شب تولد عشق

1401/12/08

حدود ۶ ماه از عقد من و خانمم میگذشت .
من سرکار بودم که همسرم تماس گرفت :
-جونم زندگیم ؟
-سلام محمدم خوبی ؟
-قربونت بشم عسلم چی شده انقد زود بیدار شدی خوشگلم ؟
-بهت که گفتم امشب خونه نرگس دعوتیم تولدشه میخوام برم کادو بخرم
-بابا من هم به سعید گفتم هم خود نرگس اینا تازه ۲ ماهه رفتن سر خونه شون مهمونی دادن نمیخواس
با خواهرت و سعید چهارتایی میرفتیم یه کافه ای رستورانی چیزی جمع و جور جشن میگرفتیم حالشم بیشتر بود
-اینجوری دوس دارن خب محمدم به ما چه !
-باشه عشقم من به دایی میسپرم برو دم مغازه ش یه گردنبندی چیزی براش بگیر
پولشم بگو چقد شد خودم میزنم به کارتش
تو کارت نکش خانمم
-باشه عشقم خدافظ
تو حال و هوای کار بودم که نگین دوباره زنگ زد و گف یه انگستر پسند کرده برا خودش ولی خیلی گرون میشه گفتم فدا سرت
برا خواهرشم یه خلخال سنگین ایتالیایی برداشته
یادمه اون سال برا جفتش ۳/۵ پول دادم
که البته عمده ش پول خلخال نرگس بود چون طلاش واردانی بود و روش یه گل رز با برلیان ریز داشت .
گذشت رفتم خونه لباس عوض کردم و رفتم خونه پدرزنم دنبال خانمم که بریم خونه خواهرش
مادر پدرش از عصر رفته بودن اونجا کمک زنم تنها بود
زنگ زدم گف خوب شد اومدی گیر کردم سریع بیا بالا
رفتم تو بدوبدو اومد لباشو گذاشت رو لبم به مکیدن
گفتم دیوونه الان ریده میشه تو آرایشت
گف به کیرت عشقم
میشه بخورم ؟
گفتم نه نفسم شب که برگشتیم حسابی از خجالتت درمیام پول انگشترم حلال میکنم 😂
گف باشه پس سریع زیپ لباسمو بکش بالا که داره همه ناخنامو میشکنه
حاضر شد و رفتیم
خواهرزنمو از تو مجلس خواستگاری روش راست بودم
ولی هیچوقت اینجوری کلمو داغ نکرده بود
وقتی رفتیم تو خونه ش دیدم نرگس پدرسگ یه تونیک عروسکی شکلاتی روشن پوشیده
با ساپورت قهوه ای جذذب و کفشای پاشنه بلند کرم
موهای مش کرده قشنگشم درست کرده بود ترکیب لخت و فر
و یه آرایش غلیظ ولی باکلاس
اولین چیزی که خودنمایی میکرد تو ظاهرش سینه های بیش از حد بزرگ و گردش بود که با کمر باریک و کون گردش مست میکرد آدمو
و بعد تراش بی نظیر پاهاش
که نگم براتون
موقع روبوسی دم گوشش به شوخی گفتم پدرسگ به من رحم نمیکنی بخواهرت رحم کن اینجوری تا صبح میکشمش که
گف تو نگران اون نباش و زد زیرخنده
مهمونی برگذار شد
موقع دادن هدیه ها همه کادوشونو میدادن
خانمم گف خودت بده پابندشو گفتم ول کن نگین تو خریدی که گفت عشقم من دارم شامو آماده میکنم تو کادو رو بده
