سلام به همه علی هستم ۲۷ سالمه قدم ۱۸۰ بدنسازم ، نامزدم زهرا ۲۱ سالشه تازه نامزد کردیم ، زهرا دختری تپل با پوستی فوق سفید سینه های ۸۵ کون گنده ژله ای که وقتی راه میره رونای تپلش با کونش میلرزه دیوونه میکنه همه مردارو معمولا پاشنه بلند میپوشه با لاکقرمز ، وقتی ۱۷ ساله بود باهم اشنا شدیم اوایل دوستیمون رابطه داشتیم پرده همنداشت یه پیرمرد پردشو رده بود ، سال پیش که منو زهرا باهم دوست بودیم یک روز زهرا به من زنگ زد گفت خونمون خالی ۲ روز مامان و باباش رفته بودن تهران گفت بیا خونه ما منم تیپ عالی زدم رفتم خونشون موقع ورود به در اصلی خونشون نگهبان بود بدجور نگاه میکردن ۲ نفر بودن پرسیدن از من کدوم تبقه میرید منم گفتم ۵ نگهبان اومد تا دم در خونشون تا راهنماییم کنهزهرا درو باز کرد وااااای چه سکسی پوشیده بود یه شلوارک یه تاپ بدون سوتین ممه های سفیدش دیده میشد با کفش پاشنه بلند که پاهای خوردنیش هر مردی رو دیوونه میکنه در رو که باز کرد نمیدونست نگهبان هم اینجاس بهو نگهبانو دید خشکش زد زود رفت پشت در نگهبان ۱۰ ثانیه دهنش باز مونده بود واسه زهرای جنده رفتم تو دیدم . رفتم تو خلاصه ناهار خوردیم سکس کردیم موقع سکس به زهرا گفتم العان نگهبانتون میگه چقد جندس این زهرا . زهرا هم گفت بگه دیگه منو که دید العان جق میزنه بعد ما از خونه درومدیم رفتیم بیرون تموم شد ، فردای اون روز من بازم رفتم خونشون داشتیم چایی میخوردیم نگهبان درو زد زهرا رفت درو باز کنه ۳،۴ دقیقه طول کشید نگران موندم رفتم پیشش دیدم زهرا صورتش سفید شده مثل گچ گفتم چی شده جواب ندادن بازم پرسیدم زهرا گفت دیروز از خونه درومدنی نگهبان عکس دوتامونو گرفته و تهدید میکنه که به بابات میگم پسر میاری خونه منم گفتم خوب چی میخوای حالا اونو پاک کنی گفت زهرا خانم به منو همکارمم باید حال بده ، زهرا هم گفت نه نمیشه منم گفتم بهش که باید این کارو بکنی خلاصه زهرا قبول نمیکرد گفتم همکارتم خبر کن ۱۰ دقیقه بعد بیایین ، نگهبان گفت پس زهرا ارایش غلیظ بکن که من دوس دارم رفت زهرا هم دادو بیداد میزد برام منم گفتم تو ارایشتو بکن بیان حرف بزنیم ، زهرا ارایش کرد اومد پیشم گفت چطور شدم گفتم مثل جنده ها شدی چیزی نگفت بعد ۱۰ دقیقه اومدن اینا زهرا هم اتاق بود گفتم بفرمایین بشینین من زهرارو بیارم ، رفتم پیش زهرا گفتم عشقم بیا خاستگارات اومدن زهرا میگف نمیام به زور کشوندمش پیش اونا ، مردا تا زهرارو دیدن سیخ کردن دست به کیر شدن ، بهشون گفتم خوب از کجا شروع کنیم ، یکیشون که اسمشم نمیدونم گف با شرتو سوتین و کفش پاشنه بلند یکم برقصه جلومون تا گوشتاشو ببینیم چجوری میلرزونه به زور تاپ و شلوارک زهرارو دراوردم ممه های گنده و سفید و لرزونش افتاد بیرون شلوارکو که دراوردم