سلام اميدوارم حالتون خوب باشه… اين قضيه اي ميخوام براتون تعريف كنم اصلا سكسي نيست و فقط چون كس ديگه اي رو نداشتم كه اين موضوع رو درميون بزارم باهاش تصميم گرفتم كه اينجا بنويسم… من اسمم ويداس ٢٠ سالمه راستش نميدونم چجوري شروع كنم…از اينجا براتون بگم كه بچه بودم ؛ من يه برادر دارم كه ٥ سال از خودم بزرگتره مادر و پدرمم شاغل بودن و تقريبا ساعت ٤ عصر مادرم ميومد از سر كار و عصرم بابا… تا اومدن مامان ما تو خونه تنها بوديم ٦ ،٧ سالم بود كه ماهواره خريديم اون موقع زياد ماهواره مُد نبود و تو هر خونه اي هم نبود مخصوصا خانواده ي ما كه مثلا تا حدي مذهبي هم بودن نه مذهبي افراطي ولي خب عقايد خاص خودشونو داشتن… ما زياد اجازه ي ديدن ماهواره نداشتيم من كه زياد دس نميزدم و بيشتر به كارتوناي خودم نگا ميكردم مامانمم يه سريالي داشت كه اونو ميديد و بيشتر رو كانالاي ايراني بود كم كم داداشم ياد گرفته بود كه مسيرارو عوض كنه و وقتي كه ميومدن واسه تنظيم رمز كانالاي سكسي رو هم يواشكي ياد گرفته بود… يادمه يه رو كه مامان سركار بودو طبق معمول تنها بوديم گف بيا ميخوام يه چيزي بهت نشون بدم كه ديديم زد كانال سكسي و زن و مرد لخت رو همن راستش واقعا دركي از سكس و اينكه اونا دارن چيكار ميكنن و نداشتم فقط داشتم نگا ميكردم خيلي كنجكاو بودم نميدونستم داره چندشم ميشه يا چي فقط ميدونستم برام تازگي داره كارمون شده بود اينكه تا مامان رفت بيرون كانال سكسي وا كنيمو نگا كنيم خب داداشم ٥ سال ازم بزرگتر بودو كم كم داش وارد سن بلوغ ميشد بهم گفته بود كه به مامان اينا چيزي نگم در اين مورد منم حرفي نميزدم رفته رفته اين فيلم ديدنا بيشتر ميشد و برادرم شروع ميكرد برام توضيح ميداد كه اينا چرا دارن اين كارو ميكنن و خيلي خوبه همه از اين كارا ميكنن يواش يواش دستماليم ميكرد دستشو رو بدنم ميكشيد بين پاهام ميكشيد منم واااقعااا نميفهميدم چي به چيه فقط ميدونسم كه ته دلم يه لذتي دارم ميبرم اونقدر برام حرف زده بود كه فكر ميكردم خيلي عاديه كه اون داره اينكارو ميكنه يواش يواش ميومد لبامو ميبوسيد و همه جامو ميمالوند الان كه بهش فكر ميكنم حس ميكنم كه چقدر بده كه آدم خيلي زودتر از سنش يه سري چيزارو بفهمه منه ٧ ساله واقعا به جزبازي كردن و عروسك و اينجور چيزا نبايد چشمم اينهمه زود وا ميشد رو همه چي نبايد دنياي كودكانم انقدر كثيف ميشد فقط شانس آوردم كه ازم نخواسته بود لخت شم يا مجبورم نكرده بود بهش بدم فقط از رو شلوارش كيرشو ميماليدم يا لبامو ميخورد اين جريان تا ١٣ ١٤ سالگيم ادامه داشت كه بعد از كه به خودم اومدمو ديدم كه داره سو استفاده ميكنه ازم تو هر فرصتي ديگه بهش اجازه ندادم… سعي ميكردم ديگه باهاش تنها نباشم وقتيم تنها بوديم واقعا ازش ميترسيدم … چنباري اومده بود بازم سمتم ولي وقتي بهش ميگفتم كه ميرم به مامان ميگم تهديدم ميكرد كه اگه به اونا بگي بيشتر اذيتت ميكنمو الان كه بيخيال ميشم ديگه اون موقع بيخيال نميشم… الان خيلي وقته باهام كاري نداره حتي انگار فراموش شده اين جريانات و اتفاقا حتي منم ديگه بهش فكر نميكردم اما نميدونم چرا جديدا سرمو كه رو بالش ميزارم ميپرسم چرا خدايا چرا در حاليكه ميديدم دوستام تو دنياي عروسكو خاله بازي غرق شدن من چرا بايد تو يه همچين شرايطي ميبودم خيلي اذيت ميشم وقتي يادم ميوفته كه چقدر دستمالي شدم چقدر