لذت حشریت...! (۲)

1402/01/31

...قسمت قبل

بعد از ماجرای پارک رابطه ی منو آرش عمیق تر شد بیشتر قرار میذاشتیم همدیگرو میدیدیم کل سکسمون به دستمالی کردن همدیگه تو ماشین یا جاهای خلوت ختم میشد این وسط دو سه باری هم واسش ساک زدم و آبشو آوردم که خیلی حال کرد دیوس…!
خلاصه چند ماهی گذشت که احساس کردم دیگه نمیتونم طاقت بیارم به آرش پیشنهاد شمال دادم اون دیوسم از خدا خواسته قبول کرد قرار شد صبح زود راه بیفتیم که به ترافیک نخوریم این وسط فقط پیچوندن مامانم یکم سخت بود که گفتم با بچه ها صبح زود ساعت ۵ میریم کوه و مامانمم بعد از کلی سوال پیچ کردنم اجازه داد خلاصه وسایلامو جمع کردم هر چی لازم داشتم و برداشتم تا صبح از استرس و فشار حشریت خوابم نبرد نزدیک ساعتای ۵ بود که آرش اس زد
_سکسی من خوابی یا بیدار من سر کوچه منتظرتم
باز حشرم رفت رو هزار پاشدم دست و صورتمو شستم لباسامو پوشیدم و قبل از اینکه مامانم بیدار بشه زدم بیرون از خونه سر کوچه دیدم تو ماشین نشسته رفتم سوار شدم و راه افتادیم…
_سلام چه آن تایم…
_سلام به روی ماهت سکسی خانم من همیشه برای تو آن تایمم جووون چه خوشگل موشگلم کرده جنده خانوم
_واای آرش تروخدا انقدر حشریم نکن از دیشب تا حالا اصلا نتونستم بخوابم از بس حشری شدم
_جوووون تو فقط برای من حشری شو خودم حالت و خوب میکنم خوشگلم
این حرف و گفت و دستشو آورد سمت شلوارم و گذاشت رو کصم و شروع کرد مالیدن
_چیکار میکنی آرش حواست و بده به رانندگیت
_مگه میشه تو پیش من باشی و من حواسم به غیر از تو و این بدن سکسی جای دیگه باشه
_خب پس بذار کمربندمو ببندم اگه تصادف کردیم حداقل نمیریم
خندید ،یذره که با کصم ور رفت احساس کردم باز کصم شده آبشار میدونستم شلوارمم خیس شده
_توله تو اینهمه آب و از کجا میاری هنوز کاری باهات نکردم حتی شلوارتم خیس شده
خندیدم و گفتم
_از مزایای حشری بودنِ دیگه همیشه خیسی و آماده ی کص دادن
یهو غیرتی شد
_خفه شوها تو فقط باید بمن بدی کصت فقط مال منه
خواستم یذره اذیتش کنم بخاطر همین گفتم
_خب میرم کون میدم پس
_رها میخوای خفت کنم هان تو همه چیزت مال منه همه چیز
باز خندیدم که یهو زد کنار و عین وحشی ها افتاد به جون لبام عین وحشی ها می بوسید و گاز میگرفت بعد از حدود پنج دقیقه که حسابی لبامو چلوند خسته شد و عقب کشید
_هوی چته وحشی پدر لبامو درآوردی
_همینی که هس دفعه بعدی که بخوای باز پررو بازی دراری از این بدتر میشه
منم پررو تر از خودش گفتم
_پس درمیارم
_ای شیطون پس خودتم میخاری
_چه جوررررم
_بذار برسیم میخارونمت
_جووون پس کی میرسیم خب
_کم طاقتیاااا نیم ساعت دیگه رسیدیم
_یه دختر حشری کم طاقتم هست دیگه
_پس خوشبحالم هر جا برسم میذارم تو کصت
_کوفت بیشتراز این حشریم نکن طاقت ندارم
با شوخی گفت:
_جاده خلوتِ میخوای بزنم کنار؟!
_خودمم بدم نمیومد باتوجه به اینکه خیلی هم حشری شده بودم ولی میدونستم استرس نمیذاره قشنگ لذت ببرم چون هوا هم دیگه روشن شده بود
_نه شما راهت و برو زودتر برسیم
_ای به چشم
خلاصه بعد از حدود نیم ساعت رسیدیم خونه ای که آرش کرایه کرده بود خداروشکر تمیز بود وگرنه میزدم از وسط آرش و نصف میکردم
وسایلارو که جا به جا کردیم نشستیم کمی استراحت کنیم که آرش پرسید:
_راستی مامان و چجوری پیچوندی؟!
_گفتم با دوستام میرم کوه
_عههه پس کوهم میری! دیگه کجاهامیری؟!
_خفه شو بخاطر اینکه با تو باشم این دروغارو سرهم کردم دیگه
خندید وگفت :
_اشکال نداره جبران میکنیم رها خانوم بعدشم بلند شد رفت سمت وسایلا
خوراکی هارو درآورد همه رو چید روی میز منم پاشدم برم لباس عوض کنم
رفتم تو یکی از اتاق خوابا ستِ لباس خواب قرمز رنگمو از کوله درآوردم و پوشیدم تو آینه به خودم نگاه کردم کاملا فیت تنم بود قرمزی رنگش با پوست سفیدم تضاد خیلی قشنگی درست کرده بود خیلی سکسی شده بودم مخصوصا که سینه ها و باسن خوش فرمم حسابی توش خودنمایی میکرد
مشغول مرتب کردن موهام بودم که یهو در باز شد و آرش اومد تو یه سوت زد و گفت:
جووون عجب تیکه ای بودی و نمیدونستیم
_چشاتو درویش کن
