خدمتکار مچمونو گرفت ولی خیلی حال داد

1400/10/17

سلام
همسایه دیوار به دیوارمون یه خانم و اقای دکترن
هروز صبح ساعت ۸ میرن مطب و ساعت ۲ میان خونه واسه همین خدمت کار دارن که یه زنه ۵۲ یا ۵۳ سالس فک کنم که اسمش معصومس و قد کوتاهو ظاهر مهربونی داره و خیلی زحمت کشه طوری که هم غذا درست میکنه هم خونرو تمیز میکنه و هم حیاطو
خونه درندشتیه واقعا
خب این خانواده در کل یه پسر داره همسنه من، پسره خوبیه و من دوسش داشتم و دارم در کل رفیقه شفیقیه
داستان بر میگرده به کلاس ۸ تم ما که ما هردو ۱۴ ساله بود و دو سه سالی میشد با موضوع سکسو اینجور چیزا اشنا بودیم و باهم یه یکسالی میشد حال میکردیم دیگه شده بود کار هروزمون یا مثلا سه روز در هفته وقتایی که مدرسه بودیم ولی تو تابستون به ۶ یا ۷ بار تو هفته هم میرسید
خلاصه کارمون اینجوری بود که اول اون یا من ساک میزدیم برا هم بعد میکردیم همو و اخر هم اگر خیلی سکسیو هات میشدیم ابه کمی که ازمون خار میشدو میخوردیم …
یه روز فکر کنم اخرای شهریور بود مامان باباش باید میرفتن یه جایی کار داشتن ساعت ۴ میومدن ولی معصومه خانم بود و غذا رو درست کرد و داشت کارای خونرو میکرد
منم از ساعت ۹ رفته بودم خونشون تا باهم بازی کنیم …اون موقع یه ایکس باکس داشت
خونشون دوبلکسه ولی دوطبقه نیست …سقفش بلنده که زیر همین سقف یه فضای ۴۰ متری شبیه یه حال شده اون بالا ولی دیوار نداره یعنی میشه از پایین بالارو دید البته سخت
خلاصه ما داشتیم بازی میکردیم )gta( کلا حال میکردیم بریم تو کلاب جی تی ای خلاصه رفتیم هردومون دلمون میخاست من شروع کردم خوردنه کیرش و اونم منو انگشت میکرد …خلاصه من خوب بلند کردم واسش و اون شروع کرد به کردنم خلاصه خسته شد من کیرمو دادم بخوره و کار برعکس شد خلاصه منم یکم کردمش ولی خوب اون موقع کیرمون بزرگ نبود که پاره شیم

رسیدیم به جایی که داشتیم رو به روی هم جق میزدیم و دوستم با صدا کم میگفت کصمو بکن … کصمو بکن … یه دفه با صدای خدمتکارشون جا خوردیم
شروع کردیم به منو منو گریه که گفت دارین چیکار میکنین هی اینو میپرسید ما ریده بودیم تو خودمون یدفه دوستم گفت سکس …چشاشو درشت کرد گفت توضیح بدین و باید بهم نشون بدین … من خیلی تعجب کردم که این چرا مارو نمیزنه … خلاصه خیلی اصرار کرد و لی ما هی منو من میکردیم … ولی بالاخره جلوش سکس کردیم باهم یدفه گفت وایسید جلوم ما بلند شدیم جلوش وایسادیم گفت باید ابتونو بدین من وگرنه به مامان باباهاتون میگم… خلاصه بازم ما شروع کردیم به اههو ناله و گریه گفت خب چیزه بدی نگفتم که . فقط گفتم ابتونو واسم بیارین ما با تعجب شرو کردیم جق زدن جلوش یدفه با داد گفت اینطوری نمیشه شما مردنیارو باید لو داد تا یه کتک حسابی بخورین … من با گریه ازش التماس کردم یدفه دوستم گفت هر کاری بگین میکنیم فقط تورو خدا مارو لو ندین …
برگشت گفت هر کاری؟
گفتیم اره هر کاری
به خنده گفت حتی خوردن ابه من
با شکو تردید جواب مثبت دادیم من که امادگیشو داشتم
بازم با خنده و قاه قاه کنان گفت البته نگران نباشین یه حالی بهتون میدم ولی دیگه اگه ببینمتون یا کاره بدی کنین لوتون میدم
خلاصه دوستم شروع کرد به جق زدن جلوی معصومه خانم منم دهنمو جلو کصش باز کردم معصومه خانم داشت خودشو میمالید تا ابش بیاد
تو همین بین دوستم گفت دارم ارضا میشم که معصومه خانم داد زد …بشین رو دهن من …سریع خابید رو زمین دوستم ابشو ریخت تو دهنش … با صدای جالبی گفت همین باید بیشتر بهم اب بدی دوباره بزن …
بلند شد دوباره جلوم وایساد شروع ‌رد به مالیدن کصش …بعد ۴ یا ۵ دقیقه گفت اماده ایی منم سر تکون دادم یدفه دهنه بازمو چسبوند به کسشو دوتا لیوان اب کصشو ذره ذره تو دهنم خالی کردو با لرزش هی داد میزد بخورش …بخورش

