سکس با حدیث در ماشین

1400/10/17

سلام به همه اقایون و خانوما
مشخصات من و حدیث
اسمم مستعار(وحید)قدم ۱۷۵وزنم ۸۵ کیرمم ۱۴ سانته و حدیث یه زن تپل قدش ۱۶۰ وزنش ۷۸ سایز سینه ۸۵ و باسن رو فرمی داره
یروز داشتم تو تل فیلم سوپر دانلود میکردم ربات گفت باید عضو این دو گروه بشی تا فیلم بفرستم من عضو شدمرفتم داخل کانال نوشته بود میخاین سکس چت کنین من خودم کردم گفتم الکیه ولی ته دلم گفتم برم ببینم چیه رفتم داخل ربات اسمش(گپ گرام تو تل بزنین حتما میاره)وارد شدم شروع زدم گفت پسری یا دختر زدم پسر گفت سنت زدم ۲۲بعد گفت پروفایل کامل کنی ۵تا سکه میدم من رفتم کامل کردم عکس خودمو نزاشتم بعدش شروع کردم جستجوی زن یا دختر بعد چند روز نا امید شدم خواستم حذف کنم گفتم یبار دیگ بزنم یه پیجی بود اسمشو ننوشته بود سنشم زده بود۹۹ درخواست دادم رد کرد بعد بهش دایرکت زدم (هر کسی استفاده کرده باشه میدونه چطوریه پس فحش ندین)
میدونم پسری درخواست قبول کن بحرفیم اقا در خواست داد من قبول کردم سلام کردیم
حدیث گف: از کجا میدونی پسرم گفتم حس میکنم گف من زنم بچه دارم شوهر دارم
(اینو گف بازم گفتم پسره بابا اخه یبار منو ایسگا کردن فقط رفتین داخل گپ گرام مواظب باشین)
من گفتم :وحید بیخیال ولی گفتم شک دارم دختر یا زن باشی ویس داد بازم شک داشتم گذشت بزور اوردمش پیویم حرف زدیم چنتا عکس زماندار فرستاد واقعن ابم اومد گفتم اگه دختر یا زن باشه میکنمش گذشت
من میگفتم :میخام ببینمت
حدیث میگف: نه شوهرم میبینه
من گفتم :یه جا دور از خونتون بزور قبول کرد ۵ دقیق ببینمش فرداش میخاس بره خونه خالش با مامانش
حدیث گف: اگع در اومدم مامانمو رسوندم بیا پیشم من وایستادم پیم بده نداد نتو خاموش کردم رفتم بخوابم دوستم رنگ زد گف یه عکس پروژه فرستادم نگا کن رفتم نگا کنم دیدم
حدیثگفته: نمیای منم زود ماشین روشن کردم رفتم پیشش ساعت ۶نیم بود رسیدم پیشش نشستیم با هم حرف زدیم گفتیم میخندیدیم دستمو بردم سمت کسش دیدم یه اهی کشید گفتم وحید بپر بغلش از دست ندی سینشو گرفتم دیدیم یهو وا داد با من لب گرفت ساعت شد ۷ گفت باید برم نمیتونم دیگ بیشتر از این تو دلم گفتم من تو رو میکنم شبش پیام داد وحید پیام نده گفتم چرا گفت با خدا راز نیاز کردم کارم جور شه به شوهرم خیانت نکنم تو دلم گفتم اون روز خیانت نکردی گفتم باشه ولی کیسو نخواستم از دست بدم بهش میگفتم شب بخیر صب بخیر سلام میدادم یهو دیدیم پیام داد
حدیث گفت: شغلش سنگینه به بچه نمیتونم برسم
من گفتم: نمیری
حدیث گفت :نه
