بیداری
سلام من 27 سالمه. این خاطره رو می نویسم تا همه دخترای ساده چشماشونو باز کنن
من با قد 170 و 56 کیلو وزن چون ورزشکار بودم و هیکل خیلی خوبی داشتم و چهره زیبایی که داشتم همیشه توجه پسرا رو به خودم جلب می کردم اما چون همیشه مغرور بودم دوست نداشتم باپسرا قاطی بشم تا اینکه ترم 2 دانشگاه از طریق هم کلاسیهام فهمیدم یکی از پسرا که باباش یه پست مهمی داشت تو وزارتخونه عاشقم شده و از این حرفها خلاصه اینقدر تعقیبم کردو کادو فرستاد منم نرم شدم بعد از 3 ماه. البته خیلی جنتلمن و مودب بود سالها خارج از کشور زندگی کرده بود و خلاصه یه جورائی برام جذاب بود. ما دوست شدیم واقعا هم عاشق هم بودیم خیلی به هم احترام می ذاشتیم و مواظب هم بودیم چون تو شهر ما کسی رو نداشت اگه مریض می شد براش سوپ می بردم و با ماشینم می بردمش دکتر مخصوصا که اریون گرفته بودو منم که مامانم پزشکه می دونستم حتی راه رفتن هم براش خطرناکه هر روز ازش مراقبت می کردم اینجوری پام به خونه اش بازشد و هر روز با هم بودیم در حد بغل و بوس . یکسالی گذشت و حرف ازدواج رو پیش کشید منم گفتم ما هنوز بچه ایم اونم گفت من می رم خارج درس می خونم و کار می کنم بعد از 4 سال بر می گردم با دست پر با یه مدرک معتبر . با هم فرم های دانشگاهها رو پر کردیم برای اپلای خلاصه قبولش کردن و رفت فرداش بهم ایمیل زد که من اینجا فراموشت می کنم برو پی زندگیت باورم نمی شد . توی 2 روز 4 کیلو وزنم اومد پائین. تا یه سال منتظرش بودم تا اینکه یکی از دوستام بهم گفت توی مدتی که من با علی دوست بودم چند تا دختر دیگه هم با اون بودن اونا رو بهم نشون داد حالا شما حال منو تصور کنین. احساس می کردم آدم به درد نخوریم هیچ کس منو نمی تونه دوست داشته باشه دوستم آدمهای مختلف رو بهم معرفی می کردن تا جایخالی علی رو پر کنن با یکیشون دوست شدم اون هم از حال خرابم سو استفاده کرد و تا یه سال رابطه داشتیم و گذاشت رفت بعد اون با یه پسر دیگه دوست شدم وحید که خیلی مظلوم بود ظاهرش و بچه درسخون کلی برام فیلم بازی کرد که شکست عشقی خورده و دلم کلی براش سوخت رابطه داشتیم با هم خیلی اتیشش تند بود گاهی روزی 3 بار سکس داشتیم آبش دیر می اومد بعد فهمیدم اقا از 10 سالگی تریاک می کشیده راستش رو بخواین زده بودم به بی خیالی و منم حال می کردم باهاش احساس می کردم دوستم داره و منم بهش علاقه مند شدم تا اینکه آبش رو ریخت توم. و یهو غیب شد حامله بودم و نمی تونستم پیداش کنم حتی نمی تونستم برم دکتر چون فامیلیم معروف بود و همه پدر و مادرم رو می شناختن بعد از 4 ماه تو یه شهر دیگه سقط کردم آقا پیداش شد و شروع کرد به تهدید کردنم برای رابطه داشتن باباش سرباز گمنام اما زمان بود و واسه همین مدام تهدیدم می کردهمون موقع ها فهمیدم همزمان با من با دوست دختر قبلیش رابطه داشته و تریاک می کشیده.حالم از خودم بد شده بود از حماقت و زود باوریم از سایه خودمم می ترسیدم تا اینکه با همسرم آشنا شدم از روز اول کل ماجرا رو بهش گفتم کمکم کرد خودم رو دوباره پیدا کنم انگار از یه کابوس بیدار شده باشم تازه بعد از کلی دارو و مشاوره دارم به آدمها اعتماد می کنم.
این خلاصه ماجرا بود اما سادگی خودم بی وفایی علی و عقده های جنسی وحید باعث شد 2 برابر سنم تجربه پیدا کنم و الان قدر آرامش زندگیم رو بدونم امیدوارم همتون بدون این تجربه ها آرامشو پیدا کنین.
نوشته: ملیکا
با اون اولی که بودی گفتی فقط در حد بوس و بقل پردتو که نزده بود رفتی دستی دستی خودتو جنده کردی پس معلومه خودتم میخواستی
به هرحال نابرده رنج گنج پنج کونت باید پاره بشه تو این دنیا تا طعم خوش آرامشو بچشی
Mr.ok minevisad:
اینجور داستانا که سکسشون کمه باید یه نثر قوی داشته باشن؛که متأسفانه این داستان اینطور نیست؛
فقط یه درد و دل بود؛که خیلی سریع تعریف شد؛
Mr.ok minevisad:
میخواستی از بی وفایی پسرا بگی؛جندگی خودت معلوم شد؛دوست عزیزمون راست گفت؛علی پردتو نزده بود که بخاطرش رفتی جنده شدی؛آخرشم که یه پسر به اون با معرفتی پیدا شد و باهات ازدواج کرد؛
Mr.ok minevisad:
نتیجه گیری از تجربیات نویسنده:
اگه یکی بوسیدت؛برو جنده شو
سیب نشسته هم نخورید
Mr.ok
باهات موافقم .چى بگم والا ،همه دخترا اينقدر ساده ان؟
گفتی شوهرت پنجاه و چند سالشه؟
پنجاه و پنج؟ عب نداره در بیابون لنگه کفش هم نعمته.
