طلا (۱)

1401/05/10

سه سال پیش من این آدم نبودم ،
در ی خانواده فقیر زندگی می‌کردم که شاید رویاشون داشتن یک پراید بود و همبستگی با خانواده به قدری براشون مهم بود که هیچ چیز رو به خانواده ترجیح نمیدادن ،
با شروع قرنطینه ها کار برای ما که جون برامون مهم نبود زیاد شد ،
برادر بزرگم با نه سال اختلاف سنی زود ازدواج کرد و همچنان توی اتاقی از خونمون با وجود دوتا دختر می‌نشست ،
البته داداش دیگم هم همینطور ،
تهران با شهرستان ما یازده ساعت اختلاف مسافتی داشت ،
ی کار خوب عمرانی به داداشم پیشنهاد شد و من که هنوز مجرد بودم با داداشم و خانوادش به تهران مهاجرت کردیم ،
طبق حساب و کتابی که کرده بودیم با گرفتن صورت وضعیت اول تمام قرض هامون رو می‌دادیم ،
اواخر فروردین ۱۳۹۹شروع به کارمون بود و تا اواخر خرداد صورت وضعیت اولمون پاس شد و وضعیت مالیمون تغییر کرد ،
یادمه که شب اولی که پولمون دستمون اومد و فردای اون روز رو تعطیل کرده بودیم صدای در اتاق داداشم سه چهار بار میومد که معلوم بود از خوشحالی دو سه مرتبه سکس داشتن و برای شستن خودشون به سرویس میرفتن ،
البته تقریبا آمار همه سکس هاشون رو داشتم ،
خونه ای که گرفته بودیم دو خواب داشت و برای من و بچه ها فرقی نداشت کجا بخوابیم چون تنها ابزار خوابمون ی پتو و ی بالشت بود ،
برادر زاده بزرگم ی اسم عادی داشت که همه بجز من با اون اسم صداش میکردن ،
من با ی لقب صداش می‌کردم که از گفتن اون لقب می‌ترسم و توی نوشتم لقب طلا رو بهش میدم ،
این لقبی که من بهش داده بودم رو دوست داشت و با جدا شدن از بقیه خانواده با من صمیمیت بیشتری پیدا کرد،
طلا دیگه بچه نبود و هفده سالش شده بود با اندامی بزرگ و چاق و صورت تپل و گوشتی ،
چند سالی میشد که به خاطر بزرگ شدنش دیگه اون بغل ها و بوس های بچگانه رو ازش نمی‌گرفتم ،
من میلادم و سی و دو سالم شده بود و مثل خیلی از جوون های دیگه بخاطر نبود شرایط ازدواج کارم شده بود سرکوب شهوتم ،
طلا با خرید گوشی جدید شروع کرده بود به فیلم و سریال دیدن از توی گوشی،
نفهمیدم کی و چرا منم باهاش همراه شدم و از فیلم های دوبله کارمون به فیلم های زبان اصلی با زیرنویس کشیده شده بود ،
تایم فیلم دیدن من بین ساعت ده تا دوازده شب بود و باید می‌خوابیدم تا صبح برای رفتن سر کار بیدار می‌شدم ،
شاید ده روز اول که فیلم به صحنه لب گرفتن می‌رسید من شروع می‌کردم به صحبت کردن تا هم طلا نبینه هم من وانمود کنم ندیدم ،
چند روز بعد که کنار هم هر دو روی شکم خوابیده بودیم و فیلم سینمایی میدیدم موقع لب گرفتن و وقتی زنه سوار شکم مرده شده بود تا با صحبتی سکسی شروع به سکس کنن تا اومدم حرفی بزنم طلا گفت سسسسس بزار ببینم چی میگه و دوباره فیلم رو به عقب زد تا همون مکالمه رو ببینه و بخونه ،
از رفتار اون شبش تعجب کردم و سعی کردم که دیگه باهاش فیلم نبینم ، ولی طلا بیخیال من نمی‌شد ، ی شب که توی اتاق پشتمو به دیوار زده بودم و پتو رو تا گردنم کشیده بودم و داشتم آماده خوابیدن میشدم،
-عمو بیا این فیلم رو ببین ،خیلیا نوشتن خوبه ،
+طلا خسته ام ،
طلا با خواهش و گفتن جان طلا خودشو آورد زیر پتو و سرش رو گذاشت جلوی سرم و موبایلش رو به بالشت تکیه داد و منو مجبور به دیدن کرد ،
نمیتونستم درخواستش رو رد کنم و منم با گذاشتن دستم بین بالشت و سرم ی خورده سرمو بالاتر گرفتم و مشغول دیدن شدم ،
باز هم موقع دیدن صحنه های سکسی ناراحت میشدم و دیگه کاریش نداشتم ،
باز طلا به دیدن فیلم با من اصرار داشت ولی ی مشکلی وجود داشت و این بود که تقریباً هر سه شب یکبار یک ساعت بعد از اتاق رفتن داداشم برای خواب از اتاق خارج میشدن و به دستشویی یا حموم میرفتن (چون حمام و دستشویی درهم بودن) و معمولاً سری به اتاق خواب ما میزدن و نباید ما رو توی اون پوزیشن در حال فیلم دیدن میدیدن ،
روز سوم بود که طلا گفت باز بریم زیر پتو که فیلم ببینیم و خیلی از فیلم نگذشته بود که صدای در اتاق داداشم اومد و سریع به شکم افتادم و از طلا خواستم از زیر پتوم بره بیرون و تنهایی فیلم ببینه ،طلا رفت کنار و فیلم رو استپ کرد و بعد صدای در اتاق داداشم که معلوم شد به اتاق برگشتن طلا اومد و گفت عمو رفتن بیا ادامه فیلم رو ببینیم،
باز هم به پهلو شدم و طلا اومد بغلم و ادامه فیلم رو دیدیم ،
نمیتونستم بفهمم چرا این بچه که فقط قد کشیده با اینکه تشخیص میده این حالت موندن توی بغل عموش اشتباهه ولی باز هم اصرار بر این کار داشت ،
مروری بر حرکاتش که کردم فهمیدم که طلا بچه نیست و نباید نادیدش بگیرم ،
فردای اون روز بر خلاف روزهای گذشته من خیلی قبل از طلا و خواهرش به اتاق رفتم و بعد از چندی پیداشون شد و خواهر طلا خوابید ولی طلا بی‌قرار تاپ راحتیش رو به بیرون از اتاق برد و وقتی برگشت تاپ تنش بود و بلوزش توی دستش بود که مطمئنا اینقدر مچالش کرده بود چیزی داخلش بود و حالا که دقت کردم متوجه شدم سوتین زیر تاپش نیست ،

