رضا و زن دایی

1401/07/29

سلام دوستان داستان خودم و زنداییم رو میخوام براتون تعریف کنم
درواقع زنداییم دخترخاله مادرم هست از زندایی بگم اسمش ندا هست سنشم حدود ۳۹ سال بدن تو پری داره قدشم معمولی هست خیلیم سفیده به خاطر اینکه زنداییم بود و دخترخاله مادرم هم بود و خونه پدرش ترکیه بود چند سالی بود رفتن ترکیه میخواستن برن کانادا زیاد خونه ما میومد چون فقط مادرمو داییم رو داشت تو ایران منم اسمم رضا هست قدم متوسطه و تازه ۱۹ سالم شده واسه همین ندا اوایل فکر نمیکرد دربارش تو چه فکرییم بار ها باهاش تو خونه تنها مونده بودم اون بیخیال همه چی بود ولی من هر بار به یاد اون ساق های سفیدش جق میزدم خلاصه خیلی جذاب بود لامصب کونهای خیلی خوبی داشت بزرگ و سکسی دیگه کم کم فهمیده بود من همون رضای نیستم که چند سال پیش بودم با اینکه میدونست ولی بازم عین خیالش نبود که من زیاد به بدنش نگا میکردم داییم هم وضعش خوب نبود معتاد شده بود بیشتر مواقع خونه نبود ورشکست شده بود فقط یه مغازه واسش مونده بود اونم پدر ندا بهش داده بود یه شب نزدیکایه ساعت ۱۰ شب یکی در زد بازکردم دیدم نداست تعجب کردم گریه کرده بود و پسر ۹ سالش هم باهاش نبود بدون اینکه چیزی بگه اومد بالا داستانو گفت همه ناراحت شدیم قرار شد روز بعد ساعت ۵ پدرو مادرم که از کار برگشتن برن خونه داییم که باهاش حرف بزنن خلاصه ساعت دوازده شده بود خونه ما دوطبقه هست اتاق منو اتاق مهمون طبقه بالاست با حمام و دستشویی و اتاق مادوپدرم با اشپزخانه و دستشویی و پذیرایی طبقه پایینه رفتیم بخوابیم ندا رفت اتاق مهمون درم بست منم تو اینستا میچرخیدم که صدایی اب میومدم فکر نمیکردم زندایی باشه میخواستم برم دستشویی دستشویی و حموم ما یه ورودی داره در زدم گفتم تموم نشد من بشاشم فک کردم مامانم باشه بعد چند ثانیه آب قطع شد ندا گفت یه لحظه جاخوردم خورد تو ذوقم گفتم ببخشید فک کردم مامانع درو باز کرد باز جاخوردم حوله تنش بود حوله من بود! از زانو به پایین هم لخت بود تو اون لحظه محو بدن سکسیش شده بودم واقعا خیلی قشنگ بود ساق پاییه سفید و یه کم چاق اون لنگاییه سفیدد وای عجب چیزی بود یه هو گفت بفرمایید منتظرم تو برو داخل من یه کم دیگه باید حموم کنم گفتم باشه بازم ببخشید یه لبخند زد انگار حالش بهتر بود همین که رفتم داخل چشمم به شورت وسینه بنداش افتاد که بین لباساش اویزون بودن سریع برشون داشتم یه جق سریع زدم به اون صحنه فکر میکردم خیلی حال کردم حس میکردم شرتی که روکصه نازش بوده الان دوره کیرمه آبم اومد کلش رو ریختم روشرتش گفتم هرچی بادا باد تمیزش نکردم همونجوری اویزون کردم اومدم بیرون نشسته بود کنار در حوله یه کم دیگه بالا بود انگار نه انگار تازه جق زدم باز هوس جق به یاد کصشو کردم ولی دیگه نمیشد اونشب بزنم چون ندا تو حموم بود رفتم نا نیمه شب به یادش کیرمو مالیدم صبح ساعت ۷ رفتم حموم زود بیدارم میشدم چون واسه کنکور درس میخوندم دیدم شورتش همونجاس نگا کردم شسته بود باز زدم گفتم اگه ناراحت شده بود شرتو نمیزاشت اینجا با خودمو خالی کردم تو شرتش رفتم پایین خیلی مشکوک نگام میکردم ترسیده بودم گفتم داستانو نگه پشیمون