سلام من امیر هستم ۱۷ سالمه بدن نسبتا خوبی دارم این خاطره ک تعریف میکنم مربوطه به حدود یک هفته پیش که با خالم رفتیم به سمت تجریش خالم ۲۷ سالشه با بدن سفید و توپ سکسی که تازگیا هم با کمک خودم از شوهرش جدا شده بود(شوهرش معتاد شده بود و اذیتش میکرد) کوچیکترین خالمه اسمش مریمه ۲ تا دختر هم داره بریم سر اصل مطلب
یه روز خالم می خواست بره تجریش برای انجام دادن کار مهریه و این چیزا اما چون شوهر نامردش غیرت الکی داشت نمیزاشت جایی بره به همین علت بلد نبود از کجا بره خونمون هم منطقه ۱۵ تهرانه
به من زنگ زد گفت می خواد بره تجریش اما بلد نیست گفت که بیا با هم بریم و برگردیم منم قبول کردم سوار تاکسی شدیم رفتیم ترمینال جنوب سوار مترو شدیم تا تجریش رفتیم کارهاشو ک انجام داد و یکم گشتیم ساعت دیگه نزدیکای ۶ و ۷ غروب بود
رفتیم سوار مترو شدیم جا برای نشستن نبود اما تقریبا خلوت بود سرپا وایسادیم تا بعد ۵ تا ایستگاه یهو مردم هجوم اوردن داخل مجبور شدیم به بغل بچسبیم به در این طرف منم پشت خالم وایسادم تا کسی اذیت نکنه
هرچی زمان میگذشت ایستگاه ها شلوغ ترو کمتر کسی پیاده میشد منم مجبوری کامل چسبیده بودم به پشت خالم همش فکرمو میبردم سمت درس و کارهای خودم که یه وقت منحرف نشم اما نمیشد این دست فروشا به زور از بین مردم رد میشدن و فشار میومد کیرم نیم شق شده بود و با کون خالم برخورد میکرد قلبم داش تند تند میزد تو ایستگاه امام خمینی مترو نگه داشت بازم جمعیت بیشتر شد یه فشار باعث شد تا کیرم کاملا بره لا چاک کون خالم اون به روی خودش نمیاورد چون میدونست چرا اینطو میشه اما برای من سخت بود کیرم سیخ سیخ شد و لای کون خالم بود مترو ترمز میزد بیشتر فرو میرفت تا ترمینال جنوبم راه تقریبا زیادی بود
خالم داشت حشری میشد دیگه یه جورایی وقتی فشار میومد خودشم یکم فشار میاورد بالاخره رسیدیم و از مترو پیاده شدیم و رفتیم خونه ی خالم ساعت ۹و نیم شب بود حال نداشتم برگردم خونه ی خودمون بچه ها هم پیش مادربزرگم موندن خیلی مادربزرگمو دوست داشتن
شامو حاضر کردیم داشتیم میخوردیم متوجه نگاه سنگین خالم شدم هیچ حرفی نمیزدیم چون من خجالت میکشیدم با اون اتفاقی ک افتاده بود
ساعت ۱ شب شد و خواستیم بخوابیم
جفتمون رفتیم روی تخت دو نفره خوابیدیم من خسته بودم گرفتم خوابیدم اما خاله با موبایلش بازی میکرد
تا اینکه تو خواب حس کردم تو شورتم یه لحظه یخ کرد چشمامو یکم باز کردم دیدم دست خالمه اما چون تاریک بود خالم نفهمید چشمام بازه و بیدار شدم
با ترس و لرز داشت کیرمو اروم اروم میمالید کیرم باز سیخ شد یاد مترو هم افتادم ک بدتر تبدیل ب شق درد شد سریع از جام بلند شدم خالم جا خورد و زبونش یه لحظه بند اومد نمیدونست چی بگه اما من روم باز شده بود کنارش نشستم دستاشو گرفتم بهش گفتم میدونم چ حسی داری غروب منم همون حسو داشتم (من زیاد اهل سکس نبودم و زیادم سکس نداشتم در حد دو سه بار حرفه ای هم نبودم) خوابیدم رو تخت شلوارمو از پام دراورد شروع کرد به خوردن کیرم حدود ۵ دقیقه خوردش منم بلند شدم لباساشو دراوردم غیر از شورت و سوتینش رفتم پایین پاهاش خیلی پاهاش سکسی بود یه کوچولو دوقل پاشو لیس زدم اروم تا کشاله رونش شورتشو زدم کنار کصش خیلی ناز بود براش خوردمش حدودا ۱۰ دقیقه خوردمش داشت دیوونه میشد دیگه اه و ناله هاش تبدیل به گریه میشد
