من و پسر داییم اشکان

1399/11/12

سلام دوستان فک کنم سه ماهی میشه که اومدم این سایت واز داستان هایی که خوندم به نظر خودم فقط 10 تاشون واقعی بوده
به نظر من یه خاطره بهتر از یه داستان کصشر که پر از تخیلاته سکسی که توی pornhob هم نمیشه پیدا کرد خلاصه من میخام خاطراتمو بیان کنم اگه خوشتون اومد 2.3 شم میزارم اینو تو کامنتا بگین

العان 16 سالمه و دارم این داستان مینویسم اقا ما چطوری با سکس اشناشیدم یه داداش دارم از خودم 6 سال بزرگ تره این خاطره بر میگرده به 7 سال پیش اقا این داداشمون با پسر خاله هام فلش عمو مو می دزدیدن هر موقع خونمون خالی میشد
میومدن میشستن پورن میدیدن به چپشونم نبود که منم تو خونه هستم از همون زمان فهمیدم سکس چیه حالا کارایه که اونا باهم جلویه من انجام میدادن بمان😅😅
اولین بار تویه 11 سالگی یه پسر خاله داشتم از خودم 4 سال بزرگ تر بود ما اولین حرکت سکسی مونو با این زدیم چیزی زیادی هم بلد نبودیم فقط من می خابیدم به پشت اون میومد به قول بزرگان یه سر چولی میزد اون میخوابید من میزدم بعدش یه حالت بسیار لذت بخشی بهمون دست میداد یا همون ارضاع شدن.
بعد سه بار انجام دادن اینکار دیگه یه حس بدی مثل شرمنده شدن داشتم یادمه اون موقع یکی از بچه محله هامونو که هم
سن داداشم بود رو به زور کرده بودن بعد ازش فیلم هم گرفته
بودن خلاصه ابروش تو محل رفته بود و همه مسخرش میکردن
منم که دیگه فهمیده بودم این چه کاره زشتیه پسر خاله کونده
منم که همیشه طبیعی جلوه میداد میگفت همه انجام میدن

