یه بار بزور کونم گزاشتن ولی گی نشدم

1395/11/21

سلام دوستان
این داستان که میخام بگم برمیگرده به دوسال پیش که من بیست و یه سالم بود. من فوتبال بازی میکنم و عاشق این ورزشم. قد متوسط بدن سفید که همیشه بخاطر فوتبال همون یکم مویی که رو پاهام در میومد رو هم میزدم و یه هیکل که کلا تیکه بود ِِ
. من با دو نفر از بچه های باشگاه خیلی خوب بودمو اونا خیلی هوامو داشتن همش باهم بودیم من خیال میکردم که با معرفتنو بخاطر خودم منو میخان نگو اونا رو کون من چشم داشتن. البته هیچ وقت خودشونو تابلو نکرده بودن تا اینکه سعید یکی از همون رفیقام گفت که با شاهین بریم شمال و من ویلا دایبمو ردیف میکنم بریم عشق و حال نگو دیوس یه عشق و خال دیگرو میگفتن منم که عشق مسافرت قبول کردم اخر هفته شد و برنامه رو چیندیدمو رفتیم رسیدیم شمال عصر بود سعید عرقو روو کردو نشستیم خوردن یکم که مست شدن دیدم شاهین هی شوخی های بدی میکنه هی انگشتم میکرد و میگفت جوون منم پیش خودم فکر میکردم که داره شوخی میکنه که یهو دیدم کیرشو دراورد و گفت نگاهش کن منم یه نگاه کردم یه کیر کلف حدودا شونزده سانتی جلومه سعید زد زیر خنده و بلند شد سیگار برداشت منم با خنده گفتم توهم کیر کلفتیا که یهو گفت بخورش کونی من گفتم بسه دیگه شوخی دوباره گفت بت میگم بخوورش که دیدم سعیدم اومد بال سرمو گفت مگه با تو نیست بخورش من باز گفتم بچه بیخیال که یهو شاهین محکم زد تو گوشمو گفت دفه بعد بد میبینیا بخورش سعید کلمو گرفت پایینو منم همینجوری که تقلا میکردم هی کیرش به لبام میخورد که دیدم چاقو رو کرد من التماس کردم ولی اونا حشرشون زده بود بالا دیدم چاره ای ندارم که بهو کیرشو گزاشتم تو دهنم حالم یهو بد شد بدترین حس دنیا کیرشو هی میکرد تو هی در میاورد باورم نمیشد داشتم برای یکی ساک میزدم تو همین ساک زدن دیدم سفید داره شلوارمو میکشه پایین برگشتم گفتم فقد ساک دیگه کون نه جون هرکی دوس دارید گفت گه نخور که یهو شلوار و شرتو باهم کشید پایین سعید گفت شاهیین کونوو جوووون قشنگ عین حرفش بود شاهین اره ازون پاها معلوم بود سعید سوراخمو لیس میزدو هی انگشت میکرد شاهین گفت خوب بخاب دمرو من گفتم نه جوون هرکی دوست دارید ولی گوش نکرد و باز زد زیر گوشم دمرو شدم شاهین رفت عقب و کیر سعید اومد کیر سعید کوچکتر بود شروع کردم به خوردنش شاهینم یه کیرشو دم سوراخم بازی میداد هی میخاست بکنه تو ولی نمیرفت نوکشم نمیرفت تو کونم هیی هم میزد تو لپ کونم میسوخت کلشو با هزار بدبختی کرد تو که دردش خیلی خیلی زیاد بود کیر سعیدو از دهنم دراوردم گفتم که نمیره بیخیال گفت شل کنی میره سعید گف شاهین تو بخاب این اروم اروم خودش بکنه اونم قبول کرد و خابیو کیر گندشو علم کرد منم نشستم روشو کلشو دادم دم سوراخم که یه دفعه سعید هلم دادم پایبن کیر رفت تو کونم درد عجیبی داشت میخاستم بکشمش بیرون ولی نمیزاشتن گفت الان خوب میشه نشسته بودم و کیر سعیدو میخورم تا اینکه گفت بالا پایبن کن منم اروم اروم بالا پایبن کردم دردش کمتر شد ولی حسش کون دادن بد جور تو مخم بود بالا پایین کردم تا یهو یه چیز داغو تو کونم حس کردم فهمیدم که ابش اومده گفت ابم اومد بلد شو چاقال بلند شدم سیگارشو برداشتو گفت من میرم بخابم سعید زد زیر خنده و گفت مرتیکه خروسی و به من گفت برو تو دستشوویی اب اونو خالی کنو بیا من رفتم توالت ابشو خالی کردم اومدم گفت بخاب خابیدم خابید روم کیرشو یهوو تا دسته کرد توم شروع کرد به کردن گردنمو هی میخورد گفت بلند شو تلمبه بزن تلمبه زدم براش یه نیم ساعتی طول کشید که گفت برگرد سگی رو دستام نشستم رووم سوار شد کلمو گزاشت شروع کرد به کردن. کونم زخم شده بود دیگ میگفتم بسه که یهو کلمو گزاشت رو زمین و پاشو گزاشت رو سرم و به کردن ادامه داد تا اینکه گفت بلند ناله کن داره میاد منم اخ اخ بلند کردن تا زودتر تموم شه که یهو انگار شیلنگ ابگرم تو کونم باز شد دیووس خیلی اب کیر داشت کیرشو دراورد و اومد لب گرفت و بوسم کرد گفت داداش شرمنده و رفت رو مبل خابید. فردا صبحش یواشکی پیچیدم چون گفتم اگ بمونم باز میخان بگان منو با اتوبوس برگشتم گوشیمم خاموش کردمو دیگه هم اون باشگاه نرفتم
سعید و شاهین هرجا هستید کس ننتون
مرسی که داستانو خوندید