فردا عصر گوشیم رو شارژ زدم و کمی بعد به طلا گفتم که میشه گوشیت رو بدی ی کار اینترنتی دارم ،
وقتی گوشیش رو گرفتم مستقیم رفتم سراغ سابقه جستجو و اونجا با چندین سابقه روبرو شدم که اکثرا برای فیلم بود ولی چند تاییش همچین موضوعاتی داشت ،
۱چگونه دوست شوم
۲پسرا از چی دخترا خوششون میاد
۳پسرا از چه لباس های زنونه ای خوششون میاد
و…
بله دقیقاً همینقدر ناشیانه ،سابقه جستجوی گوشیش رو پاک کردم و گوشیش رو پس دادم ،
بعد از سی و دو سال زندگی هیچ دلی رو نبرده بودم و این یکی هم از سر عشق نبود و فقط هوسی اشتباه بود ، با خودم فکر میکردم که چکار کنم و وقتی در فکرم طلا رو جای اون جنده هایی که کرده بودم میذاشتم هم عذاب وجدان داشتم و هم حس لذتی متفاوت و گناهی که بخشودنی نیست ،اینقدر به این مسئله فکر کردم که با صدای داداش از خواب و رویا پریدم و اولین چیزی که می‌خواستم قبل شام ببینم چهره طلا بود ،
نگاه که کردم طلا گوشه خونه نشسته بود و گوشی به دست داشت منو نگاه می‌کرد،لبخندی به نگاهش زدم و باز داشتم از بین رفتن رابطه عمو و برادر زاده ایمون رو تصور می‌کردم ،
اگه قرار بود باهاش سکس کنم پس باید خیلی تمرین کنم که بتونه کیرم رو توی کونش جا بده و تصور اینکه دارم کونش رو همراه با درد میکنم برام زجر آور بود و در کش مکش افکارم تصمیم گرفتم اگه واقعا اون همچین چیزی رو میخواد منم براش سنگ تموم بزارم تا هر جور شده تجربه خوبی داشته باشه ،
شب طبق معمول تدارکات فیلم دیدن رو چیدیم و طلا به آغوشم اومد ،
تپش قلب داشتم و کیرم هر لحظه سفت و سفت‌تر میشد ،همگام با ورودش به بغلم پتو رو تا شکمش بالا آورد و طبق معمول یک فیلم سینمایی عاشقانه پلی کرد ، دستم رو زیر سرم ستون کردم و ی دستم رو روی آرنج لختش گذاشتم و همراه با ماساژ دستش تاپش رو تا بالای بازوش بالا دادم و توی گوشش گفتم طلا خانم وقتی اومدم داخل اتاق چراغ اتاق خواب مامان و بابات روشن بود احتمالا بخوان برن سرویس اگه میخوای فیلم رو استپ کن تا وقتی کارشون تموم شد بریم سراغ فیلم ؟
طلا همراه با خنده ای گفت باشه عمو،
فیلم رو استپ کرد اما از من جدا نشد تا حرفی بزنم ،
برای اینکه بهش یادآوری کنم من و اون ی راز رو پنهون می‌کنیم دوباره با فاصله کم آهسته گفتم ما هم عجب داستانی داریم با این سرویس رفتنشون ، طلا انگار که دوست داشت از من بشنوه که این راز رو با من مشترکه خنده ای دوباره کرد و با بالا دادن صورتش برای آهسته گفتن حرفش گفت آره ،خیلی تابلو هم هست چکار میکنن ،
چند تیکه دیگه در این مورد گفتیم که صدای در اتاق داداشم رو شنیدیم و طلا با خنده ازم جدا شد و فیلم رو پلی کرد و من خودمو به خواب زدم ،
صدای در اتاق خودمون رو شنیدم که باز و بسته شد و دو دقیقه بعد با لمس طلا از زیر پتو بیرون اومدم ،
گوشی طلا قفل شد و اومد زیر پتوم و با گفتن اینکه میشه ی کم حرف بزنیم خودش رو بهم چسبوند ،
منم با شروع نوازش بازوش ازش پرسیدم کی بود اومد داخل اتاق ؟

