نقاشی مثبت در منفی

1391/04/26

ماجرای من بر میگرده به سه سال پیش که تهران بودم. بعد از این که خانوادم از تهران رفتند من گاهی خونه عمه ام می رفتم و پنج شنبه جمعه ها اونجا می موندم. من بودم و یه عمه بالا شهری و یک دونه دخترعمه که چهار سال و نیم از من کوچک تر بود. چون پسر نجیب و خوبی بودم، عمه ام و شوهرش هیچ وقت به پدر مادرم در مورد رفت و آمدم به خونشون گلایه نمی کردند. من اون موقع 22 سالم بود. خوشگل و خوش اندام و دوست داشتنی، البته این طوری همه دوستام میگن. بچه درس خون هم بودم و باهوش. اصل علتی هم که عمه ام دوستم داره برای همینه. گاهی مواقع میشد که عمه ام به دخترش می گفت ببین آدمی که درس می خونه همیشه موفقه مثل این پسر دایی ات و … خلاصه ازم تعریف می کرد که دخترش بیشتر به درس خوندن علاقه مند بشه. اما این دختر بیشتر توی خط شعر و موسیقی و فیلم و این چیزا بود. حتی تازگی ها فهمیدم رفته کلاس پیانو.
یادم می آید یک آخر هفته زمستون بود که رفته بودم خونه شون برا استراحت. بعد از ظهر پنج شنبه بود که دور هم جمع بودیم و تلویزیون می دیدم. اما حوصله فیلم و تلویزیون زیاد نداشتم و همین طوری نشسته بودم. تا این که رفتم توی اتاق عمه ام دراز کشیدم و با لب تاب کار می کردم. یک نیم ساعتی گذشت که دیدم دختر عمه ام اومد و سر صحبت از فیلمی که می دیدیم باز کرد و یکدفعه با لحن خاصی گفت: تو تا حالا دوست دختر داشتی ؟ من هم راستش رو گفتم: نه ندارم. یک خنده ایی کرد و رفت اتاقش و وقتی برگشت، یه نقاشی بهم نشون داد که عکس یک خونه بود که کنارش یک زن و شوهر دست هم رو گرفته بودند. بعدش یک دفعه اومد و با مدادش وسط پای شوهره، یه کیر کشید و بهم گفت می دونی این چیه. من که این حرکت رو ازش دیدم جا خوردم و کمی خجالت کشیدم. اما حالا اون دست بردار نبود. البته من هم بدم نمی اومد جوابشو بدم اما چیزی نمی گفتم. خلاصه این دختر عمه من این قدر ادامه داد که آخرش گفت: می خوام مال تو رو ببینم. اول گفتم زشته و عمه می فهمه و بی خیال و از این حرفا… اما اون به شوخی هی بازی در می آورد. من هم کم کم روم باز شد و کیرم رو در آوردم که دیگه داشت از شق می ترکید. وای خیلی جالب بود قیافه ش، حیرت کرده بود اما باز مسخرم کرد. کیرم رو تو دستش گرفت و کمی مالوندش که بی زبون آبش در اومد. این رو که دید، بهم گفت چه قدر بی جنبه ایی! و رفت اتاقش. اون شب تا همین حد بیشتر جلو نرفتیم اما بگم از فرداش. من که دیگه قاطی کرده بودم. سرم فقط توی لب تاب بود. جمعه ها معمولا عمه ام عادت داره می ره فروشگاه ها و دوری می زنه و خرید هفتش رو می کنه. بیشتر وقت ها چهار تایی همه باهم می رفتیم خرید. اما اون هفته من که بهانه آوردم که شنبه امتحان دارم و باید درس بخونم. اما دختر عمه ام همراشون