درود
من پویش چند سالی هست ازدواج کردم
یک خواهرزن دارم از خانومم مهسا کوچیکتره و دو بار ازدواج کرده و الان هم مجرده خیلی رابطه همسرم باهاش خوبه و همیشه با ماست من برای اولین بار که رفتم سر قرار با همسرم دیدمش خوشم اومد ازش
اما بعد از ازدوج دیگه مثل خواهرزنم بود تا اینکه چند بار خونموم که بود به بدنش نگاه کردم و حسم بهش عوض شد باز تا اینکه چند بار رفتیم خونش و با بالباس های راحت دیدمش و حتی شورتش از زیر دامن پیدا بود
و من دنبال شورتش بودم تا این که به من گفت برو حمام پویش جان من گفتم نه خوبم گفت نه برو سرحال بیایی منم گفتم نکنه بو میدم قبول کردم
رفتم حمام درو بستم دیدم پشت در شورت مشکی بود برداشتم دیدم گرمه فهمیدم واسه خواهرزنم مهتاب دلم ریخت پایین و بو کردم بوی کس مهتاب داشتم دیونه میشدم باهاش جق زدم ابمو ریختم وسطش یهو دیدم خیلی ابه شوکه شدم گرفتم زیر اب خیس شد شستمش و اویزونش کردم
اومدم بیرون پر استرس مهتاب رفت تا حمام اب بگیره دیدم شورتش چلونده ابشو داره میبره بالکن
اونشب همش در مورد حمام میپرسید منم خجالت میکشیدم
فهمیدم که فهمیده
بعد از چند ماه اومد خونمون و چند روز موند ظهر بود گفت من برم تو اتاق بخوابم
شب شام خوردیم خوابیدیم خواستم شلوارک بپوشم دیدم تو جیبش یه جیزی هست فک کردم جوراب در اوردم دیدم یه شورت قرمز
بردم بندازم تو رخت چرکا دیدم روش یه کاغذه نوشته دلش تنگ شده نفهیدم چیه بردم تو دستشویی دیدم دست خط مهتاب اما تو شورت مهسا بعد دیدم شورت کوچیک تره فهمیدم واسه مهتاب زو کردمش تو سقف دستشویی
زدم بیرون رتفتم تو رخت خواب حشری شدم تا صبح مهسا رو کردم تا تموم شد دیدم یکی رفت دستشویی رفتم اب بخورم مهتاب از دست شویی اود بیرون سرش و تکون داد زیر چشی خندید
منم یهو سینشو گرفتم از پشت هیچی نگقت و کونشو مالید به کیرم
منم سو استفاده کردم دستمو کردم لای پاهاش و کسشو مالیدم
اروم گفت بعدا برو بخواب
چند روز بعد زنگ زد گفت ایفمنون خراب شده رفتم خونش تا درو وا کرد اینقدر حشری بودم لبو گرفتم پشت در مالیدم با عجله هر دو لباس در اوردم تا تونستم کردم ۳ بر ارضا شدم اما دیگه تا حالا نشده اما هر بار میبینمش دلم واسش تنگ میشه 🥺
نوشته: پویش
اینقد کف کوس خواهرزنتی که یادت رفته داستان نوشتی که ما بخونیم ، این وسط فقط خواننده به چپ جنابعالی بود منم اون بالا چپیو زدم یعنی دیسلایک ، هرچند خواهرزن گاییدن خیلی خوبه
یاد اون کلیپه افتادم که تلفظ صحیح اسم کمپانی ماشینا رو میگفت، به سایپا که میرسید میگفت کوسه شعر
حالا باید به این داستان هم بگیم کوسه شعر
فلفل تو کونته مگه که اینقدر تند تند نوشتیش.
حداقل یه بار میخوندیش خودت ببینی چه کسشری از آب درومده
از این ماجرا میشه یک فیلم پلیسی ساخت. اگر شورت مشکی تو حمام گرم بود و کارآگاه فهمید مال مهتاب است. نتیجه شورت های مهتاب سرد نمی شوند. شورت قرمز داخل جیب شلوارک کارآگاه مال مهسا زنش نبود، پس مال مهتاب بود. پرسش اساسی که گره داستان است، آیا شورت قرمز هم گرم بود؟ 🤣🤣🤣🤣
اخ که چقدر خندیدم که بعضی کس مغزها داستانهایی اختراع می کنند. که خودشون هم باور نمی کنند. خوب دیوث وقتت رو صرف یک جق زدن بکن که خودت کمی کیفور بشی
وااااااای ببین داستانت انقد سکسی بود از وقتی خوندم همینجوری آبم از همه جا راه افتاده/ لطفاً انقد خوب داستان ننویس🤦♂️ کاملاً مشخصه به جای مغز، ریدن تو مخت
منم چند باری توی ماشین مالیدمش حتی میخواست بیاد باغ ولی ترسید نیومد همشون کص میدن اگه زرنگ باشیم و مصل من پخمه نباشید
رفتی دیدی شورت گرمه فهمیدی مال خواهر زنت ؟؟؟؟مگه زنت یخچال میبنه به کونش یا خواهر زنت بخاری بسته به کونش که از گرماش. فهمیدی مال اونه اونم تو همون 😂🤏🤏🤏😂😂😂😂
دوستان من فحش های خوبی بلد نیستم
زحمتش با شما
اونایی که میگن چرا فحش میدی من الان به این خوارکسه ی بی ناموس چی بگم با این جفنگیاتش ، داستانت پر از گوه خوری اضافه بود .
شاش داری مگه ، سگ دنبال کرده تند تند نوشتی خر مغزتو گاز بگیره متوهم مجلوق
سایت شهوانی باید بیای داستان سکسی تعریف کنی ، دوساعت گفتی خواهر زنت جنده است موقع کردن شد کردم رفتم ، بیناموس خب تعریف کن چجوری کردی ،
زن جنده برگشتی دیدی یکی داره آیفونتون و درست میکنه چی ؟ میخوای تا آخر عمرت چه گهی بخوری
دستت رو از شرتت در میاوردی حداقل موقع نوشتن.
جقیوس جقیوز
چی نوشتی دستتاز تو شرتت در بیار کس کش یبار خودت بخون ادمین سایت هم انگارنه انگار ای داستانهای اشغالو میذاره
مث میمون پریدی از این شاخه به اون شاخه
ننویس
شورتش مگه تو کوره بوده که گرم بوده ؟؟؟
بعد همینطوری بی مقدمه بهت گفت برو حموم ؟؟؟؟
همینجور که همه چی سریع اتفاق افتاد داستانت هم سریع تموم شد ؛
موفق باشی
کسکش خودت فهمیدی چی نوشتی . تو کونت ک نکردن داستان بنویسی خب ننویس
از درد کون خاهرزنت بهت محل سگم نمیده از جغ زدن کونت پاره شده جغی مجبوری چرتو پرت بنویسی کسی ک نمیشناستت
خمیازه اسب آبی تو کونت مرتیکه با این نوشتنت.ننویس جون مادرت