پسر سر به زیر همسایه

1402/11/09

سلام من منیژه ام. ۳۷ سالمه. من و شوهرم یه شرکت دارویی رو مدیریت می کنیم. من تحصیلات داروسازی دارم و من و شوهرم وقتی ازدواج کردیم هردو گرم مزاج بودیم. حداقل روزی یه بار سکس می کردیم. بعضی وقتا هر جا پیدا می کردیم می پریدم روش. تو شرکت، ماشین، دستشویی و…
من سینه های بزرگی دارم که همیشه تو چشمه. به خاطر همین سینه ها مجبورم چادر بپوشم چون سرکار تمرکز همه رو به هم میزنه.
ولی چند سال بعد ازدواجمون شوهرم به مرور سرد شد. ولی من عطشم به کیر بیشتر شد. تازه به خاطر شغلش پیش می اومد که می رفت سفر خارج و چند هفته خونه نبود.
جدا از این یکی از فانتزی های سکسی من فمدام بود. دوست داشتم شوهرم رو شلاق بزنم و کنترل سکس با من باشه ولی شوهرم هیچوقت قبول نمی کرد.
من برای اینکه پام نلغزه و خیانت نکنم چند نوع مختلف دیلدو گرفتم. ولی کیر گرم و سفت یه چیز دیگه است لعنتی. من یه چیز از جنس گوشت و خون می خواستم داخلم حس کنم.
البته چون بدن خوبی دارم کافی بود اشاره کنم تا صدتا مرد برام صف بکشن. ولی برای من اعتماد کردن بهشون سخت بود. از طرفی ممکن بود همسایه‌ها رفت و آمد یه مرد غریبه رو به خونمون ببین و آبرو ریزی می شد.
ولی جدیدا یه خانواده همسایه مون شدن که سه تا بچه دارن. دوتا دختر و یه پسر. پسرشون تازه 18 سالش شده. اسمش آرشه.
پسر خوشگلیه. چشم هاش رنگیه و خیلی سر به زیر و خجالاتیه.
میشه گفت یکی از تفریحات ام حشری کردن نوجوون هاست. همسایه رو به رو مون قبلا یه هم پسر نوجوون بود. صبح ها با تاب و شلوارک می رفتم تو بالکن تا خیارشو سیخ کنم.🍆 فکر کنم با فکرم جق هم می زد. هرکس دیگه ای هم بود جلو کون و ممه من شل می شد.
دیدن اینکه هنوز برای پسرا جذاب و سکسی ام خیلی آروم ام می کرد. کلا جذاب بود برای دیگران رو دوست داشتم. این ممه ها خیلی به کارم اومده.دانشگاه که بودم یه بار به استادم گفتم اگه بهم نمره بدی میزارم به ممه هام دست بزنی و من اون درس رو با 20 پاس شدم.
دوست داشتم آرش رو هم تحریک کنم. یه روز اومد زنگ خونمون رو زد. تیشرت و شلوار تن ام بود. ولی چادر سرم کردم درو باز کردم. نردبون می خواست. نردبون داشتیم ولی چون سنگین بود بهش گفتم بیاد تو خودش برداره. ولی وقتی اومد تو یه فکر شیطانی به سرم زد. چادرم رو برداشتم. وقتی برگشت و منو دید یهو شوکه شد. اندازه سینه هام کامل مشخص بود و به زور چشمش رو از برداشت. از رو لباس مشخص بود که سیخ کرده. یعنی کیرش چه قدر بود.
وقتی آرش رفت حشری شده بودم. کاش می شد کیرش رو می دیدم. بهم التماس می کرد که کسمو لیس بزنه.
چند روز گذشت و یه شب من خیلی حشری شده بودم. فکر کردم زنگ بزنم و یه جوری آرش رو بکشونم بالا.
زنگ زدم طبقه پایین مادرش برداشت. گفتم ببخشید لپ تاپ من خراب شده. میشه آقا آرش رو بفرستید یه نگاه بهش بندازه. گفت باشه الان میگم بیاد.
ایندفعه تاپ و شلوارک پوشیدم. ولی اینبار فرق داشت. یه شلوارک سفید پوشیدم که نازک ترین شلوارکم بود. کامل خط شورتم از روش مشخص بود. از جلو هم برآمدگی کسم مشخص بود. با این لباس میتونستم هر مردی رو به زانو در بیارم.
زنگ در رو زد. و در رو با همون وضع باز کردم. وقتی منو دید یهو جا خورد. بیچاره فکر نمی کرد اون زن چادری اینجوری جلوش وایساده باشه.
بهش گفتم بیا تو عزیزم.
چند دقیقه با لپ تاپ ام کار کرد و بعدش درست شد. می خواست بره ولی من براش شربت آوردم گفتم بشین رو مبل شربتتو بخور بعد برو.
وقتی داشت شربت می خورد جلوش نشستم. سینه های بزرگم کامل جلو چشمش بود. با وجود سر به زیر بودنش سعی می کرد دزدکی نگاه کنه.
یه کمی در مورد کار و درس صحبت کردیم. در مورد کارم پرسید. گفتم من مدیر بخش تحقیق و توسعه شرکت ام. و اضافه کردم جدیدا داریم روی یه محصول تقویت قوای جنسی تحقیق می کنیم. اگه به نتیجه برسه میترکونه.
شربتش که تموم شد با کیر شق پاشد رفت.