رفت. من که تو دلم خیلی ناراحت شدم، اما بعد یک ساعتی، دیدم با حال آشفته برگشت خونه و رفت اتاقش. معلوم بود با بابا مامانش دعوا کرده و خلاصه هر طوری شده بود، برگشته. من که چیزی به روی خودم نیاوردم. چند دقیقه بعد دیدم صدای تلویزیون رو بلند کرده و با تلفن حرف می زنه. من هم از جام تکون نمی خوردم. بعدش دوباره رفت اتاقش و این بار آروم شده بود. یک دفعه من رو صدا زد که بیا کارت دارم. من هم با پای لرزون آروم رفتم دم اتاقش و دیدم دمر افتاده و … با خنده گفتش دیروز خیلی باحال شده بودی. فکر کردم باز می خواد مسخرم کنه، خواستم برگردم که گفتش بابا ناراحت نشو، بیا امروزهم باهم بازی کنیم. در همین حین کونش رو قمبل کرد و گفت بیا بخواب. من اول کمی ناز کردم و گفتم عمه اینا نیان. گفتش نه بابا، حالا اونا تا بیان شب شده. آقا من هم که از خدا خواسته رفتم روش خوابیدم. دیگه حواسم سرجاش نبود، اولش دست و پام می لرزید. اما اون آروم بود. شلوارش کشید پایین و من هم همین کارو کردم. کونش سفید بود و سوراخ کونش قرمز. یادم می یاد از شق، کیرم درد میومد. یک چند دقیقه ایی از هم لب گرفتیم. کمی خیس کرده بودم. بعد با همون لیزی آروم کیرم رو گذاشتم در سوراخ کونش. برام جالب بود که چطور اینقدر آروم و تسلیم شده بود. دیدم پاهاش رو باز کرد و کامل قمبل کرد. کمی عرق کرده بودیم و یادم هست اون هم قرمز شده بود. من کیرم کمی کلفت بود و به سوراخش نمی خورد. من دیگه معطل نکردم و آروم سر کیرم رو گذاشتم در سوراخ کونش. چند بار می خواستم بکنم توش اما نمیشد و هی این ور اون ور میرفت. آخه بار اولم بود. اما بالاخره یکدفعه کردم کمی کردم توش که خودش رو پس کشید. من هم ترسیدم و درش آوردم. باز گفت بکن دیگه زود باش. من هم با جرأت بیشتری این بار کیرم رو آروم آروم کردم تا ته کونش. معلوم بود درد داشت. اما حسابی باز شده بود. من هم یک دقیقه ایی کیرم رو توش نگه داشتم که آبم در اومد و ریختم تو کونش. انگار تمام آب کمرم خالی شده بود. اصلا نفهمیدم اون چه حالی داشت. اما من که بی حس شده بودم. تازه شکمم هم به قار و قور افتاده بود. انگار ضعف کرده بودم. بعدش کیرم رو در آوردم و دختر عمه ام رو بغلش کردم .اون هم یک کم با کیرم بازی کرد و به کوسش می مالوند و بعدش رفت دست شویی. من هم تخت رو مرتب کردم و رفتم سرجام. وقتی که از دست شویی برگشت گفت بیا کوسم رو لیس بزن. راستش من خیلی خوشم نمی اومد اما دیگه هر کاری می گفت کردم چون خیلی ترسیده بودم. حسابی قاطی کرده بود. فکرش رو نمی کردم با دختر عمه ام از این کارها بکنم. اما خوب پیش میاد دیگه 
بعد از اون ماجرا زیاد خونه عمه ام نمی رفتم، اما هر بار که می رفتم، فرصت که میشد باهم حال می کردیم. من هم از بی جنبگی در اومده بودم و بیشتر بهش حال می دادم.