شدم از اینکه باز جق زدم توشرتش گفتم اگه ناراحت شه به همه بگه چی بدبخت میشم تو دلم خودمو آروم میکردم پدرو مادرم رفتن سر کار ندا رو باز کلی دلداریش دادن رفت طبقه بالا بعد یکی دوساعت منم رفتم دیدم داره اتاقمو تمیزمیکنه تشکر کردم گفتم لازم نبودو فلان گفت اشکالی نداره جلوم خیلی خودشو خم میکرد طوری که کوناش دلمو میبرد یه دامن نازک بلد پاش بود معلوم بود از قصت چیزی زیرش نپوشیده منم راست کردم خندید گفت کمدتم مرتب کردم ازش باز تشکر کردم گفت ماشالا هرجا هم خواستی خالی میکنی منم خندیدم فک کردم لباسامو میگه گفتم اره مادرمم میگه بلد نیستم کمدمو مرتب کنم باز خندیدو با یه عشوه خاصی رفت کتاب تاریخو گذاشتم جلوم بخونم ولی مگه فکرش اون بدن سکسی از ذهنم میرفت بعد یه هو به خودم اومدمو فهمیدم منظورش آبم بوده چون خالی کرده بودم تو شرت خودمم دیشب از یه طرف خجالت کشیدم از یه طرفم تو کونم عروسی بود از اینکه بدش نیومده رفتم حموم دیدم شرتش هموجاس اون شرت نارنجی سکسی رفتم ببینم شسته دیدم آبم توشه هنوز یه کاغذ توشه گفت حداقل بشور وقتی خالی میکنی توش فهمیدم هوس کیر کرده منم زود کاغذ اوردم نوشتم شق شده را تدبیر نیست یه استیکر خنده هم کشیدم اومدم اتاق باز صدا در اومد بعدش دوباره من رفتم هردمون رومون نمیشد مستقیم باهم حرف بزنیم رفت ایندفعه شرت نبود یه کاغد بود نوشته بود پرووو نشو خیلی بچه هنوز تو دلم گفتم دارم برات عصر پدرمو مادرم برگشته بودن رفته بودن خونه داییم برگشتن بهش گفت چند روز همینجا باش امیر(پسر ندا) انگار خوب با داییم پیش نرفته بودن منم خوشاحل بودم چون میدونستم تو این چند روز یه حرکتی میزنم شب شده بود ساعت نزدیکایه ۱۲ بود باز کیر شقی امونم نمیداد عصرش قرص تاخیری خریده بود یکی خوردم گفتم امشب نده تجاوز میکنم بهش من هیکلم خیلی از ندا بزرگ تر بود خلاصه خوردم نیم ساعتی شد اروم رفتم سراغ اتاقی که زندایی اونجا بود دیدم پنکه روشنه اونم خوابه صدایه پنکه زیاد بود زود متوجهم نمیشد حسابی حشری شده بودم رکابی تنش بود رون های سفیدش داشتن کیرمو منفجر میکردن اروم رفتم پشتش دراز کشیدم دستامو دورش حلقه کردم با پاهامم تا حدودی پاهاشو کنترل کردم اروم گوششو لیس زدم یه هو تند بیدار شد خواست جیغ بزنه دستمو گذاشتم جلو دهنش تو همو حالت که سعی داشت خودشو از دستم رها کنه باز کوششو لیس زدم کیر شقدمم داشم به کونش فشار میاورد دیگه تلاش نمیکرد دستمو برداشتم دیدم چشاشو بسته تند تند نفس میزدم منم کمرشو نوازش میکردم زیر لب یه چیزی میگفت خوب حالی نشدم گردنشو لیس زدم اونپ کصشو میمالید دست گذاشتم رودستش اوردم سمت کیرم واسم میمالید اروم صدایه در حموم اومد خورد تو ذوقم سریع رفتم تو اتاقم گفتم شاید پدرم باشه به اتاقم سر بزنه من نباشم میاد بدبخت میشم از ناراحتی کیرم خوابیده بود به هرچی که به فکرم میومد فهش دادم خوابم برد نمیدونم ساعت چند بود که فهمیدم یکی داره کیرمو میماله چشامو باز کردم زندایی ندا بود خیلی خوشحال شدم سرشو اورد نزدیک گفت رفیق نیمه راه نباش فقط خاستم حالتو بگیرم متوجه کارش نشده بود که کیرمو کلا کرد تو دهنش