اومد از پشت بغلم کرد و کنار گوشم یه نفس عمیق کشید
_چرا مگه مال من نیستی
خواستم باز اذیتش کنم
_نه نیستم
بعدش زبون براش درآوردم و دویدم بیرون خیلی گرسنه ام بود رفتم بیرون سمتِ خوراکی ها یه کیک برداشتم بخورم که چشمم به یه بطری افتاد فهمیدم شرابِ آرش از این چیزا زیاد میخورد چیزی نگفتم میدونستم عادت داره
اومد پشتم دوباره از پشت بغلم کرد و یه بوس ریز زد به گردنم
_دیگه دارم طاقتمو از دست میدم
_منم همینطور آرش
_جووون عشقِ حشری خودمی
میدونم از فشار حشریت بود که این حرف و زدم وگرنه باید براش ناز میکردم
از پشت بغلم کرده بود و گردنمو میخورد و بوس میکرد آه و نالم درومده بود
سینه هامو میمالید و گردنمو میخورد دستشو برد و ربدوشامبر لباس خوابمو درآورد و بعدش بندِ تاپمو از سر شونه هام انداخت و سینه هامو کامل گرفت توی دستش و می مالید دیگه داشتم از حشریت میمردم آرشم فهمید که دارم دیوونه میشم دست انداخت زیر پام و بلند کردم و بردتم سمت اتاق خواب انداخت منو روی تخت بعدشم خودش افتاد به جون سینه هام
_جووون عجب ممه هایی داری جنده
سینه هامو میخورد و منم از روی شهوت و حشریت فقط ناله میکردم
همینطور که داشت سینه هامو میخورد دستشو برد سمت شورتکم و شروع کرد کصمو مالیدن باز خیس خیس شدم بعدازاینکه چند ثانیه از روی شورتک کصمو مالید دستشو برد داخل و شروع کرد با کصم بازی کردن
_جووون باز که خیس خیس شدی جنده، رها من میمیرم‌واسه این حشریت تو
در جوابش فقط آه و ناله میکردم بعد از چند دقیقه که حسابی کصمو مالید و انگشت کرد شورتکم و از پام درآورد و سرش و برد لای پام زبونش که به کصم رسید انگار جریان برق ازم رد شد انقدر حشرم بالازده بود و آرشم انقدر ماهرانه کصمو میخورد به ۵ ثانیه نکشید یهو لرزیدم و با یه جیغ ارضا شدم آرش قصد اذیت کردنمو داشت دهنش و از رو کصم برنمیداشت منم هی دست و پا میزدم
_بگو این کصت مال کیه بگو بدنت مال کیه
_تو عشقم آرشم همش واسه توعه ول کن تروخدا بسه
آرش که دید حسابی ضجه زدم و التماس کردم دهنشو از رو کصم برداشت صورتشو آورد جلوی صورتم
_بخور آبتو جنده
منظورش این بود لباشو بخورم لباش از آب کصم خیس بود
صورتشو گرفتم بین دوتا دستامو با ولع لباشو خوردم
_جنده خانوم آبتو خیلی دوس داریا آب منم انقدر با ولع میخوری؟!
دستمو بردم سمت شلوارکش و کیرشو که حسابی شق شده بود گرفتم دستم
_بده تا بخوریم
شلوارک و شورتش و با هم کشیدم پایین یه کیر ۲۰ سانتی شیو شده که حسابی شق شده بود با دستام اول کمی باهاش ور رفتم سر کیرش از آبش خیس بود کیرش و کردم دهنم شروع کردم ساک زدن کیرشو میخوردم میرفتم سراغ تخماش تخماشو لیس میزدم دوباره کیرشو میکردم دهنم
_جووون بخور جنده که خوب میخوری آه
ناله هاش حشریم کرده بود از اینکه بهش لذت میدادم خودمم لذت میبردم
_ساک بزن برام اوووف عین ملکه ها ساک میزنی بخور کیرمو بخور دارم ارضا میشم میخوام همه آبمو بریزم تو حلقت جنده
بعد از حدود ۵ دقیقه که حسابی ساک زدم یهو سرمو گرفت و کیرشو تا ته فرو کرد تو حلقم نزدیک بود عق بزنم که سرمو محکم‌گرفته بود همه آبش یهو خالی شد تو دهنم
_قورت بده جنده همه اش و قورت بده
منم با ولع همه اش و قورت دادم وقتی خیالش راحت شد همه آبشو خوردم کیرشو از دهنم کشید بیرون که عق زدم آرش صورتمو گرفت بین دو تا دستاش و لبامو محکم بوسید
_ممنون ملکه ی من
بالبخند بهش خیره شدم که خوابوندتم رو تخت و شروع کرد لبامو خوردن…!

ادامه...

نوشته: رها


👍 5
👎 7
38401 👁️


     
برای نظر دادن وارد شوید یا ثبت نام کنید

924210
2023-04-20 00:56:23 +0330 +0330

چرندیات یه مجلوق کوس ندیده اخه کدوم خریه که برا یه کوس حاضری آماده گائیدن تا شمال بره

0 ❤️

924251
2023-04-20 08:08:44 +0330 +0330

چرا برچسب خیانت و زن شوهردار خورده؟!

0 ❤️

924263
2023-04-20 13:47:34 +0330 +0330

می خوای از زبون یه دختر تعریف کنی که افکار خواننده رو جلب نوشته کنی و بگن واقعی هست ولی بازم یادتون میره و صوتی میدین مال کدوم شهرین که به این سرعت رسیدین شمال و بر میگردین 😭

0 ❤️