سلام به دوستان شهوانی
اسمم سارا ست
مدیر فروش یه شرکت هستم و با مشتریای زیادی در ارتباطم
بگم که من قبلا ازدواج کردم و به خاطر اعتیاد شوهرم ازش جدا شدم
خاطره کاملا واقعیه و نمیدونم چرا دوستان علاقه به فحاشی دارن
من لاغرم و خیلی ورزش میکنم پس هیکل بدی ندارم عضلانی و برنزه
به خاطر کارم مجبورم خوش برخورد باشم
با یکی از مشتریای شرکت که خیلی وقت بود باهاش کار میکردم و به خاطر زمان تحویل و رفع نواقص مدام در حال مکالمه بودم خیلی صمیمی شدم اونم ادم باحالی بود و خیلی متحرمانه حرف میزد و من واقعا عاشقش شده بودم مردی سیو دو سه ساله قد بلند و چارشونه
خیلی وقتا خودمو زیرش تصور میکردم ولی اون اصلا راه نمیداد
تا یه روزی که من تصادف کردم و چند روزی مرخصی بودم و خبری از پیگیری کار نبود
بعد از چهار روز تماس گرفت که یعنی شما نباید به خبری از کارات بگیری
قند تو دلم اب شد
ماجرا رو براش گفتم خیلی ناراحت شد و اسرار که میخوام بیام ملاقاتت که من گفتم خوبم و خونم مشکلی ندارم
گفت حتما باید بیام و وظیفه منه
من تا اون روز بهش نگفته بودم که تنها زندگی میکنم و فرصت خوبی بود برای رسیدن به رویام
با اسرار اون ادرس رو دادم و قرار شد همون روز ظهر بیاد دیدنم
کلی خودمو اماده کردم رفتم حموم لوسیون کردم بدنمو و چون لیزر میکنم مو نداره بدنم
و اماده شدم تا بیاد
سر وقت و به موقع زنگ خورد و من راهنماییش کردم
بنده خدا کت شلوار پوشیده بود کلی شیک
منم با یه لباس کوتاه بندی دم در که تا وسط رونم بود
در و که باز کردم شوکه شد همیشه با لباس کار منو دیده بود یهو اینطوری!!!
گل رو بمن داد و من روشو بوس کردم
خیلی تعجب کرده بود
گفت پدر مادر نیستن ؟
که من موضوع رو بهش گفتم و گفتم از ترس مزاحمت به هیچکس نمیگم
بنده خدا ترسیده بود یخورده احوالمو پرسید و داستان رو براش تعریف کردم گفت اگه کمکی بتونه خوشحال میشه که من تشکر کردم ازش و گفتم ناهار بمونه و از بیرون غذا میگیرم قبول کرد جالبه که اونقدر لباسم کوتاه بود که تا مینشستم شورتم معلوم میشد میدیم که اونم چشمش میفته به لای پام
یواش یواش داشت میفهمید داستان چیه و رنگش قرمز تر میشد
ناهار رو که خوردیم برای جمع کردن ظرفها داشت کمکم میکرد و امد تو اشپزخونه منو ببوسه که من لبمو بردم جلو و اونم یه بوس کوچولو از لبم گرفت تا خواست جدا بشه من کشیدمش سمت خودم مثل وحشیا لبشو خوردم که اونم انگار منتظر بود همراهی کرد با من
لباسمو داد بالا و شکممو میمالید کمرو با دستاش لمس میکرد داشتم دیونه میشدم گفتم بریم تو اتاق
رفتیم اونم سریع لباساشو در اورد و دوتایی تو بغل هم رفتیم تو تخت اول فقط همو نگاه میکردیم و لب میگرفتیم خیس عرق شده بودیم خیلی هات بود و منم تشنه کیر لباسم داد بالا گفت عجب سینه نانازی داری و با ولع شروع کرد به خوردنش دستشم از پشت تو شورتم با سوراخ کونم بازی میکرد در گوشش گفتم من کیر میخوام و خوابوندمش به پشت و شورتشو در اوردم کیرش سبزه تر از خودش بود و متوسط نسبت به فیلمل زیاد بزرگ نبود ولی از مال شوهر سابقم بزرگتر بود گفتم بخورمش با سر اره گفت و منم که مهارت خواصی تواین کار داشتم شروع کردم به خوردن داشت دیونه میشد صداش منو حشری تر میکرد با دستش کونمو
