اولین کون دادنم تو دستشویی خوابگاه

1393/07/10

سلام. من فرزاد هستم 26ساله ومیخوام داستان اولین و تنها شیطنت پسرونمو براتون تعریف کنم. قضیه منو پوریا برمیگرده به سال های قبل. اون زمانی که ما باهم تو یه هنرستان بودیم. و من تازه نسبت به کیرش حس پیداکرده بودم. پسرا میدونن دیگه… یه پسربچه 17-16 ساله دبیرستانی تو اوج شیطنت و برانگیختگی جنسی قرار داره و میخواد یه جوری این حسو تخلیه کنه. ماهم برعکس خیلیا چون اونقد رو نداشتیم که واسه خودمون دوست دختر پیداکنیم بیشتر شیطنتامون تو مدرسه و محل بود. (البته منظورم از پیداکردن دوست دختر فقط برای رفع نیازجنسی نیستا، ولی خب اینم یکی ازاون نیازاست که با داشتن دوست دختر حل میشه)

یادمه تو هنرستان وقتی کارگاه داشتیم چون میزکار محدود بود گروه های 4-5نفری تقسیم میشدیم و نوبتی میرفتیم با ابزارآلات و وسایل کار میکردیم و بقیه میموندیم تو کلاس گارکاه و دبیرامونم میرفتن تو دفترخودشون. کلاس کارگاهمونم با چندتا پله از محیط خود کارگاه جدا میشد. وقتی اون گروهی که نوبتش بود میرفتن پایین که کارکنن باقی بچه ها توکلاس کارگاه همگی دورهم میشستیم و از سکانسای فیلم سوپر (پورن الان) جدیدی که دستمون افتاده بود و طی چند روز بین هم رد و بدل میکردیم تعریف میکردیم یا یکی از بچه ها از خاطرات سکسی که با دوست دخترش داشت واسمون تعریف میکرد، یکی دیگه از کردن بچه محل بی مو و خوشگلشون تعریف میکرد، مام که توکفففففف همه شق میکردیم. یکی دوتا بچه درسخونم بودن که اونام همرنگ جماعت میشدن. بقیه بچه هام که همه شرو شیطون بعدش می افتادیم به جون هم و به شوخی باهم ور میرفتیم. انگشت میکردیم همو و گاهیم گیر میدادیم به بچه خوشگلا.