یکم به کیرم توف زدم گذاشتمش دم کصش فشارش دادم داخل خیلی تنگ بود یه جیغ آرومی کشید اروم آروم تلنبه میزدم هی تندترش میکردم
یکم تلمبه زدم سوتینشو خودش دراورد وسط تلمبه زدن ممه هاشو میمالیدم خیلی طول نکشید کیرمو کشیدم بیرون گفتم حالت سگی بخوابه نزدیک به ارضا شدنم بود از سر میز کنار تخت کرم برداشتم زدم دور سوراخ کون صورتیش اولش مخالفت کرد که شوهرش یبار کرده خیلی درد داشته اما من اصرار کردم که بکنم تو کونش با هزار خواهش راضی شد کیرمم چرب کردم سرشو گذاشتم دم کونش هی یه ذره یه ذره تلمبه میزدم تا اینکه کل کیرم رفت توش دو سه دقیقه کردمش نزدیک بود آبم بیاد(خیلی دوس داشتم ابمو بریزم تو کص کسی) خالم لولشو بسته بود کردم تو کصش سریع آبم اومد تا قطره آخرشو ریختم تو کصش
دستمال برداشتم گذاشتم زیرش ابو خالی کرد رو دستمال کصشو کونشو تمیز کردم گفتش ک خیلی نامردی من ارضا نشدم منم حال نداشتم اما دلشو نشکوندم رفتم کمرشو گذاشتم لبه ی تخت کصشو خوردم بعد ۵ دقیقه اونم ارضا شد جمع و جور کردیم اتاقو رفتیم حموم ازم تشکر کرد بخاطر ارضا شدنش چون شوهرش زیاد اهمیت نمیداد خیلی وقت بود ک اینطو کسی بش حال نداده لباشو بوسیدم بهش گفتم هروقت احساس کردی نیاز داری در خدمتتم خندید و دوش گرفتیم رفتیم خوابیدیم
ببخشید طولانی بود. فحش آزاده اما به مادر و خاله فحش ندین ممنون
نوشته: امیر
از داستانت نتیجه میگیریم که اولین بارت بود رفتی تجریش:…!
تجریش و دوست داری عمو؟
اگه بچه خوبی باشی و قول بدی دیگه جفنگ ننویسی میبرمت تجریش.
ای خدا آمریکا ی بمب نمیزنه هممونو از دست این جقیا راحت کنه !
به شخصه بهت پیشنهاد میکنم جقو ترک کنی وگرن ی ماه دیگه داستان خوار مادرتو باس بخونیم
در 17 سالگی چه کمکی تونستی به طلاق بکنی؟؟ به شوهرش کون دادی بعد فیلمشو به عنوان مدرک خیانت عرضه کردی به دادگاه؟؟
2- تجریش اخرین ایستگاه مترو است همه میدونن دیگه بلد نبودن نداره…
3- ساعت بین شش و هفت بود که سوار مترو شدی نه و نیم پیاده شدی؟؟ مطمئنی سوار کیر الاغ مش حسن نشده بودی اون سه ساعتو؟؟ مترو فاصله بین هر دو ایستگاه رو در 3 دقیقه طی میکنه ها!! اخه اسکل تو اصلا تاحالا به عمرت شهرو دیدی؟؟
???کوس شعری بیش نبود اصلا هم جالب نبود ننویس جقی…کم بزن چشات داره کور میشه بدبخت
فعل “تلمبه زدن” به هرکسی نمیاد مخصوصا یه پسر جقیه قامت خمیده
خالت جندس ک نوشتی چندوقت بود این حالو با کسی نکرده بوده؟
ینی بجز شوهرش تجربه های دیگه هم داشته
بعدشم تو از کجا میدونستی خالت لولشو بسته ک ریختی توش؟
بقیه نکات هم بمونه واسه جلسه بعد?
گفتي حالت سگي بخوابه!سگ باباته
كيرتو كردي تو كونش!بعد همون كير عني رو كردي تو كسش!بعد همون كس عني رو خوردي تا ارضا شه!!!دارم بالا ميارم خدا لعنتت كنه حيووووون
اسم داستانتم بذار از روستامون تا تجريش عقده ايه مترو نديده :))))))))))
«سلام من امیر هستم ۱۷ سالمه بدن نسبتا خوبی دارم »
خدايي هيچ وقت قديمي نميشه 🙄
اتفاقأ من طلبه شدم , این چیز کلفت ام که روی پروفایل ام میبینی رو فرو کنم توی کوس خاله عزیزت که از بی کیری جانش به لب ش رسیده تا مزه سکس واقعی و ارضا شدن رو بچشه
پس کیر تو کونه بابات البته کیر خودم نه
کیر همسایتون
بچه جان انقده جق نزن و خیالات مزخرف نباف که تو این سن نابودتون میکنه
برو کار کن و برو درستو بخون و از نت درست استفاده بکن
تو با ۱۷سال کارای طلاقشو کردی???