چند روز دیگه گذشت. ما طبقه بالا ساکن ایم. حدودای بعد از ظهر بود. داشتم از پنجره حیاط طبقه پایین رو می دیدم.
یهو دیدم آرش اومد تو حیاط. دستکش یه پارچه قرمز بود. از بالا درست معلوم نبود چیه. بعدش یه اتفاقی افتاد که خشکم زد. آرش کیرش رو درآورد. فکر کنم 18 سانتی می شد به کلفتی مچ دست. وای باورم نمیشد زیر اون شلوار همچین چیزی قایم می کرد. گوشی ام رو درآوردم و شروع کردم به فیلم گرفتن.
بعدش آرش شروع کرد به جق زدن. دقیق که به پارچه تو دستش نگاه کردم فهمیدم پارچه نیست. شورته. یه شورت قرمز.
وای. اون شورت من بود که دست آرش بود. حتما دزدکی از روی بند رخت ها برداشته.
لعنتی وقتی فهمیدم آرش داره با شورتم جق می زنه. کسم خیس شد. دست زدم به واژنم تشنه کیر بود.
بعد از چند دقیقه آبش اومد ریختش رو شورتم. در تموم لحظات من داشتم از بالا نگاه می کردم. وای چه حسی خوبی بود. من اون کیر رو می خوام اون شومبول حتما باید مال من بشه.