یه دفه هم نوبت پوریا شد که همگی افتادن روش و دست و پاشو گرفتن و من که دوست صمیمیش بودم مامور این شدم که زیپ شلوارشو بکشم پایین و کیر خوشگلشو دربیارم بیرون تا همه ببینن. اون تقلا میکرد و بچه ها به زور نگهش داشتن و درنهایت ما پیروز شدیم و بالاخره کیر بلندش نمایان شد. همون موقع بود که من از کیر پوریا خوشم اومد ولی اصلا هیچ فکری تو ذهنم نبود. یکی دیگه از کارایی که میکردیم دعوا برره ای بود. گیرمیدادیم به یکی و میفتادیم روهم اون وسطم که انگشت کردنو دست توشلوار کردن از یاد کسی نمیرفت اون بدبختیم که زیربود مادرش گاییده میشد. خلاصه روزای خوش بی مسئولیتی و کله گنده بازی درآوردنای دوران هنرستان هم یکی بعد از دیگری میگذشتن و ما وارد سال سوم شدیم و آخرشم کنکور. به غیر از چندنفری که قبول شدن دانشگاه بقیه بچه ها هم به یه نحوی ازهم دور شدن و هرکسی مشغول زندگی خودش شد و چندنفری هم که مثل ما تازه فهمیده بودیم چه کلاهی سرمون رفته تصمیم جدی گرفتیم درس بخونیم و سال بعد توکنکور قبول شیم. روزا میگذشت و دوستی من و پوریاهم عمیق تر شده بود. منو پوریا و یکی دیگه ازبچه ها یه اکیپ 3نفره واسه خودمون داشتیم. دوستای خوبی بودیم برای هم و خیلی وقتمونو باهم میگذروندیم. گاهی که خونه یکی از بچه ها خالی میشد دورهم جمع میشدیم و فیلم سوپر نگاه میکردیم. البته درسمونم میخوندیم و تفریحمونم میکردیم. یه بار که فقط من و پوریا باهم بودیم و داشتیم فیلم سوپر نگاه میکردیم وحسابی حشری شده بودیم من شروع کردم کیرشو از رو شلوار مالوندن. یکم که گذشت اونم واسه اینکه توعالم رفاقت کم نذاره شروع کرد این کارو برای من کردن و بعد از چند دقیقه شلوار وشرتای همو درآوردیم و دیگه رسما داشتیم برای هم جلق میزدیم. ازاینکه کیر بزرگ پوریا تو دستم بود حس خوبی داشتم چند دقیقه بعدهم با سرعت بیشتری میزدیم تا اینکه هردور ارضا شدیم و ریختیم تو دستمال کاغذی. بعد ازاون روز فانتزی های زیادی تو ذهنم شکل گرفت… توذهنم بهش لاپایی میدادم… اون واسم ساک میزد… من براش جلق میزدم… گاهی هم 69میشدم و واسه همو میخوردیم. ولی درکل بیشتر دوست داشتم من با کیرش ور برم. بعد از اون دفه که واسه هم جلق زده بودیم دیگه رومون بهم واشده بود و هربار که موقعیتی میشد باهم فیلم میدیدیم و واسه هم جلق میزدیم که تقریبا همیشه هم شروع کننده من بودم. یه بار که داشتیم باهم فیلم نگاه میکردیم و من خیلی حشری شده بودم پاشدم و کل لباسای پوریا رو ازتنش درآورم و نشستم جلوش تا براش جلق بزنم.اونم که روصندلی نشسته بود ازاین حرکت من جاخورد ولی چیزی نگفت. دستمو رو کیرش بالا پایین میکردم، صورتمو بردم روبه روی کیر شق شدش تا یه تف غلیظ بندازم که فضا روحانی تر بشه، وقتی لبمو نزدیک کردم به کیرش که تف کنم روش ناخودآگاه ازدیدن اون صحنه که کیرش تو چند سانتیمتریمه یجوری شدم، از خود بی خود شدم و فرو کردمش تودهنم اونم یه آااه گفت و چشماشو بست، چندبار بالاپایین کردم و چسبوندمش به حلقم البته نه همشو چون کل 18سانتش تو دهنم جا نمیشد ولی چیزی نمونده بود به ته کیرش برسم…ممممم… خیلی اون حسو دوست