شب زفاف با همسر دوست داشتنی ام

1393/03/10

متن خاطره: سلام… اسم هایی ک ب کار بردم مستعار هستن…اسم من مینا هست و وقتی هفده سالم بود ی پسری ب خواستگاریم اومد ک اسمش مهرداد بود…در ضمن اون زمان یکی از دوستای داداشم ب اسم شاهرخ هم خیلی تو کفم بود ولی من دنبال پول بودم…خیلی رک میگم من پولکی بودم و از اونجایی ک مهرداد خیلی پولدار بود باهاش ازدواج کردم…ضمن اینکه اصلا دوسش نداشتم و فک میکردم بعد ازدواج عاشقش میشم ولی اشتباه فکر میکردم…شب عروسی باهاش سکس نکردم نمیدونم چرا ولی اصلا دلم نمیخواست باهاش سکس کنم… سه چهار ماه بعد عروسی فهمیدم شاهرخ تو بالا شهر کلاس خصوصی میگیره و وضع مالیش توپه و رفته خواستگاری ی دختر ک خیلی خوشگله. مهرداد با اینکه پول داشت زیاد خرج نمیکرد… بعد از شش ماه جدا شدیم چون اون با زن های دیگه سکس میکرد… خب خدایی حق داشت آخه من زیاد تو سکس سنگ تموم نمیذاشتم واسش…حالا من ی زن بیوه شده بودم ک هیچ دلخوشی تو دنیا نداشتم…ولی از داداشم فهمیدم ک شاهرخ هنوز سراغم و میگیره اون دختره بهش جواب رد داده…وقتی پرسیدم چرا گفت شاهرخ سرطان داره.اون لحظه امیدوار شدم و خیلی هم ناراحت…و بله بالاخره شاهرخ ی سال بعد از شیمی درمانی ک موفق هم بود اومد خواستگاری و نامزد کردیم…البته اینبار برای پول نبود بلکه برای خودش…ب خدا راست میگم…خلاصه شب عروسی من و شاهرخ مثل دو تا جنازه رفتیم زیر ی سقف…خیلی خسته بودم ولی انگار شاهرخ بیشتر ذوق زده بود…خب حق داشت چون دفعه اولش بود(اگه هم نبود بهش حق میدم چون من ازدواج کرده بودم و زن بودم ولی اون ن)…داشتم زیپ لباسم و میکشیدم ک احساس کردم دستش و گذاشت رو شونه هام و بعد آورد پایینو بازو هام و لمس میکرد و ازم لب میگرفت فقط ی شورت پوشیده بود…لباسم و در آورد…فقط ی شورت و سوتین پوشیده بودم…یکم خجالت کشیدم…همونطور ک ازم لب میگرفت رفتیم تو اتاق خواب…انداختم رو تخت و سوتینم را باز کرد و رفت سراغ سینه هام و با ولع میخوردشون منم ک خیس کرده بودم و داشتم دیوونه میشدم…وقتی با دندون هاش سر سینه هامو گاز میگرفت ی احساس خوبی بهم دست میداد… با ی دستش یکی از سینه هام رو میمالید و با زبونش اون یکی را لیس میزد…انقدر سینه هام را خورد ک درد گرفته بود…بعد اومد پایین و زبونش را تو نافم میکرد…من ک آه و اوهم رفته بود بالا شاهرخ هم هی میگفت جووون دوس داری…منم چشمام و بسته بودم و میگفتم امشب مال تو ام هر کاری میخوایی با هام بکن…بعد از این حرفم رفت سراغ شورتم و خیلی سریع درش آورد…با زبونش چوچولم و لیس میزد و گاهی وقتا با دندون ی گاز کوچولو میگرفت… من فقط جیغ های کوتاه میزدم و تند تند نفس میکشیدم…زبونش را تو سوراخم میکرد و در میاورد…بعد با انگشت تو کسم کرد و من ی جیغ بلند زدم…با اینکه ی بار ازدواج کرده بودم ولی چون تنگی دهانه واژن داشتم موقع سکس دردم میگرفت…شاهرخ چوچولمو با دستش تند تکون میداد و انگشت اون دستش هم تو کسم…خیلی داغ شده بودم و قلبم تند تند میزد… گفتم شاهرخ نوبت منه… اونم انگار منتظر همین حرف بود خوابید رو تخت و منم اول ی کم ازش لب گرفتم و بعد رفتم سراغ شورتش ک کیرش داشت جرش میداد …کیرش و در اوردم و اول زبونم و زدم ب سوراخ کیرش و بعد پایین کلاهک کیرش و با دندون گاز آروم گرفتم و کیرش را تا ته تو دهنم کردم …شاهرخ هم آه آه میکرد…خیلی صدای سکسی داشت…و منم با ولع کیرش و خوردم و بعد زدمش بالا و تخماش را خوردم…میخواست بلند بشه ک گفتم ن من روت میشینم… بعد رفتم بالای کیرش و آروم آروم کردمش تو کسم… یکم درد داشت و جیغ زدم…رو کیرش بالا پایین میرفتم و اونم با دستاش سینه هامو میمالید بعد از پنج دقیقه منو بلن کرد و گفت میذاری از کون بکنمت منم ک حشری شده بودم و چشمام خمار بود گفتم آره بکن…کونم و براش قمبل کردم اونم کیرش و سوراخ کونم را با کرم چرب کرد و سر کیرش را کرد تو کونم… خیلی درد اومد آخه اولین بارم بود… بعد ی کم صبر کرد و با ی حرکت سریع ی کم دیگش و فرو کرد منم همش جیغ میزدم و تو حالت گریه رفته بودم…ک ایندفه با ی حرکت سریعتر از حرکت قبل تا آخر کرد تو کونم ک اون لحظه حس کردم الان غش میکنم…شاهرخ هم قربون صدقم میرفت پایین کمرم و میمالید…یکم ک بهتر شدم شروع کرد تلمبه بزنه بعد از تقریبا پنجاه تا تلمبه گفت آبم داره میاد منم گفتم بریز رو کمرم…اونم ریخت…الان ک دارم مینویسم باردارم و شش ماهم هست…میخوام اسم دخترم و بذارم عسل ب نظرتون خوبه؟

