سلام به همه دوستانم . بچه ها خواهش میکنم از همه تون قبل از هر سکسی یکم فکر کنید و فکر سکس با هر کسی رو در مغزتون پرورش ندین.من سعید هستم 20 سالمه یه عمو دارم که خیلی دوسش دارم و بخدا قسم از اینکه هر بار دارم بهش خیانت میکنم شرمنده ام ولی دیگه نمیتونم بیخیال زن عموم بشم بدجور عاشقش شدم من یه زن عمو دارم به اسم سهیلا حدودا 27 سالشه تپل خیلی خیلی خوشگل با سینه های خیلی بزرگ و کون خیلی بزرگ من همیشه از بچگی دوسش داشتم و خیلی خلی بهش علاقه داشتم اون اولا فکری از سکس باهاش در مغزم نبود ولی وقتی بزرگتر شدم خیلی بهش فکر میکردم من همیشه خونه ی عمو اینا میرم و بهشون سر میزنم عمو 8 صبح میره 5 بعد از ظهر بر میگرده من بعضی وقتها ساعتهایی میرفتم میدونستم عمو خونه نیست تا با زن عمو تنها باشم صداش یه صدای خاصیه من نمیتونم براتون توصیفش کنم خیلی قشنگه من تا همین 1 ماه پیش قبل از سکسمون همیشه بهش فکر میکردم ولی مطمئن نبودم باهاش سکس داشته باشم یا نه اون همیشه حجاب رو رعایت میکرد .یه روز ساعت حدودهای 6 صبح بود از خواب پا شدم دیدم دارم میمیرم از شدت شهوت نمیدونستم چیکار کنم نشستم فکر کردم با توجه به داستانهای زیادی که خونده بودم میدونستم اگه بتونم زن عمو رو شهوتی کنم کارش تمومه ولی اخه چطوری . بدون فکر بیشتر ساعت 9 از خونه حرکت کردم به سمت خونه عمو اینا رسیدم ساعت حدود 10 بود و من تا ساعت 5 فرصت داشتم رفتم کلی ازم پذیرایی کرد ساعت شد 12 و من داشتم پر پر میشدم رفتم داخل اتاق عمو اینا بدون هیچ برنامه ریزی و سهیلا رو صدا کردم اومد گفت جانم به زور گرفتم انداختمش رو تخت افتادم روش 2 تا دستاشو گذاشتم زیر زانو هام و یه دستمو گذاشتم روی دهنش خشکش زده بود شروع کردم خوردن گردنش تازه فهمده بود چه خبر سعی میکرد دست و پا بزنه ولی من دستاشو داشتم تنها پاهاش بالا پایین میرفت به زور و زحمت کنترلش میکردم میدونستم اگه از دستم در بره پایان زندگیم همون روزه اینقد مقاومت کردم از نفس افتاد منم دیگه نایی نداشتم دستمو از رو دهنش برداشتم داد میزد دوباره گذاشتم دیگه داشتم تسلیم میشدم نمیتونستم بیشتر از این مقاومت کنم رفتم سراغ گردنش شروع کردم خوردن دستمو از رو دهنش برداشتم و سینه هاشو میمالوندم پیراهنشو دادم بالا سینه هاش خدایا خدایا اینا دیگه چقد بزرگ بودن نمیتونستم ولشون کنم وقتی هیچ عکس العملی ازش ندیدم زانو هامو از روی دستاش برداشتم هیچ کاری نمیکرد منم به شدت مشغول بودم با سینه هاش رفتم سراغ کسش و از داخل شرت مالوندمش دامنشو کشیدم پایین تا حالا کس نخورده بودم ولی میدونتم تنها راه تسلیم شدنش شهوت زیاده شروع کردم به خوردن دیدم دستاش روی سرمه و سرمو فشار میده به کسش دیگه مطمئن بودم کارش تمومه منو کشید روی خودش و شروع کردیم لب گرفتن دکمه های شلوارمو باز کردم کیمو اروم اروم گذاشتم دم کسش و فشار دادم داخل دیگه داشتم دیوونه میشدم بعد از 2 دقیقه ابم اومد اینطوری نمیشد همش ابم میومد دوباره انداختم داخل و باز هم بعد از 2 دقیقه اومد. مدت احساس حال خیلی کم بود نمیدونستم باید چیکار کنم ولی چاره ای نبود ما حدود 1 ساعت با هم سکس کردیم و از اون دفعه به بعد همیشه با هم سکس داریم هر چند هر دو نفر ناراحتیم ولی بدجور به هم علاقه مند شدیم من نمیتونم به همین راحتی ازش دل بکنم متاسفم
من موندم چطوری گردن یارو رو میخوردی و همزمان دستاش زیر زانوهات بوده و یه دستت رو دهنش؟
ازین ادمین یه سوالی دارم ، آیا هر مزخرفی که در بخش خاطرات سکسی نوشته بشه حتما باید منتشر بشه؟
Akhe Bache Koooooni Mage Majbooret Kardan Biai Dastan Begi? Ahhhhhhhhhh
kheili kose kose kose kose sheeeeeeeeeeeeeeeeeeeeerrrrrrrrrrrrrrrrrrrrrrrrrr booooooooooooooooooooddddddddddddd
به معني واقعي كلمه ريدي ميمون هر جور ميگايي بگا اما زور گايي نكن
هر 2 دقیقه آبش میومده 60 دقیقه با هم حال کردن در نتیجه میشه 30 بار ارضا شدن فیل تو یه روز انقدر ارضا بشه میمیره توکه یه بقه کونی 20 ساله هستی چطور زنده موندی نکنه داستان یه چیز دیگه بوده 30 نفر داستن تورو تو 60 دقیقه میکردن و به هر کودومشون 2 دقیقه دادی
اين كسشعر بود. من داستان از اين بهتر پست كردم ولى نزاشتنش هنوز!
بخدا حیف اون 10دقیقه وقت ک گذاشتم وداستانتو خوندم خیلی ضعیف نوشتی ب نظر خودت داستانت ارزش خوندن داشت؟؟؟؟ب زن عموت تجاوز کردی
آخه سعید مرغی تو تفکرات جقولانت سکس زورکی زیاد پروروندی واینچنین است که باید بگوییم باز هم جق حادثه آفرید
خداییش نکنین اینجوری یه کم وقت بزارید برایه داستاناتون !! اخه این هم شد داستان !!
و بااااااااز هم تاسف برایه سایت !!