خاطرات سکسی پر خطر من -۲

1390/06/13

قسمت قبل

تا اونجای داستان براتون تعریف کردم که افتادم تو کار خلاف و با مریم اشنا شدم و اخر داسان که جوری سینه هاشو خوردم که سینه های مادرمو نخورده بودم و ادامه داستان…!

اونم خیلی حشری بود شروع کرد واسه من ساک زدن ماهم که بچه پایین شهر از این چیزاهم ندیدیم اول حول شده بودم لامصب ولی چه قل قلکی میداد خلاصه بعد از 5دقیقه ساک زدن نوبت من شد با لاتنه که لخت بود شروع کردم به درآوردن شلوارکش ما هم که تا حالا کس لیسی نکردیم اخه خدایش هم خیلی کیریه نمیشود اصلا سمتش رفت ولی چون مجبور بودم شروع کردم به لیسیدن حالا هی اون میگفت چوچولمو لیس بزن منم که نمیدونستم چوچول چیه! ولی از ترفند لاشی بازی استفاده کردم هر جایی می امد لیس میزدم هی اون میگفت بیا بالا تر تازه فهمیدم چوچول کجاست! خلاصه بعد از کلی کس لیسی نوبت سیخ زدن شد رفتم سراغ کونش یه تف آبدار زدم در سوراخش و بعد تا خواستم بکنم تو فریادش کل ساختمانو پر کرد که ترس وارد دلم شد! گفتم چته گفت آخه درد داره ازش کرم خواستم تا راحتر بشه ولی از بخت بدم کرم نداشت منم از کرم ضد آفتاب استفاده کردم ولی انقد سوراخش تنگ بود که مگه تو میرفت! دهنمون گایده شد اون فریاد میزد و من فرو میکردم دیدم فایده نداره چون به حالت سگی بود دستم بردم طرف سینه هاش و شرو کردم به کسو شعر گفتن عاشقانه تا شل کنه که منم راحت شم کارم با فایده بود چون تلمبه زدنم راحتر شده بود و اونم داشت لذت میبرد چون دفعه اولم بود که توی زندگی سگیم داشتم سکس میکردم خودمم تو اوج لذت بودم که با فریاد بلند مریم به خودم اومدم که چه گوهی خوردم اون میگفت 32م(مستعار) خون! داغونم کردی منم که حال خودم نبودم تازه فهمیدم که چی شده وای! خدا دیگه مریم دختر نبود و حالا شده بود یه زن که دیگه پرده نداشت! یه زره دل داریش دادمو که من و تو واسه هم دیگه ایم این کار دیر و زود باید انجام میشد خلاصه مخشو زدمو سکسو ادامه دادم البته این دفعه از کس اونم دیگه لذت کیر از کسو چشیده بودو دیگه من و از کون خوشگلش محروم کرد ولی به جاش یه کس تپل مامانی بهم هدیه داد که خودم با کیرم راهش باز کرده بودم جالب اینجا بود که آبم قصد اومدن نداشت خودمم مثل شما تعجب کرده بودم! نمیدونم بخاطر خون بود یا اینکه دفه اولم بود کس میکردم جوفتمون دیگه سکسی سکسی شده بودیم مشتی داشتیم هم دیگرو مثل سک لیس میزدیم آخه جفتی در اوج لذت بودیم من اولی بارم بود که کس میکردمو اون اولین بارش بود که کس میداد آب من نیومد که نیومد ولی اون بدبخت یه 4؛5 باری ارضا شد دیگه نای تکون خوردنم نداشت بهم گفت بسه دیگه نا ندارم منم که هنوز ارضا نشده بودم منت از دست خود کشیدمو لوله کردم بر قامت