بهر حال زحمتشو تو کشیدی
رفتم کادو رو بدم که مادرزنم گف اینجوری قبول نیس باید خودت براش ببندی
تو دلم گفتم پس کاش لامبادا خریده بودم براش
که نرگس هم در کمال دلبری و عشوه پای راستشو گذاشت رو میز تا من برم خلخالشو ببندم
دست که به ساق سکسی و خوش تراشش خورد کیرم آلارم انفجار داد
از اون پایین هم سینه هاش جذاب تر بود و هم شرت قرمزش کامل زیر ساپورت مشخص بود
گذشت مهمونی تموم شد و کمک کردیم برای جمع و جور
ساعت نزدیکای ۳ صبح بود که باجناقم گف من کارمندم مرخصی هم ندارم میرم بخوابم
نگین هم روی کاناپه خوابش برد
من موندم یه کیر بی صاحب در حال ترکیدن و نرگس خانمی که به عمرش حتی شب عروسیش اینقد سکسی نبود و امشب از سرشب چاشنی لوندی و جندگی هم به زیباییش اضافه شده بود
یهو آهی گشید و گفت ریدم به دهنت سعید
بلافاصله آهی کشیدم و گفتم ریدم به دهنت نگین
گفت مرگ به خواهرم چیکار داری ؟
گفتم توله تو نگفتی برم هرکار دلم میخواد باهاش بکنم ؟
این بیشعور خوابید مث چییی !
گف دفعه آخرت باشه درباره عروسک من اینجوری حرف میزنی
پدرش دراومد همش تو آشپزخونه بود
وقتی داشتی با چشات منو میخوردی اون داشت غذا میپخت
گفتم چقدم تو بدت اومد آخه !
گفت فعلا بیا خلخالمو باز کن میخوام لباسامو عوض کنم
که پاهاشو رو میزی که جلوی مبل بود دراز کرد
رفتم جلو گفتم چشم
امشب ملکه تویی جنده خانم
هرچی تو بگی
گف از تعریفت خوشم اومد ولی جنده زیادی بود ها
گفتم مادر پسرخاله ت گاییده شد اینقد کونتو دید زد کیرشو مالید
میگی جنده زیاده ؟
زد زیر خنده گف تقصیر زن بی عرضه مادرجنده شه
زانو زدم
بی اختیار ساق پاشو بوسید و اول کفشاشو آروم از پاش درآوردم
زیرچشمی نگاهش کردم
ترکیبی از یه عالمه تعجب بود و یه دنیا لذت
به آینه دیواری روبه روم نگاه کردم
مثل عروس و دومادی که وارد خونه شون میشن شده بودیم
تو چشماش نگاه انداختم و دوتایی لبخند زدیم
یه بوسه ریز رو پنجه پاش زدم و آروم شروع کردم با دستام پنجه ها و سپس کف پاشو ماساژ دادن
آهش دراومد و شروع کرد به قربون صدقه رفتنم
-محمد فدات بشم که اینقد با شعوری
داشتم از درد میمردم عشقم
درد و بلات به جون اون سعید حیف نون بی احساس
قربونت بشم من که خواهرم با وجودت خوشبخت ترینه
نگاهش کردم خندیدم گفتم داری خرم میکنی ؟
گف خر چیه عشق من
دیوونتم !
گفتم من بیشتر عزیزدلم
دست بردم خلخال پاشو دراوردم گذاشتم رومیز
گف میشه ساپورتمو دراری کمرم داره میشکنه
گفتم مگه خانممی لباستو دربیارم ؟
گف نیستم عشقم ؟
