عشق مردونه

1402/05/30

داستان من برمیگرده به قبل 20 سالگیم
الان 35 سالمه
اون موقع ها مثل الان گوشی ها اینقدر هوشمند نبودند
برای یه فیلم دیدن باید سی دی میگرفتی
یه خیابون هستش تو تبریز معروفه واسه تهیه فیلم سکسی میشه از اونجا راحت گیر آورد تازه اون سالها پررونق تر بود
حدود 18 یا 19 سالم بود هنوز سربازی نرفته بودم
تصمیم گرفتم یه فیلم گی گیر بیارم و نگاه کنم چون تا اون موقع فقط شنیده بودم ندیده بودم
رفتم تو اون خیابون واسه پرسه زدن
سی دی فروش ها از کنارم رد میشدن و یواشکی میگفتن سی دی میخوای؟
منم با ترس و لرز محل نمیذاشتم و رد میشدم
یه سی دی فروش بود واقعا دلم رو برده بود راستش اونی که من میخواستم بود
حدود 35 ساله پوستش سبزه موهای سیاه فرفری با سبیل مردونه سیاه با یه پیرهن چارخونه و کاپشن چرم نیم تنه و شلوار کتونی به تنش تو خیابون سی دی می فروخت یکی دوبار از بغلم رد شد و چون قدش از منم بلندتر بود یواشکی سی دی سی دی میکرد
بعد چند دور زدن خیابون دل رو به دریا زدم و وقتی از بغلم رد شد گفتم سی دی چی داری وایساد و گفت معلوم بود فیلم میخوای و ولی روت نمیشد حالا چی میخوای هر چی بخوای دارم
آمریکایی فرانسه ژاپنی
چی میخوای؟
آروم آب دهنم رو قورت دادم و گفتم پسر با پسر داری؟
با تعجب با دقت نگام کرد و گفت مرد با مرد میخوای؟
گفتم اره
گفت بیا دنبالم پیدا میکنم بهت میرسونم
چند قدم که رفتیم گفت دو سه دقیقه دیگه داخل کوچه ای که نشونم داد اونجا باشم
چند دقیقه بعد اومد تو کوچه گفت ببین اینجا ندارم میخوای بریم از تو خونه خودم دارم بهت بدم منم که تو باغ نبودم گفتم باشه
چند خیابون رفتیم پایین تر و داخل یه کوچه قدیمی
من چند قدم عقب تر میرفتم
در یه خونه رو با کلید باز کرد با اشاره گفت بیا تو
رفتم تو خونه رفتیم تو یه اتاق که یه کامپیوتر و تعداد زیادی سی دی بود
بهم تعارف کرد رو صندلی بشینم و گفت نوشیدنی چیزی میخوری گفتم نه
واقعیتش خیلی بهش حس داشتم یه جوری که دست خودم بود لباشو میخوردم
کاپشنشو در آورد و گفت که راحت باشم
منم هم دلم میخواست وهم ترس وجودم رو گرفته بود
برگشت گفت مرد با مرد دوست داری در حالیکه یکم سرخ شده بودم گفتم اره
گفت الان واست پیداش میکنم
گفت تا حالا با کسی هم بودی
گفتم یعنی چی
گفت منظورم با پسری کسی تا حالا سکس کردی گفتم نه
گفتم اولین بارمه میخوام فیلمشو ببینم
گفت اولین بارته
گفتم آره تا حالا فیلمشو ندیدم
گفت واسه همینه شیرینی
سرم رو انداختم پایین گفت خجالت نکش فیلمشو میدم ببینی
آروم نزدیکتر اومد و فیس تو فیس وایساد یواش دستمو گرفت
یه حسی بهم دست داد که نگو
گرمای دستش داشت دیوونم میکرد
قلبم داشت از جا کنده میشد
دید ازش فرار نمیکنم
آروم لبش رو گذاشت رو لبام
داشتم سکته میکردم و در عین حال داشتم از لذت بردن کف میکردم
لبامو بوسید و شروع کرد به خوردن لبام
داشتم به شدت لذت می‌بردم یهو با دستش شروع کرد به مالش دادن سینه هام
بعد چند دقیقه بلندم کرد برد رو تختش خوابوند و خودش روم دراز کشید و با شدت تمام شروع به لب خوردن کردیم
همه جامو هی ماساژ میداد و میخورد
هی میگفت تو تا حالا کجا بودی
عشق منی
جیگر منی و هی قربون صدقم میرفت
در حین لذت بردن لباس های خودش و منو در آورد و لخت شدیم فقط شورت تنمون بود هی به بدن سفید من می‌کرد و قربون صدقه میرفت و بدنم رو با حرص و ولع میخورد
بدنش عالی عالی بود بدنی عالی سینه های مردونه و سبزه و مودار که من عاشقش بودم
منو به سینه خوابوند و شورتمو در آورد و اوف اوف کنان شروع کرد کونمو خوردن بعد چند دیقه بلند شد و منو برگردوند و شورتشو آروم در آورد
اوف یه کیر بزرگ و سیاه یا سبزه حدود 18 سانتی
اومد جلو گفت بخورش
منم تا اون موقع نمیدونستم چجوری میخورن
گفتم نه گفت چرا
گفتم نمیخورم
گفت همه اول میخورن بعد خیس شدن راحت میره تو کون
گفتم نه
نه میخورم نه میدم
گفت عیبی نداره چون اولین بارته اینجور چیزا رو بعدا یاد میگیری
دوباره شروع کرد به خوردن لبامو و بدنمو و سکس با تماس بدن
اونقدر حال کردیم حدود یک ساعت طول کشید
بعدش پاهامو بهم چسبوند و حسابی لاپایی زد تا آبش اومد
گفت این دفعه لاپایی زدم تا خالی شم
نامردی نکردم و حتی سوراختو انگشتم نکردمت
از دفعه بعد یه جور دیگه حال میکنیم
گفتم نه
گفت آره بدجور اهل حالی و بازم خودت میای
آخرش بلند شد و رفت دستشویی و آمد حسابی بوس بارانم کرد و لباس هامون رو پوشیدیم حسابی ازم تشکر کرد و دوتا سی دی گی بهم داد و گفت نگاشون کن و یاد بگیر
دفعه بعد مثل اینا حال میکنیم
از خونه اومدیم بیرون و خدافظی کردم و گفتم دیگه اون ورا نمیرم ولی فیلم هارو که نگاه کردم بعد چند هفته بازم رفتم سراغش
امیدوارم تجربه ای که کرده بودم شماها هم خوشتون اومده باشه
البته سلیقه و نظر هرکسی واسه خودش محترمه

