زنم، دختر خالم (۱)

1403/01/16

این یه داستان خیالی درباره دختر خالم هست
من کوروش سی سالمه، یک ساله که با دختر خالم نیلوفر ازدواج کردم. این داستان اولین سکسمونه. نیلوفر یه دختر ورزشکاره که بازیکن تیم ملی هست از بچگی ورزش می‌کرده. این ماجرا برمیگرده به وقتی که نیلوفر شونزده سالش بود و من بیست و پنج. من اون زمان سرباز بودم و نیلوفر هم دبیرستانی. من از وقتی نیلوفر بچه تر بود و تازه بالغ شده بود همیشه ازش خوشم میومد. قد بلند، پوست سبزه موهای خرمایی صاف و کون بزرگ و سینه های متوسط. همیشه برام کشش جنسی داشت. یبار که تازه از پادگان برگشته بودم خونه خالم خونمون بود و نیلوفر هم باشگاه بود که خالم ازم خواست برم دنبال نیلوفر و بیارمش خونمون. منم رفتم دنبالش دم در منتظر موندم با بیاد. وقتی نشست تو ماشین بوی عرقش که با عطرش قاطی شده بود باعث شد حسابی حشری بشم، نگاش میکردم که میخواستم بخورمش. از بدنش گرما ساطع میشد و احساس میکردم پوستش حسابی لیزه. دیگه نمیتونستم از فکر کردنش بیام بیرون و دائم به فکرش بودم. از اون به بعد به ذهنم اجازه دادم تا می‌تونه خیال‌پردازی کنه درباره نیلوفر و تا جایی که میتونستم سعی میکردم یه جوری بهش خودمو نزدیک کنم. چند ماه بعد عروسی پسر داییم بود و این موقعیتی شد که من گفتم دیگه هرجور شده باید نیلوفر رو بکنم. یه کفش پاشنه بلند پوشیده بود با یه لباس بی آستین بلند مشکی که کونش خودنمایی میکرد. توی عروسی باهاش میرقصیدم و لاس میزدم و یه جورایی چون از بچگی با ماها بزرگ شده بود و اختلاف سنیمون زیاد بود اوکی بود همه چی. به مرور سعی کردم باهاش شوخی کردن و چت کردن و اونم انگار خوشش میومد. بعد از یه مدت پدربزرگم مریض شد و برای عمل رفت تهران، خالم و مادرم هم رفتن تهران پیش و بابای نیلوفر هم باهاشون رفت ولی چون امتحانات بود نیلوفر موند و قرار بود پیش مادر پدرش بمونه. خلاصه تو این مدت به بهونه ی رسوندنش به باشگاه و این جور چیزا سعی کردم تا میتونم بهش نزدیک بشم. منم آخرای خدمتم بود و اکثرا خونه بودم. یه روز که از باشگاه برگردوندمش خونه مادربزرگش موقع پیاده شدن گفتم نیلوفر یه دقیقه کارت دارم. دوباره همون بوی عرق و عطرش دیوونم کرده بود. یکم اینور و اونور رو نگاه کردم و یه بوس محکم لبشو کردم که سرخ شد و سریع پیاده شد. شبش تا میتونستم مخشو زدم که دوستت دارم و اینا قرار شد فردا بعد مدرسه برم دنبالش. با روپوش سورمه ایش نشست تو ماشین و رفتیم خونه. نیلوفر دختر خیلی برون گرا و پررو ولی مودب و مثبت بود. رسیدیم خونه بدون اینکه حرف بزنیم حمله کردم سمتش و لبشو بوسیدم. پر از شهوت بودم اونم میخواست مقاومت کنه ولی نمیذاشتم. هی می‌گفت کوروش ولم کن و زور میزد جدا شه ازم ولی مغزم به کیرم وصل شده بود و حالیم نبود شروع کردم درآوردن لباسش و روپوششو درآوردم یه تاپ مشکی زیر تنش بود. دوباره بوی عرق و عطرش پخش شد تو خونه و من کیرم داشت میترکید. یه جون گفتم و شروع کردم خوردن گردنش اونم با التماس می‌گفت کوروش ول کن زشته تورو خدا منم گوشم بدهکار نبود و لیس میزدمش و گوششو میخوردم که کم کم شل شد. دستمو گذاشتم رو کون گندش باز خودشو کشید عقب که یه دونه زدم آروم زیر گوشش گردنشو گرفتم گفتم ببین نیلوفر، بذار جفتمون حال کنیم عزیزم و دوباره گوششو