دوستم با ناراحتی گفت داره میاد معصومه خانم …گفت خب بده ببینم …بازم ابشو خورد
معصومه رو کرد به من گفت حالا تو باید بهم اب بدی من شروع کردم به جق زدن جلوش که بعد ۲ دقیقه ابم اومد گفت بشین رو دهنم منم نشستم کیرم کامل رفت تو دهنش ابم که اومد چنتا بالا پایین کرد کیرمو که یدفه یه گاز محکم گرفت من فک کردم کیرم قطع شده …سریع پریدم بالا که یدفه عصبانی شد گفت گاو های اشغال این چه کارایی بود کردید … اگه یک بار دیگه ببینمتون دودولاتونو میبرم …خلاصه هی تهدیدمون کردو رفت پایین ما بعد از ۴ دقیقه شک بودن پاشدیم لباسامونو پوشیدیم من سریع رقتم دستشویی دوستمم رفت پایین دستشویی …تقریبا ۲۰ دقیقا تو دستشویی داشتم میلرزیدم که یدفه درو باز کرد اومد تو گفت پسر گلم بیا پایین یه میان وعده بخورین …به کلی مهربون شده بود … ان.ار یادش رفته بود

من خایه فنگ شده بودم که
…اینچرا اینطوری شد یدفه

بعد ازون ماجرا ماکه ریده بودیم به خودمون ولی نمیدونم معصومه خانم چطوری فراموش کردو دوباره مهربون شد …

الانم ۱۸ سالمه دارم براتون می نویسم و الان مفعولم یعنی دیگه بعد اون ماجرا به کسی ندادم ولی کونم میخاره و دوس دارم بدم

نوشته: پسر گریان


👍 19
👎 28
69701 👁️


     
برای نظر دادن وارد شوید یا ثبت نام کنید

851968
2022-01-07 01:01:26 +0330 +0330

داستان رو نفهمیدم فقط فهمیدم تو کونی هستی😂


851977
2022-01-07 01:35:47 +0330 +0330

دمت گرم به ما هم میدی عزیز

0 ❤️

851992
2022-01-07 02:11:43 +0330 +0330

خلاصه
خلاصه
خلاصه خلاصه
بسته دیگه خلاصه

0 ❤️

851993
2022-01-07 02:17:31 +0330 +0330

بیا پیوی

0 ❤️

852000
2022-01-07 02:54:02 +0330 +0330

كيرم تو مخ اونايي كه لايك كردن

2 ❤️

852014
2022-01-07 03:26:21 +0330 +0330

انقد کسشر نوشتی که دوس داری کون بدی…
همون اول بنویس کون میدم تمام.فاعل های کیر به دست حاضرن 😁😁😁😁

2 ❤️

852024
2022-01-07 04:07:31 +0330 +0330

حالم بهم خورد

1 ❤️

852066
2022-01-07 10:21:06 +0330 +0330

والا دیگه وضعیت طوری شده که دور از جون اگه کسی رفت خواستگاری دختری …مادر یا پدر دختر باید از خواستگار گواهی پلمپی کون از پزشک قانونی رو در خواست کنه …بعید هم نیست والا

0 ❤️

852073
2022-01-07 11:46:26 +0330 +0330

کمسن یا مفعول چاق بیاد پارسام ۱۷ اهواز حضوری هم پایم

0 ❤️

852092
2022-01-07 16:07:22 +0330 +0330

دوتا لیوان خوبه یه پارچ نخوردی خیلی احتیاط کن

0 ❤️

852113
2022-01-07 19:51:13 +0330 +0330

تموم شد؟ خیلی تاثیر گزار بود…
لطفا کسشعرای ذهنتون رو داستان نکنید

1 ❤️

852120
2022-01-07 20:23:24 +0330 +0330

داستانت واقعی بود، سند و مَدرَک داره
کُسِ نَنَت بِ مِیمَنَت با تاجو تَختِ سَلطَنَت، اینم سَنَد

0 ❤️

852121
2022-01-07 20:24:47 +0330 +0330

تمام داستان‌ها شده، گی
اسم سایتو به جای شهوانی بزارید، شه کونی

0 ❤️

852152
2022-01-07 22:31:45 +0330 +0330

کُســـــــــــــــــــــــــــــــــــــخُل اّبن کُسخــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــل

0 ❤️

852374
2022-01-09 01:38:09 +0330 +0330

خوب میخوای بگی کونی هستی همون اول میگفتی دیگه صغری کبری چیدن نداره بیا خودم درخدمتم

0 ❤️

852501
2022-01-09 20:35:07 +0330 +0330

کصنگو

0 ❤️

853248
2022-01-13 16:15:06 +0330 +0330

یاد اون زنه تو resident evil 7 افتادم 😂

0 ❤️

854097
2022-01-18 19:54:59 +0330 +0330

جقی توهمی معصومه خانم احیانا اقامصطفی نبود؟

0 ❤️