سکس گروهی با دختران مست

1391/06/24

سلام.توپاییزسال گذشته,وقتی ازخواب عصر بیدار شدم,دیدم هیچکس خونه نیست,از قبل میدونستم مامان بابام قرار برن کرج عروسیه دوست بابام,اما داداشمو نمیدونستم کجاست.وقتی بهش زنگ زدم گفت بارفیقاش رفته فشم,اعصابم خیلی کیری شد چون ما همه جاباهم میرفتیم.حوصلمم خیلی سر رفته بود زنگ زدم رفیقم,مهدی,گفتم بیاد پیشم.وقتی اومد من بهش پیشنهاد دادم که به سارا و شبنم بگیم بیان(ساراوشبنم باهم دوستن,سارا دوست دختر من بود,شبنمم دوست دخترمهدی).قبل از اینکه بهشون تلفن کنیم به این نتیجه رسیدیم که;من سارا رو کردم,توام که شبنمو کردی,پس بیا مشروب بگیریم مستشون کنیم,اول من سارارومیکنم,توام شبنمو,بعدش عوض میکنیم.خلاصه سرتونو درد نیارم,بعد از اینکه زنگ زدیم بهشون و کلی کس لیسی کردیم تا بیان, 1ساعت بعد اومدن.البته لازم به ذکر است که باهاشون فابریک نبودیم.وقتی اومدن نشستیم به مشروب خوردن.خوب که مست شدیم مهدی طبق معمول شبنمو برد تو اطاق,سارا هم با اون کون گندش اومد نشست رو پام,منم لباشو خوردمو کسه تپلشو که از زیر شلوار گرمکن زده بود بیرونو گرفتم.دستمو گرفت کرد تو شرتش,منم که همینطوری داشتم میمالوندمش تو این فکر بودم که چطوری بریم تو اطاق پیش اونا.
دستمو در اوردم بهش گفتم بریم ببینیم اونا چیکار میکنن؟
دخترام که خوراکشون فضولیه,گفت بریم,بعد رفتیم پیش اونا که رفته بودن تو اطاق مامانم اینا.وقتی رفتیم تو شبنم یه خورده جیغو ویغ کرد منم زدم تو شوخیو گفتم ما نصف تختو میخوایم,به شما کاری نداریم که.بعد منو سارا رفتیم بغلشون خوابیدیم.مثله همیشه لب بازی کردیمو… بعد بهش گفتم واسم ساک بزن ولی اونم مثله همیشه نه و نوو کرد,منم که تعریف ساک زدنه شبنمو از مهدی شنیده بودم,تمام فکر و ذکرم این بود که چطوری جامو عوض کنم.بعد طی یه حرکت انقلابی و از قبل هماهنگ شده با مهدی,مهدی رفت زیر پتو که کسه سارا رو بخوره منم رفتم رو شبنم خوابیدم, اول یه نگاه به سارا کردم,وقتی دیدم اوکی خیالم راحت شد. وقتی رفتم روش همچین خودشو زد به مستی که انگار خوار کسده یه شیشه عرق سگیو خورده.البته مست بود ولی نه اونطوری که نفهمه منم!منم که از خدا خواسته افتادم روش لب و گردنشو خوردم,اونم هی اهو اوه میکرد,بعد گوشاشو میک زدمو همینطوری اومدم پایین,یه جوری سینهاشو خوردم که موهای سرمو کند!
بعد رفتم پایین تر سراغ کسش,اول یه خورده انگشتمو کردم تو کسش بعد افتادم به جون کسش,یه جوری میک زدمو خوردم که داشت از حال میرفت.میخواستم بیشتر بخورم تا بیشتر حشری شه ولی دیدم اگه ادامه بدم دیگه مویی تو سرم نمیمونه!
بعد اومدم بالا دوباره لب بازی کردیم.
فقط خدا خدا میکردم که واسم ساک بزنه که دیدم منو از رو خودش پرت کرد پایین و اومد روم و خیلی وحشیانه رفت سراغ کیرم.لامصب مثه این پورن استارا ساک میزد,داشتم هلاک میشدم.نزدیک این بود که دیگه ابم بیاد ولی از لرزشه تنم فهمید که ابم داره میاد,واسه همینم سریع کیرمو از دهنش در اورد رفت سراغ تخمام و تخمامو خورد.انصافا که کارش درست بود.منم چرخوندمشو خوابیدم روش,اول کیرمو مالوندم به کسش بعد اروم کردم تو… دیگه داشت دیونه میشد.همینطوری که داشتم تلمبه میزدم,ازش لبم میگرفتم.چند تا تلمبه زدمو ابم اومد.ابمو ریختم رو شیکمش. با اینکه کلم داغ بود ولی بخاطر ساکی که زده بود زود ابم اومد.
با اینکه فرداش زنگ زدنو گفتن شما از مستیه ما سو استفاده کردید و از این کس و شعرا و دیگه هم پیداشون نشد,ولی یکی از بهترین تجربه های زندگیم بود.