کیرم کشیدم و ارضا شدم نمیدونم شما این جورید یا نه! ولی من و مریم جانم که دیگه پاره ای از تنم شده بود وقد دنیا دوستش داشتم (البته پولش) مثل خر گشنمون شده بود مریم که جونی براش نمونده بود که بخواد تکون بخوره آشپری کنه خودم پاشدم رفتم سر یخچال هر چیزی که میشد خورد قاطی کردم شد شام! بعد از سکس مون اخه به قول بچها من خر یه ماه مرده ام میخورم هیچی کیرمم نیست البته این مربوط میشه به زندگی خیابونی خلاصه تخم مرغ جوجه کالباس آبلیمو نعناع و هر چی که گیرم میومد میریختم تو ماهی تابع ربع و روغنم زدم اوردم بخوریم جاتون خالی زدیم تو رگ ولی مریم بدبخت مادر مرده که عادت به غذای لاشخوری نداشت تا صبح از بالا و پایینش تگری میومد بعد اینکه مریم حالش بهتر شد لخت مادر زاد تو بغل هم خوابیدم صبح تازه بدبختی شروع شد! چشتون روز بد نبینه مریم خانم تازه فهمده بود که دیشب چه کونی داده وسایل خونه بود که میومد طرفم من بهش گفتم اخه کس ننه دیشب دادی امروز دردت گرفته! دیشب که کلی حال کردی حالا چه مرگته البته همه اینها نازو گوز بود از اون روز به بعد مریم واقعأ منو دوست داشت یه چند ماهی همین جوری با هم بودیم که هر وقت دلم میخواست البته فقط از کس میکردمش پولم ازش میگرفتم البته مریم چند تا دوست پسر و دختر داشت که توی هر پارتیها اونام پای ثابت بودن که من فکر میکردم اونا هیچ چشم داشتی به من و مریم ندارن یی بار بعد از سکس همیشگی که دیگه لذت اولیه رو نداشت و آب منم مییومد مریم بهم پیشنهاد ازدواج داد البته سر سری انروز حرفشو زیاد جدی نگرفتم اخه من آس و پاس همینه که با مریم سکس داشتم باشم زیاد بودچه برسه که شبم شوهرش از این قضیه چند هفته ای نگذشت بود که بعد از پارتی که جمع خودمونی شده بود به طور رسمی ازم خواستگاری کرد شاید واسه شما عجیب باشه ولی مریم واقعن عاشقم شده بود ومن عاشق پول مریم خیلی ها تو گوشش میخوندن که این پسر بدرد تو نمیخوره ولی مریم سر حرفش بود و به خاطر من با خیلیها قطع رابطه کرد قضیه دیگه جدی جدی شده بود اولیش یه تهدیدهایی از جانب همون دوستهای همشگی مریم بهم شد منم که بچه پایین شهر بودم کیرمم نبود این کسو شعرایی که میگن چیه یه روز من تنهایی به یه مهمونی دعوت کردن من خر بگو کس خل حاضر نیستند تو رو نگاه کنن چه برسه به اینکه دعوتت کنن! به مهمونی من کله خرم رفتم جاتون خالی بعد از کلی خوش و بش کردن شروع کردیم به مشروب خوردن انقد مست شده بودم که دیگه حال راه رفتنم نداشتم جوری زدنم که حس میکردم دارم ان بالا میارم وقتی به خودم اومدم فقط فهمیدم دور و برم پر درخته کس کشا من انداخته بودن تو چیتگر زنگ زدم به یکی از دوستام که بیاد منو جمع کنه اخه به مریم شک کرده بودم که از جانب اون امده باشن برگشتم خونه یک هفته ای صبر کردم که حالم سر جاش بیاد مریم هم هر چی زنگ میزد جوابشو نمیدادم فکر میکرد ازش زده شدم بعد از این یک هفته هر چی آشنا و دوست و مواد فروش کلفت تو دستو بالم بود جمع کردم حدود 70یا 80 نفری میشدن که حاضر بودن به خاطرم دعوا کنن رفتیم سراغشون یه 15 تایی موتور و چند تا ماشین و تا دلتون بخواد قمه بود و یه چند تا کلت هم بود یه چهارتایی از اونایی که ریخته بودن سرم رو گیر آوردیم بیرون1 دختر و 3تا پسر-

