علاقه شدید به پسر خاله

1402/02/20

سلام من تازه وارد شهوانی شدم میخام یک داستان که انجام دادم براتون منیویسم خدا کنه خشتون بیاد اول از خودم بگم 25سن دارم با قد 170 و اندام معمولی این داستان برمیگرده به سه سال قبل که من بی کار بودم که یک شوهر خاله داشتم مغازه داشت تو عبدل عابات تهران منم هم ساکن تهران هستم خوب خالم سه پسر داشت که یکشون خیلی خوشکل بود و من همیشه میخاستم این پسر خالم رو بدست بیارم او 14سالش بود با یک باسن خیلی خوش فرم که همیشه دنبالش بود یک روز که تو مغازه خیلی شلوغ بود شوهر خالم به من زنک زد که برم کمکش منم بخاطر که بتونم پسر خالم رو بدست بیارم رفتم کمک شو ن خوب رفتم و خیلی خوب گذشت و من رفتم خونه شون پسر خالم خیلی خسته شده بود منم از فرست استفاده کردم گفتم امید اگه میخای یک چاپی یا مساژت بدم اسمش امید بود چون خیلی خسته بود قبول کرد منم خوشحال شدم گفتم بخاب به صورت پشتت رو به کن به من وقتی خابید من شروع کردم به مالیدن از سرشونش به پاین وقتی به باسنش رسیدم مالیدمش هیچی نه گفت و منم جرعتم زیاد شدو از بالا دوباره شرو کردم همین طور تا باسنش میمالیدم که یهو خودش دست زد به کیرم که دیدم میخنده بهش گفتم که خوشت میاد گفت که که میخام ببینمش منم گفتم باشه اما شرط دار ه گفت چی شرطی گفتم که برام بخوریش اونم قبول کرد بعد درش اوردم تو دستش گرفت وای چقد بزرگ هست خب کیر من 18 سانت بود منم گفتم همش مال خودت عزیزم بعد شروع کرد به ساک زدن ولد نه بود اما تونسته بود بلندش کنه من گفتم بسه که ابم میاد بلندش کردم بالای مبل نشوندمش شلوارش رو پاین کردم وای باورم نه میشد که اون کونی که دوستش داشتم علان جلوی چشم هست شروع کردم لیس زدن سوراخش بعد که دیدم خوم خیس شده انگشت شروع کردم به باز کردن سوراخش وقتی که دو انگشت راحت رفت توش سر کیرم رو گذاشتم وفشار دادم که سرش داخل شد که یک اخ گفت بعد یک فشار دیگه که دادم اخ وخ اش درومت منم بخاطر که کسی نه فهمه کم همو جا نگرش داشتم تا جا باز کنه بعد چند دقیقه که صداش خاموش شد دوباره شروع کردم همه کیرم رو داخل کردم که یک اخ بلندی گفت که جلوی دهنش رو گرفتم و شروع کردم تلمه زدم که بعد چند دقیقه دیدم که لذت میبره یک 15دقیقه تلمه زدم که گفتم داره ابم میاد که خودش کفت بریز توش منم همه ابم رو خالی مردم توش خدا کنه خشتون اومده باشه از داستان من بار اولم هست ببخشید دیکه

نوشته: نوید


👍 4
👎 12
28901 👁️


     
برای نظر دادن وارد شوید یا ثبت نام کنید

927264
2023-05-10 00:39:11 +0330 +0330

یعنی ریدم وسط داستانت کونی

1 ❤️

927287
2023-05-10 01:19:06 +0330 +0330

با این جعبه کلمات که داری معلومه فقط در حسرتشی دشتتو در بیار از تو شورتت بنویس مجلوق

1 ❤️

927293
2023-05-10 01:59:53 +0330 +0330

کیرم از پهنا تو صورتت بیناموس
این چه کسشری نوشتی

0 ❤️

927298
2023-05-10 02:14:13 +0330 +0330

خدا کنه بار اخرت باشه داستان مینویسی چلغوز

1 ❤️

927316
2023-05-10 04:55:18 +0330 +0330

کسی که تهران زندگی میکنه به عبدل آباد میگه عبدل عابات
اولین بارمه تو این چند سال میخوام فوش بدم اینجا
کیرم تو تخیلاتت

1 ❤️

927334
2023-05-10 08:12:38 +0330 +0330

عبدل آبات ساک زدن ولد نبود و هزاران غلط دیگر
کاش مادرت اون شب قورتت میداد…

0 ❤️

927400
2023-05-10 21:03:51 +0330 +0330

کستان🤣🤣🤣🤣

0 ❤️

927402
2023-05-10 21:28:31 +0330 +0330

چاپی یا مساژ؟
عبدل عابات؟
اصل داستان اینه شوهرخاله که در حسرت کون قهرمان داستان بوده، به بهونه‌ای می‌کشوندش مغازه‌ش و جوری گشادش می‌کنه که تا سال‌ها، دردش رو فراموش نمی‌کنه.
تمام درخت‌های عبدل‌عابات حواله‌ت بادا ابله بی‌سواد الدنگ مزخرف گشاد!!

3 ❤️

927409
2023-05-10 23:55:14 +0330 +0330

منم جنوب تهرانم
پسرخاله ات رو میگی بیاد.خخ

0 ❤️

927549
2023-05-11 21:59:50 +0330 +0330

ریدی با این داستان نوشتن ات عبدل عابات یا عبدل آباد بی سواد جقی
بدون کاندوم سوراخ نفهم الاغ نسناس می دونی ایدز چی هست حروم لقمه
تا آخر عمر دیگ ننویس

0 ❤️

927550
2023-05-11 22:37:40 +0330 +0330

۱ یقیناً همزبان افغان هستی موضوع داستان نه خاطره خوب بود ولی جیش کرده بودی تپش

0 ❤️

927617
2023-05-12 10:25:41 +0330 +0330

اوووووففف چه پسر بچه ای گاییدی

0 ❤️

931320
2023-06-03 14:37:39 +0330 +0330

عالی بود عزیزم، جووون

0 ❤️