داشتم. اولین بار بود که طعم کیرشو میچشیدم. راستش چند دقیقه بعد اینکه اونکارو کردم یه بوی ناخوشایندی حس کردم و چندشم شدو درش آوردم و تف کردم روش تا بقیه کارمو انجام بدم. کیرش بخاطر برخورد با مخاط ته گلوم حسابی لیز شده بود و با چندبار عقب جلوکردن دستم اشاره کرد که میخواد بیاد منم باسرعت بیشتری ادامه دادم و باچندتا آه بلندی که کشید ریختمش توکف دستم. بعدها که درموردش صحبت میکردیم هم از شوکه شدنش تعریف میکرد هم از لذت زیادش. منم گفتم اگه قول بده که دفه بعد هم پشماشو ازبیخ بزنه و قبل اینکه باهم باشیم حموم کنه تا کیرش بوی خوبی بده منم دوباره اون کارو واسش بکنم البته به مدت بیشتری. بعد از اونروز دیگه هرروز دنبال موقعیت میگشتم تا یه جای خلوت پیداکنم و پوریا رو ببرم و کیر کلفتشو بخورم. بعضی شبا هم به یاد اون کیرکلفت و درازش و حس کردن دوبارش تو دهنم حسابی حشری میشدم و یه جلق مشتی میزدم. بعضی وقتا هم که دیگه خونه خالی گیرم نمیومد به بهونه بازی با کامپیوتر میاوردمش خونه و شب نگهش میداشتم و وقتی بقیه میخوابیدن من تازه کارم شروع میشد و باگذاشتن چندتا فیلم سوپر کیر پوریاخان رو ازجاش بلند میکردم و وقتی نیمخیز میشد دست میکردم تو شرتش و کیرخایشو میمالیدم. بعدش شلوار و شرتمو میکشیدم پایین . کیرشو از رو شلوار میمالوندم به سوراخ کونم. اینجوری حسابی حشری میشد. بعدش لباساشو نوبتی درمیاوردم تا اینکه لخت مادرزاد میکردمش بعدش شروع میکردم به کیرخوری… جوووووون… الانم که یادش میفتم کیرم بلند میشه. اونقد حرفه ای میخوردم که اونم اااه و اوووفش بلند شده بود. یهو یه طعمی رو تودهنم حس کردم و وقتی به چشمای پوریا نگاه کردم دیدم بله آقا ارضا شده تودهنم. میخواستم فحشش بدم ولی ترسیدم دهنمو بازکنم همش بریزه بیرون و ملحفه و پتوها رو کثیف کنه. هیچی دیگه کامل که خودشو خالی کرد منم همشو خالی کردم تو دستمال کاغذی. آبکیرش طعم بدی نمیداد ولی دوس نداشتم بهم نگفته این کارو بکنه. ازون موقع به بعد دیگه خالی میکرد تو دهنم ومنم همه پروتئین های کیر آقاپوریا رو میخوردم. نتایج کنکور اومد و هردومون یه دانشگاه تو یه شهر دیگه قبول شدیم. هردو خوش و خرم رفتیم دانشگاه و ثبت نام کردیم و خوابگاهم باهم تو یه اتاق افتادیم درواقع به خواست خودمون و درخواست از مدیرخوابگاه این اتفاق افتاد. یکم عاقل تر شده بودیم و اون دیوونه بازیای دوران هنرستانو انجام نمیدادیم. میرفتیم سرکلاسا گاهیم میرفتیم بیرون واسه تفریح. توخوابگاهم یه تختو گرفته بودیم اون طبقه بالا بود و من زیرش. با هم اتاقیامون هم رفیق شده بودیم و دوران فوق العاده ای رو تو خوابگاه میگذروندیم. بعضی شبا دورهم فیلمای طنز و سکسی کالجی میدیدیم. امریکن پای؛ یورو تریپ، شی ایز د من و… سر صحنه های سکسیشم همگی به اتفاق راست میکردیم و به شوخی همدیگه رو بی جنبه صدا میکردیم و دست مینداختیم و گاهی یواشکی تخمای یکی دیگه رو میگرفتیم و فشار میدادیم و میگفتیم سوت بزن تا ولش کنم. بعضی شبا هم بخاطراینکه تختای طبقه بالا گرم میشد بچه ها تشکشونو مینداختن پایین و رو زمین میخوابیدن. منو