نوشته: DS


👍 0
👎 0
21739 👁️


     
برای نظر دادن وارد شوید یا ثبت نام کنید

296942
2011-09-04 21:09:28 +0430 +0430
NA

داستان اولتونخوندم پس داستانه دومتم نميخونم،چون مزه اش به اينه که دوتاشو باهم بخونم

0 ❤️

296943
2011-09-04 22:53:36 +0430 +0430
NA

سلام,من داستان اولتو نخونده بودم اما دوم رو خوندم,من آخرشم متوجه نشدم كه اين داستان سكسي بود,يا آموزش آشپزي بود,يا داشتي فيلم پنجه ي ببر رو تعريف ميكردي!!!
دوست من افتضااااااااا بود,آخه خودت خواننده ي داستان قبول ميكني اين داستانت واقعي باشه???
راستي آخر داستان چي شد با قمه و كلت رفتين كشتينشون :دي
منتظر ساينا جون باش بياد يه كاري كنه ديگه حتي انشا هم ننويسي چه برسه داستان

0 ❤️

296944
2011-09-05 00:47:03 +0430 +0430
NA

وایییییییییییییییی این دیگه چی بود از هر دو کلمه یکیش یه مشکلی داشت جون مادرت دیگه آخرشو ننویس اصلا نمیخوایم بدونیم چی میشه ولی خیلی مزخرف بود قسمت اولشم افتضاح بود خب مگه مجبوری بنویسی؟؟؟؟؟
البته به گفته پسرا گوش کن و بعد جلق زدن داستان بنویس بذار هر چی تو مغزت اومد ننویسی
میگفت 32م(مستعار) یعنی چی؟؟؟ ما رو گرفتی؟؟؟؟

0 ❤️

296945
2011-09-05 02:48:53 +0430 +0430
NA

میشه من راوحشی جربدی

0 ❤️

296946
2011-09-05 03:08:20 +0430 +0430
NA

نظر شخصی خودم:

داداش یا خیلی شوتی یا واقعا خلاف سنگینی

=-=-=-=-=-=-=-=-==-=-=-=-=-=-=-=-=-=-=-=-=
نقد داستان:

داستانت که یه لنگ در هواست

همه چیزو خیلی خیالی تعریف میکنی یکم باورش سخته

کلتو و قمه و …

درسته بچه پایین شهری ولی یاغی که نیستی!!!

من 3 تا احتمال میدم:
1.یا خیلی شوت و پرتی(شیرین عقل)
2.یا یکم لات و لوتی اینا ارزوهاته که دوست داری دختر پولدار گیرت بیاد و چند تا رفیق کله گنده هم داشته باشی
3.یا حرفات واقعیه

بیشتر احتمال میدم 2 درست باشه

=-=-=-=-=-=-=-=-=-=-=-=-=-=-=-=-=-=
امتیاز(از100):40 -------->دمت گرم خیلی طنز مانند نوشتی کلی خندیدم

0 ❤️

296947
2011-09-05 03:28:31 +0430 +0430
NA

man ta hala nadidam bache lat.donbale dokhtar bere.vali didam hamishe ye bache koni daran bara kardan.shayad to ham yeki az on bache koniha bashi.ke mikonanet.ehtemalan bache ham hasti.arezohaye ajibi dari.kodom khar ba to harf mizane che berese ke kos bedanet

0 ❤️

296948
2011-09-05 10:40:10 +0430 +0430
NA

مزخرف…دوبار خوندم حالیم نشد [( [(

0 ❤️

296950
2011-09-05 18:01:23 +0430 +0430
NA

خودت قضاوت کن:
به نظرت اگه بخواهیم وقت بگذاریم و داستان به اصطلاح «اکشن» تو رو بخونیم، با این نثر افتضاح که خیلی جاها نمیشه فهمید چی گفتی و باید یه جمله رو 2 ـ 3 بار خوند تا بشه سردرآورد که چی گفتی، بدون نقطه و ویرگول که معلوم نیست کجا یه جمله تموم میشه و کجا جملۀ جدیدی شروع می‌شه، بهتر نیست بریم یکی از فیلم‌های جیمز باند، با بازی «شون کانری» رو ببینیم، که هم اکشنه، هم سکس داره، هم سر و ته‌اش مشخصه؟!
تو که بچۀ پایین شهر هستی و مردونگی داری، راستش رو بگو! کدوم بهتره؟!

0 ❤️

296951
2011-09-05 21:51:56 +0430 +0430
NA

dada manam bache payin shahram age khasti bade jagh sargarm shi bejaye kos neveshtan bia ye dast be khodam bede

0 ❤️

296952
2011-09-07 00:13:17 +0430 +0430
NA

آی نفس کش
=)) =)) =)) =)) =)) =)) =))

0 ❤️