فرح خانوم از سکس زده شده بود

1395/05/16

فرح خانوم از سکس زده شده بود، میگفت شب اول ازدواجمون شوهرم بدون هیچ مقدمه ای سر کیرش رو گذاشت دم کوسم و هل داد داخل، شوهرم بلد نبوده یکی اینجوری گفته بوده بهش، این احمقم عینا همو رو تکرار کرده بود، این شد که از سکس از همون شب اول زده شدم و فقط برام شده بود یه انجام وظیفه زناشویی وهر وقت هم توی صحبتهای زنونه حرف به سکس میکشید میرفتم و اصلا درک نمیکردم چی میگن و درباره کدوم حال کردن صحبت میکنن!!!
اینا مواردی بود که فرح خانوم در مورد سکس برام تعریف میکرد که چرا سکس رو دوست نداره، خیلی وقت از آشناییمون نمیگذشت که یه روز بهش پیشنهاد سکس دادم، اولش طفره رفت و گفت دوست ندارم و این چیزا، وقتی ازش دلیلش روسوال کردم همون چیزایی که بالاتر نوشتم رو بهم گفت، من بهش گفتم که اشتباه میکنی و فقط بیا یکبار با من امتحان کن اگه دوست نداشتی دیگه هیچوقت در موردش صحبت نمیکنم، با کلی اسرار و مخ زدن بالاخره قبول کرد یکبار بیاد، منم چون میدونستم تجربه خوبی نداره کارم رو آروم و در نهایت آرامش باهاش شروع کردم، از صحبتهای سکسی که اونم همش خندش میگرفت که دارم اینجوری صحبت میکنم تا لمس کردن بدنش که حالی به حالی شدنش رو میشد از حالت چهرش فهمید، لبم رو گذاشتم روی لبش اولش کمی خجالت میکشید، ازش خاستم اونم منو ببوسه که کم کم دیدم یخش دلره باز میشه و خوشش میاد، چیزی رو که همون اول متوجهش شدم این بود که اون نوازش روخیلی دوست داره و یجورایی حتی ارضا هم میشه،بعد از کمی لب گرفتن رفتم سراغ خوردن گوش و گلوش که حسابی دیوونش کرده بود، ازش دوباره اجازه گرفتم واسه درآوردن تاپش که با تکون دادن سرش موافقتش رو اعلام کرد، واااااااایییییییی چی میدیدم چه ممه های خوشکل و خوش فرمی داشت، سایز هفتاد وپنج، کشف کردم که روی ممه سمت راستیش بیشتر حساس هست چون به لرزه میفتاد وقتی میخوردمش، کلیم مالیدم سینه هاش رو که چشماش رو بسته بود و نفسش به شماره افتاده بود، با نوک انگشتام، دستم رو خیلی اروم روی شکمش حرکت میدادم و بالا پایین میکردم که داشت دیوونه میشد، اومدم پایینتر و شروع کردم شکمش رو گازهای کوچولو گرفتن که خیلی بهش حال میداد، کم کم داشتم میومدم پایین ودستم رو کردم توی شلوتر استریجی که پاش بود و انگشتم رو روی کوس ورم کردش شروع به بالا پایین کردن و مالیدن کردم، کاملا توی آسمونا سیر میکرد، ازش خاستم کمرش رو یکن بالا بگیره تا شلوارش رو دربیارم، شلوار و سرتش رو باهم در آوردم، واا اااااایییییییی چی میدیم!!!
یه کوس با لبای صورتی که پف کرده بود و لزج شده بود، پاهاش رو از هم باز کردم و رفتم لای پاهاش و شروع کردم به لیس زدن کوسش، اونم مدام بدنش به لرزه افتاده بود و تشک رو چنگ میزد، لبه هاش رو کنار زدم و زبونم رو کشیدم توی اون کوس صورتیش، و در آوردم، چند بار که این کارم رو تکرار کردم، زبونم رو آوردم روی چوچولش وشروع کردم به لیس زدنش که داشت روانی میشد و صدای آه و اوهش کل اتاق رو برداشته بود،احساس کردم که دیگه الان وقتشه و اونم حسابی آماده شده، ازش خاستم برام ساک بزنه که گفت تا حالا ساک نزده و بلد نیست ومنم خیلی موزیانه بهش گفتم مشکلی نیست بیا بخورش یاد میگیری، اونم با کمی اکراه قبول کرد، اولش که شروع کرد به خوردنش چشماش رو بسته بود وفقط سر کیرم رو میخورد که من بهش کمک کردم و کمی کیرم رو بیشتر فرو کردم توی دهنش که اوق زد و گفت دیگه نمیتونم، منم دیدم واقعا بار اولشه که ساک میزنه بیشتر اسرار نکردم و خابوندمش و کیرم رو مالوندم روی کسش و سرش رو میکردم توش و در میوردم که اینکارم دیوونش کرده بود، یکم که حریصش کردم کیرم رو هل دادم جلو و تا آخر کیرم رو کردم توی کس داغش، واقعا کوس داغی داشتی و باحال، شروع کردم به تلنبه زدن که دیدم بیحال شد،پرسیدم ارگاسم شدی، گفت آره، منم کارم رو ادامه دادم و با پوزیشنای مختلف کوسش رو حسابی میگاییدم،دو بار دیگه هم ارضا شد و کاملا بی جون شده بود، منم یواش یواش داشت آبم میومد که ازش پرسیدم آبمو چکار کنم گفت بریزش روی شکمم، منم کیرم رو درآوردم و آبمم رو با فشار خالی کردم روی شکمش، اینقدر سرعت بیرون اومدن آبم زیاد بود که چنتا قطرش هم پاشید توی صورت و سینه هاش، که دستمال بهش دادم و خودش رو تمیز کرد، کلی بعد از سکس ازم رو میگرفت و یجورایی خجالت میکشید که باهام سکس کرده ولی این شروع زندگی سکسی من و فرح بود که حدود سه سال طول کشید و مرتب میکردمش، و میگفت شوهرم هیچوقت منو ارضا نکرده ولی در مقابل هر وقت باتو میخابم ارضا میشم و کلا نظرش در مورد سکس تغییر کرد، هر چند که میگفت سایز کیر شوهرم بیست سانته مال تو چهارده سانته ولی خیلی با کیرتو حال میکنم و میگفت که سایز کیر توی سکس براش مهم نیست، حال سکس براش مهمه که کیر تو همش رو بهم میده، کون تنگش رو هم چند وقت بعد فتح کردم و اون فرحی که با کمی خوردن سر کیرم حالت تهوع بهش دست میداد تبدیل شد به یه ساک زدن قهار، که وقتی ارش میخاستم بین کوس دادن و ساک زدن یکی رو انتخاب کنه واقعا واسش مشکل بود، چون از ساک زدن هم خیلی لذت میبرد که توی دایتانهای بعدیم حتما واستون تعریف میکنم