یکی دوتای دیگه که پایین میخوابیدیم هم میومدیم رو زمین کنار بقیه. منو پوریاهم که همیشه با هم بودیم تشکامونم کنارهم مینداختیم. من که بادیدن صحنه های سکسی فیلم حسابی تحریک شده بودم و میخواستم یکم با اون کیر کلفت و بزرگ پوریا ور برم از عمد تشک خودمو پوریا رو کنارهم و آخر ازهمه انداختم که ازیه طرف دیگه کسی کنارمون نباشه و خودم روهمون تشک بخوابم و پوریاهم کنارم و پشت به بقیه. البته ریسکش زیاد بود چون اتاق مون 10نفره بود و اگه یکی از بچه ها میفهمید خیلی بد میشد ولی وقتی حشر بزنه بالا آدم دیگه اینجور چیزا حالیش نمیشه که… خلاصه بعد نیم ساعت چهل دقیقه بچه ها خوابیدن. آقاپوریا هم بی خبر ازهمه جا داشت میخوابید که من یواش یواش دستمو از زیر ملحفه بردم سمت شلوارش دستمو کردم تو یکم باکیرش ور رفتم و دیدم اونم ازخواب بیدارشده و داره کیف کینه. انگار اونم با دیدن فیلما حشری شده بود و منتظر همچین اتفاقی بود. وقتی شق شد به زور تونستم کیرشو دربیارم بیرون. اونم هیچ عکس العمل ناگهانی و غیرمعمولی انجام نمیداد و همه چرخشاش جوری بودکه اگه کسی ازدور مارو ببینه فکر میکنه توعالم خواب داریم تکون میخوریم. منم روسرم ملحفه کشیدم که چند دقیقه بعد برم پایین تر تا بتونم براش ساک بزنم. همین کارم کردم و به هزار زحمت که کسی متوجه نشه رفتم پایین تر . کیر کامل شق شدش رو تا دسته کردم تو حلقم وهمونجوری چندثانیه نگه داشتم. دیدیم نه… اینجوری خیلی تابلو میشه اگه بخوام عقب جلو کنم و اگه کسی اتفاقی چشمش بیوفته رومون ممکنه شک کنه. آروم تو گوشش گفتم تو برو دستشویی منم چند دقیقه بعد میام گوشیتم ببر. اونم کیرشو زیرکش شلوار پنهون کردو رفت بیرون به سمت دستشویی. اگه کسی زیرنظرمون داشت صددرصد بومیبرد که چه خبره ولی خوشبختانه همه خسته و توعالم خواب بودن. منم چند دقیقه بعد رفتم. زنگ زدم به گوشیش و گفت تو که تو کدوم دستشوییه. رفتم و آروم در زدم درو بازکرد. همینکه رفتم تو مث وحشیا شلوار وشرتشو باهم کشیدم پایین و نشستم جلوش و کیرشو که یکم شل و کوچیک شده بود تا آخر فرو کردم تو گلوم. چندبار که این کارو کردم دوباره بلند شد و منم ادامه دادم. یه تف انداختم روشو باسرعت دهنمو رو کیرش عقب جلو میکردم گاهیم تا آخر میخوردم. دیگه دهنم به سایز کیرش عادت کرده بود. وقتی بافشار زیاد کیرشو به زور فرو میکردم تو گلوم گاهی میخواستم بالا بیارم و اوق میزدم. ولی یکم که کیرشو ازدهنم میکشیدم بیرون حالم بهتر میشد و دوباره با لذت میخوردم. وقتی کیرشو ازدهنم درمیاوردم آب دهنم تا 20-30 سانت قشنگ کش میومد. دوباره از راه همون تف غلیظ کش اومده راه دهنمو به سمت کیرش پیدا میکردم. هرچند از اون بوی تف که با بوی کیرش قاطی شده بود خوشم نمیومد ولی شهوت بالا هوش و حواس از سرم برده بود. اشاره کرد که میخواد لاپام بذاره منم باحرکتای سریع بلند شدم و شرتو شلوارمو باهم درآوردم دستمو به دیوار چسبوندم و کونمو دادم عقب. با این حرکاتم اونم فهمید که چقد حشرم زده بالا پس کیرشو که حسابی تفی بودو گذاشت لای پاهام. عقب جلو که میکرد خیلی حال میکردم یکم که این کارو کرد حال عجیبی داشتم دستمو بردم سمت کیرش و دم سوراخم جاسازیش کردم. تعجب کردو گفت مطمئنی؟ آخه قبلا هربار این درخواستو ازم میکرد قبول نمیکردم ونمیذاشتم اما این بار خودم این کارو کردم. با اشاره بهش گفتم اره تا خواست یکم فشار بیاره گفتم فقط خیلی آروم و با هماهنگی من. آروم آروم و با هزار دردسر سرکیرشو فروکرد داخل. دردو لذت قاطی بود. یکم که سوراخم عادت کرد بهش بادستم کمرشو به سمت خودم کشیدم یعنی بازم فرو کن. خلاصه نصف بیشتر کیرشو کرد داخل ولی داشتم میمردم. اونم گفت که خیلی تحریک شده و میخواد ارضا بشه. کون دادن که بهم زیاد حال نداد چون بخاطر کیر کلفتش خیلی درد کشیدم ولی نخواستم این فرصتو از دست بدم بهش گفتم کیرشو با آب بشوره تا دوباره بخورمش. کیرشو که شست بخاطر سردی آب یکم حسش کم شد و فرصت شد تا یکم دیگه بخورمش. دوباره نشستم و من باسرعت بیشتر کیرشو میخوردم و اونم کل آبشو تو دهنم خالی کرد. یه لحظه یادم اومد اون کیر تا چند دقیقه پیش تو کونم بود چندشم شد و سریع ریختم بیرون. چندبارم اوق زدم. کم مونده بود بالا بیارم که این اتفاق نیوفتاد ولی چشام حسابی قرمز شده بود. ترم تموم شده بود و باید برمیگشتیم به شهرمون. من واسه تو اتوبوس هم برنامه داشتم آخه خیلی وقت بود از کیر پوریا دور مونده بودم و دلم واسش تنگ شده بود. معمولا صبح ها ماشینا خلوت تر بودن منم رفتم و واسه صبح بلیط گرفتم و خداخدا میکردم که ماشین خلوت باشه. همینطورم شد و فقط 7-8 نفر مسافر بودن. مام رفتیم و سوار شدیم. یه ساعتی که گذشته بود به پوریای ازهمه جا بی خبر گفتم ماشین که خلوته پس پاشو بریم صندلی های عقب و هرکی رو یه صندلی بخوابه. رفتیم صندلی های عقب و اولش کنارهم نشستیم خوابمون که نمیومد. گوشی رو درآوردم و چندتا از سوپرای جدیدی که گرفته بودمو گذاشتم باهم ببینیم. چند دقیقه بعد ازرو شلوار متوجه کیر بلند شده پوریاشدم البته خودمم بدجور راست کرده بودم. دستمو بردم سمت کیرش و چون پشت سرمون کسی نبود و بقیه هم که جلونشسته بودن هرکدوم تو عالم خودشون بودن پوریا هم اعتراضی نکرد. آروم آروم دکمه های شلوارشو بازکردم و شومبول قدکشیده پوریاجونو انداختم بیرون. یکم که براش جلق زدم دیدم حسابی سیخه و آماده خوردن. پس وقتو تلف نکردم و رفتم سراغش به پوریا هم گفتم حواست به جلو باشه. سرشو میخوردم و نوک زبونمو فرو میکردم تو سوراخ کیرش بعد یه تف پرملات انداختم روش و شروع کردم عقب جلو کردن. اونم با دستش سرمو هدایت میکرد. دیدم داره سرمو فشار میده پایین تر یعنی باید بیشتر فرو میکردم منم که عاشق این کار بودم. یهو کل کیرشو فرو بردم تو حلقم. خیلی دوست داشتم وقتی کیر کلفتشو تو حلقم حس میکردم. همینجوری ادامه دادم اونم حسابی حال میکرد. بهم اشاره کرد که میخواد ارضا بشه منم گفتم پس همشو بریز تو دهنم که پروتئین بدنم کم شده. اونم کل آبشو خالی کرد تو دهنم. جوووووووووون خیلی وقت بود آبشو نخورده بودم. حسابی چسبید بهم. وسطای راه راننده بازم مسافر سوار کرد که تقریبا اتوبوس پر شده بود. باخودم گفتم چه خوب که کارمونو زود شروع کردیم وگرنه از آب کیر خبری نبود