زن و خواهر دوستم

1390/03/07

من امیر 29 سالمه با رضا ده ساله که دوستیم و خیلی صمیمی هستیم و همیشه با هم بودیم تا اینکه خیلی زود با یکی از دخترای خوشکل و خوش اندام فامیلشون ازدواج کرد و برای اولین بار که خانومش رو دیدم دهنم باز موند از این همه زیبایی تا اون موقع تو کف خواهرش بودم که خودش رو خیلی میگرفت چون واقعا خوشکل بودولی خانومش یه چیز دیگه بود با پوستی سفید و قدی حدود 175 و اندامی پر .
خلاصه رضا منو با خانومش آشنا کرد و از همون روز تو فکر کردنش افتادم که امید به ای موضوع نداشتم تا 8 ماه بعد از ازدواجشون یه شب که دوستم سر کار بود خانومش با من تماس گرفت و گفت یه مزاحم مدام میاد پشت آیفون به بهانه های مختلف اذیت میکنه و نمیخوام رضا بفهمه منم رفتم و حسابی او پسره رو ادب کردم و بعد زنگ خونشون رو زدم و گفتم ساناز خانوم خیالتون راحت ادبش کردم اونم تشکر کرد و ازم دعوت کرد برم بالا که من روم نشد و گفتم کار دارم و خداحافظی کردم و بعد از چند روزی متوجه شدم رضا با ساناز مشکل دارن که اینم از درد دلهای رضا فهمیدم.
یه روز رضا گفت برای یه کار اداری 2 روز میرم شهرستان و خواهرم نسترن رو میزارم پیش ساناز تا تنها نباشه و از من خواست بهشون سر بزنم و خداحافظی کرد و رفت . منم خوشحال بودم که میتونم حسابی چشم چرونی کنم.
عصر همون روز رفتم خونشون و زنگ زدمو نسترن با اون صدای شهوت انگیزش گفت: کیه منم گفتم امیرم نسترن خانوم سلام کردو گفت بیا بالا منم رفتم بالا و وقتی در ورودی خونشون باز شد دیدم نسترن با یه شلوار جین و تکپوش خوشکل اومد جلوی من و گفت آقا امیر خیلی خوش اومدین و تعارف کرد و رفتم نشستم و چشمام تو کار کون تپل نسترن بود که ناخاسته دستمو بردم سراغ کیرم و مالیدمش که یکباره فهمیدم که ساناز از توی اتاق روبرو منو دید انگار دنیا رو سرم خراب شده باشه سرم رو انداختم پایین .
نسترن برگشت و یه لیوان شربت گذاشت جلوی منو نشست و چند دقیقه بعد ساناز اومدو گفت سلام آقا امیر و نشست کنار نسترن و من از خجالت سرم پایین بودو گفتم اگه کاری ندارید من رفع زحمت کنم؟ ساناز یه کاغذ داد دستمو گفت آقا امیر لطفا اینارو از بازار بخرید و منم از خجالت لیستو گرفتمو زدم بیرون از کوچه که رفتم بیرون ساناز تماس گرفت و گفت آقا امیر من چیزی که دیدم درک میکنم دوستش داری ؟ گفتم کی رو ؟ گفت نسترن رو گفتم آره گفت حرکتت سکسی بود نه عاشقانه و من بخاطر محبت اون شبت برات جورش میکنم گفتم نسترن قبول نمیکنه گفت اون خیلی سکسی تر از این حرفهاست فقط موقعیتش رو نداشته زود برگرد منتظرم . منم که باورم نمیشد خیلی سریع خرید کردمو برگشتم زنگ که زدم در باز شد رفتم بالا و ساناز اومدو با خنده گفت بیا تو همه چی جور شد منم که تو این مدت با ساناز راحت شده بودم گفتم چیکار کردی گفت برو تو اتاق خوابمون خودت ببین.
وقتی وارد اتاق خواب شدم نسترن زیر پتو روی تخت بود گفت بیا تو درو ببند درو بستم بعد سرش رو اورد بیرون و گفت لباست رو در بیار بیا زیر پتو منم شوک زده از اینکه داشتم به آرزوی چندساله خودم میرسیدم سریع لخت شدمو با شورت رفتم زیر پتو و بهش چسبیدم
بدنش اونقدر گرمو نرم بود که کیرم داشت میترکید نسترن گفت بکن خوبی هستی؟ گفتم امتحانش مجانی و لباش رو کردم تو دهنم و وحشیانه مک زدم و سینه های خوش فرمش رو میمالیدم اینقدر حشری شدیم که پیراهنش رو پاره کردیم و شلوارش رو در اوردمو از روی شورت صورتیش کسش رو گاز گرفتم که صداش بلند شدآآآآآآآآه ه ه ه ه ه کسم . بعد سریع شورتش رو در اوردم چند لحظه مبحوت کس خوش فرمو رونهای تپل سفیدش شدم که نسترن گفت چرا منو تو کف میذاری بیا بکن گفتم اول میخورمش تا خوب خیس بشه رفتم و شرو کردم به خوردن کسش چه طعم خوبی داشت و صدای نسترن که میگفت بخورررررررررررش لیسشششش بزن منو حسابی حشری کردو سریع شورتم رو در اوردمو گفتم بخورش مثله جنده ها بخورش اونم کیرمو که دید گفت این کیر آدمه یا کیر خره ؟ گفتم بخورش جنده . شروع کرد به خوردن چه حالی میداد داشتم لذت میبردم که در باز شدو ساناز که تا اون موقع از سوراخ در ما رو دید میزدو به خودش ور میرفت اومد تو گفت چه کیر بزرگی تو کفش دارم میسوزم و لخت شدو کنار نسترن زانو زدو با هم ساک میزدن منم آه بلندی کشیدمو گفتم از کی شرو کنم ساناز گفت منو که زنم اول بکن و رفت یه اسپری تاخیری اورد و تا بیست دقیقه با نسترن حال میکردنو منو گذاشتن تو کف کیرم داشت درد میگرفت به طرف ساناز حمله ور شدم و خوابوندمش روی تخت کیرمو گذاشتم تو دهن نسترن گفتم خیسش کن میخوام کس ساناز رو جر بدم خیسش کردو سرش رو گذاشتم دم کسش ساناز گفت منو رضا با هم کم سکس میکنیم کسم هنوز تنگه یواش بذار ولی من که حسابی وحشی شده بودم با فشار کردمش تو کسش نفس سانازچند ثانیه بند اومد و جیغ کشید جر خورررررررررررررررررررررررررررررررررررررردم گفتم بخور این اتش چند ماهه و شروع کردم به تلمبه زدن نسترن هم سینه های ساناز رو میخورد و ساناز با صدای بلند میگفت بکن بکن بکن این یعنی کردن آقا رضا نه کردن تو برش گردوندم به زانوش کردمو دوباره گاییدمش و با دستام میزدم روی کونش و حسابی قرمزش کردم و لرزه های کونش منو دیونه تر میکرد تازه داشتم حال میکردم که ساناز یه تکون محکمی خوردو فهمیدم ارضا شده و بلند شدو گفت میخوام امشب نسترن مزه کس دادن رو بفهمه نسترن با خجالت گفت اگه پاره بشم بدون پرده چیکار کنم؟ گفتم خودم میبرمت پیش یه دکتر یه نو برات میندازم اونم سریع خوابید گفت بکن که مردم از بس که کیرت رو تو کس ساناز دیدمو حسرت خوردم ساناز اول کس نسترن رو خیس کرد و گفت بکن آقا امیر منم آروم فشار دادم توش قبل از اینکه بخوام فشار بیشتری وارد کنم خون از کسش سرازیر شدو ساناز با صدای بلند گفت مبارکه جر خوردی و در گوش من گفت بکنش همونطوری که منو کردی منم محکم فشارش دادم تو کس نسترن چشمتون روز بد نبینه چنان جیغی کشید که ساناز رنگش رو باخت و گفت جنده آروم همه میفهمن مگه خودت نگفتی جرت بده؟ نسترن گفت بکن محکم بکن میخوام ساناز کم بیاره منم شروع کردم به تلمبه زدن اینقدر تنگ بود گه کیرم به زور میرفت تو کسش اینقدر تلمبه زدم تا حسابی گشاد شد بعد ساناز به زانو شد و گفت از کونم غافل نشو که زمان مجردیم بچه های محله حسابی از خجالتم در اومدن منم از کس نسترن کشیدم بیرونو کردم تو کون ساناز اونم با صدای بلندگفت وااااااااااااااااااااااااااااییییییییییییییییییییییی جر خوردم میسوزه ولی حال میده نسترن که حسابی حشری بود منو پرت کرد رو تخت و نشست رو کیرمو شروع کرد به بالا پایین شدن که بعد از چند لحظه احساس کردم آبش داره میاد و با یه فریاد ااااااااااااووووووووووووووووفففففففففففففففففف ارضا شد و ولو شد رو تخت من رفتم سراغ ساناز و دوباره کردم تو کسش و شروع کردم به تلمبه زدن اینقدر ادامه دادم که ساناز داد میزد کسم داره میسوزه درش بیار منم ادامه میدادم تا اینکه نسترن گفت بیا این ساناز بی عرضه ست منو بکن من اون موقع مغزم کار نمیداد کیرمو از تو کس ساناز در اوردمو سریع کردمش تو کس نسترن ساناز که کسش حسابی درد گرفته بود با فریاد بالای سرم میگفت بکنش جرش بده جرش بده تو همین حال آبم داشت میومد که ساناز فهمیدو قبل از اینکه کیرمو از کس نسترن بکشم بیرون از پشت خودشو انداخت روی منو آبم کامل ریخت توی کس نسترن بعد همونطر خوابیدم روش وقتی کیرمو از کسش کشیدم بیرون کلی آب کیرم از کسش زد بیرون ساناز خندید و گفت نسترن همین روزهاست که شکمت بیاد جلو گفتم آبرو ریزی میشه و این تقصیر تو شد نسترن گریه کنان رفتو دو تا قرص خوردو برگشت گفت اگه باردار بشم چیکار کنم ؟ ساناز گفت آقا امیر حلش میکنه و رفت بیرون به ساناز گفتم نگران نباش میریم پیش یه دکتر که آشنای ماست و موضوع رو بهش میگم. یه مدت بعد از اون روز نسترن تماس گرفت و گفت جواب آزمایشش منفیه و خوشحال بود.
تا الان که سه سال میگذره مرتب ساناز رو میکنم هم تنها هم با دوستام آخرین بار هم 3 شب پیش بود اون حسابی جنده شده و رضا هنوز همونطور مثل خر نفهمیده نسترن رو هم یک ساله پیش بردم پیش دکتر و براش پرده گذاشت الان هم عقد کرده با پسر عموش و حسابی خودش رو میگیره.
این داستان من بود خوشحالم که نوشتمش.