نوشته: wool


👍 0
👎 0
47710 👁️


     
برای نظر دادن وارد شوید یا ثبت نام کنید

325838
2012-07-16 16:49:20 +0430 +0430

داستانت مثل خودت تخمی بود دیگه خواهشا داستان ننویس

0 ❤️

325839
2012-07-16 16:50:36 +0430 +0430
NA

حالم دیگه از این عبارت کذایی بهم میخوره : خوشگل و خوش اندام و جذاب… البته دوستام میگن!!!
کله پدر دوستای همجنسبازت که چشمشون خوشگلیاتو میبینه و ازت تعریف میکنن اما خونتون یه آینه نداره خودت ببینی چی پُخی هستی!!!
درضمن آقای درسخون و باهوش یکم اطلاعات عمومیتو ارتقاء بده که با این سنت مثه گاگولا سکس نکنی و نگی لب تاب یا وقتی کسی ازت میپرسه تا حالاااااااااااا دوست دختر داشتی در زمان حال ساده جواب ندی که یعنی الان در حال حاضر نداری!
آخرش تو اتاق چی شد؟؟؟؟ کیرتو بغل کردی وکنار دختر عمه ات خوابیدی؟!!!

0 ❤️

325841
2012-07-16 17:04:35 +0430 +0430
NA

کیر تو مخت فک کردی همه مثه فامیلات جندن تا درو باز میکنی دو روز بری خونه شون کس نمایی کنن برات
لاپایی برو جقتو بزن ، سه سال پیش لب تاپ که هیچی نون تافتون هم تو کونت نمیرفت

0 ❤️

325842
2012-07-16 17:06:57 +0430 +0430
NA

جای ایکه اینهمه چیز بنویسی
مینوشتی:
من خیلی خوشگلم
دختر عمه ام کونی
همین

0 ❤️

325843
2012-07-16 17:12:58 +0430 +0430
NA

اين كامنتو تو داستان دكتري در جنوب گذاشتم ولي چون ديدم ٢-٣ روز پيش
آپ شده و همه بچه ها خوندن و شايد به اون صفحه ديگه سر نزنن اينجا هم ٢باره ميذارم با تشكر از همه دوستان
شعري براي تكاور ترا به خدا نكن منو شرمنده/
چاكر و مخلصت مي مونم بنده / حالا حالاها مونده تكاور بشم /
مثل شما شير دلاور بشم/

اينجا همه بچه ها دوستت دارن/
كامنتاي خوشگل برات ميذارن/
تكاوري تو ارتش شهواني/
سرهنگ تمامي يا جناب سرواني؟/
مهربون و خوش صحبت و گلي تو/
شعراي زيبا ميگي بلبلي تو/
در يه كلام محبوب دلها هستي/
فك نكني كه اينجا تنها هستي/
مخلص همه عزيزان كه خجالتم دادند بخصوص :
ساغر خانم گرامي،بامرام عزيز و شير جوان گل

0 ❤️

325844
2012-07-16 17:50:59 +0430 +0430
NA

آقایون خانوما…
لطفا دیگه پایه داستانا شعر ننویسین که واقعا داره حالم به هم میخوره
چند وقته بجایه این که مثله قدیما پایه داستانا نقدی چه میدونم تعریفی ، انتقادسازنده ای ، فحشی چیزی بشنویم همش داریم شعرایه باقافیه ولی بدون معنی میشنویم…اههه
ننویس دیگه اقا/خانوم ننویس دیگه شعر/کس شعر ننویس!!!

0 ❤️

325845
2012-07-16 18:00:34 +0430 +0430

سكسكي-گوهكي
حوصله ندارم كير بارونت كنم
ولي خرطوم مورچه خوار قرقیزستانی تو ماتحتت!
آخه چقد فحش بديم؟؟؟
كي براتون نامه فدايت شوم فرستاده كه بياين اينجا كس شعر بگين؟
دودوله آقا شيره تو بطن چپ قلبت

0 ❤️

325846
2012-07-16 18:02:02 +0430 +0430
NA

داستان که خیلی بیخود بود اصلا نفهمیدم چی شد
نه بلدی سکس کنی نه حتی بلدی یه سکس و خوب تعریف کنی
این همه داستان سکسی هست اگه 4 تا داستان میخوندی اینجوری چرت نمینوشتی که فحش بشنوی هر چند حقته
تو برو درستو بخون اینجا نیا وقت ما رو بگیر مسخره
دادا سعید خیلی آقایی و با معرفت شعرات هم قشنگن
تکاور مرید زیاد داشت از وقتی شعر میگه دیگه همه عاشقش شدن

0 ❤️

325847
2012-07-16 18:09:37 +0430 +0430
NA

angry bird
کسی از شما نظر خواهی کرده که دستور میدی شعر نگن؟
چکاره هستی اینجا مثلا؟
اینجا هر کسی هر مدلی بخواد نقد میکنه چه شعر باشه چه نثر
اگه چشماتو باز کنی میبینی که از شعرا استقبال میشه و همه لذت میبرن چون جو شاد و جالب میشه
شما هم خیلی ناراحتی میتونی نخونی نظرتو بدی و بری
تکاورجون شعر بگو تا چشم حسودات در بیاد

