سکس با بهترین تو دنیا

1393/06/25

سلام به بچه های شهوانی…لطفا ببخشید اگه مشکل تایپی داره چون با گوشی نوشتم…اولین بارمم هست مینویسم…امیدوارم که خوشتون بیاد تا بازم بنویسم…من رهام 19 سالمه…چشم ابرو مشکی اونم خیلی مشکی…استخون بندیه درشت…یکم تپل سبزه…قد بلند…سینم سایز 80…من از بچگی همه میگفتن بیشتر از سنم حالیمه واسه همین من مشاور دوستام و راس گروه دوستامون بودم…بماند…من از 14 سالگی تو فیس بوک عضو شدم…یه روز دوستم.منو برد توی جی پی…یه پسر به اسم محمد ادمینش بود…منم راستش تقریبا خوب بودم بچه بالاشهر تهران تیپ میپم توپ بود…به کسی شنیده بودم پا نمیداد…اولین بار تو عمرم میدیدم دوستام یه جوری میخوان بهش شماره بدن…وتا یه روز تو جی.پی بودم کسی زیاد نبود…دیدم یه جنده خانم تو.جی.پی عکس کون کسشو گذاشته به دوسای محمد گفتم بگین بیاذ پاک.کنه بزرگتر توی جی.پی زشته…هیچی اومدو…توی پی وی گفت این شمارم داشته باش اینجوری شد سری بگو بهم…گفتم اوکی…خودمو بالا میگرفتم چون اونم مث من بچه پرو بود…بماند ک به قصد حالگیری دوس شدیم با هم…ولی از 15 سالگیم که تازه با محمد اشنا شدم تا الان عشقمون زبود زد خاصو عامه…بریم سره اصل مطلب ک دوس دارین…

من به دلیل بچگیم خودم پردمو زده بودم.و نمیدونستم تا محمد گفت پرده داری گفتم نمیدونم…گفت چرا؟ منم توضیح دادمو اینا تا گفت من واستا ببینم داری یا نه…گفتم باشه عشقم…خلاصه یه روز تو کوه کشید پایین یکم دید زد گفت نداری منو میگی گریه…گفت من که مشکلی ندارم عزیرم…گفتم تو ممکنه ولم کنی گفت نه اصلا من بدون تو نمیتونم…خلاصه اون روز داشت بازم دید میزد ک من یه لحظه گرمای لبشو حس کردم…قبلا از پشت کرده بودیم ولی اصلا سمت کسم نمیرفت…من یه لحظه فقط چشام دیگه باز نشد فقط اه میکشیدم میگفتم بخور محمدم…مال تو…من تا ابد مال خودتم…دیگه اختیار نداشتم میخورد منم دیوونه تر میشدم…من نمیدونم ارضا شدم یا نه فقط خیس بودم شدید تا جایی که دیگه نتونست بخوره…میدونستم.کس شره ک بدن میلرزه واسه ارضا شدن…ولی یکم شل بودم…محمد گفت تا همینجا بسته رها…نماخام دست بخوری…گفتم نه محمد من میخوااام…گفت رها پشیمون نشی?بگی واسه سکس میخوامت…گفتم نه عشققققم میدونم فرق داری…( میگم فرق داره چون واقعا داشت) گفت یه روز تو خونه که تنها شدم بیا اینجا لذته زیادی نمیبری…گفتم چشم اقای من…کاملا رام شده بودیم…از پشت داستان داشیم ولی کسو نه…کونم سره این شد که به خود ارضایی رو نیاریم…وگرنه دست نمیخوردم…خلاصه یه روز تو خونه یه صفا کردیم ک هنوز مزش زیره دهنمه… رسیدیم جلو در گفت بفرمایید همسر من…لبخند زدم رفتم تو…یه دید زدم خونرو رفتم اتاقش لباسامو عوض کنم…یه تاپ طوسی تنم بود…با یه دامن تیره تر از تاپم تا زیره کونم…منو دید شوکه شد…یکم نگام کرد گفت چی شدی توله سگ…اومد سمتم لبمو محکم داشت میخورد که دست انداختم دوره کمرش بردمش سمت تخت…نزدیکه تخت بودیم لباسشو کندم…دااغ شده بودیم…منم کلا همیشه بدنم داغ بود…افتاد روم لبشو کند ازم دست انداخت تاپمو در اورد سوتین مشکی…با اون سینه های درشتم…محمد قرصشو خورد…چون زود انزالی داشت دکتر رفته بود…گفتم محمدم عشق من زندگی من…گفت جانم???گفتم مطمعن دیگه??گفت اره…شروع کردیم…سینمو از رو میمالید یکم که مالید دست انداخت پشتم سوتینمو باز کرد سینه ی نرمم افتاد بیرون دیگه طاقت نیاورد شروع کرد خوردن هر از چند گاهیم یه گاز مییزد من دییگه دیوونه شده بودم نفس نفس میزدم…میگفتم محمدم دیگه طاقت ندارم…تورو خدا برو پایین…گفت نه زوده شیکممو لیییس مییزد دییگه کم بود گریه کنم…گفتم مثه اینکه میخواد دیوونم کنه…منم شروع کردم لبمو.گااز گرفتن تو حالت خماری دیوونش میکرد این حرکت …پا شدم خوابوندمش شلوارو شرتشو کندم…اون کیره سیخ شدشو که دیدم سگ حشر شدم…با ولع داشتم میخووردم گفت عشقم بسه الانا ابم میاد…پا شدم اومدم بالا تر ازش لب گرفتم…بعد منو خوابوند دامنمو در اورد…شرتم سته سوتینم بود…عشقه مشکی بود…از رو چاک کسمو میمالید منم نقطه ی حساسم چوچولم بود…دیگه داشتم میمردم گفتم محمد خواهش میکنم خواهش…گفت چشم خانومم…خلاصه لبای گرمش رسید به چوچولم دیوونم کرد.وااااای اااااه اووووف ارهه…محمدم بخووور…عاشقتم زندگیمییییی…واای دیگه طاقت نداشتم…کسم تا حالا کییر توش نرفته بووود…گفتم محمد بسه میترسم ارضا شم …هنوز کاار داریم با هم…گفت ای توله سگ …محمد کیر17 سانتی داشت با قطر5…با اینکه دو سال از من بزرگتر بود نسبت به فیلمایی که میدیدم توسنای خودمون کییرش عااالی بود…سرشو.گذاااشت سر کسم…منم داشتم از داغیه کیییرش له له میزدم…گفتم بکن تووووو…با یه حرکت تا ته رفت…منم که بی پرده…واااای محمد اخههش در اومد گفت واااااای دااااغه…منم گفتم جوووون…اتییش داره میگیرهه اتیشمو خااموش کن…تلمبه اروم میزد اول چون اولین بارم بود کیییر میرفت تو.کسم…ولی بدش تنده تند میییروزد جووری که صدای برخورد بدنامون به هم مارو بیشششتر تشویق میکرد…صدای اه من دیگه داششت اووج.میگرف…محمدم گفت داره میاد سری کشید بیرون ریخت رو شیکمم…وااااای جفتمون خیس عرق بودیم با دستمال پاک.کرد ابشو افتاد روم بیحاال دیگه جووون ندااشت…کلی قربون صدقه هم دیییگه رفتیم…پا شدیم لباس پوشیدیم… 2 لیوان شیر خوردیم منو رسوند خووونه… هنوزم با همیم…خانوادهامون خبر دارن…خواستم واستون از بهترین لحظات زندگیم بگم…عذر میخوام اگه بد بود…باره اولم.بود…اگه تشویقم.کنیید بازم.میگم.واستون…مرسی که خوندین… منتظر نظراتونم