نوشته:‌ امیر


👍 5
👎 3
338681 👁️


     
برای نظر دادن وارد شوید یا ثبت نام کنید

283547
2011-05-29 01:12:32 +0430 +0430
NA

کیرم تو کون مادرت باداستانت
آخه مادر به خطا یه چیزی بنویس که ملت باور کنن
شایدهم واقعی بود وبرعکسش اتفاق افتاده

0 ❤️

283548
2011-05-29 01:13:41 +0430 +0430
NA

داستانتو نمی خونم که کونت بسوزه چون اسمش خیلی کیریه آخه احمق نفهم آدم به دوست صمیمیش خیانت میکنه اونم هم با زنش هم با خواهرش کس کش

0 ❤️

283549
2011-05-29 01:20:15 +0430 +0430

منم با نظر شومبول طلا و سایناز جون4 موافقم کثافت .عوضی.آشغال به تو نباید گفت دوست باید اسمتو بزاری نامرد

0 ❤️

283550
2011-05-29 01:22:38 +0430 +0430
NA

خوب بود هرچند کس وشعر بود
ولی داستانت حشریت بالایی داشت

0 ❤️

283551
2011-05-29 01:23:19 +0430 +0430
NA

کس شعری بیش نبود
آخه آدم انقدر خیانتکار!!!