دیگه نزدیک سه سال سمت سعید نرفتم خیلی بهم نخ میداد که
بیا دوباره انجام بدیم ولی من دیگه بدم اومده بود یه پسر دایی داشتم اسمش اشکان بود از من 2 سال کوچیک تر بود با این که اون موقع 9 سالش بود ولی لامصب اندام یه پسر 13 یا 14 ساله
رو داشت با پوست سفید و کون گرد و باحالی داشت
چشم سعید هم خیلی دنبالش بود ولی چونکه ازش خیلی بزرگ
تر بود زیاد اشکان دورورش نمیرفت بیشتر با من صمیمی بود
یه روز رفتم خونشون مشغول بازی شدیم مادرش صبح زود
میرفت سره کار پدرشم تقریبا ساعتایه 9 میرفت پی کارش این
تنها میموند با من بازی میکرد خلاصه مثل هروز تابستون خونشون
خالی شد تلوزیون داشت یکی از اون تبلیغ هایه تکراری بزرگ کردن
عالت تناسلی رو نشون میداد که یه بخشش مردو زنه راحت رو تخت تو بغلم هم خوابیده بودن اشکان ازم پرسید اینا چرا همو بغل میکنن گفتم خب میخان با هم سکس زنو شوهری بکنن دیگه همون کاری که بابات با مامانت میکنه گفتش منم یه شب پا شدم
برم اب بخورم دیدم بابام داره همین کار هارو بامامانم میکنه
زیاد تو فاز سکس با اشکان نبودم یهو به سرم زد اینو باهاش تجربه کنم ببینم مثل سعیده یا نه
(سعید اون موقع تویه بلوغ بود و کونش حسابی مو در اورده بود و من هیچ لذتی از کردنش نمی بردم)
گفتم میخای ماهم با هم همین کار هارو بکنیم با کنجکاوی زیاد گفتش باشه گفتم شلوارتو در بیار به پشت بخواب همین کارو کرد ولی شلوارشو درنیاورد خب معلمومه
تو به هرکی بگی درجا بکش پایین خجالت میکشه دیگه اونم بار اول بعد خودم شلوارشو با شرتش یه جا کشیدم پایین یه کون سفید که نه خیلی بزرگ و تپل بود نه خیلی خشک و استخوانی
دقیق با سایز چولم هماهنگ بود😅والا کیر کجا بود
کپل هاشو دادم کنار سرشو گزاشتم دم سوراخش و قتی کپل هاشو
ول کردم قشنگ چولمو محو کرد چه حس خوبی داشت هیج جوره نمیشه توصیفش کرد کونش یکم سرد بود و خیلی هم نرم شروع کردم یواش یواش تلمبه زدن وقتی شکمم به کونش اثابت میکرد خیییییلی حال میداد اون نرمی رو هیج جا تاحالا ندیدم همین طوری داشتم سر چول میزدم به صورت اشکان نگاه کردم یه قیافه عجیبی کرده بود مثل لذت و کنجکاوی که دارم پشتش چیکار میکنم
خلاصه نرمی و سفیدی کونش تاقتمو برید به 30 ثانیه نکشید که من ارضاع شدمو اون موقع بهش میگفتم مستی به اشکان گفتم
بسته پاشو مستیم اومد گفتش مستی چیه بازم بکن مثل این که
اون گرمایه باحالا کیر لایه سوراخش رو تجربه کرده بود و زیادی واسش شیرین بود منم واسه اینکه راضی بشه دوباره خوابیدم پشتش دوباره دودولمو گزاشتم رویه سوراخ صورتیش اومدم تلبه اولی رو که بزنم دوباره اون حس کیری و شرمندگی اومد سراغم و هیچ لذطی نبردم دوباره پاشدم گفتم اشکان ولکن بعدا باز دوباره انجام میدیم فعلا پاشو خلاصه اون روز گزشت و این رابطه تا قبل از بلوغم ادامه داشت تا اینکه من شده بودم 15 ساله و اشکان 13 که اون موقع یه کون خوش فرم و سکسی کرده بود که هرکی میدید شق درد میگرفت منم که دیگه اب یا همون اسپرم دار شده
بودمو حسابی حشری مثل همیشه اشکان با پدر و مادرش اومدن
خونه پدربزرگم و منم دوباره بعد از 2 ماه دیدمش اینقد به یادش
جق زده بودم که کف دستام ساف شده بود با خوشحالی رفتم خونه پدربزرگ و به اشکان که مثل همیشه به بهونه بازی کردن بهش میگفتم بیا بریم صداش زدم هیچی نگفت واسه بار دوم گفتم اشکان بیا بریم فوتبال با سنگینی گف باشه اومد بیرون
یه جوری رفتار میکرد که انگار ازم دلخوره به بهونه فوتبال رفتیم تویه فنس محلمون گفتم اشکان بیا بریم خونمون کسی نیست تا
تابابام برنگشته از سره کار بدو گفتش من دیگه از این کارا نمیکنم
گفتم چی گفتش بابام گفته اگه از این جور کارا بکنی میری جنم
عذاب میکشی و از این کصشرا نه اینکه پدرش از رابطمون فهمیده باشه ها نه فقط نصیحتش کرده بود گفتم توکه هنوز به سن تکلیف نرسیدی فقط من گناه میکنم اونم که به چپم نیس بیا بریم بدو دیگه گفتش نه از العان هم واسه ادم گناه مینویسن
از اونجایی که تجربه زیادی از سکس دیگران داشتم گفتم اگه
نیای تویه فامیل رو پر میکنم و میگم که 4 ساله دارم میکنمت
یهو کپ کرد هیچی نگفت گفتم به خدا میگم ها اشکان شوخی ندارم نزاشت حرفم تموم بشه و گفت باشه بریم رفتیم خونمون
مثل همیشه دیوث از استارت کار خجالت میکشید و شلوارشو بازم خودم کشیدم پایین کونشو که دیدم انگاری از 2 ماه پیش فرق کرده بود یکم پخته تر شده بود تویه اون 2 ماه که نکرده بودمش
پورن زیاد دیده بودم از نوع مقعدی به سرم زد گفتم بزار این دفعه با تف تویه سوراخش کنم بعله دیگه مثل بقیقه کصشرایه داستان هایه دیگه ما وازلین یا کرم از این کصشرا نداشتیم بهش گفتم اشکان میزاری داخلت کنم اونم که تاحالا درد سکس واقعی از عقب رو که نکشیده بود گفت باشه یه تف انداختم سره کیرم یه تف هم دم سوراخ اشکان برگشت گفت اه از این کثیف کاری ها نکن پاکش کن گفتم خب اگه خیس نکنم که داخلت نمیشه
قانع شد برگشت بعد سره کیرمو یواش گزاشتم دم سوراخش اینقد پر تف کرده بودم که بایه فشار ریز سرش رفت داخل یهو دیدم از زیرم در رفت دم کونشو گرفته بود دور خونه میدویید فقط دادمیکشید ها یه جوری داد میزد که انگار یه عضوی از بدنشو قطع کردن بعد 2 دقیقه درد کشیدن ساکت شد شلوارشو پوشید گفت لاشی دردم اومد اروم تر گفتم باشه بیا ایندفعه اروم میکنم گفت نمیخام تا میخاستم بگم که تو فامیل پر میکنم که ترو کردم دیدم از خونه زد بیرون منم که حسابی اون لحظه زد حال خوردم یه دس جق زهر ماری زدم دیگه نرفتم دنبالش فهمیدم که اون دیگه به حرفم قانع نمیشه برگرده خلاصه بعد از اون ماجرا که العان یه سال میگزره 3 بار دیگه با هزار بدبختی کردمش که اگه دوستاشتین با لایک هاتون نشون بدین تا بقیشو هم بنویسم

نوشته: بهزاد


👍 5
👎 14
13001 👁️


     
برای نظر دادن وارد شوید یا ثبت نام کنید

789231
2021-01-31 00:36:08 +0330 +0330

کصشعر بود

1 ❤️

789244
2021-01-31 01:18:43 +0330 +0330

العان؟
کیرم تو سوادت

2 ❤️

789263
2021-01-31 02:23:32 +0330 +0330

آخه کسکش بی ناموس اصلأ به نوشته سردر سایت توجه کردی که حالا واسه دیگران نظر میدی؟

1 ❤️

789326
2021-01-31 17:15:43 +0330 +0330

من کیرم تو پدر و مادراتون ک هیچوقت خونه نیستن ک همچنی عنایی بشین تو جامعه

1 ❤️

789514
2021-02-01 15:31:51 +0330 +0330

منظورت لاپا زدنه

0 ❤️

789520
2021-02-01 16:10:24 +0330 +0330

خخخخ

0 ❤️