با این همه مسافر. خلاصه بعد 8ساعت راه رسیدیم ازهم خدافظی کردیمو رفتیم سمت خونه هامون. چندهفته ای گذشته بود و من دوباره هوس کیر کرده بودم. وقتی شنیدم که خونواده قراره چندساعتی برن خارج شهر خونه یکی از اقوام من یه بهونه تراشیدم که نرم و ازاین موقعیت استفاده کنم. اونا رفتن و منم باپوریا هماهنگ کردم که ساعت 6 غروب بیاد خونمون. خودمم رفتم حموم پشمای کیر و کونمو صاف و صوف کردم تا آماده پذیرایی از آقا پوریا بشم. تو حموم بودم که صدای آیفون رو شنیدم فهمیدم پوریاست. همونجوری رفتمو درو باز کردم و خودمم پریدم تو حموم. پوریاهم اومد تو و از تو حموم داد زدم که تا چند دقیقه دیگه میام. این دفه دیگه تصمیمو گرفته بودم که کون رو به پوریا تقدیم کنم. سوراخمو یکم کف مالیش کردم و رفتم بیرون. گفتم معظل نکن زود بیا بکش پایین بخورم که هر آن ممکنه از راه برسن. وقتی کشید پایین دودولش کوچولو موچولو بود که با دیدن بدن للخت و بدون موی من داشت یواش یواش بلند میشد خودمم یکم دست مالیش کردم و شروع کردم به خوردن. یکم که خوردم بهش گفتم امروز میخوام منو قشنگ بکنیا. نشستم رو زمین به حالت سگی و کونم دادم بالا گفتم بیا بکن توش که همش مال خودته. اونم اول با انگشت یکم راهشو باز کرد و سر کیرش یه تف انداخت و با کفی که از قبل زده بودم حسابی لیز شده بود سرشو آروم آروم برد داخل. لیزی کف خیلی کمک کرد که راحت بره تو. خیلی آروم بقیه کیرشو فرستاد داخل که یکمم درد داشت ولی از دفه قبل کمتر بود. دیگه میتونستم کل کیر 18سانتیشو تو کونم حس کنم. حس قابل توصیفی نیست. اهل دلا میدونن چی میگم. خیلی آروم شروع کرد به عقب جلو کردن. چند دقیقه بعد که سوراخ کونم عادت کرده بود سرعتشو بیشتر کرد منم داشتم کیرمو میمالوندم. پوزیشنو عوض کردیم و من به پشت خوابیدم و پاهامو تا جایی که میتونستم دادم بالا. اونم نشست دم سوراخمو از پشت زانوهام گرفت و کیرشو کرد تو کونم. وایییییی چه حالی میداد. منم داشتم تو همون حالت جلق میزدم. من دیگه نزدیک ارضا شدنم بود . یهم کنترلمو ازدست دادمو آبم پاشید بیرون ریخت رو صورتم و دوروبر لبام. دیدم پوریا هم کیرشو درآورد و آورد نزدیک صورتم و شروع کرد جلق زدن. دهنمو بازکردم به این نشون که بریزه تو دهنم. با چندتا حرکت اونم آبش اومد و همشو ریخت تو دهنم. با آب خودم قاطی شد و همشو خوردم. خاطره به یاد موندنی شد واسه هر جفتمون. پوریا که ماموریتشو به خوبی انجام داده بود رفت و خودشو تو دستشویی شست و رفت . منم دوباره رفتم حموم تا تمیزشم. من نسبت به هیچ پسر دیگه ای همچین حسایی نداشتم. نمیدونم چرا! بعد از اون قضیه هم چندباری واسش ساک زدم و بعد از اون دیگه فرصت کون دادن پیش نیومد. یه مدت بعد هم تو رفاقت سر یه سری مسائل باهم به مشکل خوردیم و دیگه صحبت نمیکردیم. الان هم که این داستانو واستون مینویسم پوریا ازدواج کرده و منم همچنان میام شهوانی و مشغول جلق زدن هستم و واسه اینکه بدنم ضعیف نشه آبمو میریزم تو دهنم و میخورم. خیلی خوبه. شما هم حتما امتحان کنید
نتیجه اخلاقی: جلق بزنید تا رستگار شوید
دوست دار شما فرزاد جلقی


