سلام دوستای گل شهوانی
داستانم گی هستش اگه علاقه نداری نخون
داستان کاملا واقعیه دوس داشتی بخون
فوش نده اگه خوشت نیمد دیس لایک بزن خب☹
میلادم الان ۲۵ سالمه
۱۷۷
۶۵
داستان واس حدود ۴ سال پیشه
تو شهوانی یه تاپیک زدم و عکس بدنمو گذاشتم خیلیا بهم پیام میدادن ولی خب چیزی که من میخواستم نبودن
یروز یکی از پیامارو خوندم اصل داده بود همونی بود که میخواستم رفتم تو پروفایلش چک کردم پیام دادم اشنا شدیم تقریبا نزدیک بودیم به هم علی دوسال تقریبا ازم کوچیکتر بود و منم دنبال سن پایینتر از خودم بودم از من یکم قدش بلندتر بود و مثل خودم لاغر
اینو میگم که اگه این داستانو میخونه کاملا مطمعا بشه من کیم کامنت بزاره چون ایدی سایتشو ندارم تلگرامم بلاکم کرده(علی بچه اندیشع بود)
خلاصه ایدی تل داد و تو تلگرام کامل اشنا شدیم عکسا بدن داد بهم و از چیزایی که تو سکس دوس داریم گفتیم
ولی مشکلمون این بود مکان نداشتیم
یه شب قرار گذاشتیم رفتم سمتش که همو ببینیم اگه جایی خلوت پیدا کردیم یکم حال کنیم
رفتمو همو دیدم از هم خوشمون اومد کلی چرخیدیم یجا براش یکم خوردم کسی اومد رفتیم یجا پیدا کردیم لا شمشادها بود رفتیم یکم خوردم به علی گفتم بشین رو زمین نشست انقد خوشم اومده بود ازش میخواسم هرجوری شده بهش بدم
شلوارمو کشیدم پایین علی گفت نمیشه کسی بیاد میبینه ولی من حشری شده بودم فقط به فکر دادن به علی بودم
نشستم رو کیرش هرکار کردم نمیرفت تو اخه دوسال بود نداده بودم که یهو یکی از اونجا رد شد ترسیدیم خودمونو جمع و جور کردیمو رفتیم
اومدیم ک بریم سمت خونه هامون علی رفتو منم رفتم کلی ازش معذرت خواهی کردم چون نشد چون نمیخواستم از دست بدمش
اونم گفت اشکال نداره
یه مدت فقط برا هم عکس و فیلم فرستادیم از بدن هم
تا یروز علی گفت فردا صبح بیا خونمون کسی نیس از خوشحالی داشتم بال در میاوردم
شبش رفتم حموم خودمو کامل شیو کردم
نمیدونم چجوری صبح شد ولی تو فکر سکس با علی خوابم برد
صبح پاشدم قبل رفتن خودمو تمیز کردم
راه افتادمو رسیدم به علی گفتم چند دقیقه طول کشید درو باز کرد
گفته بود بهم که چجوری برم تو چون عمش طبقه بالاشون میشست نباید میدید
خلاصه رفتم تو علی درارو بستو اومد محکم بغلش کردم کیرشو حس کردم داره راست میشه گفتم دسشویی کجاس رفتمو باز خودمو تمیز کردم قشنگ
اومدم رفتیم تو اتاق همو بغل کردیم و لبای همو میخوردیم من فقط دلم میخواست هرچی زودتر علی رو روی خودم حس کنم خیلی ازش خوشم میمد
شروع کردم مالیدن کیرش شلوارکشو در اوردم نشستم جلوش کیرشو بوس کردمو مالیدم شروع کردم به خوردن کیرشو تخماشو خوب خوردم
بلند شدم شلوارمو باز کردم خوابیدم رو شکم روی تخت
علی اومد پشتم شلوارمو تا زانو کشید پایین شرتمم کشید تا زانوم اصلا انتظار نداشتم ولی یهو لای کونمو باز کرد شروع کرد خوردن سوراخم وای داشتم میمردم دیگه یکم خورد کیروشو گذاشت لای کونم خوابید روم اروم اروم فشار میداد در گوشم تعریف میکرد ازم یکم جلو عقب کرد سرش رفته بود توم درد داشت ولی دوس نداشتم بگم بهش تحمل کردم تا نصف رفت تو چنتا اروم جلو عقب کرد یهو ابش اومد
خیلی حس بدی بود ولی انقد دوسش داشتم اصلا به روش نیاوردم
شلوارمو پوشیدمو یکم بغلش کردم فهمید حال نداده بهم ازم معذرت
خواهی کرد از رو شلوارک کیرشو بوس کردمو خدافظی کردم رفتن تو راه بهم پیام داد حرف زدیمو گفت جبران میکنه
من خیلی دوسش داشتم اصلا ازش ناراحت نشدم
بعد چند وقتی علی رفت شهرستان دانشگاه باهم در ارتباط بودیمو لحظه شماری میکردم بیاد وقتی برگشت فانتزیاش خیلی عوض شده بود نتونستم کنار بیام با فانتزیاش ولی الان انقد دلم براش تنگ شده حاظرم با فانتزیاشم کنار بیام فقط یبار دگ بغلش کنم
دوست دارم علی♥️

نوشته: میلاد