رونای گوشتیش با کون لرزون و سفیدش و که دیدن یه جون بلندی کشیدن به زهرا گفتم برقص جلوشمن زهرا میرقصید کونه گندشو میلرزوند با ممه هاش این دوتا هم میمالیدنش یکیش گفت رقصیدنی از خودت تعریف کن بگو زهی زهی جنده زهی ، من حسابی سیخ کرده بودم زهرا میرقصید و میگفت تا حالا گوشت ۲۱ ساله به این سکسی کردنی دیده بودین سفید برفیم من بعد میرفت جلوشون ممه هاشو تکون میداد یکیشون افتاد به پاهاش پاهاشو لیس بزنه کفشای پاشنه بلندشو دراورد کرد تو دهنش زهرا هم گفت اره پاهام خوشگله همه میخوان بخورنش اون یکی گرفت زهرارو همه جاشو میخورد لیس میزد زهرا هم اه و ناله میکشید مگفت بخورین من جنده گوشتی رو منم جق میزدم . بقیه در قسمت دوم
نوشته: علی
با این وجود خواهرت هم زیر کیرم باشه مشکلی نداری نه ؟
خدایی کی بهت گفت داستانت قشنگه که میخای ادامش هم بنویسی؟
ادامه نده آقا ادامه نده بیناموس جقی
من و بچه ها خواهش میکنیم بقیش بزار برای نسل بعد😅😅😅
جان کیر بابات ننویس
آخر آخر کسخلهایی با لهجه دری البته
راستی وضعیت کابل چطوره خبرداری
خيلى كيريه داستانت.تو رو خدا ديگه ننويس.ريدى به هر چى داستان بيغيرتيه.تو فقط بيغيرتى رو اجراش كن.يعنى خواهر و مادر و زن جندت رو زير كير بكن ها بخوابون.لازم نيست ديگه داستان كيرى بنويسى.
از دکتر رفتن مرد هم بگید اگه شیطونی میکنه خانومت
مردک یه سر به شورتت بزن ، بوش همه جا پیچیده
پیرمرد زده بود پردشو؟؟!
نشد یه بار یه نفر داستان درست و حسابی بنویسه
علی کونی بدنساز چاقال دو نگهبان بودند و یکیش روز اول تو رو تا جلو در مشایعت کرد فرداش هر دو اومدند تو بااینکه میدونستند تو با اون قد و بدن خونه هستی بعد حتما مامی جونت رفته بود کیوسک نگهبانی تا پسر کونیش رو بکنند حالا میگفتی اومدند تو رو بکنند حرفی نبود ولی بقول خودت زنت از قبل اونجا بوده بدون پرده تو دیگه چی میزنی چاقال باقلوا
ببخشید من فقط چند خط اول داستان را خواندم. نامزد شما از ۱۱ سلگی دوست شماست و پرده نداشته است؟
یعنی همون که گفت نگهبان اومد باهام دیگه نخوندم. کسکش بیناموس کونی
طرف به زور کار میکنه نگهبانی بعد بیاد دنبال کونی.
آره اومده بردتت تهه پارکینگ کونت گذاشته آبشن ریخته تو دهنت. چاقال حداقل از کون دادنت بنویس که واقعی تر باشه.
امتیاز نمیدن دروغ بگی دیوث
خدای واقعا حالت بده برو یه دکتر دامپزشکی چیزی معاینه کنه دارو بده بهت
علی کوچولو این کصکش کوچک قصه مینویسه کصشعر میگه
دستش تو شرتشه جقم میزنه وقتی میخوابه تو خواب اون
نامزدش کص میده کون میده واسه علی بیغیرت
علی بیغیرت باباش رفت جبهه وقتی رفت جبهه
مامانش کص میداد کون میداد ساک میزد تا خرجش درآد
علی بیغیرت مشنگ کوچک نامزدش پاره شد پوره شد
علی جق میزد …
نویسنده نگهبان ساختمونه 😂