دوسه بار کرد تو دهنش بعد بلند شد دوید سمت اتاق منم باز خورد تو ذوقم رفتم در قفل بود خیلی عصبی بود بهش پیام دادم نوشتم کصتو جر میدم سین کرد جواب نداد ساعت ۷ بیدار شدم دیدم در قفل نیست تو دلم گفتم حیف الان نمیشه کصتو جر بدم رفتم صبحونه خوردم مادر پدرم رفتن سرکار رفتم اتاق یه تاخیری خوردم ۲۰ تومن خریده بودم تو دلم گفتم اگه واسه پول تاخیری هم شده باید بکنمش بهش فکر میکردم به اون رونهاش حسابی حشری شده بود ساعت ۹ بود هنوز جنده خانوم خواب بود معلوم بود دیشب اونم کصشو میمالیده خسته شده لخت شدم مستقیم رفتم اتاقش دیدم تو رختخابه بیدار بود تا اومد یه چیزی بگه بدون مقدمو پریدم روش مثه وحشی ها لباشو می بوسیدم کصشو میمالیدم از رو پتو حشری شده بود من زدم کنار پتو رو انداخت اونور اتاق رکابیش رو در اومردم فقط شرت پاش بود دیدم اون شرت نارنجیش خیسه بهش گفتم ایندفعه تو ابتو خالی کردی توش خندید معلوم بود خیلی خشریه شورتشو در اوردم کلا موهای کصشو شیو کرده بود البته موهای کل بدنشو زده بود دهنمو گذاشتم رو کصش ناله میکرد هرزگاهی قطره های ابش میومد تو دهنم داشتم از حشر میمردم دستمو بردم جلود دهنش گفتم تف کن هرچی تف داشت انداخت تو دستم تفشو کردم تو دهنم از بس حشری شده بودش جاخورد بعد تف کردم رو کیرم حسابی خیسش کردم لنگاشو دادم بالا انگار میخواست خودشو بسپاره بهم چیزی نمیگم کیرمو فرو کردم تو کصش تا ته رفت ناله بلندی کرد خوشش اومده بود چند دقیقه کردمش ارضا شد لرزید بع خودش میپیچید من چون قرص خورده بودم خبری از ارضا شدنم نبود فک کردم نمیزاره کونش بزارم کیرمو مالیدم به کونش یع کم باز شد کیرمو تا وسط فشار دادم کم مونده بود گریه کنه ولی انگار از اون درد لذت میبرد منم رو ابرابودم با اینکه چشاش پره اشک بود با لبخند میگفت توروخدا توروخدا از شدت حشر باز حس کردم ارضا شد منم چند دقیقه بعد ارضا شدم کنارش دراز کشیدم خوابیدیم تا ساعت یازده بیدارشدم نبود تو اشپز خونه بود روم نشد باهاش حرف بزنم تا وقتی پدر مادرم برگشتن تو اتاق بیرون نیومدم باز شب شق کردم قرص خوردم رفتم حموم کیرمو شیو کنم باز برم سراغش یکی در زد گفتم کیه ندا گفت میخوام برم دستشوی گفتم باشه تو دلم گفتم باز تو کصته درو باز کردم کشیدمش تو در جا اوردمش زیر آبپاش خیس شد لباساش چسپیده بود به تنش لب گرفتم از لباساشو در اونردم گفت از پاهام شروع کن گفتم چی گفت اول بدنمو بشور بعد هرجارو شستی لیس بزن گفتم چشم نشست وست حموم پاهاشو کف مالی کردم حسابی شستم تکتک انگشتایه پاشو چند بار لیسزدم خوشش اومده بود لبخند رو لباش بود منم حال میکردم رسیدم به اون رونهای سفیدش کف زدم بهترین لحظه عمرم بود حسابی لیسشون زدم بعد کسشو کف زدم مالیدم ریتم نفساش نا منظم شد فهمیدم داره حال میکنه لبامو گذاشتم رو کصو کونش لیسشون میزدم گفت توروخدابیخیال شو بکن تو کشم خندیدم گفتم نه همون کارو با کل بدنش کردم بعد دوباره کصشو زیر اب پاش لیس زدم هی میگفت توروخدا بکنش گذاشتم توش کسشو بار حسابی کردم از اونمه رابطه ماشروع شده یه سری هم ماساژش دادم اونم اگه خواستین تعریف میکنم الان میگفتم ولی داستان طولانی میشه نمیخوام سرتونو درد بیارم متشکر از کسایی که خوندن