  • بابام بود ،میخواست ببینه زنده ایم ،
    +شاید هم نگرانه که کاری دست خودمون بدیم ،
    -آره موافقم ،
    +تا حالا کاری کردی که از اینکه بابات بفهمه بترسی ؟
    -نه ،مگه اینکه کارای جزیی ،
    +الکی نگو ؟
    -نه بخدا ،تو چی ؟
    +آره ،خیلی کارا کردم که نباید کسی بدونه ،
    -میشه بگی ؟
    +نه ،نمیتونم،
    -ی چیزی میگم فقط با بله و خیر جواب بده,قول میدی ؟
    +آره ،بپرس؟
    -کاری که کردی مثل همین کارا بود که باید بعدش بری سرویس ؟
    اگه میگفتم نه ممکن بود برای پیش کشیدن خواستمون به بن بست بخوریم و اگه می‌گفتم آره حرمتم می‌شکست ، برای اینکه بدونه من بهش اعتماد دارم و رازم رو بهش گفتم بعد از تاکید بر اینکه بین خودمون باشه گفتم آره ،
    -میشه بیشتر دربارش بگی ؟
    +نه طلا جان ،اون ی تجربه اشتباه بود ،
    -باشه ،دیگه نمیپرسم ،
    خم شدم و صورتش رو بوسیدم و گفتم مرسی ،
    +حالا تو می‌خوای برام از تجربه خودت بگی ؟
    -عمو تجربه ای ندارم ،
    آرنجم رو ستون کردم و دست زیریم رو روی موهاش کشیدم و ساعد دست بالاییم رو بغل سینش و جلوی بازوش گذاشتم و کف دستم رو از جلو روی شونش گذاشتم و صورتم رو جلو بردم و بغل گوشش گذاشتم و صورتش رو بوسیدم و از این جابجایی کل بدنم رو پشتش لمس کرد و همونجور صورتم رو روی موهاش و دهنم رو نزدیک گوشش نگه داشتم و گفتم طلا خانم اگه ی وقت خواستی انجامش بدی باید مواظب باشی کس درستی رو انتخاب کنی که باعث رنج و آزارت نشه ،
    -فکر میکنی بتونم انجامش بدم ؟
    +آره ،شک ندارم ،
    -چطور ؟
    +خب چند سال از سن بلوغت گذشته و اندام زنانه بزرگی داری و حس میکنم بتونی با ی کم حوصله انجامش بدی ،
    -میشه بگی چجوری باید شروع کنم ؟
    +میتونی با ی بوسه شروعش کنی ،
    -دیگه چی ؟
    +خب بوسه های متعدد و دست کشیدن به اندام همدیگه و خوردن اندام سکسی همدیگه و غیره ،
    -تو انجام دادی ؟
    +بعضیاشون رو ، میخوای بخوابیم؟
    -من خوابم نمیاد ،ولی دوست دارم توی بغلت بخوابم ،
    +حس خوبی بهت میده ؟
    -آره ،به تو چطور ؟
    +منم حس خوبی دارم فقط باید کسی نبینه ،
    -میدونم ،
    +اگه خواستی میتونی بیشتر خودتو بهم بچسبونی یا به بدنم دست بزنی ،
    -تو هم اگه دوست داشتی بدن منو لمس کن ،
    +باشه فقط یادت باشه هر کاری میکنیم باید مثل زن و شوهرا رازمون پنهون بمونه ،
    -باشه ،
    طلا خودشو به عقب کشوند و دقیقاً باسنش رو به کیرم فشار داد ،در جواب حرکتش بوسه ای دیگه به صورتش زدم و دستم رو روی سینش گذاشتم ،سینه های بزرگ و زنانه اش سفت شده بود و با اتصال دستم نفس عمیقی کشید ،
    هنوز توی بغلم داشت خودشو به عقب هل می‌داد ،در گوشش گفتم میتونی حسش کنی ؟
    با گلوی خشکش گفت چی رو ؟