تو دلم گفتم اخجون چند روز با هم پیام بازی کردیم رسید زمان موعود صب اون روز ساعت ۶ صب بلند شدم پیام دادم بهش سلام صب بخیر ساعت ۷ جواب داده بود خواب بودم ساعت ۸ صب قرار داشتیم اون اومد خیابان یه جا قرارگذاشته بودیم با ماشین اومد دنبالم سوار شدم گفتم بریم یه جا خلوت اونم برد بیرون از شهر زیر یه پل گفتم دمت گرم چقد با حاله اینجا هیچکس نبود (منم خودم دو نفر بردم اونجا به حسابشون رسیدم)بهش گفتم بریم پشت گفت باشه مانتوشو در اورد یه پبرهن قرمز پوشیده بود رفتیم پشت دست کردم بین سینه هاش گفت بیشور نقطه ضعفمو پیدا کردی دو تا فشار دادم یهو وا داد ولی این دفعه خیلی سفت بود بهش گفتم در بیار حرفمو گوش میکرد در اورد ۵دقیقه خوردم سینشو گفتم شلوارتو در بیار شورت مشکی پوشیده بود ادم نگا میکرد فقط میگفت بخورم شورتشو دستمو کردم تو دیدیم بله کسش شده دریا چند بار انگشت کردم دیدم دستش رو کیرمه گفتم میخای بخوری گفت اره در اوردم گفتم واس شما قابل نداره اونم نزاشت حرفم تموم شه خورد کیرم شده بود عین سنگ گفتم میخام بکنم اونم گفت نه تا اینجا بسته گفتم حدیث این همه راه اومدیم ضد حال نزن گفت باشه شلوارو کامل در اورد شورت موند پاشو دادام بالا رویه شونم کردم تو کسش چقد داغ بود انگار میخ داغ بکنی تو اب دو سه بار جلو عقب کردم ابم اومد کشیدم بیرون ریختم دستمال کاغذی دوباره افتادم به جونش گفت همین دو دقیقه نشد گفتم باشا بشین ببین کردم کس دروغ نشه ۱۵ دقیقه کردم بازم داشتم ابم میومد کشیدم بیرون دیگ نتونستم جلوشو بگیر پاشید رو پیرهنش رو صورتش بعد گف وحید دمت گرم حال کردم گفتم کارم هنو تموم نشده گفت میخای بازبکنی گفتم ارع گفتم برگرد کونتو میخام فتح کن گفت نه اصلا گفتم برگرد عصبیم کردی گفت ببخشید گفتم ببخش در کار نیس اقا برگشت کونش چه تنگ بود انگشتم بزور رفت تو با اب دهان دو دقیقه با یه انگشتم بعد ۲ بعدش ۳ که سرش راحت بره انگشتامو در اوردم گذاشتم دم کونش یه فشار دادم چه جیغی کشید گوشم کر شد گفت نمیخام گفتم اولشه یکم وایستا با یه حرکت کلش رفت تو داد میزد جیغ میکشید گفتم ببین ابم زود اومد زد حال زدی واسم حالا بشین درد تاحما کن بعد کردم کامل رفت تو کشیدم بیرون دوباره کردم تو دو سه باراینطور کردم دیگه داشت اه میکشید کردم هول هوش ۲۰ دقیقه ابم خالی کردم کونش دیگ بی حال شدم ۳ماه جق نزده بودم همشو حدیث کشید بیرون منو حدیث برد رسودن شبش دوباره گفت پیام نده ولی دوباره مخشو زدم یبار رفتیم انباری سکس کردیم یبارم دوستشو اورد حالا اگه خوشتون اومد اونارم مینویسم با تشکر فقط فوش ندیدن