0 ❤️

283552
2011-05-29 02:44:33 +0430 +0430
NA

با نظر ساينا جون موافقم

0 ❤️

283553
2011-05-29 02:58:23 +0430 +0430
NA

0007 عزیزم ممنون از لطفت ولی اگه اسممو درست بگی ممنون میشم من ساینا هستم

0 ❤️

283554
2011-05-29 03:27:51 +0430 +0430
NA

چقدر طول كشيده تا تونستي اين تخيلات به بافي ولي تو رويا خوب واسه خودت هال كردي

0 ❤️

283555
2011-05-29 04:28:33 +0430 +0430
NA

خوب خوب یه زن دیگه با 175 قد و پوست سفید… چه قدر زنای ایرانی بلند شدن :))
دوستت از تو خواست به خواهرشو زنش سر بزنی؟؟ نه بابا! اونوقت اگه انقدر روشن فکره چرا زنش میترسید راجب مزاحم بش بگه؟
توام همون روز رفتی چون علم غیب داشتی میدونستی خانواده دوستت همشون جندن! خواهر و زن و ننه و… از بس هم که خوبی میدونستی بت پا میدن!.. یه دفه تا دوستت رفت مسافرت زنش فهمید خرید داره از قبل لیست آماده کرده بود واست بری از بازار بگیری ارواح ننت!
خواهر دوستتم1…2…3…مخش خوردو حاضر شد به خاطرگل روی زنداداشش بت بده!!
ازگل! بد زن دوستتم اومد شروع کرد به دادن و خواهردوستتم دختر بودو_نسترن با خجالت گفت اگه پاره بشم بدون پرده چیکار کنم؟_ توام گفتی پردشو میدوزی اونم ازبس خجالتی بود سه سوت بت دادو خون پاشید بیرون رو درو دیوار…بد زن دوستت که یه دفه تبدیل شده بود به پاملا اندرسون__ به زانو شد و گفت از کونم غافل نشو که زمان مجردیم بچه های محله حسابی از خجالتم در اومدن__ بد 7ساعت آبت اومد ریختی توشو…همچنان داری میکنیش و جدیدا هم با دوستات میکنی!!

این بود ماجرای تو و دوستت که بکش زن و خواهرش بود!

دیوث!.. خودت اینارو باور میکنی؟؟؟؟ فحش دیگه حرومت نمیکنم

0 ❤️

283556
2011-05-29 04:44:42 +0430 +0430
NA

قابل توجه همه بچه هلی باحال:
زن و خواهر و مادر خودش رو کردن و اینم دیده. می دونین هم که کی کردتشون دیگه؟ آره درست حدس زدین، همون دوستش که خیلی مرده. دمش گرم. تو دلت عقده شده نه؟؟؟ مهم نیست آقا جون، تو هم یه جنده زاده ی دیگه. دنیا مثل تو زیاد داره، فقط بدیش اینه که دنبال بابات نمی تونی بگردی!!! شاید بابات یکی از همین بجه ها باشن. اما یع لطفی در حقت می کنیم. اجازه می دیم که به هممون بگی بابا!!!
چیه پسرم!!! …

0 ❤️

283557
2011-05-29 04:49:34 +0430 +0430
NA

این داستان من بود خوشحالم که نوشتمش.