    +اسمش کیره اونکه داره به کونت فشار میاره ،
    -آره حسش میکنم ،
    +میشه دستم رو از زیر تاپت روی سینه‌هات بزارم ؟
    -هر کاری دوست داری انجام بده ،
    +پس منم شلوارمو پایین میدم تا اگه خواستی کیرمو لمس کنی ،
    با شنیدن جمله‌م سکوت سنگینی کرد ،دستم رو از روی سینش به زیر پتو به شلوارم رسوندم و تا جایی که راه داشت شلوار و شورتم رو پایین کشیدم و دست طلا رو گرفتم و بردم گذاشتم روی کیرم ،بدون ترسی کیرم رو توی دستش گرفت و نگه داشت ،دستم رو زیر تاپش بردم و گذاشتم روی سینش و هر چند لحظه یکی از سینه هاش رو توی دستم می‌گرفتم و تکرار بوسه هام رو بیشتر کردم ،
    +طلا میدونی ارضا شدن مردا چطوریه ؟
    -ی چیزایی شنیدم ،
    +خب اگه ارضا بشم لباسامون کثیف میشه ،
    -میگی چکار کنم ؟
    +به نظرم ادامش رو بزاریم برای فردا ،چون باید ی کم اتاق رو امن کنیم ،
    -باشه ،
    +پس برگرد تا بهت بگم نقشه چیه ،
    طلا با کم رویی برگشت و با من چشم تو چشم شد ،هنوز شلوارم پایین بود و با بالا دادن پتو کیرمو نشون طلا دادم و بعد شلوارمو بالا دادم ،
    صورت طلا از خجالت کبود شده بود و در تمام این مدت استرس بیدار شدن خواهرش و اومدن مامان یا باباش رو داشتیم ،
    در اولین حالت لباش رو خوردم و با بالا دادن تاپش سینه هاش رو توی دستم گرفتم و نقشه ای که داشتم رو براش گفتم ،
    فردا عصر که از کار برگشتم طلا رو دیدم که مرده بود و به زور لبخند میزد ،
    امیدوار بودم وقت عادت ماهیانش رسیده باشه تا اینکه کل روز رو اینطور بوده و باعث شک پدر و مادر شده باشه ،
    از حمام که برگشتم تا موقع شام خودمو به خواب زدم و بعد شام با رفتن طلا به حمام متوجه شدم داره طبق نقشه جلو میره و جای نگرانی نیست ،
    دو ساعت بعد صندلی رو از توی آشپزخونه و با بیان اینکه گوشیم شارژ نداره و باید زیر پریز برق بزارمش که فیلم ببینم به اتاق خواب برد و خواهر کوچکترش رو راضی کرده بود که برای بلند کردن صدای فیلم توی هال بخوابه ،
    همه چیز مرتب بود بجز اینکه نمیتونست لبخند بزنه ،
    پریز برق بغل در اتاق بود و از اونجایی که نمیشد در اتاق رو قفل کرد صندلی رو پشت دستگیره در گذاشتم تا کسی نتونه در رو باز کنه و فیلم رو با صدای ملایم پلی کردم ،
    نور از پنجره اتاق به مقدار کافی بود و اتاق کاملاً ایمن شد بود ،
    باز هم تاپ آستین دار بدون سوتین و شلوار خونگی ساده مشکی و دستی که روی صورتش بود تا کمتر باهام چشم تو چشم بشه ،
    رفتم جلوش ایستادم و با کنار زدن دستاش باهاش چشم تو چشم شدم و با لبخندم لبخندی به لباش نشوندم و لب تو لب شدیم ،سه ثانیه بعد در گوشش گفتم باید سریع شروع کنیم ،