نوشته: رها


👍 0
👎 0
25489 👁️


     
برای نظر دادن وارد شوید یا ثبت نام کنید

436311
2014-09-16 15:00:31 +0430 +0430
NA

خلاصه یه روز تو کوه کشید پایین یکم دید زد گفت نداری منو میگی گریه… " …!! من که نظری ندارم!!!

0 ❤️

436314
2014-09-16 16:28:52 +0430 +0430

داشتم از داغیه کیییرش له له میزدم…گفتم بکن تووووو…با یه حرکت تا ته رفت…منم که بی پرده…واااای محمد اخههش در اومد گفت واااااای دااااغه…منم گفتم جوووون…اتییش داره میگیرهه اتیشمو خااموش کن…
آخه کونی این همه داغ داغ چی بود کردی؟ما نفهمیدیم دول ممد داغ بود یا کس تو!!!
اونطور که تو میگی قبل سکستون یه زنگ بزنین آتش نشانی هماهنگ کنین یه موقع آتیش نگیرین
با این آتیشی که تو داری باید شیر دریایی رو آورد و گاییدت
سگ بشاشه تو ملاجت تا بوی گوز از یادت بره
ننویس دیوووووووووووووووووووووووووث

0 ❤️

436315
2014-09-16 16:55:49 +0430 +0430

خیلی بد بود.فکر کنن تو همون 15 سالگیت موندی هنوز.

0 ❤️

436316
2014-09-16 17:07:05 +0430 +0430
NA

مگه کیرش آندوس کپی داره که دید زد گفت نداری
پیشنهاد میکنم بره یه مطب تشخیص پرده بزنه دستگاهم نمی خواد خودش مجهزه و خودکفا.