👍 1
👎 0
134661 👁️


     
برای نظر دادن وارد شوید یا ثبت نام کنید

438839
2014-10-02 16:22:20 +0330 +0330

حالم از گی بهم میخوره نخوندم

0 ❤️

438840
2014-10-02 16:26:21 +0330 +0330
NA

خيلي كثيفي.
برو گمشو

0 ❤️

438841
2014-10-02 16:30:14 +0330 +0330

منم ساک زدنو خیلی دوست دارم اما آب نه چون بد مزس از لاپایی و خابییدن روم خیلی حال میکنم 23 سالمه اگه خواستی بیا دوست شیم

0 ❤️

438842
2014-10-02 16:36:08 +0330 +0330

afarin jalghi

0 ❤️

438843
2014-10-02 17:31:02 +0330 +0330
NA

از ادبیاتت خوشم اومد، واقعا درکت میکنم حتما خیلی زیاد پوریا رو دوست داری و توی حسرت از دست دادنش موندی کاشکی هنوزم باهم بودیت.

0 ❤️

438844
2014-10-02 17:56:18 +0330 +0330
NA

بابا بیچاره گیه چی کار کنه اینم اینجوری حال میکنه .

0 ❤️

438848
2014-10-02 17:58:14 +0330 +0330
NA

مردم به کردن افتخار میکنن تو به دادن خاک تو سرت

0 ❤️

438850
2014-10-03 02:22:32 +0330 +0330

اهل دلا رو خوب اومدی :-D
اگه اهل دلی خواست کیر تو دلش حس کنه از تهران خصوصی بده

0 ❤️

438853
2014-10-03 06:27:25 +0330 +0330
NA

با اينكه زنم اما عاشق گـي هستم داستانت خيلي زيبا و رسا بود مرسييي

0 ❤️

438854
2014-10-03 06:31:26 +0330 +0330
NA

سلام محسن هستم از یزد.اگه پایه دوستی هستی بیا دوست شیم همه جورههستم باهات…فدات

0 ❤️

438855
2014-10-03 07:46:06 +0330 +0330

اوووووووووووووووووووووووق
از گی متنفرم

0 ❤️

438856
2014-10-03 08:26:20 +0330 +0330
NA

من که از گی خوشم نمیاد ، چندشم می شه.

0 ❤️

438858
2014-10-03 09:59:16 +0330 +0330
NA

ببینم بِی بِی دست به دیوار چند نفرو حریفی .

0 ❤️

438859
2014-10-03 10:04:03 +0330 +0330
NA

فک کنم شما لزبیی هستی

0 ❤️

438860
2014-10-03 11:09:56 +0330 +0330
NA

شماره بزار برا

م

0 ❤️

438862
2014-10-04 15:42:54 +0330 +0330
NA

تو روایات و احادیث اومده 2چیز پایه های خلقت و آسمون رو می لرزونه
یکی لواط
دومی طلاق
حالا حساب کنین گی چقدر گناه بزرگیه
آخه احمق برو یه دختر و تور کن و حالشو ببر
گی کار خوک هاس
پسری که میره کون میده تمام اصل خلقت خودشو زیر سوال میبره
دوستان گیر ندین مذهبی نیستم ولی از گی متنفرم و چندشم میشه
اونقدر بدم میاد که نمیدونم به اینجور آدما چی بگم

0 ❤️

438863
2014-10-05 09:41:52 +0330 +0330
NA

Avalan ke halam be ham khord.vase ye niaz che kara ke nemikonid shoma pesara.dovoman in agha pooria ye vaght khasse nashe

0 ❤️

438864
2014-10-05 09:43:18 +0330 +0330
NA

Vaghean!!!

0 ❤️

438865
2014-10-05 16:21:27 +0330 +0330
NA

خفه شو.دین هزاران احساس آدمو نادیده گرفته دلیل نمیشه چون پیامبر ده یوس اسلام زنباره بوده ما هم بریم دختر بکنیم.یکم درباره سکس مطالعه کن بعدگه بخور .دین هیچ انی نتونسته بخوره
اگه اینطوره زن میگیرم طلاق میدم بعد گی میکنم تا کیروکس پیامبر و فاطمه با هم بلرزه

0 ❤️

438866
2014-10-05 16:26:35 +0330 +0330
NA

کیرم دهن اون خدایی که جز عذاب فرستادن کار دیگه ای بلد نیست.

0 ❤️

438868
2014-10-11 06:23:18 +0330 +0330
NA

کیرم حواله مرده و زندهات

0 ❤️

438869
2014-10-19 17:15:40 +0330 +0330
NA

تو اخلاقت بابه منه
بهم سر بزن

0 ❤️

438870
2015-04-15 16:22:05 +0430 +0430
NA

یکی از بهترین داستانای گی بود که خوندم give_rose

0 ❤️