باز چند روز دیگه گذشت فکر اون کیر بزرگ همیشه تو ذهنم بود. پیش خودم گفتم من حتما باید آرش رو مطیع خودم کنم. یهو یه فکر خوب به ذهنم رسید.
رفتم حموم و شورت و سوتین پوشیدم. و روش هم تنپوش پوشیدم. فیلمی که از جق زدن آرش گرفته بودم گذاشتم رو دکستاپ لپ تاپ. اسم فایل رو گذاشتم آرش جون.
زنگ زدم به آرش که بیاد بالا. با خجالت گفتم لپ تاپم دوباره خراب شده و این حرفا.
وقتی آرش اومد یه تن پوش حموم تنم بود. گفتم ببخشید من سرو وضعم مناسب نیست. تازه از حموم اومدم،
گفت خواهش می کنم مشکلی نیست.
پیش خودم فکر کردم آره جون عمت. من می دونم پشت اون چهره معصوم و سر به زیر چه شیطانی خوابیده.
وقتی نشست جلو لپ تاپ بهش گفتم آرش جان شما لباس زیر منو ندیدی افتاده باشه تو حیات تون؟
آرش که از این سوالم جا خورده بود با صدای لرزون گفت نه، ندیدم.
گفتم مطمئنی؟ مثلا یه شورت قرمز؟
رنگ این؟
بند تن پوش رو باز کردم. زیرش یه شورت عین شورتی که اون روز دست آرش بود پوشیده بودم.
آرش داشت از استرس دیوونه می شد. بدبخت تا حالا یه زن رو با شورت ندیده بود.
گفت نه، ندیدم.
گفتم باشه عزیزم.
من رفتم تو آشپزخونه ولی زیر نظرش داشتم. می دونستم کرمش میگیره و اون فیلم رو باز می کنه.
بالاخره دم به تله داد. و فیلمی که اسمش آرش جونه رو باز کرد یهو با فیلم جق زدن خودش روبرو شد!!!
وقتی رفتم بالا سرش از ترس زبونش بند اومده بود. رنگش پریده بود و انگار ضربان قلبش رسید به ۲۰۰ .
گفتم ای بابا، شورتم که اینجاست.
با التماس می گفت: خانوم ببخشید. توروخدا به کسی نگید. غلط کردم.
من گفتم نگران نباش بچه. من خیلی مهربون ام. به کسی نمیگم. ولی یه شرط داره.
از این به بعد تا یه ماه باید هرچی من گفتم بگی چشم.
گفت چشم.
گفتم نمیخوای به خاطر لو ندادن رازت ازم تشکر کنی؟
دستمو بردم جلو که ببوسه.
آرش گفت خیلی ازتون ممنون. و شروع کرد به بوسیدن دستم.
گفتم ولی من میخوام بیشتر ازم تشکر کنی. می خوام بهم نشون بدی مثل یه سگ بهم وفاداری.
نشستم رو صندلی و پام رو گرفتم بالا.
اومد جلو و شروع کرد به بوسیدن پام.
آفرین پسر خوب. مطمئنم حیون خونگی خوبی میشی.

اگر بخواهید ادامه دارد…

نوشته: جان دو


👍 100
👎 7
91001 👁️


     
برای نظر دادن وارد شوید یا ثبت نام کنید

968817
2024-01-29 23:44:30 +0330 +0330

از شربت خوردنت معلومه ازاون جلقی ها آماتوری خانم دکتر داروساز که وسط روز هنوز توی خونه ای و از جلقیدن آرش وسط حیاط فیلمبرداری می کنی، برو عامو کشکت را بساب با این داستانهای تخمیت


968827
2024-01-30 00:29:56 +0330 +0330

فکر کنم همون پسره که داره پا لیس میزنه خودتی 🤣🤣

1 ❤️

968833
2024-01-30 01:43:58 +0330 +0330

اون چه کسخلی بوده که توی حیاط جلق میزده

3 ❤️

968834
2024-01-30 01:54:43 +0330 +0330

عالی بود ادامه حتما

0 ❤️

968838
2024-01-30 02:07:19 +0330 +0330

تم و داستانت در حد همون پسر ۱۸ سالست . برای خواننده انقدر تعریف کردن کارکتر داستان از خودش جذابیت نداره . بهتره روی یه سوژه بهتر زحمتت رو بکشی تا این داستان . داستان نوشتن مثل اشپزی کردنه . زحمت خودت رو میکشی اخر سر میبینی اونچیزی که پختی فقط به درد سطل زباله میخوره . استعدادت تو هر چی هست توی داستان نویسی نیست. (پسر جان) موفق باشی

1 ❤️

968849
2024-01-30 04:22:17 +0330 +0330

کار خوبی بود ولی زیادی کش دادیش

0 ❤️

968860
2024-01-30 06:15:20 +0330 +0330

تو غلط می کنی شرکت داروئی رو مدیریت کنی پسره لاشی فکر می کنی ملت مثل خودت خرن؟

1 ❤️

968877
2024-01-30 09:51:12 +0330 +0330

شرکت دارو سازی که تو دیگه رئیسش باشی
همون باید کیر در آورد شاشید به این مملکت به اون شرکت …

0 ❤️

968880
2024-01-30 10:31:25 +0330 +0330

ای بچه کونی

0 ❤️

968886
2024-01-30 11:46:38 +0330 +0330

کیرم تو روح پدر مادرت با این دروغی که سرهم کردی

1 ❤️

968888
2024-01-30 11:59:43 +0330 +0330

اینکه داستانت ساختگیه خب معلومه ولی فکر میکنم جلوتر بره جالب تر میشه
درضمن چند وقت بود کسی تو شهوانی شربت نمیداد به کسی دمت گرم نمیذاری این چاشنیه داستان نویسی فراموش بشه🤣

0 ❤️

968894
2024-01-30 12:57:39 +0330 +0330

این داستانای ارباب برده ای چقدرم خوب شروع کنن داستان رو ولی آخرش حال به هم زن تموم میشه.