نوشته: رضا


👍 7
👎 18
67901 👁️


     
برای نظر دادن وارد شوید یا ثبت نام کنید

899661
2022-10-21 01:01:24 +0330 +0330

ساعت ۱۰ صبح اون هم که از خواب پا میشه میگی تف کن
بعدش میخوری
گوه بخوری تو حالم رو بهم زدی کونی

2 ❤️

899671
2022-10-21 01:18:27 +0330 +0330

آب پاش ، دوش منظورته
کوناش خیلی خوب بود ، چند تا کون داشت مگه
داییت جنده گرفته نه زن
بکن محله از سایزش نگفتی ، اینکه مال داییت کوچیکتره و تو خر کیرتری
کره خر شل ناموس ، تلگراف میزدین بهم مگه
با کاغذ تو حموم اونم تو شرت ، شرت حکم صندوق پست و داشته زن داییت مامور اداره پست مه تو بهش تجاوز کردی ، میگم بکننت تو کونی با مامور دولت عاخه

2 ❤️

899679
2022-10-21 01:35:58 +0330 +0330

به شما پرتقال زانجاندان دادن؟
حس کردم این یارو این داستانو نوشته

0 ❤️

899683
2022-10-21 01:45:47 +0330 +0330

یحتمل تا جالا کوس ندیدی بچه جون ،برای کردن کوس نیاز ب اب دهن نیست .

1 ❤️

899702
2022-10-21 03:15:42 +0330 +0330

تا اینجای خوندم مشخص بود چرته
کونهای خیلی خوبی داشت بزرگ
آخه الاغ کونهاش؟؟؟ کون خودتم روش حساب کردی؟

3 ❤️

899714
2022-10-21 06:11:01 +0330 +0330

از اونمه رابطه ما شروع شد !؟
یکی ترجمه کنه ببینم این زبون بسته چی میگه
ب چ زبونی تایپ کردی کس کش جقی ؟

0 ❤️

899716
2022-10-21 06:17:14 +0330 +0330

بازم یه کقی دیگه.
کونده جای صب تا شب جق زدن برو با رفیقات چهار تا شعار بده. ریدم به خودت و مغزت و کونهای زن داییت.

0 ❤️

899720
2022-10-21 06:50:32 +0330 +0330

اینم یک کسخلک جلقی پشت کنکوری

0 ❤️

899721
2022-10-21 06:51:29 +0330 +0330

این همون کسمشنگیه که داستان امیرو زنعمو رو نوشته چند داستان پایین تر از ادبیات مشابه ۲ داستان کاملا مشخصه نویسنده یک نفر هست و واقعا فکر مریضت که رو همه فامیل هات کراش داری آدم رو نگران میکنه

0 ❤️

899743
2022-10-21 10:13:12 +0330 +0330

کل داستان های سایت شده دروغ

0 ❤️

899760
2022-10-21 12:11:55 +0330 +0330

قصت عزیزم برو کونتو بده لاشی کون ادم به داییش خیانت نمیکنه

0 ❤️

899783
2022-10-21 17:15:37 +0330 +0330

همون بشین جق‌ بزن پسر

0 ❤️

899785
2022-10-21 18:10:11 +0330 +0330

برواون ساقی که قرص خریدی یقشو بگیر قرصه تاخیری نبوده توهم زا بوده ازبس تو هپروت و توهم بودی نتونستی درست بنویسی ضمیرا رو قاطی کردی اخه کوس کش جقی زنی که برات چرت و پرت بنویسه انوقت میاد ا ز دستت فرار کنه با جیغ بزنه؟

0 ❤️

899808
2022-10-21 21:44:46 +0330 +0330

اول اینکه داداش واسه کنکور نخون دیگه قصد هست و قصت نیست و خوشحال هست و خوشاحل نیست و …
دوم اینکه مگر زن دایی ات جند تا کون داره که می گی کوناش
و سوم که باید اول می گفتم اینکه وقت تایپ کردن دستتو از تو شورتت بیرون بیار دو دستی تایپ کن

0 ❤️

899815
2022-10-21 22:59:30 +0330 +0330

کله کیری تو اگه تاخیری بخوری فقط دستت خسته میشه
بعدشم ترکیه و کانادا کجای داستان بودن ملجوق، وجدانن کمتر بزن وگرنه دیپلمت و هم نمیتونی بگیری چه برسه به اینکه بخوایی کنکور بدی
کیرام توی کونای خودت و زن داییت

0 ❤️

899894
2022-10-22 16:49:37 +0330 +0330

گوشی دست بچه ندین😑

0 ❤️

899918
2022-10-22 23:11:05 +0330 +0330

لامصب یه جور خالی میبستی باورمون شه
دایی معتاد تو رو افغانستان هم راه نمیدن چه برسه کانادا
خخخخ امیدوارم این دروغ طولانیت راست باشه

0 ❤️

899922
2022-10-22 23:38:44 +0330 +0330

تا سینه بند خوندم

0 ❤️

899984
2022-10-23 09:36:33 +0330 +0330

قشنک بود. نوووش جونت

0 ❤️

900435
2022-10-27 07:54:34 +0330 +0330

چی بگم بهت آخه دلت نشکنه
همون آب پاش از پهنا تو کونت

0 ❤️