0 ❤️

436317
2014-09-16 17:34:19 +0430 +0430

ﻣﻦ ﺑﻪ ﺩﻟﯿﻞ ﺑﭽﮕﯿﻢ ﺧﻮﺩﻡ ﭘﺮﺩﻣﻮ ﺯﺩﻩ ﺑﻮﺩﻡ. ﻭ
ﻧﻤﯿﺪﻭﻧﺴﺘﻢ ﺗﺎ ﻣﺤﻤﺪ ﮔﻔﺖ ﭘﺮﺩﻩ ﺩﺍﺭﯼ ﮔﻔﺘﻢ
ﻧﻤﯿﺪﻭﻧﻢ …ﮔﻔﺖ ﭼﺮﺍ؟ ﻣﻨﻢ ﺗﻮﺿﯿﺢ ﺩﺍﺩﻣﻮ ﺍﯾﻨﺎ
ﺗﺎ ﮔﻔﺖ ﻣﻦ ﻭﺍﺳﺘﺎ ﺑﺒﯿﻨﻢ ﺩﺍﺭﯼ ﯾﺎ ﻧﻪ … ﮔﻔﺘﻢ
ﺑﺎﺷﻪ ﻋﺸﻘﻢ … ﺧﻼﺻﻪ ﯾﻪ ﺭﻭﺯ ﺗﻮ ﮐﻮﻩ ﮐﺸﯿﺪ
ﭘﺎﯾﯿﻦ ﯾﮑﻢ ﺩﯾﺪ ﺯﺩ ﮔﻔﺖ ﻧﺪﺍﺭﯼ
man chi begam dar Morde in!!!
Vaghan Shomaha cheghadr kos Kholid!

0 ❤️

436319
2014-09-16 19:50:31 +0430 +0430
NA

FACEBOOKET RO BE MAN HAM BEDE TA ADDET KONAM

0 ❤️

436320
2014-09-17 00:12:45 +0430 +0430
NA

کس شعر چرا میگی سنت از اندازه کیر من کمتره بعد سینت 80 درسته سایز ایده آل منو داده ولی برا سنت زیاده

0 ❤️

436321
2014-09-17 05:32:03 +0430 +0430
NA

من اگه پسر بودم با این حرفایی که تو میزدی فک میکردم باره صدمته . عزیزم اینکه انقد راحت پا بدی و دیالوگات و طوری تنظیم کنی که از واقعیت یه دختر کم سن اونم باره اول شدیدا به دور باشه اصلا جذابیت و سکسی بودن نیس . کاملا برعکس اذیت کنندس و شخصیت اون فردم زیره سوال میره .
به هر حال خسته نباشی

0 ❤️

436323
2014-09-17 06:28:20 +0430 +0430

واقعا کیرم تو کونت بااین نوشتن و طرز انشای نگارشی که به کار بردی!!لااقل قبل اینکه بنویسی یبار یه داستان رو میخوندی و یکم یادمیگرفتی!
بعدش خودم به دلیل بچگی پردمو زدم یعنی چی؟
کیرم تو کوون و کوست با این داستانت

0 ❤️

436324
2014-09-17 09:33:33 +0430 +0430

ey baba…
chra minevisi akhe??!

0 ❤️

436325
2014-09-17 10:02:20 +0430 +0430
NA

اولش خوندم دیگه ادامه ندادم اخ که چقدر مسخره بازی شده اخه احمق مگه سکس چیه تصورت اصلا از اون چیه فقط دادن کردن نه احمق جون

0 ❤️

436326
2014-09-17 10:03:21 +0430 +0430
NA

یه سوال بهت گفت چی شدی پدر سگ خخخخخخخخخخخخخخخخخخخخخخخخ جقین همه lol

0 ❤️

436327
2014-09-17 10:05:54 +0430 +0430

بده من خودم پرده ی تو رو میدوزم :))
(کیرم مثل سوزن میمونه)

0 ❤️

436328
2014-09-17 10:44:39 +0430 +0430
NA

قصت خوب بود
فقط ازت ۲ تا سوال داشتم
۱-اگه خیلی از دوستات سر بودی چطور نفهمیدی برده نداری؟
۲-من قطر دستم ۵ سانته بس چطوری کیر دوس بسرت ۵ سانت قطرشه

0 ❤️

436329
2014-09-17 13:56:53 +0430 +0430
NA

بخشیدمت به شرطی که دیگه ک.س نگی blum3

0 ❤️

436330
2014-09-18 03:56:00 +0430 +0430
NA

من از بچگی همه میگفتن بیشتر از سنم حالیمه واسه همین من مشاور دوستام و راس گروه دوستامون بودم…بماند…من از 14 سالگی تو فیس بوک عضو شدم…یه روز دوستم.منو برد توی جی پی…یه پسر به اسم محمد ادمینش بود…منم راستش تقریبا خوب بودم بچه بالاشهر…نچ نچ نچ نچ عجب جنده ی با کمالاتی هستی شما نمیدونستیم ما

0 ❤️

958136
2023-11-15 20:42:35 +0330 +0330

خواخه احمق تومیگی خود ارضایی میکردی بعد میگی نمیدونی ارضا شدی یانه ادم کس خل که میگن توییی ارواح تو‌کون خودت ومحمدت وداستانت
بعد تومیگی پردتو زدی اون وقت اقا دکترت میگه پرده نداری گریه داره
پس دفعه های قبل ک کون میدادی کور بود وکسو ندیده چقد کس نوشتی کیر فیل بالغ تو دهنت با نوشتنت

0 ❤️


نظرات جدید داستان‌ها