0 ❤️

325848
2012-07-16 18:16:39 +0430 +0430
NA

جزييات بيشتري رو مي طلبيد مثلا اينكه در هركدوم از اون لحظه ها چه فكر و چه حسي داشتيد.
در كل ناشيانه بود

0 ❤️

325849
2012-07-16 18:20:01 +0430 +0430
NA

Kos nago ok?
To aslan khonaton miri? Baba o nane dari? Hamash khone ammati
Valla ajab amme hai darin shuma ha dokhtareshu rahat ba ye dauos zire ye saqf mizare
Dar kol ziad jaq nazan un abet ke zerti miad male une amma kirom to kos nane adame doroq go ke to bashi jaqiiiiiiiiiiiiiiiiii ta kune nanat besuze

0 ❤️

325850
2012-07-16 18:30:37 +0430 +0430

اقایون و خانومای محترم میخوام به عنوان یه کوچیکتر پیشنهادی بدم لطفا اگه به نظرتون خوب بود همه با هم اجراش کنیم .
از اونجایی که همه کاربران برای خودشون در نقد وبررسی داستان استاد هستن و به راحتی فرق داستان خوب وداستان بد رو تشخیص میدن پس بیاید پای داستانهای خوب کامنت بذاریم و کاری به داستانهای ضعیف نداشته باشیم , حتی به نویسندش هم فحش ندیم , یعنی اصلا پای اینطور داستانها کامنت نذاریم تا اینطوری حساب کار دست ادمین و نویسنده های کسخل بیاد و بفهمن اینجور داستانها طرفدار نداره

0 ❤️

325851
2012-07-16 18:48:00 +0430 +0430

مملی جون. . . . . . . . . . . . . . . . . . .
میخوای از دادن فحش به این کوس مغزها محروممون کنی؟ دلت میاد؟ نمیگی به عشق همین چولمنگها میاییم تو این سایت در پیتی؟ خیلی ظالمی.

0 ❤️

325852
2012-07-16 18:49:05 +0430 +0430
NA

کیر عالم به کون خودت و عمتو دخترعمت جقی کسکش

0 ❤️

325853
2012-07-16 19:02:00 +0430 +0430
NA

Angry bird
چکارملت داری؟تازه استعداداشون شکوفاشده.شماهم اگه راست میگی برو1چیزی پیداکن که ازشعرای بچه ها(بجزکسشعرایarmin alon‏)‏
باحالترباشه.
داستانتم که عین خودت کیری بود.
KSممنوع
خصوصیتوچک کن داداش.

0 ❤️

325854
2012-07-16 19:44:30 +0430 +0430
NA

مرسی . نظر خوبی بود . نه . کار خاصی نکردم :)

0 ❤️

325855
2012-07-16 19:45:51 +0430 +0430
NA

اول از همه باید بگم در بعضی موارد فقط و فقط بعضی از شعر هایه «تکاور جون» اگه روش یکم “بیشتر” کار بشه حتا از “بیشتر” داستانایه سایت “بیشتر” مورد پسند شخص منه…
اما این دلیل نمیشه که مثل بعضی از داستانایه سایت هرکسی فکر کرد میتونه شعر بگه بیاد از کونش یه چیزی درآره به خورد خواننده ها بده…

راستی انگری برد درسته ، نه «آنگری بیرد»!!!

ساغر از کی تا حالا حصود شدم که خودم خبر ندارم؟من که فقط انتقاد کردم!

در نهایت من تو کامنت قبلیم به هیچ فرد یا شخص خاصی اشاره نکردم که بعضی از دوستان میان اینطوری زود جوش میارن!!!

به قول پژمان خودمون:حالا چرا میزنید؟

0 ❤️

325856
2012-07-16 19:48:16 +0430 +0430

شعری برای تو . . . . . . . . . . . . . . . . . .

