داستان گی شدن من

1396/07/29

سلام این داستان واقعی هستش و اگر کسی دوست نداره نخونه . اسم من امیر هستش و دوست من سپهر منو سپهر بخاطر دوست بودن مامان هامون ، از کلاس دوم ابتدایی باهم دوست بودیم و دیگه دوستیمون به جایی رسیده بود که بعضی شب ها هم برای تفریح خونه های همدیگه می خوابیدیم و اینم بگم که من از سپر ی سال کوچیک ترم خب برم سره اصل مطلب یه روز ( توی خونه ما) مامانم نبود ، فقط خواهرم توی اتاق بود منو سپهر توی حال داشتیم کشتی می گرفتیم و درضمن من و اون ، اون موقع کلاس پنجم یا ششم بودیم که سپهر منو خوابوند به زمین و اومد روی من که یدفعه من اومدم اکثل عمل نشون بدم که لبم خورد به لب سپهر هر جفتمون خیلی تعجب کرده بودیم چون یه حس خوبی داشت بعد اون روز منو سپهر به بهانه های الکی مثل تنفس مصنوعی لب بازی می کردیم شاید براتون خیلی مسخره باشه و بعد ها این رابطه ما با بزرگ شدنمون بیشتر شد یه روز مامانم و خواهرم رفتن بیرون منم به سپهر زنگ زدم که بیاد خونمون ایکس باکس بازی کنیم اونم قبول کرد بعد اومد خونمون تا درو باز کردم اومد و منو گرفت و لباشو گذاشت رو لبم منم چون خوشم می اومد کاری نداشتم که یدفه دیدم شلوارمو کشید پایین مال خودشم کشید پایین منو حل داد رو زمین نو اومد روم جوری که کیر هامون روی هم بودن بعد اینکه حسابی لب بازی کردیم اومد و از
گردن تا دم نافم رو لیس زدن(چون فیلم سکسی خیلی دیده بودیم بلد بودیم)تا رسید به کیرم که حسابی ساک زد منم که داشتم از حوش می رفتم گفتم بسه ولی ول کن که نبود بعد من ارضا شدمو تمام آبمو خورد ‌و بعد خودش خوابید و منو انداخت رو خودش منم اول گفتم ساک نمی زنم که بزور کرد تو دهنم چون یه سال از من بزرگ تره زورش هم بیشتر بود منم حسابی براش خوردم که یه لرزشی تو بدنش احساس کردم و فهمیدم که ارضا شد تا اومدم از دهنم بکشم بیرون کیرشو تمام آبش پاچید تو دهنم منم همرو به روز خوردم خیلی حال داد بعد من اومدم کل تخماش رو هم لیس زدم که در همین حال بودیم که یدفه آیفون زنگ خورد که فهمیدم مامانم اینا اومدن منو سپهر از ترس سریع همه چیزو جمع کردیم و لباسامونو پوشیدیم بعد اون روز ما از اونجا اثباب کشی کردیم و من هر چند وقت یک بار می رم اونجا و براش حسابی ساک می زنم در ضمن منو سپهر اون موقع کلاس نهم بودیم

نوشته: امیر


👍 0
👎 2
3366 👁️


     
برای نظر دادن وارد شوید یا ثبت نام کنید

658972
2017-10-21 20:38:26 +0330 +0330

کسشر هم حدی داره
آخه پنجم؟؟؟؟؟

کیرهامون؟؟؟؟
داداش رستم بهش میگفت دودول!
تو میگی کیر آخه کونی خان؟!

2 ❤️

658975
2017-10-21 20:46:52 +0330 +0330

داستانت که چرته،ولی خیلی بیسوادیا!حوش!اکثل عمل!و…

در کل خاک تو سرت با این داستان نوشتنت!

1 ❤️

658998
2017-10-21 22:15:08 +0330 +0330
NA

حداقل از این نوشته کلمات رو یاد بگیر
حل داد = هل داد
اثباب = اسباب
اکثل عمل= عکس العمل

1 ❤️

659068
2017-10-22 10:51:26 +0330 +0330

میتی خخخ باهات موافقم, لایک ?

shez عالی گفتی. لایک
اینم اضافه کن [زور] [روز]
…تو دهنم منم همرو به روز خوردم ?

1 ❤️

659101
2017-10-22 17:50:17 +0330 +0330

کلاس پنجم بودی و ارضا شدی ابت هم پاچید( به قول خودت)؟ نطمئنی جیش نکردی؟ لطیفه میگی بچه جقی؟ تو اون سن حتی کاربرد واقعی صابون گلنار را هم نمیدونستی بچه جان.خاطرات سکسی بابات را به نام خودت داری مینویسی؟ کیر نوزادهای پنج ماهه تو کله ات که اینقدر کسشر تلاوت نکنی.

0 ❤️

659368
2017-10-24 11:43:04 +0330 +0330

تا “سلام این داستان واقعی هستش” خوندم و فهمیدم قراره دروغ ببافی کسکش کون گلابی

1 ❤️


نظرات جدید داستان‌ها