احمق بودم كه نميتونستم از خودم دفاع كنم بگم نه بهم دس نزن… چن باري خواستم برم پيش مشاور ولي منصرف شدم ترسيدم نميدونم چرا فقط اونقدر ديدم تو ايران همش زن مقصر بوده كه ترسيدم دكتر هم نفهمه كه من بچه بودمو هيچ درك و ذهنيتي نداشتم فقط مو به مو كارايي كه بهم ميگفتو انجام ميدادم حس ميكردم كه حتما مدل خواهر برادري اينجوريه… حس حقارت بهم دس ميده وقتي ياد اون سالا ميوفتم و از خودم بدم مياد وقتي ميبينم بازم تنها برادرمو دوس دارمو حاميه خودم ميدونمش…
نوشته: ويدا
به نظر من حتما باید پیش یه مشاور خوب بری
این موضوع یه اتفاق بوده و تو نباید اجازه بدی که کل زندگیتو در گیر کنه…
سعی کن مثبت تر فکر کنی.تو ۲۰ سالته و دنیا ادامه داره…
طفلک، تو هیچ تقصیری نداری،هیچگونه مسئولیتی هم متوجه تو نیست،مانند بسیاری از دختر و پسرهای دیگه توام فقط یه قربانی هستی،اینکه فقط در حد دست زدن اینا بوده ممکنه باز بهتر باشه،اما فرق چندانی نداره،تجاوز تجاوزه…لمس دست یه آدم بدون توافق و خواست خودش هم تجاوز محسوب میشه و اثرات مخرب خودش رو میگذاره…از برادرت هم دلخور نباش،اونم قربانی بوده منتهی از یه مدل دیگه…متاسفانه اینگونه اتفاقات هیچوقت فراموش نمیشن…بهترین کاری که میتونی بکنی اینه که به یه روانشناس خوب،حتما دختر و ترجیحا جوان مراجعه کنی،از اینا که تازه فارغ التحصیل شدند،حتما میتونه کمکت کنه…اما مهمترین چیز اینه که نباید هرگز هرگز خودت رو مسئول بدونی و سرزنش کنی .
لایک
وقتی یه نفر عقده داشته باشه و محدود باشه اونم تو کشور عزیزمون ایران مخصوصا از یه خانواده مذهبی همچین مسائلیم طبعا پیش کشیده میشه
به به استقبال دوستان . تو گذشته زندگی کنی اذیتت میکنه . ازاین قبیل مشکلات خیلیا دارن ک چون نمیگن فک نکن فقط تویی . ولی در کل مشاور و … ول کن . بذا پای یه حماقت و بازی بچگی و رد شو ازش ک دقیقا هم همین بوده قصدی نبوده . فقط اون داداشتو اگه میشد از کون خودم میکردم ک به اینش حالا وارد نشیم . با نظر علی اولین نظر کاملا موافقم روز بخیر
هیس ! دخترها داد نمی زنند
اینجا همه از تو دفاع کردند و اون برادرت رو جنایتکار و لاشی و هرچی دلشون خواست گفتتند
اما به نظر من پدر و مادرت مقصر هستنند
ما ایرانی ها به دلیل اینکه با فرهنگ اکثر چیزهایی که می بینیم آشنا نمی شویم دچار این معضل هستیم
در این ماجرا پدر و مادر مدیریت صحیحی نکرده اند
دم داداشت هم گرم که ترتیبت رو نداده
الان هم برو زندگی کن
عشق کن
ورزش کن
درس بخون
و به این موضوع به چشم یک تفریح دوران کودکی نگاه کن
هرچه قدر هم سعی کنی این موضوع فراموش نمی شه امل می شه یه گوشه بایگانی کرد و اینقدر هم قلقلک نده
عزیزم تو هیچ تقصیری نداری. چه بسا برادرت هم بیگناهه. دوازده سال سنی نیست که آدم بخاطر اشتباهاتش سرزنش بشه. باز خوبه که برادرت حداقل این شعور را داشت که بلایی سرت نیاره. اینکه الان بیخیال شده و کاری به کارت نداره هم احتمالا بخاطر اینه که بزرگ شده و شروع کرده به فهمیدن. اینو خودت میدونی که یه دختر پونزده ساله خیلی بیشتر از یه پسر همسن خودش میفهمه. یه پسر ۲۰ ساله ممکنه توی خیابونا دنبال علافی باشه درحالیکه یه دختر تو اون سن میتونه مادر باشه و یه خونه را اداره کنه. با برادرت صحبت کن. البته که باید برادر خودت را دوست داشته باشی. حماقت نوجوانی کرده. اگر ادامه میداد جای بحث بود.