    طلا رفت و از زیر فرش پارچه ای رو که گفته بودم آورد و گوشه اتاق روی کرم مرطوب کننده جایی که قرار بود سکس کنیم انداخت ، رفتم و صورتش رو توی دستام گرفتم و بوسه ای به لبش زدم و گفتم طلا اگه میخوای می‌تونیم انجامش ندیم ،طلا آب دهنش رو قورت داد و گفت میخوام انجامش بدم ،بوسه ای دیگه به لباش زدم و ازش جدا شدم و شروع کردم به کندن لباسام،
    طلا داشت میدید که عموش بی پروا شلوار و شورتش رو در میاره و برای خطرات احتمالی تیشرتش رو تنش میزاره ،
    وقتی دیدم طلا با دیدن من اقدامی نکرده و زل زده به کیر سیخ شدم رفتم و بغلش کردم و با بوسه ای دیگه به لبای تپلش روی پتو درازش کردم و با بالا دادن تاپش از خوردن سینه هاش لذت کافی رو بردم و پایین رفتم و بدون ممانعت طلا شلوار و شورتش رو در آوردم و به گوشه اتاق انداختم و کس و کون تمیز و تپلش رو برای دیده شدن آزاد کردم ،
    مضطرب و هول شده بودم طلا پاهاش رو روی هم انداخته بود رفتم روی طلا خیمه زدم و به صورتش نزدیک شدم و توی چشماش نگاه کردم و گفتم با خوردن شروع کنیم ؟
    با صدای گرفتش گفت چجوری ؟من باید چکار کنم ؟
    ساک زدن و دندون نزدن رو براش توضیح دادم و به بغل افتادیم تا طلا اولین سکسش رو تجربه کنه ،
    69شدیم و من با بالا دادن یکی از پاهاش سرمو وسط پاهاش بردم و برای اولین بار شروع کردم به خوردن کس ، نمیتونستم لذتش رو نادیده بگیرم همون جوری که نمیتونستم چندشم رو نادیده بگیرم ، از اولین اتصال لبام به کسش شاهد انقباض عضلاتش شدم و طولی نبرد که وا داد ،
    کیرم توی دست و دهن طلا بی حرکت مونده بود و فقط کلاهک کیرم رو توی دهنش حس میکردم که مک میزد ، فهمیدم بیشتر تمرکزش روی کار منه و نمیتونه از ساک زدن لذت ببره ،
    طبق قولی که داده بودم باید امشب سکس کامل می‌کردیم و باید آمادش می‌کردم ،پس کرم رو نزدیک آوردم و با انگشتم مقداری برداشتم و به سوراخ کونش مالیدم از سردی کرم طلا رعشه ای در بدنش زده شد ،
    حجم زیاد بدنش و البته فشار حجم لمبرای کونش فهمیدم که توی این پوزیشن نمیشه کاری کرد و از بین پاهاش در اومدم و کیرمو از دهنش و دستش جدا کردم و بهش گفتم که باید روی زانو ها و پوزیشن داگ استایل وایسه ،
    طلا اومد و پوزیشن رو گرفت و منتظر من شد ،
    حالا می‌شد سوراخ کونش رو به خوبی دید و شروع کردم با ی دستم ماساژ چوچولش و با دست دیگم مانور روی سوراخ کونش ،
    از اونجایی که دوتا دستم اونجا بود فقط میتونستم با شستم روی سوراخ کونش کار کنم ،
    اوایل ماهیچه های کونش به هیچ وجه باز نمیشد ولی ی کم که گذشت احتمالا بخاطر حشری شدنش ماهیچه هاش شل شد و تونستم تا انتهای ناخنم رو توی کونش جا کنم ،
    از طلا قول گرفته بودم که تا جایی که میتونه رو تحمل کنه و اگه نتونست بهم بگه ،
    ولی ناگفته نماند که تشویق به تحمل کردنش هم کرده بودم ،