نوشته: مرد


👍 27
👎 1
16801 👁️


     
برای نظر دادن وارد شوید یا ثبت نام کنید

943547
2023-08-22 00:28:52 +0330 +0330

لایکیدم

0 ❤️

943582
2023-08-22 03:06:50 +0330 +0330

عالی بود

0 ❤️

943594
2023-08-22 06:06:02 +0330 +0330

خوب بود.ادامه داستان رو هم بعد دیدن سی دی ها بنویس

0 ❤️

943645
2023-08-22 16:30:56 +0330 +0330

خوب بود ، دمت گرم، خوشحالم که حال کردی

0 ❤️

943831
2023-08-23 12:53:17 +0330 +0330

بقیه شو بگو عشقم 💋💋👅👅

0 ❤️

943923
2023-08-24 01:12:59 +0330 +0330

مگه میشه؟ مگه داریم؟ لوک خوش شانس شنیده بودیم سی دی فروش خوش شانس نشنیده بودیم

0 ❤️

943941
2023-08-24 02:20:47 +0330 +0330

من بودم با حوصله بازت میکردم

0 ❤️

944059
2023-08-24 23:52:31 +0330 +0330

اصغر برو به اکبر بگو بیاد خانه،صد دفعه گفتم خدی ای کونیا راه مرن😂

0 ❤️

944412
2023-08-26 23:09:51 +0330 +0330

واقعا داستان قشنگ و جذابی بود، دوست دارم با فانتزی داستانت خود ارضایی کنم

0 ❤️

944695
2023-08-28 14:48:10 +0330 +0330

مختصر و مفید و به دور از خیال پردازی بیهوده

0 ❤️