نوشته: Galexyman007


👍 22
👎 20
135501 👁️


     
برای نظر دادن وارد شوید یا ثبت نام کنید

551636
2016-08-06 20:02:43 +0430 +0430

خارکصه خوشت میاد یکی زنتورو بکنه بیناموس

1 ❤️

551645
2016-08-06 21:01:18 +0430 +0430

جالب نبود اصلا تا نصفه بیشتر نخوندم کله کیری

0 ❤️

551650
2016-08-06 22:19:25 +0430 +0430

ناموساً بیخیال زن شوهردار بشین، به شوهرش کاری ندارم ولی بچه های مظلومش چه گناهی کردن؟؟؟

3 ❤️

551660
2016-08-06 23:03:32 +0430 +0430

كيرم لالنگ مادرزن دومادتون

0 ❤️

551691
2016-08-07 07:16:15 +0430 +0430
NA

ای کاشف
ایا کشف کرده ای ک هنگام خروج از خانه شخصی بر منزل شما وارد گشته و خارتو میگاد
جقی

0 ❤️

551697
2016-08-07 07:58:11 +0430 +0430

شب اول ازدواجمون شوهرم بدون هیچ مقدمه ای سر کیرش رو گذاشت دم کوسم و هل داد داخل

خب عزیزجان تو کف بوده اینقد منتظربوده
همیشم میگن باید رفت سراصل مطلب
میخاستی نازتم بکشه خخ اینا بهانس جورکردین واسه خودتون

0 ❤️

551723
2016-08-07 12:41:56 +0430 +0430
NA

دیوس کمتر سوپر نگاه ک…ن انگار داره فلیم پورنو گزارش می کنه.کش فلان طور بود بعد چاچولش بعد زبونم را وبعد… کیر خر تو خودت وداستانت:-(

0 ❤️

551808
2016-08-08 04:12:53 +0430 +0430

احتمالا وقتی داشتی اینو مینوشتی حواست به کون دادن ننه ات بوده که اینقدر غلط داشتی

0 ❤️

553910
2016-08-27 21:55:34 +0430 +0430

بی خیال بقیه تو راضی زنه هم راضی کون لق شوهر نادونش که با بی عرضگی باعث هرز رفتن ناموسش شده اونایی که نظر میدن و فحش میدن خودشون دست به کیر منتظرن تا داستان رو بخونن جقشون که تموم میشه تازه رگ غیرتشون میزنه بالا و فحش میدن البته بعضیاشون هم عامل رژیمن که میخوان جو رو خراب کنن تا انگیزه نویسنده های سایت رو بگیرن داداچا برادرا خسته نباشید بعد از جق مسواک بزنید برید بخوابید نظرتون هم بزارید در کوزه
عزیز دل نویسنده داستان دمت گرم قلم خوبی داری راست یا دروغش مهم نیست با قدرت به نوشتن ادامه بده از جو سازی این جماعت جقی هم نترس خوش باشی

1 ❤️

775313
2020-11-02 19:35:49 +0330 +0330

بلاخره ي ملجوق اكتشافي پيدا كرديم رو سينش كشف كردي حساسه جلل الخالق

0 ❤️

837026
2021-10-12 01:48:54 +0330 +0330
0 ❤️

875842
2022-05-24 19:18:35 +0430 +0430

داستان قشنگی بود و یه جورایی به فرح هم میشه حق داد

1 ❤️

972808
2024-02-27 09:58:07 +0330 +0330

كسی اسرار
این قسمت سایز مهم نیست کیفیت مهمه
14 سانتی ها رو امیدوار کردی
مگه ما 20سانتی ها چه گناهی کردیم.
خخ

0 ❤️




آخرین بازدیدها