عزیزم پلی استیشن بازی جدید چی اومده
تجریش امشب دوبار اومده تو داستانا تا اینجا
ببینیم جنده ی بعدی کیه که میره تجریش
باز هم جمع عظیمی از کامنت گذاران گدا اومدن کس بگن
خالت27سالشه لوله هاشو بسته؟ادرس خالتو بده ما هم گذرمون اونورا خورد یه دور از کس بگاییمش.اخه درغ واجبه دیوس
چرت
یکی از چرتترین داستانهای اخیر همین داستان تو جقی است. شما که هنوز به شوکولات میگی دودولات، رفتی دادگاه کارهای مهریه را انجام بدی؟ میشه بگی چه کارهایی در مورد مهریه انجام دادی؟ کونمشنگ خان، کارهای مهریه را قبل و در هنگام طلاق انجام میدن، نه اینکه بعد از اون. در زمان طلاق خاله جندهات مگه بارها و بارها مجبور نشده بود که به تجریش رفت و آمد کنه؟ شاشیدم توی مغز استخونت. تو که تجربه سکس نداشتی فورا رفتی سراغ کون و اون هم بهت کون داد؟ مطمئن هستی که شوهر خاله کونت نذاشته؟ به مادرت فحش نمیدم چون خودش هم داشتن چنین پسر کونی را انکار میکنه. پس شاشیدم روی مسواک و خمیر دندونت.
ها کوکا
اگه حضرت فروید زنده بود میفهمید اینقدر توی شهوانی خاله و ننه به وسیله خواهر زاده ها و پسرای گل مامان کرده نیشن بخدا یه تجدید نظر توی نظریه توتم و تابو خودش میکرد به جای دسته های میمون دسته های نوجون ایرانی و میزاشت
یعنی تو خالتو میکنی ؟
ننتو چی ؟ پا بده اونم میکنی ؟
پس شما کلأ حرومزاده اید !
نکنه از تیر و طایفه این اقازاده ها باشی ؟
بعید نیست .
این حرومزادگیها از اخوند برمیاد و از انگلیسی که همون قاجارا باشند .
تو مترو تو به خالت چسبیده بودی قبول، کی از پشت به تو فشار میداد که راست کرده بودی؟ صداقت داشته باش لطفا، فحشم ندادم
کص کش جقی تو چ کمکی ب اون خاله جندت میتونستی بکنب تو طلاق . پاشو برو جقتو بزن نمیخواد داستان بگی .
پ.ن : کم بزن همیشه بزن . جقو میگم .
کمک کردی خالهت جدا بشه؟ با همون بدن خوبت با شوهرش ریختی رو هم شدی هووی خالهت؟
هندفری سامسونگ اس 8 تو کونت بره پسره روح خاشچقی در عذابه از این داستان مزخرفت
ففط اونجا که گفتی 17 سالته بدن خوبی داری راست بود :)))
سه ساعت تو مترو بودین خخخخخخخ
فشارم هی زیاد میشد خخخخخخ
کسیم پیاده نمیشد خخخخخ
کیرم پس کله خالت
گوگولی جون شمارت بده برا عرق خوری توباشی مزه نمیخواییم خالتم بیار
ببین منو کسمغز،دیس ۲۳ توکیونت.اصلا داستانتو نخوندم همون دیدم نوشتی امیرهستم ۱۷ساله،فهمیدم داستان فانتزی یک عدد جقی خاکبرسره.
گمشو برو سر درس و مشقت سوسول.این سایت جای تو نیست.
جناب “امیرعلی لول”(اسمش کونیه اخه )کس نگو مومن.تو خودت خایه نداری نقد کنی، داری اینجا بهمون توهین میکنی.زرتو پرت نکن بابا. (dash)
من کیرم تو سر در ولاتتون که همچین کونای جقی توش داره کون گلابی خان گوزو ابروی ما مطلقهارم بردی تو
کسکش جقی ، کسی خونه نبود ک دوتایی رفتین حموم؟؟ چرا هرکی داستان مینویسه اول خوب کس طرفو میگاد بعد هم میره کون طرفو بکنه طرفم میگه نه شنیدم درد داره به شوهرمم ندادم ، اونم میگه ن
بلدم طوری بکنم درد نداشته باشه ، جدا چرا؟؟؟ اگه بعد کس کردن کون نکنن نمره بیست رو نمیدن بهشون؟ کم کس بگین عامو
داشتیم جق میزدیم یهو کارتون شنل قرمزی پخش شد و داستان عوض شد
معنی کلمه بیوه میدونی چیه ؟؟؟