سلام به همه من نازنین هستم همون که داستان فوت فتیش نازنین و الناز و نوشتم حالا ایندفعه داستان سکس الناز با دوست پسرش رو میخوام براتون بگم که من قایمکی از تو کمدش نگاه کردم. خب بریم سر اصل مطلب حدود یه سال بود که از اون سکس منو الناز دوست پسرم میگذشت و رابطه الناز با من شکراب شده بود و از اون موقع با من قهر بود حتی با اینکه ازش معذرت خواهی کردم بازم ازم قهر بود. بگذریم 1 سال گذشت و ما سوم دبیرستان رو هم تموم کردیم و موقعی که برای اینکه پروندمو بگیرم با الناز رو دررو شدم و رفتم جلو حتی بهش سلامم کردم اما نه تنها جوابم و نداد بلکه پشتشو به من کرد و رفت. چند ماه گذشت و دی ماه رسید تولد الناز من پیش خودم گفتم بزار براش یه کادو بخرم برم خونشون بهش بدم شاید بتونم از دلش دربیارم که باهام دوباره دوست بشه. من کادو رو خریدم کاغذ پیش کردم رفتم خونه الناز اینا مامانش درو باز کرد رفتم داخل با مامانش سلام علیک کردم رفتم داخل و رو مبلشون نشستم برگشتم به مادر الناز گفتم الناز نیست که مامانش گفت نه رفته پاساژ همین الاناس که برگرده. 5 دیقه گذشت مامان الناز گفت توراه هستش داره میاد بعدشم گفت که باید بره پسرشو از کلاس کاراته بیاره که بعدشم میخواست با اوستاد پسرش حرف بزنه مادر الناز مانتو و چادرشو تنش کرد رفت گفت نازنین جان زود برمیگردم شرمندما گفت نه خاله اشکال نداره من منتظر میمونم تا الناز بیاد که مادر الناز درو بست و رفت یه نیم ساعت گذشت من رفتم از پنجره خونشون بیرون و ببینم که الناز نمیاد رفتم دیدم الناز داره از پیاده رو میاد کلی خوشحال شدم که داره میاد. گفتم چیکار کنم رفتم تو کمدش قایم شدم که هروقت خواست بیاد تو اتاقش بپرم بیرون غافلگیرش کنم. یه چند دیقه گذشت الناز درو باز کرد امد تو خونه من تو کمد بود و از لای دره کمد که خیلی کم باز بود از لای درز در داشتم میدیدم کامل همه چیو. دیدم صدای الناز داره میاد گفتم ایول الان میاد اینور بعد دیدم الناز داره یه پسررو صدا میکنه میگه محسن بجنب دیگه بیا بالا بجنب دیگه. که پسره گفت خیلی خب امده دیگه که الناز گفت چرا انقدر طولش دادی که پسره گفت چیکار کنم تا ماشین پارک کنم بیام طول کشید دیگه که الناز گفت واسه خودمون میگم اگه عجله نکنیم مامانم پیداش میشه. که پسره گفت پس بجنب بیا زود انجامش بدیم تا مامانت نیومده بگا نرفتیم. که الناز گفت بریم تو اتاق من امدن تو اتاق منم داشتم از لای دره کمد نگاه میکرد الناز با یه سوییشرت مشکی و شال مشکی مانتو قرمز و شلوار مشکی تنش بود با یه جوراب مچی مشکی. بعدش پسره امد تو اتاق یه پسره قد بلند بود با موهای کوتاه یه کاپشن مشکی تنش بود با یه تیشرت سفید و شلوار آبی. که پسره تا امد تو اتاق الناز گفت چه اتاق قشنگی چقدر عروسک داری که الناز گفت باشه حالا انقدر حاشیه نرو بعدش پسره گفت خب شروع کنیم که الناز گفت باشه. پسره امد جلو شروع کرد به لب گرفتن از الناز الناز با دستاش صورته پسررو گرفته بود پسره هم دستشو میمالید به کون و ممه الناز بعدش چند ثانیه از کارشون دست کشیدن تا لباساشونو در بیارن اول کاپشن و سویشرتونو درآوردن بعد محسن تیشرشو درآورد الناز مانتوشو الناز دستشو مالید به بدن محسن محسنم شروع کرد به مالیدن ممه های الناز بعد زیر پیرهنی که تن الناز بود و درآورد شروع کرد به خوردن ممه های الناز بعد اینکه کلی ممه های الناز لیس زد رفت سرغ شلوار الناز میخواست شلوار الناز باز کنه که الناز جلوشو گرفت گفت نه اول تو شلوارتو باز کن که پسره دکمه شلوار باز کرد و شلوارشو کشید پایین اما شورتش هنوز پاش بود. اما کیرش راست راست شده بود النازم کیر محسنو از رو شورت براش مالید بعد شورت محسن و کشید پایین محسن کامل هم شورتشو هم شلوارشو درآورد کامل محسن لخت شده بود. کیرش خیلی بزرگ کلفت بود راستش نمیدونم کیرش چند سانت بود نه از جایی که من بودم نمیشد بفهمی چند سانته