نوشته: پدرام


👍 5
👎 1
16621 👁️


     
برای نظر دادن وارد شوید یا ثبت نام کنید

578296
2017-02-09 05:27:14 +0330 +0330

امیدورام واقعی نباشه

0 ❤️

578301
2017-02-09 07:07:17 +0330 +0330

با فحش به جایی نمیرسی که یا ببخش یا به فکر انتقام سخت باش…!

0 ❤️

578335
2017-02-09 11:03:09 +0330 +0330

هپی کون دی تویو
کونی شدنت مبارک

2 ❤️

578363
2017-02-09 13:28:58 +0330 +0330

معلوم بود واقعیه

0 ❤️

578369
2017-02-09 16:04:13 +0330 +0330

خواستی انتقام بگیری رو ما حساب کن
کون فوتبالیست بزاریم ببینیم چطوریه ? (inlove)

0 ❤️

578378
2017-02-09 18:07:52 +0330 +0330
NA

khobe akhrsh kioni nshodi to in mavared kionia taze mifahmn vaqeyate kioni bodnshono

0 ❤️

578399
2017-02-09 20:30:58 +0330 +0330

به زورم حال میده . نه؟

0 ❤️

578461
2017-02-09 23:07:53 +0330 +0330

چقدر لوسی…من آرزوم چنین چیزیه…بعد تو در رفتی؟؟ من میخوامشون

0 ❤️

578488
2017-02-10 04:16:07 +0330 +0330
NA

این دفعه رو بچه ها به روت نزدن ، تو هم قدر شناس باش اینبار خواستی داستان بنویسی چاخان و پرت و پلا توش نباشه .
عنوان داستانت هم اشتباه نوشتی …
یعنی چی بزور اونجام گذاشتن و (گی) نشدم؟
باید مینوشتی اُبنه نشدم ! البته اینطوری هم مینوشتی ، میگفتم بچه خالی نبند .

0 ❤️

578489
2017-02-10 04:18:41 +0330 +0330
NA

نتیجه اخلاقی این داستان. البته داستان که نه خیلی ببخشید کُس نوشته.
دخترخاله های عزیز هیچ وقت راز دلتون رو به پسرخاله تون نگید چه برسه به اینکه ازش بخواین بین پدرو مادرتون و عشقی که به هر کُس خلی دارین پادر میونی کنه ، وگرنه گوشت رو دادین دست گربه و با گرزی که از رستم قرض گرفته عقب و جلو و حلق مامانتونو یکی میکنه و دم رفتن هم باباتونو تو راه پله ها میبینه و با یه تشکر ازش خداحافظی هم میکنه . نکبت
عبرت بگیرین عبرت خوب چیزیه! ?

0 ❤️

578608
2017-02-10 18:23:09 +0330 +0330

از فحش اخری که دادی معلومه که داستانه نه خاطره ،
یه بابایی رو تو محل ما زور گیر کردن طرف شکایت کرد ،همین ماه گذشته طرف رو اعدام کردن ،تجاوز هر جورش که باشه نامردیه و باید جلوش ایستاد ،تو هم یا باید شکایت میکردی یا تلافی یا خودکشی در غیر این صورت کونی هستی

0 ❤️


نظرات جدید داستان‌ها