0 ❤️

968924
2024-01-30 22:29:41 +0330 +0330

کصوشعر

0 ❤️

968941
2024-01-31 00:39:50 +0330 +0330

ارش جان زیاد توهوم نزن برا سلامتیت خوب نیست پسرم

0 ❤️

968962
2024-01-31 04:52:52 +0330 +0330

خیلی باحال و لذتبخش بود جان دو اسم پسر رو میذاشتی مایکل

0 ❤️

969009
2024-01-31 16:02:36 +0330 +0330

وو حتما کارگر‌بخش تولید اون شرکتی که رو اون زنه کراش داری جقی🤣🤣

0 ❤️

969062
2024-02-01 00:54:20 +0330 +0330

عجبا این شربت هنوز تو داستانا از مد نیفتاده بابا الان دیگه ملت رفتن رو مشروب

0 ❤️

969120
2024-02-01 10:09:04 +0330 +0330

حیون خونگی چقدر سواستفاده کردی ازش

0 ❤️

969145
2024-02-01 16:49:49 +0330 +0330

سگپدر
کیر سگ تو مخت

0 ❤️

969279
2024-02-02 15:33:52 +0330 +0330

ادامه بده

0 ❤️

969292
2024-02-02 17:53:27 +0330 +0330

عالی بود ادامه بده

0 ❤️

969300
2024-02-02 20:13:33 +0330 +0330

عالی

0 ❤️

969815
2024-02-06 10:19:43 +0330 +0330

تابلو دروغ گفتی جوریکه هیچ رقمه نمیشه زیر سیبیلی رد کرد میگی همسایه روبروئیمون بعد میگی زنگ زدم بیاد بالا از اونطرف میگی رفتم تو بالکن خیارشو سیخ کنم چجوری میشه از بالکن پائین بالا رو دید یا میگی اومد تو حیاط جلق زد کدوم احمقی این کارو میکنه که راحت بتونی فیلم ازش بگیری رفتی گفتی ارش جون شورت قرمزه منو ندیدی ارش تن و بدنش لرزیدن گرفته انصافن ملتو چی فرض کردی اینجا اغلب ادم حسابی و تحصیل کرده و با درک و شعور بالا هستند چه زن چه مرد پیش خودت میگی یه مشت مشنگن چیزی حالیشون نیست پرت و پلا مینویسی کیر شتر مرغ هندوراس تو چش چپت درست داستان بنویس

0 ❤️

970014
2024-02-08 06:40:23 +0330 +0330

چقدر کسشعر بود

0 ❤️

970200
2024-02-09 09:46:24 +0330 +0330

نگارش روان
موضوع جذاب
اما پرداخت داستان اصلا برای من جذاب نبود.
نوشتن آسون نیست و سخته. پس ایراد زیادی نمیشه گرفت.
اما ای کاش این موضوع از دید حرفه ای بهش توجه میشد.
البته نگارش روان نقطه قوت این نوشته است.
موفق باشی

0 ❤️

970586
2024-02-11 16:42:46 +0330 +0330

اخه مدیریت شرکت داروسازی انقدر بیکاره تو این سایت چه غلطی میکنه…

0 ❤️

970709
2024-02-12 12:07:33 +0330 +0330

عالی دمت گرم

0 ❤️

970732
2024-02-12 15:46:43 +0330 +0330

عالی

0 ❤️

970889
2024-02-13 18:56:52 +0330 +0330

کسی منو نمیخاد پاهاشو بو کنم و بلیسم؟

0 ❤️


نظرات جدید داستان‌ها