ميخ آهني نرود در سنگ
بچه ها اين بنده خدا خوشحال و خندان داستان نوشته
چرا خنده هاشو حرومش ميكنيد
خودش حروميه
لااقل خنده هاشو حرومش نكنيد

0 ❤️

283558
2011-05-29 05:44:23 +0430 +0430
NA

سلام دوستان .
من فکر می کنم این داستانها رو یک نفر می نویسه اگه به طرز نوشتنش دقت کنید متوجه می شید : واسه نمونه بگم تو همه داستانها کلمه ی شروع را شرو می نویسن و به هر حال تو نثر کوچه بازاری هو کلمه شروع به صورت کامل میاد . با تشکر

0 ❤️

283559
2011-05-29 06:15:25 +0430 +0430
NA

آخه کون تاقار یه چیزی بگو که بگنجه
طرف اگه جنده رسمی هم باشه نمیاد اینجوری بده
بچه ها هم که خوب ریدن بهت من دیگه چیزی بارت نمیکنم

0 ❤️

283560
2011-05-29 06:47:37 +0430 +0430
NA

ریدم تو مغزت
میشه بگی آخرین بار پرده متری چند خریدی کون کلفت مگه پرده نو و دست دوم هم داره

0 ❤️

283563
2011-05-29 09:31:35 +0430 +0430
NA

کس کش نارفیق خاين…

0 ❤️

283564
2011-05-29 10:05:17 +0430 +0430
NA

آخه کیری جرا اینقدر گه زیادی خوردی این جه داستانی آشغال معلومه که دروغه مگه مردم بیکارن داستانهای صد تا یه غاز تو رو بخونن شایدم این داستان مامانت واست تعریف کرده

0 ❤️

283565
2011-05-29 10:50:36 +0430 +0430
NA

خالی بند اگه هالیود و پلی بوی بدونن تو کجا داستان سرایی میکنی حتما میدزدنت

0 ❤️

283566
2011-05-29 11:21:59 +0430 +0430
NA

بنده خدا فیلمای سکسی زیاد دیده عقده ای شده
گیر ندین بهش

0 ❤️

283567
2011-05-29 12:03:00 +0430 +0430
NA

داستانم انقد آبکی اخه
نامرررررررررررررررررررررد
تو رفیق نیستی

0 ❤️

283568
2011-05-29 12:25:39 +0430 +0430
NA

بيخي د کونت زور کنم با اي داستانت کوني بچه ئ خيال باف؟

0 ❤️

283569
2011-05-29 14:26:14 +0430 +0430
NA

خارکوسه جقی کیرم توی تخیلاتت ننه هرزه،

0 ❤️

283570
2011-05-29 14:42:18 +0430 +0430
NA

سوتی…بدنش اونقدر گرمو نرم بود که کیرم داشت میترکید نسترن گفت بکن خوبی هستی؟ گفتم امتحانش مجانی و لباش رو کردم تو دهنم و وحشیانه مک زدم و سینه های خوش فرمش رو میمالیدم اینقدر حشری شدیم که پیراهنش رو پاره کردیم و شلوارش رو در اوردمو ///با لباس بدنش گرم مو نرم بود

0 ❤️

283571
2011-05-29 21:35:06 +0430 +0430
NA

ديگه گفتني ها رو همه گفتن ديگه!!! :دي
فقط كس ننه ي خالي بند و نامردت!!!

0 ❤️

283572
2011-05-29 23:56:51 +0430 +0430
NA

بابا این یارو هر کی هست عمدا داره این کس شعرا مینویسه میدونه جز فهش چیز دیگه ای گیرش نمیاد حالا چرا داره این کا رو میکنه الله اعلم www.teaner.com

0 ❤️

283573
2011-05-30 08:21:16 +0430 +0430
NA

ببین توکه راست میگی اما کس خواهر مادر آدم دروغگو را گاییدم

0 ❤️

283574
2011-05-30 08:26:50 +0430 +0430
NA

khoudka madaresho gaiidi…damet garrrrrrrrrrrrrrrm dadash

0 ❤️

283575
2011-05-30 09:04:19 +0430 +0430
NA

دیگه من چی بگم ، ؟؟؟!! بچه ها از خچالت مامانت در اومن و جرش دادن

0 ❤️

283576
2011-05-30 10:10:28 +0430 +0430
NA

راستی گفتی بهت گفتند این کیر خره؟؟؟ میخواستی بگی من خود خرم!!!حیف که گفتند فحش ناموسی ندید ! !!!کیر تو کون نامردت نا رفیق!!!