گرفت برد سمت سرخودش و کسمو روی صورتش نگه داشت اونم شوروع کرد به لیس زدن کسم و زبونشو تو سوراخم تکون میداد من دیگه نمیتونستم تکون بخورم فقط اه میکشیدم داشتم دیونه میشدم خیلی بلد بود از روش بلند شدم و رفتم رو لبش شروع کردم به خوردن لباش لیز شده بودن کیرش میخورد به کسم و منم روش بازی میکردم خیس بودن هم کسم و هم کیرش با دست کیرشو گرفت و گذاش رو سوراخم من تکون دادم که تنظیم بشه سر کیرش رفت تو وای چه حالی داشتم داغ بود دودستی صورتشو گرفتمو لباشو گاز میزدم تمام کیرش تو کسم بود خیلی خوب بود با دستاش لپلی کونمو گرفت و شزوع کرد تلمبه زدن من فقط جیغ میزدمخیلی
داراز بود ولی اینقدر حشری شده بود بعد از دو سه دقیقه ابش امد کیرشو در اورد پاشید بیرون
نه اون سیر شده بود نه من رفتیم تو بغل هم لب بازی و خوردن ممه های من
بعد از پنج دقیقه دوباره رفت سراغ کسم ایندفعه من خوابیده بودم و اون روی من بود
این بارشاید یه ربع کرد و ابش امد
خیلی خوب بود و منم خالی شده بودم
رابطمون خیلی ادامه داشت از تعداد کاندومام ۲۴بار در طول ۴ماه رابطه ، باهم سکس داشتیم
امیدوارم خوشتون امده باشه
خاطره کاملا واقعی بود
نوشته: Sarabi
لذت بیبر عزیز . ایکاش جای اون من بودم با کیر ۲۰سانت کوست را جر میدادم.
چرا که نه،به کسی تعهدی نداری،با هرکی که دلت میخاد و دوست داری خوش بگذرون.داستانشم اینجا بذار ماهم میخونیم. ولی سر جدت خاص رو خواص ننویس دیگه،اون خواهره که اونجوری نوشته میشه :)
عمرتو با مردی که از کاندوم استفاده میکنه هدر نده . بیا با من قبلا بسته ام معنی زندگی رو میفهمی
خب شما گفتی تصادف کردی و چند روزی سر کار نرفتی اما نگفتی که در تصادف چه عاملی باعث شد تا سر کار نری و جایی از بدن شما آسیب دید آیا این اسیب ناشی از تصادف باعث اختلال در سکس نشد؟چون در اوایل گفتید که مطلقه هستید و عاشق اون مشتری شدی به نظر من این یک فانتزی هست و قطعا مشتری شما در این سایت گاهی وقتا میاد این داشتان به نوعی سیگنال برای مخاطب شماست تا اون بفهمه و بیاد سراغ شما
این داستان نبود ، فیلم بود من فیلمشم از یکی از سایتهای سکسی دیدم . اینها همشون کسایی هستن که کمبود دارن و به این شکل خودارضایی میکنند که من فکر میکنم صددرصدشون پسر هستن . آخه ناقلا تو تصادف کرده بودی و تو خونه افتاده بودی یارو بهت زنگ زد و گفت فلان و فلان بعد دعوتش کردی خونه اومد سوارت شد بررررررو خر خودتی
فقط چند خط اول رو خوندم
پسرک جغی
داستان بهتری رو انتخاب کن
دلبندکم
من نمیدونم چرا بعضیا علاقه دارن بخونن بعد فوش بدن خب نخون برو جقتو بزن
واقعی بود یا نبود…اصلا چه اهمیتی داره که نویسنده اول کتابش یا نوشته اش یا مقاله ای بیاد بگه این داستان واقعیه یا غیر واقعی…از هزار تا داستان یکیش واقعیه…کسخل پسر بیا بگو من پسرم و داستان سکس با یه بی شوهررو که باهاش خوابیدم براتون میگم… آخه مشنگ پسر واحد شمارش سکس کاندومه.؟!..اگر کاندوم نبود سکسی هم نبود؟؟؟خودت باور میکنی یه زن بی هیچ مقدمه ای بیاد بگه من تصادف کردم بیا منو بکن…نه مقدمه درست حسابی داشت نه آخر قابل قبولی…همون یه ذره احساس سکس هم که داشتیم پرید
یه مشت کس لیس هم چون فکر میکنن نویسنده زنه لایک میکنن.آخه کس لیس بدبخت اینکه معلومه یه پسر جقی نوشته
خدا قسمت کنه
نمیدونم چرا یکی از این لعنتی ها گیر ما نمیاد
خدا خفت نکنه دیوونه چرا داستانمونو پخش کردی . اگه انقد خوش گذشت ،چرا بهت میگم میخوام بیام ببینمت همش بهونه میاری
شنا خوشحال بای ما هم راضی هستیم. لذت ببر از زندگیت