نوشته: سپینود24


👍 0
👎 0
86984 👁️


     
برای نظر دادن وارد شوید یا ثبت نام کنید

419898
2014-05-31 00:40:40 +0430 +0430
NA

ك س ننت

0 ❤️

419899
2014-05-31 02:45:39 +0430 +0430
NA

اری اسمش خوشگله

0 ❤️

419900
2014-05-31 03:29:54 +0430 +0430
NA

50 تا تلمبه رو خوب تحمل کردی دمت گرم…

0 ❤️

419901
2014-05-31 03:47:35 +0430 +0430
NA

به عنوان یک فرد کهنه کار کونی اینطور نظرم را میدم که ؟در کل داستاند قشنگ بود و نمیتونه واقعیت داشته باشه به دلیل های زیاد که از گفتنش پرهیز میکنم و وارد هاشیه ها نمیشم
بهت توهین نمی کنم این دفعه رو اما موقع کس وشعر نوشتن یک کم واقعیات رو در نظر بگیرد؟هیچ خانمی نمیتونه برا ی اولین بار و اونم شب زفافش به این راحتی برا شوهرش قمبل کنه و بگه کیرتو اونم با کرم بکن توش ؟در نتیجه فقط کس نند

0 ❤️

419902
2014-05-31 04:59:26 +0430 +0430
NA

داستانت خیلی اشکال داشت.معلوم بود از سر بی حوصلگی نوشته شده.
خب اگه تو با شاهرخ ازدواج کردی و از اونجا که زن بودی یعنی دوران نامزدیتون کاری نکرده بودید که اونشب خجالت کشیدی و…

0 ❤️

419903
2014-05-31 09:04:23 +0430 +0430
NA

اخه یکی نیست بگه کس کشا کی شمارو مجبور میکنه بخونید بعدش چرت وپرت بگین…همون اول که دیدین خوب نیست یا دروغه یا محارمه نخونید…به نظر من اونایی که به داستان نویسا فحش میدن خودشون تو کفه کوس وکونن واسه همین عغده خالی میکنن

0 ❤️

419904
2014-05-31 09:55:16 +0430 +0430
NA

باز هم چرت گویی بسه دیگه بابا جمع کنید شورشو در اوردین

0 ❤️

419905
2014-05-31 09:57:04 +0430 +0430

اومد خواستگاری و نامزد کردیم…البته اینبار برای پول نبود بلکه برای خودش…ب خدا راست میگم

اگه یکی ازت میپرسید شاهین اگه پولدار نبود بازم میخواستی بری زیرش مطمئنا میگفتی مگه مغز خر خوردم؟؟؟

0 ❤️

419906
2014-05-31 10:51:03 +0430 +0430

پ شاهرخ ممه رو با ولع خورد!
میگفتی با نون بخوره سیر شه

0 ❤️

419908
2014-06-01 07:59:59 +0430 +0430
NA

چه جونی داری که هم کس وکونت ویه بار به گا میدی

0 ❤️

419909
2014-06-03 18:49:46 +0430 +0430
NA

ببینید خانم محترم شب زفاف به اولین شبی میگن اولین سکستو !میکنی، نه شما که بیوه بودی

0 ❤️

419910
2014-06-12 06:59:08 +0430 +0430

کیرم تو کست…لاشی دروغگو

0 ❤️

419911
2014-06-14 09:40:03 +0430 +0430
NA

با پنجاه تا تلمبه چرخ تریلی باد میشه فکر کنم کونت رو به باد دادی

0 ❤️

419912
2014-06-27 02:37:46 +0430 +0430
NA

ماجرای دوستی خودت و شاهرخ مینویسی بعد میگی شب زفافم

0 ❤️


نظرات جدید داستان‌ها