0 ❤️

283577
2011-05-30 12:38:35 +0430 +0430
NA

آخه کیری کی کس ننت گذاشته وقتی بچه بودی که اومدی تو سایت خودتو خالی کنی.از مامانت بپرس می گه کیر کی شبیه کیر خره اون اطلاعات بیشتری داره کسکش چاقال.

0 ❤️

283578
2011-05-30 15:35:21 +0430 +0430
NA

كيرتوي دهنت آخه كسكش مگه كون ننت بود كه همه گائيده بودنش كه اينقدر گشاد بود زودي كردي توش بچه سگ راستي جنده بودن خانمت رو تبريك عرض مي كنم

0 ❤️

283579
2011-06-06 21:09:01 +0430 +0430
NA

مرسی ساینا جون من تو داستانا نظرات تو رو میخونم. همیشه عالی و به جا نظر میدی. کس لیسم نمیکنم قابل توجه بعضیا.

0 ❤️

283580
2011-07-22 13:12:42 +0430 +0430

انقدر از کس این در اوردی کردی تو کون اون که گیج شدم دیگه نخوندم . بیخیال بابا بچه ها که حسابی از خجالتت در اومدن.
من به همه می گم به تو هم می گم بازم مرسی که یه داستانی گذاشتی که ملت بیان عقده هاشون و سرت خالی کنن و فحش بدن.

0 ❤️

283581
2011-07-27 03:00:10 +0430 +0430
NA

من فكر ميكنم آدم نميتونه اينقدر نامرد باشه كه به دوستش خيانت كنه .ولي ما وقتي خوب فكر كنيم همه يك جورايي خيانت ميكنيم وقتي سكس ميكنيم.اول ب خودمون و شايد به همسرمون و فالميلمون(منظورم محارم نيستند)ولي ميكنيم.نميدونم من هميشه وقتي سكس ميكنم بعدش خيلي پشيموووون ميشم .وجدان درد دارم تا چند وقت ولي بعدش همون آش و همون كاسه. x-(

0 ❤️

283582
2011-07-31 21:18:26 +0430 +0430
NA

حتي اگه تخيلي هم بوده باشه فانتزي باحالي بود =D> =D> =D> =D> =D> =D> =D> =D> =D> =D> =D> =D> =D> =D> =D> =D> =D> =D> =D> =D> =D> =D> =D> =D> =D>

0 ❤️

283589
2014-02-05 03:27:29 +0330 +0330
NA

manam movafeqam

0 ❤️

283586
2014-08-12 05:45:06 +0430 +0430
NA

فک کنم فیلم جنگی زیاد میبینی

دنبال یه دوست 18.19 ساله میگردم هرکی هست از تهران خصوصی بده

0 ❤️

283587
2014-10-30 09:06:25 +0330 +0330
NA

چقدم امانت دار بودی. خیانت ب دوستت؟؟

0 ❤️

283588
2015-03-16 12:44:03 +0330 +0330
NA

هر وقت کارت با زن دوستت تموم شد در مورد خواهر مادرت وزنت که چجوری میکننش هم بنویس پسر بابا

0 ❤️

568406
2016-12-12 08:31:45 +0330 +0330

عالی بود منم یبار یدوستامو اوردم خونه زنمو مست کردیم و کردش

0 ❤️

585707
2017-03-26 06:15:02 +0430 +0430

روی هرچی لاشیه سفید کردی

0 ❤️

767268
2019-05-13 23:32:27 +0430 +0430

اگه.یبار کس دیده باشی میدونی اگر تو کس بریزی و قرص بخوره حاملگی معنایی نداره.معلومه زیاد داستانای کیری مثله این میخونی.در اخر مگه پاتایا بوده همه رو کردی که.خخخخ

0 ❤️