گفتم بعد نگین عشقم هستی ولی خانمم فقط نگینه
گف فعلا اون خوابه و من خیس جلوی تو ام اگه خریتت اینقده که استفاده نکنی مث سعید به تو هم بشاشم
گفتم تهدید نکن
نه تنها امشب بلکه تا آخر عمر سندت مال خودم شد فقط از این دوتا میترسم
گف سعید که گوه میخوره چیزی بگه
نگین هم فداش بشم غش کرده
عرضه نداری نو عروستو بکنی بهوونه نیار !
گفتم زیادی پررو شدی
دست انداختم ساپورتشو کشیدم پایین و دراوردم
بوی آب کسش تو فضا پیچید
گف عشقم میشه کادوی قشنگتو دوباره ببندی به پام
میخوام اولین کادویی که دادی بهم تو اولین سکسمون خوشگلم کنه مشتری
گفتم تو عشق منی بدون اونم خوشگلی ولی چشم
بستم و شروع کروم با سر انگشتام پاهای بلوریشو نوازش کردن
کم کم رفتم بالا
بغلش کردم و مث وحشیا لب همو میخوردیم
لبی ازم گرفت که شب عروسیم هم تجربه نکردم
زبون و لبام بی حس شده بود
همینجوری که لب میگرفتیم شروع کردم با سینه هاش بازی کردن و کم کم از لباسش درشون آوردم
حالا دیگه میچلوندمشون و وحشی تر لب میگرفت ازم
رفتم سراغ سینه هاش
هنوز خیلی نخورده بودم که زبونمو با دست گرفت کشید منو بالا
گف محمدم جفتی داریم میمیریم
وقت برا عشق بازی هس حالا حالا ها تو رو خدا فقط بکنننن
گفتم چشم شورتشو اومدم بزنم کنار دیدم اینقد خیسه که دربیارم بهتره
دست انداختم از کشش کشیدم پایین و بی معطلی کیرمو روونه کسش کردم
تنگ بود مث چی ولی عوضش خیسسسسسس
با دوتا تقه تا خایه جا دادم و شروع به گاییدنش کردم
لبامم چسبوندم به لبش که صداش بالا نره
۵ دقیقه ای تلمبه زدم که شروع کرد به لرزیدن
اونم چقد شدید که مثل تشنج بود و از کنار کسش آبش پاشید و بعد بیحال و بیهوش افتاد
همونطور که کیرم تو کسش بود خوابیدم روش و شروع به نوازش و بوسیدنش کردم
یهو نفسش باز شد گف کسکش کم کاری نکن آبتو میخوام
و شروع کردم به سرعتی زدن
یه ۱۰ دقیقه دیگه که با تمام توان زدم حس کردم پاهام بی حس شد
خماری چشامو که دید پاهاشو دور کمرم حلقه زد و منو با فشار به خودش چسبوند
با دستاشم بغلم کرد و سرشو آورد دم گوشم شروع کرد به قربون صدقه رفتنم
و فقط میگی یدفعه منفجر شدم تو کسش و تو همون حالت چند دقیقه ای تو بغلش بیهوش شدم
چشامو باز کردم دیدم داره سر و صورتمو ناز میکنه و قربون صدقه م میره
گفت خسته نباشی شاهدوماد
برو بغل خانمت بخواب شوهر خوشگلم
منم اینجا رو جمع و جور میکنم میرم پیش سعید
و لبامو بوسید
گیج و له رفتم دسشویی خودمو مرتب کردم
رفتم رو کاناپه نگینو از پشت بغل کردم و غش کردم .

