم و میکشید عقب و همون جا فهمیدم اون شخصیت آروم فقط یه نقاب بود
همون جوری تلو تلو تا تخت رفتیم و هلم داد و افتادم رو تخت اومد روم و لب گرفتنا تو بغل هم لولیدن همه اینا ادامه داشت یبار من روش بودم یبار اون بافتم و خودم در آوردم و اون با یه دست سوتینمو… بنداش افتاد رو شونه هام از تنم در آورد و برای اولین بار تو زندگیم کسی اینجوری سینه هامو میخورد و میک میزد نوکش و با دندوناش میکشید انگار داشت یه شراب و مینوشید بین دستاش و انگشتاش فشار میداد واقعا یه لعنتی بود بهش گفتم:
_ وای خیلی حال میده
سکسمون به سه راند و انواع و اقسام پوزیشن کشیده شد حتی فانتزی سکس روی اوپن آشپز خونه رو برام به حقیقت تبدیل کرد و لعنتی بهترین بود بهترین
خیلی مست بودم بهش گفتم هر وقت که بخوای برات نود میفرستم
مثله بچه ها وقتی تشنم بود لیوان و گذاشت لب دهنم و بهم آب داد آرزو میکنم از این سکسای وحشی و در عین حال خیلی مهربون داشته باشید بهترین سکسم بود
بعدش با اورال ارضام کرد نمیدونم چرا شهوتم بهش از بین نمیرفت با این که داغون بودیم و خسته تو آسانسور باز بوسیدمش تو ماشین بهش کرم میریختم گفت حیف که هیچ جونی برام باقی نذاشتی…
نوشته: خانم راچستر
اولین جمله نوشته بودی از شدت مستی بعضی چیزارو یادم نمیاد این پاراگرافو که خوندم گفتم خب سه لیتر 55 زده با مزه کونیاک دو نخ لایتم پشتش ولی چشمم خورد به علف دیگه نخوندم
اخه ما با سگی ابجو میخوریم به عنوان مزه اونم تند تند که گیراییش بره بالا
بعد تو علف میزنی، با ابجو مست میشی!!!
وطنم ای شکوه پا بر جا
خانم راچستر
سلام
وقتتون بخیر
نوشتتون خوب بود.
علف وگل با مشروب
میری تو فضا.
ولی
قشنگتر از اون
عکسهاییست که به نمایش گذاشتین.
زیبا و دلنشین جونم.
💅💅💅💅💅💅💅
من معمولا ریمیکس آهنگها را بیشتر دوست دارم
ولی high enough را نه
اجرای اصلیش بهتره
متن آهنگ هم اونجاش که میگه
I used to like smoking to stop all the thinking
دقیقا تعریف خود منه
برعکس بیشتر آدمها، موقعی سیگار میکشم که نخوام به چیزی فکر کنم
وگرنه برام لذتی نداره.
لایک پنجم تقدیم شما
همون اولش که نوشته بودی چهارشنبه 16 دی ماه 1400، تقویم رومیزی جلوم بود و ناخودآگاه چشمم رفت روی تقویم و دیدم 16 دیماه 1400 پنج شنبه بود و فهمیدم دروغه و ادامه ندادم 😁
بنظرتون باید دقیق یادم میومد تقویم و ؟ واقعا با اون وضع
کسشر