نه الناز ازش پرسید کیرت چند سانته. بگذریم الناز همینطوری که ایستاده بود امد جلو محسن کیر محسنو گرفت دستش شروع کرد به مالیدن کیر محسن یه چند ثانیه مالید کیرشو بعد نشست شروع کرد به لیس زدن کیر محسن بعد چند ثانیه محسن دستشو گذاشت پشت سره الناز بعد تند تند سره الناز جلو عقب میکرد. کیرشو تا ته کرده بود تو دهن الناز الناز هم جیغش درامد بعد چند باری که این کارو کرد الناز جلوشو گرفت. بعد کیر محسن از دهنش درآورد بعد بهش گفت اگه بخوای اینطوری کنی از سکس خبری نیست که محسن هم گفت باشه بعد محسن الناز و به کمر خوابوند شلوارشو درآورد تو همون حالت پاهای الناز که هنوز جوراب پاش بود و گرفت. بعد شروع کرد به لیس زدن بعد پای الناز و گرفت بالا کیرشو تف زد مالید به کص الناز بعد با یکم فشار کیرشو تا نصفه کرد تو کص الناز. الناز هم تو همون حالت یه جیغ کشید بعدش دراز کشید کامل و سرشو گذاشت رو بالش. بعد محسن تو همون حالت داشت تلمبه میزد تو کص تنگ الناز  و میگفت جون بعد برگشت به الناز گفت تاحالا سکس از کص نداشتی که النازم گفت نه بعد این حرف الناز محسن با یه فشار کیرشو تا ته کرد تو کص الناز. الناز هم کلی جیغ میزد و هی میگفت آیییییی بعد دوباره تو همون حالت یکی از پاهای الناز و گرفت شروع کرد به لیس زدن بعد کیرشو از کص الناز کشید بیرون. کیرش خونی شده بود بعد محسن گفت اینم از این منم پرده تو زدم. بعد یه دستمال پیدا کرد کیرشو و کص الناز و تمیز کرد بعد به الناز گفت برگرد و به صورت داگی شو الناز هم همین کارو کرد بعد محسن خم شد کون الناز و لیس زدن بعد شروع کرد به لیس زدن سوراخ کون الناز  بعد به کیرش تف زد کیرشو کرد تو سوراخ کون الناز. به خودش زیاد زحمت نداد و کیرشو راحت بایه فشار کرد تو کون الناز بعد دور کمره الناز و گرفت محکم تلمبه میزد الناز هم کلی آه آه میکرد بعد چند دیقه محسن کیرشو از کون الناز درآورد بعد رفت رو تخت الناز و تکیه داد به دیوار بعد الناز رفت نشست رو محسن بعد محسن به کیرش یه تف زد دوباره کرد تو کص الناز بعد چند دیقه تلمبه زدن تو کص الناز بعد کیرشو درآورد تو سوراخ کون الناز بعد تو همون حالت که داشت تلمبه میزد هم داشت ممه های الناز و لیس میزدش هم دره کون الناز چک میزدش بعد الناز دوباره به کمر خوابوند و کیرشو دوباره کرد تو کص الناز و تلمبه میزد. بعد تو همون حالت جوراب های الناز و از پاهاش درآورد بعد شروع کرد به لیس زدن پاهای الناز تو همین حالت بود که الناز گفت من ارضا شدم کیرتو دربیار محسنم کیرشو درآورد و گذاشت بین پاهای الناز شروع کرد به انجام فوتجاب بعد چند دیقه آبش امد پاشید رو پاهای الناز بعد افتاد رو تخت افتاد از خستگی بعدش محسن سریع پاشد لباساشو پوشیدو گفت تا مامانت نیومده من برم که النازم گفت باشه بعد از اتاق رفت بیرون درو بست صدای بسته شدن درامد که فهمیدم. بعد چند دیقه الناز از جاش بلند شد رفت حموم و صدای شیر آب داشت میومد منم از کمد امدم بیرون و کادوی الناز و پرت کردم تو کمدش تو همین حین که تو حموم بود منم از فرصت استفاده کردم و زدم از خونشون بیرون. موقعی که تو راه خونه بودم کلی باخودم کلنجار رفتم دعوا کردم که پیش خودم میگفتم منه احمق و باش الناز فکر خودش و تفریحشه اصلا به من فکرم نمیکنه بعد منه احمق رفتم براش کادو خریدم بعد اون روز به بعد من هم دیگه کلن ارتباطم رو با الناز قطع کردم قبلش رابطه دوستیمون یه طرفه بود اما دیگه از طرفه منم دیگه کامل قطع شد هم شماره الناز و پاک کردم هم از تمام جاهایی که باهاش درارتباط بودم بلاکش کردم. بعد اونم من 2 سال بعد بایه پسر خیلی خوب و مهربون به اسم کامران ازدواج کردم و  الان چند سالی هست که با الناز دیگه حرف نمیزنم حتی تو عروسیمم دعوتش نکرده بودم. این هم بود از آخرین داستان من ببخشید که این همه مدت سرتونو با حرفام درد آوردم امیدوارم خوشتون امده باشه.

نوشته: نازنین