ادامه میدم 😊 …

نوشته: ممد


👍 34
👎 15
72301 👁️


     
برای نظر دادن وارد شوید یا ثبت نام کنید

916839
2023-02-27 01:03:35 +0330 +0330

باشه باور کردیم

0 ❤️

916860
2023-02-27 01:51:16 +0330 +0330

از اونجا که گفتی پول رو میزنم به کارتت تو کارت نکش دیگه نخوندم
این طرز حرف زدن حتی تو فیلم ها هم اعصابم رو بهم میزنه
محمدم
عشقم
زندگیم
نفسم
خانومم
کوفت و زهر مار
هر غلطی میکنید توی خلوت خودتون باشه به مردم چه که شما چطور هم رو صدا میزنید
اینا فقط شوآف هست و تمام
نو رسیده های کیر و کوس ندیده چندش آور

2 ❤️

916861
2023-02-27 01:54:06 +0330 +0330

خسته نشدی اینقدر کس گفتی؟!!!

1 ❤️

916862
2023-02-27 01:55:22 +0330 +0330

راست و دروغش رو کار ندارم.ولی داستانت خوب بود. من موضوع خاهر زن و زن برادر زن و دختر خاله و دختر دایی زن رو میپسندم خیلی.تو همش بجز زن برادر زن سابقه دارم.که اینم انشالا تا یکی دوسال دیگه تو پروندم ثبتش میکنم.

1 ❤️

916865
2023-02-27 02:06:47 +0330 +0330

خوب بود راضیم ازت ممد

0 ❤️

916909
2023-02-27 12:33:51 +0330 +0330

حتمی ادامه بده

0 ❤️

916942
2023-02-27 20:07:08 +0330 +0330

تب تند زود میخوابه …از همون محمدمممم فهمیدم زنت قراره جنده شه

0 ❤️

916943
2023-02-27 20:10:26 +0330 +0330

حالا ک کامل خوندم فهمیدم همتون خرابید

0 ❤️

916957
2023-02-27 23:13:08 +0330 +0330

میگم آخه چرا این خار زنت اینقد بد دهنه مطمئنی جنده خونه نرفته بودی و خونه مادر زنت بود مادر زنت خانم رئیس بوده خودت خلخال ببند به پاش میگم زنت هم ژتون میداد

0 ❤️

916960
2023-02-28 00:09:33 +0330 +0330

از دیدگاه روانشناسی خواهر ها تمام عمر رقیب همدیگه هستن و بخش بزرگی از ذهنشون درگیر حسادت هایی میشه که پنهان یا اشکار زندگیشون تحت تاثیر قراز میده…
خواهر هایی که فاصله سنی کمتری به همدیگه دارن بیشتر درگیر این حسادت در ضمیر خوداگاه یا ناخوادگاه خودشون هستن.

0 ❤️

916975
2023-02-28 02:00:33 +0330 +0330

مگه کاناپه جای چند نفر داره که شما هم رفتی تنگ بغل نگین خوابیدی 😳

0 ❤️

917029
2023-02-28 12:49:42 +0330 +0330

چرت وپرت بود

0 ❤️

917049
2023-02-28 17:36:07 +0330 +0330

همون خلخالی که گرفتی تو کونت با این اراجیفی که نوشتی

0 ❤️

917148
2023-03-01 10:32:34 +0330 +0330

داداش عزیزی ک میلی داستان میزاری
ی کامنت هم خودت زیرش بزار ک اکانتتو پیدا کنیم

0 ❤️

917246
2023-03-02 03:56:58 +0330 +0330

اوکی بود

0 ❤️

917304
2023-03-02 12:13:45 +0330 +0330

زنتو گائیدم
خوب ترتیبشو دادی 😂 👍

0 ❤️

917324
2023-03-02 15:41:15 +0330 +0330

تا وسطاش خوندم ادامه ندادم کلا از داستان‌های که باورپذیر نوشته نمیشن خوشم نمیاد
یه دفعه چی شد بی مقدمه خواهرزن تازه عروستو کردی اونم اینجوری که آدم جنده رو هم نمیکنه
حالا از اون قسمتش هم بگذریم هم زن جندت هم شوهر کصکش اون هم ناگهانی بیهوش شدن شما هم بدون هیچ استرسی کردین

0 ❤️

918563
2023-03-12 14:29:25 +0330 +0330

خود ممد قبول داره ممده بعدش اون خواهر زن گوزوش میگه محمد🤓😂

0 ❤️

919320
2023-03-18 00:59:08 +0330 +0330

ممل کارتی کارت هم میکشی عجیجم اسگل مغازه دایت رفته خ ب مشخصه یا به داییت میداده یا تو باید حساب میکردی باقیش رو رفتم به خودت

0 ❤️

919990
2023-03-23 23:06:57 +0330 +0330

زیادی خالی بندی داشت . خوب نوشتی ولی دروغهات کاملا مشهود بود .

0 ❤️


نظرات جدید داستان‌ها