خوردم همزمان که کونشو می‌مالیدم. کونش سفت و بزرگ بود رونشو می‌مالیدم داشتم حال میکردم با این بدن ورزشکاری دقیقا چیزی که میخواستم بود همینجوری که ایستاده بودیم تاپ و سوتینشو باز کردم اونم هی می‌گفت تورو خدا بسه منم اهمیت نمیدادم و سینه هاشو میخوردم و می‌مالیدم. بزرگ نبودن ولی پوستش به شدت خوشمزه بود و سینه هاشم سفت‌. اینقدر لیس زدم که ناله میکرد یه لب محکم ازش گرفتم و بردمش تو اتاق رو تخت انداختمش گفت کوروش من نمیدما زشته بخدا گفتم باشه عزیزم کاریت ندارم که و رفتم آروم دوباره از لباش شروع کردم خوردن تا نافش و شلوارش رو درآوردم یکم مقاومت کرد ولی به مرور درآوردم و آروم کنارای کسشو رونشو می‌مالیدم و سینه هاشو میخوردم کسش خیس شده بود انگشتمو یکم گذاشتم رو کسش که نفساش بلند شد و خیسی کسش روی انگشتم رو بردم سمت کونش و شروع کردم انگشت کردنش. کون گندش که عاشقش بودم زیر دستم بود و انگشتم داشت می‌رفت تو سوراخش هی آخ و اوخ میکرد می‌گفت نه کثیفه نکن درد داره بعدش رفتم سراغ کسش و خوردنش کسش مثل پوستش سبزه بود و یکم تپل اینقدر براش خوردم که بدنش شروع کرد لرزیدن بلند شدم بغلش کردم و گفتم جوننننن دخترمون برا اولین بار ارگاسم رسید اونم نگام میکرد از خجالت منم کلی ناز و نوازشش کردم و دوباره شروع کردم با کونش بازی کردن که گفت نکن کوروش کثیفه بده منم گفتم من عاشق کون خوشگلتممممم عشق منه اونننن و برعکسش کردم افتادم به جون کونش کون برجسته و سفت و پوست لیز واقعا محشر بود همه جاشو لیس میزدم سوراخشو میخوردم زبونمو میکردم توش همزمان انگشتش میکردم اونم فقط آخ و اوخ میکرد شروع کردم لباسامو درآوردن و دراز کشیدم پیشش دستشو گذاشتم رو کیرم اول نمیذاشت به زور بردم سمت کیرم و شروع کرد مالیدن ولی نگام میکرد منم سرشو گرفتم سمت خودم و شروع کردم لب گرفتن ازش کلا نیلوفر یکم شبیه ژاپنی ها بود و از بچگی همه بهش میگفتن ژاپنی ولی به بدنش که نگاه میکردم یه بدن فیت عالی لخت کنارم بود که دست نخورده بود تا حالا هلش دادم پایین برام ساک بزنه اونم شروع کرد آروم سر کیرمو خوردن و کم کم کیرمو برد تو دهنش خیلی خوب ساک نمی‌زد ولی معلوم بود حشری شده حسابی به شکم خوابوندمش رو تخت دوباره کونش خودنمایی میکرد هرچقدر از کونش بگم کم گفتم گودی روی کمرش برجستگی کونش یکم کیرمو رو سوراخش بازی دادم اونم خودشو سپرده بود به من فقط یواش اه اه میکرد کیرمو گذاشتم لا پاش رو کسش که خیس خیس بود و شروع کردم عقب جلو کردن ناله میکرد نیلوفر شروع کردم اسپنک کردنش که ناله هاش دوبرابر شد خودمو انداختم روش و ارضا شدم

نوشته: کوروش


👍 2
👎 15
29401 👁️


     
برای نظر دادن وارد شوید یا ثبت نام کنید

978355
2024-04-05 02:27:10 +0330 +0330

اینداستان بدآموزی داره تجاوزات هر نوع محکوم هست . سکس زوری خیلی نادرسته، حرکت حیوانی هست البته حیوانات چنین کاری نمی‌کنند

1 ❤️

978433
2024-04-05 20:37:04 +0330 +0330

از میزان دیسلاک ها معلومه ارزش خوندن نداره.
پاراگراف اول خوندم . این داستان خیالی است.
خطاب به هر کسی که میخواد خاطره یا داستان بنویسه .
هیچ احتیاجی به نوشتن واقعی یا غیر واقعی بودن داستان نیست.
شما داستانت بنویس .
یا مطابق واقعیت شخصیت پردازی کن .
یا برو تو جنگ ستارگان و هری پاتر

0 ❤️