    با رفتن نوک انگشت شستم ماهیچه های کونش کاملاً انگشتم رو قفل کردن و منم شروع کردم به مالیدن هرچه بیشتر چوچولش و سرعتم رو زیاد کردم تا که حس کردم که شل شد و دوباره یک بند انگشت و بعد کل شستم رو توی کون طلا کردم ،چند لحظه بعد شستم رو توی کونش عقب و جلو کردم و دیگه کارم با چوچولش تموم شد و جفت انگشت اشاره و انگشت وسط دست دیگم رو به کرم آغشته کردم و با ی کم درد طلا با شستم جابجاشون کردم ،
    یک دقیقه ای طول کشید تا کونش رو آماده دیدم و کیر همچنان سیخم رو چندبار دست کشیدم و آماده کردم و با ی تف بزرگ به کلاهک کیرم آماده جابجا کردن کیرم با انگشتام شدم ،
    قبل از اینکه تف از روی کیرم بیوفته کیرم رو نزدیک بردم و در یک لحظه دستم رو بیرون کشیدم و کیرم رو تنظیم کردم و با گرفتن یک دست به زیر لگن طلا کیرم رو تا انتهای کلاهک داخل کون طلا کردم ،
    با وجود صدای فیلم ولی صدای ناله طلا به گوشم رسید و باید نگه میداشتم تا ببینم طلا میتونه تحمل کنه ،طلا داشت دستش رو به لمبر کونش می‌رسوند و با تکون دادن خودش به طرفین قصد تحمل کیرم رو داشت ،به اندازه یک میلی متر کیرم رو عقب کشیدم و شروع به ماساژ پهلوهاش کردم ، آروم شدن طلا دو دقیقه طول کشید و بعد از اون دوباره شروع کردم به عقب جلو کردن ، اونقدری طول کشید تا کیرم رو تا نصفه داخل دادم که طلا ازم خواست که تمومش کنم ،طلا رو بدون اینکه کیرم رو در بیارم به بغل انداختم و خودم هم همراهش به پهلو افتادم و دستم رو به کسش رسوندم و شروع کردم به مالیدن چوچولش و انگشت کشیدن به خط کسش و یا کسش رو بین انگشتام می‌گرفتم ،کمی که گذشت متوجه اوج گرفتن طلا شدم و با شروع تلمبه هام خودمو از لذت بردن بی نصیب نکردم ،
    حالا دیگه نمی‌شد بیشتر از این کیرم رو جا کنم و لمبرای کونش اجازه نمی‌داد کیرم داخل تر بره ، طلا کمی بعد چنگ به رونش می‌زد و زیر هنر انگشتام و تلمبه زدن کیرم توی کونش به لرزه در اومد و با آهی خفیف به لذت اولین ارگاسم با جنس مخالف رسید و تا ارضا شدن من حرفی نزد ،وقتی تمام آبم رو توی کونش خالی کردم به فکر پارچه افتادم که احیانا جایی رو کثیف نکنم ،
    طلا نمی‌تونست تکون بخوره و من باید کمکش می‌کردم تا لباس بپوشه و با لب گرفتن و حرف زدن تونستم دردش رو براش قابل درک کنم،
    تمام فردا رو مضطرب بودم تا اینکه به خونه اومدم و دیدم که طلا با صورتی عبوس و رنگی پریده به پیشواز منو باباش اومد ،
    وقتی دید از حالتش ترسیدم لبخندی تحویلم داد ،
    خیلی ترسیده بودم تا شب که فهمیدم علت این موضوعات پریودیش بوده ،
    طلا برای اینکه بهم ثابت کنه از کارش پشیمون نیست شب‌های پریودیش رو ساک زدن رو تمرین می‌کرد و تا دو روز قبل تحویل سال نوروز رابطه پر استرسی داشتیم و با اومدن به شهرستان رابطمون به خواست من تموم شد تا اینکه…