bache shashoo dastaneto bad neveshti.bacheha man dastane aslio vasatoon minevisam albate bebakhshid ke fingilishe:
salam man 27 salame va in dastano minevisam ta dokhtaraye koskhol mesle man pahashoono.vase hame baz nakonan.qade man176 va vazne man56 hatesh vali choon kheili andamam tokhmi bood koone khodamo jer dadam.t ba varesh andamamo az halate tokhmi dar biaram.
terme dovome daneshgah boodam ke ye koskeshi ke babash to vezart khoone koon midad asheghe koso koonam shod.in koskeshe kharej koon dade bood va dar kol ye madar jendeye vaghei bood.kholase ma ba ham.dost shodim va choon to shahre gharib boodim harvaghy khabare margesh mariz mishod mane mosibat miraftam koonesho mishostam.ta inke oryoon gerefto.man az ohdeye koonesh bar nayoomadam va sepordamesh be aqa doktore ta inke pam too koonesh baz shod! va kam kam hamdigaro angool midadim.
kiram to koonet jende lashi vezarat khone baba koso jende .pas har ki teryak bekeshe abesh dir miad. akhe jende khanoom alan teryak kooooooooooooooooo.hamash kerako shishasttttttttttttt
yek sal gozasht ke goft mikham bokonamet manam zadam be dare koskholi va goftam hanooz zoode oonam goft be kiram manam miram kharej.fardaye oon roozi ke raft kharej vasam email ferestad ke gofte bood salam azizam man kiret kardam bia boro too koonam.manam ke hesabi kir shode boodam ba sharmandegi raftam too koonesh.yek sal bad ba ye kokeshe digei ashna shodam ke az ghaza oonam maro kir kard.
vaghean bavaram shode bood ke kos maghzam ama ye motade bipedari hoosho.havasmo.kiri kardo asheghesh shodm va roozi 3bar koso koonamo jer midad ke daste bar ghaza abesho kard to kosamo jim fang shod.ta oomadam be khodam bejonbam 4 mahe shodam vali nane babye dayoosm nafahmidan.manam raftam bacharo kir kardam ke be donya nayad.
ama in motade dobare oeydash shodo tahdidam kard.babaye koskholesh az in koskhola boode.bekhayere hamin poshteah por bood.dige halam az khodam be ham mikhord booye goh geredfte boodm! ta inke ye koskhol tar az hamei oomad va ba man ezdevaj kard va koone nashosteye mano pas az salha shost.
dige ham to khodam shash nakardam!
payan!!
بانظر mimi joon موافقم کسایی که شکست میخورن محتاط تر می شن نه اینکه جنده بشن و بیچاره این شوهرت هیچ میدونی هر وقت باهات سکس میکنه از خودش میپرسه من نفر چندمی هستم؟؟
من فقط میگم باز
یه نفر تو سایت فانتزی ذهنه کیریشو گذاشت
نمیدونم چی بهت بگم گذاشت رفت توام جنده شدی پس الان باید 90 درصد دخترا جنده باشن. باز خوبه الان یه خری رو پیدا کردی گرفتت
نظرات جدید داستان‌ها
- چرندیات واقعی یک کونی جلقی عقده ای کوس ندیده که ...
- چرندیات واقعی یک کونی جلقی عقده ای کوس ندیده که ...
- چرندیات واقعی یک کونی جلقی عقده ای کوس ندیده ...
- چرندیات واقعی یک کونی جلقی عقده ای کوس ندیده ...
- درود شما رفتی آخر مجلس صدا کردی واومد شماره دادی بهش اسمش ون...
- اووف منم عاشق خوابیدن زیر سن پایینم 😍...
- جون
- خوبه دیگه برو بخواب خوابت گرفته داری جفنگ مینویسی...
- دقیقا همین ادمایی که ادام زرنگا رو درمیان اسکل ترین ادمان که...
- داستان باحالی بود و من فانتزی رو دوست داشتم. منم به سن بالاه...
- خوب بود 🔥
- تصور میکنم توی دهه سوم امیر با واکر و دندون مصنوعی و سمعک چط...
- یادش بخیر چقدر تو بیتالک من کس مخ زدم بعدش خراب شد همش شده ب...
- قشنگ بود لایک 👍
- اسم قرصش چی بود؟ خوشم اومد با حال بود 😘 ...
- تپلی بیا
داستان‌های تازه
- کس دادنم به اون قد بلند
- به عشقمون سوگند (۲ و پایانی)
- با عمه نفیسه (۱)
- محمدعلی و داداشش
- پسرخاله تیزهوشانی و خواهرش (۲)
- رام کردن مارال وحشی
- من و شوهر خواهر شوهرم
- اولین تجربه با دوست صمیمی
- دستهای زن داداش
- امید پسر همسایه (۵ و پایانی)
- شروع یک ضربدری (۴)
- لز و FMF با دوست همسرم
- حجله من با دایی جونم
- پدرشوهر و نازگل (۱)
- دو کونی با یه بکن سن پایین
- سکس تینا با دایی (۱)
- سکس تینا با دایی (۱)
- سکس بعد گُل کشیدن
- هات وایف ساناز (۱)
- شهوت دخترونه
- ساره، یک شیطان
دلم خيلي برات سوخت
بخدا