علاج تو اینه که تو بیای من یه بار از کون بکنمت راه بیفتی… آخه دخترک کونی دوزاری تو کونت نمیخارید اینجا چه گهی میخوری؟ اینجا که مرکز مشاوره نیس، یه سایته پر داستان و عکس و فیلم سکسی… حالا که همه عکس و فیلما رو دیدی و جقتو زدی و با کس و کونت ور رفتی اومدی ننه من غریبم بازی درمیاری؟ بیا خودم یه شب تا صبح بکنمت و سوراخ کونتو جر بدم حالت خوب میشه…
خیلیا یه سری خاطرات اینجوری دارن اما اونم بچه بوده به احتمال خیلی زیاد اونم خوب یادشه اما دیگه کاری از دستش بر نمیاد بچه بوده تو هم میتونی بهش فکر نکنی و به زندگیت برسی مشکلی هم برات پیش نمیاد یا اینکه میتونی بشینی همش بهش فکر کنی و خودتو ازار بدی انتخابش با خودته. گذشته حتی اگه یه ثانیه پیش باشه اسمش گذشتس و نباید گیر کنی تو گذشته
دوستان بعضا نظرات جالبی ارائه میدن .
فحش دادن به برادرش یا مادرش فقط کار یه آدم بی مغزه . یه پسر تو اون سن اصلا درک خاصی از روابط خواهر و برادری نداره به اون صورت (به هیچ وجه برادرشو توجیه نمیکنم و کارش کاملا اشتباه بوده) ولی بیتقصیر هم نیست . پدر و مادرش هم بی تقصیر نبودن که با این وضعیت دو کودک رو در بحرانی ترین شرایط تحت تاثیر ماهواره قرار دادن .
ویدا خانم شما هم تجربه تلخی رو پشت سر گذاشتی ولی بهتون توصیه اکید میکنم که حتما پیش یک روانپزشک مجرب و ماهر و بهتر اینکه خانم باشه برید و این قضیه رو به کمکش حل کنید . و از یک چیز کاملا مطمئن باشید : برادرتون الان از شما به مراتب حالش خرابتره و بیشتر از شما به روانپزشک نیاز داره .
سلام ویدا جان.هرچی بوده گذشته و تموم شده.با فکرکردن به گذشته فقط خودتو الکی عذاب میدی.خب اخه سودیم نداره
سلام ویدا،کلمه ای که الان میتونم در مورد این داستانت بکار ببرم [شجاعت] ه.
شجاعت داشتی که اون گذشته رو اعتراف کردی،
شجاعت داشتی که از وقتی آگاه شدی، از خودت دفاع کردی.
شجاعت بزرگتر الان، اینه که،
خودت پیدا کنی، خودی که مقاومت و مقابله کرده با اعتماد به نفس به زندگی زیبایی که پیش رو داری، نگاه کنی.
بنظرم تو دوست داشتنی هستی، چون شخصیت و جایگاهی که داشتی،از دست ندادی. خیلی ها با سوء استفاده باردار شدند، دچار مشکلات مقاربتی شدن،و…، اما هیچکدوم از اینهابرات بوجود نیومد.
ضمنا با نظر پیام هم موافقم،
آفرین 10 ?
سند ۲۰۳۰ دقیقا یکی از کاراش جلوگیری از همین چیز هاست ای کاش بزارن تصویب بشه
چیزایی که تو نت و موبایل هست وتاثیری که دارن به نظر من حتی یک صدمشو ماهواره نداره نمیدونم چرا زوم کردن سر ماهواره وبه ماهواره چسبیدن تا بد نشونش بدن الان دست هر بچه ای یه گوشیه پر از انواع فیلم قدیما هم توی خونه ها پر بود از مرغ وخروس وکفتر و حتی گربه ها که جفتگیرشون جای سوالی بود برا کودکان وهمه کودکان حتی بدون درک درستی از مسائل جنسی حس کنجکاوی خودشون و لمس کردن از یه جایی شروع می کردند ومیکنند حالا توی خونه بیرون از خونه هم بازی یافامیل خیلیها این دوران را دارن اینجا نقش تربیتی والدین مهمه که چگونه تربیت کرده باشن و چگونه مسایل برا کودکانشان تشریح کرده باشن ولی شما درست سنت کم بود ولی همونطور که خودت نوشتی لذت میبردی پس در اون شبه بازی شریک بودی اینجا تجاوز محسوب نمیشه ولی اگر از این ناراحتی چون برادرت بود شاید خودشم در ان سن اگاهی نداشت که خواهر برادری گناهش بیشتره ولی به نظر من نه نیاز به مشاوره و روانپزشک نه داری شما در اینده و پس ازدواج که کردی اینقدر مسایل بزرگی برات پیش میاد که فراموشی که نه ولی این موضوع از اهمیت کمی برات بر خوردار میشه
بارها گفتم و بازم میگم هرچند که خیلیا با نظرم موافق نیستن.تومملکتی که تو مدارس آموزش صحیح نباشه روابط محدود باشه خانواده بسته و مذهبی باشه ازین اتفاقات زیاد میفته.
چرا هیچکس نمیخاد بفهمه که حتی یه نوجونم نیاز داره خودشو ارضا کنه همه چیز که سکس نیس من خودم خیلی اوقات پیش اومده که به یه دوست که دختر باشه نیاز داشتم واسه همفکری دردودل حرف زدن ولی تو این زمونه جرمه واسه اینه که پسرا اکثرا گرگ شدنو دخترا گرگ تر