نوشته: میلاد


👍 16
👎 6
39401 👁️


     
برای نظر دادن وارد شوید یا ثبت نام کنید

887978
2022-08-01 08:52:17 +0430 +0430

خیلی طولانیه، فکر نکنم ارزش وقت گذاشتنو داشته باشه پس بای

0 ❤️

888000
2022-08-01 12:09:28 +0430 +0430

نخوندم طولانی بود

1 ❤️

888009
2022-08-01 18:29:16 +0430 +0430

عالی و حرفه ای با جزییات کامل مرسی

0 ❤️

888128
2022-08-02 12:09:30 +0430 +0430

آخه بیناموس مجبوری دروغ بگی؟
خیالبافیهای کیریتو ببر جای دیگه اوسکل
رو کرم مرطوب کننده میخواستین بخوابین سکس کنین؟
چجوری خطکشو تو کونش کرده بودی و چجوری اصلا تونستی عدد یه میلی مترو بخونی؟جز اینکه خط کش داداشت تو کون تو بوده
دوساعت با کرم سوراخ طرفو وا میکنی بعد کیر رو تفی میکنی توش؟به جون خودم رنگ کص و کون تو عمرت ندیدی اینارو هم از داستانهای سایت یاد گرفتی ولی نمیتونستی تصور کنی چون جز الاغ ماده کص ندیدی

0 ❤️

888137
2022-08-02 14:13:19 +0430 +0430
Xlp

ارزش خوندن رو داشت

0 ❤️