نوشته: وحید


👍 3
👎 24
42601 👁️


     
برای نظر دادن وارد شوید یا ثبت نام کنید

851974
2022-01-07 01:22:13 +0330 +0330

یعنی جقم بزنی انقدر به این سرعت ارضا تمیشی گه تو مخ طرف زدی سکیم باهاش کردی

1 ❤️

851978
2022-01-07 01:39:14 +0330 +0330

كسشعر ترين داستان تاريخ شهواني، كسكش كسعر مينويسي حداقل يه بار بخونش ببین چی کس نوشتی

1 ❤️

852019
2022-01-07 03:42:01 +0330 +0330

به این سرعت که تو ارضا میشی و دوباره راست میشه و دوباره میکنی و سه باره راست میشه
والا سرعت نور کم میاره

1 ❤️

852020
2022-01-07 03:47:23 +0330 +0330

وحید مغزتو گاییدم .یعنی اون کسایی که کردیشون البته تو رویا چقد بدبخت بودن به تو دادن .افلیج جقی

1 ❤️

852021
2022-01-07 03:49:12 +0330 +0330

برای دوستانی که اول کامنتا رو میخونید:
در کصتان بالا، شما با یک سوپرمن طرف هستید که همینجا، تو شهوانی، از طریق اینترنت میتونه کونتون بذاره پس با احتیاط بخونید.
این کصک…ببخشید…سوپرمن، توانایی اینو داشته که در حال دو دستی جق زدن داستان بنویسه، پس داستانش بوی وایتکس میده و استفاده از ماسک توصیه میشه!
این جاک…ببخشید…استاد، تونسته از طریق تلگرام مخ یه زن شوهردار رو بزنه و حتی کونش بذاره که اگر واستون سواله مگه فیلم هندیه؟ باید عرض کنم خیر، جوانان سرزمین من همه بکن و استادن و این کصکشای چلغوزی که تو خیابون میبینید من هستم، همشون!!!
این قرمس…ببخشید…جانی‌سینز ثانی، ابتدا یک دست کرده و پس از دو یا سه بار دخول آبش اومده و پس از اینکه دوباره افتاده به جونش، ۱۵ دقیقه بکوب زده و دریغ از یک قطره؛ خود کویر لوت!
سپس، این حرومزا…ببخشید…پهلوان، دوباره میره رو کار و اینبار ۲۰ دقیقه طرفو نان‌استاپ از کون میگاد! شاید پس از خوندن این اراجیف واستون سوال پیش بیاد که: “تخم‌سگ بیغیرت، مارو خر فرض کردی؟؟؟” باید بگم که دقیقا همینطوره و این قرمساق ولدکون همه‌ی مارو مثل خودش یک جقی بدبخت خر فرض کرده که به مرغ هم چشم داریم!
آقای وحید، کیرم پس کله‌ی کیریت، خارکصه، ننویس بیناموس، ننویس کصکش؛ مگه مجبوری آخه کیری مقام؟؟؟ جقتو بزن، کونتو بده، گهتو بخور؛ چرا مغز مارو میگایی؟

پی‌نوشت:
این تخم سگ از بس کیری نوشته یه گروهی نشستیم رمزنگاری کردیم ببینیم چه کصشعری تفت داده؛ پیشنهاد میکنم نخونید

والسلام

3 ❤️

852062
2022-01-07 09:37:58 +0330 +0330

همش شد این گفت اون گفت
میزان که اصلا قهوه‌ای نشد🤣🤣🤣

1 ❤️

852083
2022-01-07 14:04:55 +0330 +0330

ببینید اگه میخواین باور کنیم که کون کردین لااقل نگین یک انگشتمو کردم تو کونش بعدش دو انگشتی سه انگشتی، بابا کونو یه ساعت بکنی بعد بخوای ۳انگشت بکنی توش جر میخوره ولی شماها کون پلمپ ۳انگشتی باز میکنید 😂😂
اینهمه سکس کردیم ۳انگشتو هم نتونستیم تو کوس بکنیم چه برسه به کون.

1 ❤️

852093
2022-01-07 16:28:09 +0330 +0330

چقدر کسشعر بود
دختری که ۱۷۵ باشه وزنش ۷۸ عمرا چاق و تپل باشه و تازه ممه ۸۵ هم باشه 😂
همش کیسسعر بود همش

0 ❤️

852104
2022-01-07 17:21:30 +0330 +0330

آی خدا ، یعنی امروز این پنجمین مزخرفی که به عنوان داستان خوندم، میخوام بالا بیارم ، برای امروز بسه دیگه

0 ❤️

852126
2022-01-07 20:34:10 +0330 +0330

داستانت واقعی بود، با سند و مدرک؟!
کُسِ نَنَت بِ میمَنَت با تاجو تَخت سَلطَنَت، اینم سَنَد

0 ❤️

852147
2022-01-07 21:43:53 +0330 +0330

کسشر محض

0 ❤️

852301
2022-01-08 15:04:46 +0330 +0330

مادر قوه چی‌ میگی؟ 😂

0 ❤️


نظرات جدید داستان‌ها