با اجازه جناب Angry Bird

دخترِ عمه‌ای دارم نقاشه
بیشتر شب‌ها توی جاش میشاشه

خوشگل و نازه، ولیکن تنبله
درس و کتاب از نظرش سَمبله

یه روز که دعوا کرده بود با عّمَش (عمش= عمه‌اش)
اومد خونه گرفت خوابید رو دَندَش (دنده‌اش، منظور یک وری خوابید)

فوری برام نقش یه کیر کشیدش
نشون من دادو آبم پاشیدش

گفت تو بیا فوری بذار تو کونم
حسرت کون دادن رسید به جونم

یه تُف به کونش زدومو تپوندم
کیرمو یک دفعه تو اون چپوندم

ریختنِ آبم تو کونش سراب بود
دختر عمه‌ام چقدر خراب بود

داستان سکسی توی سایت نوشتم
ولی چه قد کله کیری و زشتم

حالا بگید “تکی” بیا بخونه
نظر بده ما کوس خُلا چه مونه

0 ❤️

325857
2012-07-16 19:55:44 +0430 +0430
NA

تکاورجون شعرت زیبا بود مرسی که وقت ارزشمندت رو میزاری و شعر میگی تا ما لذت ببریم
انگری برد
منم به نظرت انتقاد کردم قصد توهین و جسارت ندارم
به هر حال یکم فضای نقد داستان ها عوض بشه خوبه

0 ❤️

325858
2012-07-16 19:56:33 +0430 +0430

کیری بود دیگه ننویس. . . . . . . . . . . .
عزیزم به پیر به پیغمبر هر کی میاد تو این سایت مجبورش نکردن که داستان بنویسه. هرکی بلده میاد مینویسه، هرکی فحش میخواد باز هم میاد مینویسه. تو از نوع دومش هستی. کله کیری این هم شد داستان؟ خاطره؟ لب‌تاب (همون لپ‌تاپ) قشنگت تو کون گوهیت. کون کله دیگه ننویس. همون عکس کیری که دختر عمه کشیده بود با جزئیاتش تو کونت دیگه ننویس. جلقو دیگه ننویس.

خدمت جناب Angry Bird
دوست عزیز بذار هر کسی نظر خودشو هر جور دوست داره بده. مهم نظرشه. یکی مثل شما با نثر روان یکی هم مثل این دوست باحالمون K.Sممنوع که رپ میاد. من هم که با شعرهام نظرامو مینویسم. البته من بیشتر اوقات مثل شما جواب میدم. در نهایت فرقی نمیکنه. موفق باشید

0 ❤️

325859
2012-07-16 19:59:05 +0430 +0430
NA

بابا !!!من چقدر اصطلاح سکسی یاد گرفتم تو نظرا . راستش من هنوزم هم به لپ تاب می گم لب تاب :)

0 ❤️

325860
2012-07-16 20:52:10 +0430 +0430
NA

خیلی با حال فحش میدید شما ها :) خوشم میاد واقعا این چیزا رو از کجاتون در میارید :)

0 ❤️

325861
2012-07-17 01:43:03 +0430 +0430
NA

ایندفعه به طوراستثنابانظرشادی جوجو موافقم.

0 ❤️

325862
2012-07-17 02:12:30 +0430 +0430
NA

دادا سعيد ما رو به چاکرى قبول کن. از شعرت لذت بردم واقعا واز ته دل کيف کردم. دمت گرم داداش.
آقاى مهندس:
حالا ديگه مال ما شد دودول.?
شما ديديش پسر جان? در هر حال از جراتت خوشم اومد
ولي حواست جمع باشه اين يه شير نر. هميشه آماده نبرد و سکس
تکاور: دمت جيز عالى بود

0 ❤️

325863
2012-07-17 02:32:37 +0430 +0430
NA

كير خر سرطاني تو كس ننت و عمت و دختر عمه ي جندت ، كونده . اخه كس مشنگ مجبوري كس بگي كه فحش بخوري ؟ خاركسده همستر من ديرتر از تو ابش مياد !
ديگه ننويس كوني

0 ❤️

325864
2012-07-17 02:43:09 +0430 +0430

داداش عزيزم شير جوان:
منظورم اصلا شما نبودي
“آقا شیره” منظور ازون بچه شيراس!
حالا كه اينطور شد:
كيره 78 سانتي “شيره جوان” تو داستانت
البته نگيد كه من ازكجا ميدونم كير شير جوان چند سانته
خودمم ازتو كتاب گينتس خوندم!
خيلي مخلصيم داداش!

0 ❤️

325865
2012-07-17 04:50:02 +0430 +0430
NA

هردوتاش غلطه دانشمند… لپ تاپ!!!

0 ❤️

325866
2012-07-17 05:18:02 +0430 +0430

د نشد قربون چشای گاوی همتون نرم…
چرا به پر و پاچه ی هم میپیچین؟
شده عین عین کافه های قدیم مکزیک که همه با هم خوب بودن ولی یهو می توپیدن به هم و جنگ و دعوا راه مینداختن.
حالا نویسنده کو؟؟؟
ایناهاش داره از کنار معرکه چهار دست و پا رد میشه و میخواد از در بره بیرون.
بگیرین این کس خلو تا در نرفته. ;-)
بچه ها انگری یکی از اعضای خوب و دوست داشتنیه…الانم فکر کنم بعد از مدت ها از اسپم در اومده…خوش اومدی رفیق.
پرنده ی عزیز یه جوجه (حالا عقاب یا هر چی)
وقتی میخواد برای بار اول پرواز کنه شاید نتونه و بیافته رو زمین ولی بعد از چند بار تلاش قطعا میتونه.
شخصا اعتقادم اینه که کم کم هر کسی شیوه ی نقد خودش دستش میاد (البته با تقلید کور کورانه مخالفم و میگم طرفی که به فرض میخواد مثل تکاور شعر بگه باید استعدادش رو داشته باشه)
به هر حال امیدوارم قلق شعر گفتن کم کم دست اون دوستانی هم که میگفتی بیاد و بتونن شعرای قشنگ بگن.
داستان هم بسی تخمی بود.

0 ❤️

325867
2012-07-17 06:58:50 +0430 +0430
NA

افکار یک عقب افتاده ی جقی!

0 ❤️

325868
2012-07-17 08:16:32 +0430 +0430
NA

من تا الان پای هیچ داستانی نظر نذاشتم اما احساس کردم اگه اینجاهم نطر ندم به انسانیت ظلم کردم .
کیر سگ تو دهن ادم دروغگو . دیوص . کیر استیون جرارد تو دهنت

0 ❤️

325870
2012-07-17 14:50:20 +0430 +0430
NA

Akhe baghaly hamchin to yeky az comment hat nevashte body ay dastan man chera up nemishe akhe konde in chy bod han haghete bebandamet be fohsh.

0 ❤️

325873
2012-07-17 17:11:26 +0430 +0430
NA

ببین کون جنده،تمام گه های عالم رو لوله کشی می کنم توو دهنت.کسکش توهمه جقتو اینجا ننویس.مادر جنده پلو!در آخر کس خوارت.

0 ❤️

325874
2012-07-17 20:07:24 +0430 +0430
NA

والا من تازه اینجا عضو شدم و خبر ندارم اوضا این سایت قدیما چطور بوده ولی از وقتی تو قسمت نظرات میرم چیزی به جز فحش و دیگه ننویسو حالم به حم خود ندیدم.
اخه فحش هم حدی داره
هر کار خوب و بدی حدی داره. اینو واسه اونایی میگم که خرن و نمیفهمن…
اگه من جای ادمین این سایت بودم درشو کلاً گِل میگرفتم

0 ❤️

325875
2012-07-18 04:22:59 +0430 +0430
NA

خیلی چاخانی

0 ❤️

325876
2012-07-19 03:54:03 +0430 +0430
NA

Mr jaghi gaiidi khodeto!

0 ❤️

325877
2012-07-21 09:42:52 +0430 +0430
NA

به جرات میتونم بگم نویسنده فقط درصد فوش خونش اومده بوده پایین که داستان نوشته.آخه کس مغز جلقی این دری وریا چیه نوشتی تو اسم خودتو میزاری آدم.به خر درجه بدن تو بازنشست میشی.دم تکاور جون گرم که حق مطلب مثل همیشه بجا آورد.کله کیری،کیر بعداز جلق،کس مغز،عمتو با دختر عمتو با خودتو اسب آبی گایید دیگه ننویس.

0 ❤️