نوشته:‌ شایان


👍 0
👎 2
169967 👁️


     
برای نظر دادن وارد شوید یا ثبت نام کنید

334745
2012-09-14 18:55:21 +0430 +0430
NA

خوب بود!! حداقل غلط ندAشتي
ولي قبول کن کس شعر نوشتي!

0 ❤️

334746
2012-09-14 18:56:59 +0430 +0430
NA

از لرزش تنت فهمید میخواد آبت بیاد؟!!! نه بااوو از این خبرا نی، غلط به عرضت رسوندن

0 ❤️

334747
2012-09-14 18:59:18 +0430 +0430

آره غلط نداشت ولی مجلوقانه بود

0 ❤️

334750
2012-09-14 20:14:35 +0430 +0430
NA

من به ادمین پیشنهاد میکنم ی بخش خاطره سکسی بزاره تا اینگونه نوشته های مجقولانه به اون جا منتقل بشن
داستان بد بود.

0 ❤️

334751
2012-09-15 00:57:52 +0430 +0430

خوشم نیومد.
:X

0 ❤️

334752
2012-09-15 00:59:25 +0430 +0430

خوشم نیومد. و دیگر هیچ
:X

0 ❤️

334753
2012-09-15 01:04:47 +0430 +0430

عزیز دل برادر بهت توصیه میکنم بعد از خوردن عرق سگی جق نزنی چون بدجوری بر ذهن و روانت تاثیر منفی گذاشته.

0 ❤️

334754
2012-09-15 01:06:29 +0430 +0430

شعر سوزناك:
مست شد،
مست شد
وقتى نرفت مسافرت
مست شد،
ديوانه گشت او عاقبت
خيره به شرتش مى نگشت
فكر جق از سر گذشت
ناگهان مستى پريد
پاى لرزان مى دويد
جز سياهى يك نظر چيزى نديد
با كير سيخش خورد زمين
فريادى از دل برنشست
كيرش از چند جا شكست
كير او پخش زمين
تخمهايش راببين
ناگهان آمد صدا
اى جقى برخيز زجا
آبرو بردى ز ما
بس كه زدى جق توى خواب

<ستاد اجراى اشعار تخمى جهت تست استقامت خواننده>

0 ❤️

334755
2012-09-15 02:19:36 +0430 +0430
NA

چرت بود،این دفعه عرق خوردی جق نزن یا حداقل جق زدی عرق نخور،اگر این کارارم باهم کردی لاقل نیا اینجا داستان جقو عرقتو جور دیگه بنویس
بچه ها من تازه عضو شدم شرمنده در حضور بزرگای سایت من نظر دادم

0 ❤️

334756
2012-09-15 02:47:03 +0430 +0430
NA

بچه جلقوز الان با این کُسنوشتت میخواستی چیو ثابت کنی ؟
که آره تو هم دختر کردی ؟
پسره ی مُجلق ریدم تو اون خاطره تعریف کردنت ، فکر کردی اینجا هنده ؟ اول که میای میگی باهاشون فابریکی بعد هنوز نیومده میشینین مشروب خوردن - بعدش هنوز هیچی نشده اونا میان بهتون میدن ؟ بعدشم که جاهاتونو عوض میکنین !
پسره جقو نویس دفعه بعدی کـُسنوشته تف بدی شورتتو میدم دستت !

0 ❤️

334757
2012-09-15 04:19:11 +0430 +0430
NA

بخاطر حركت انقلابي كه درداستان اشاره كردي دوستت دارم.بازخوب دختره عرق سگي خوردو اداي مستي درآورد خدايي رفيق داشتم دلستربهش دادم حرومزاده مست كرده بود منم طبق وظيفه شرعيم مجبورشدم راه راست بهش هدايت كنم.نتيجه اخلاقي:به بانوان توصيه ميكنم باهر كسي هم پياله نشويد تاباعث بوجودآمدن حركت انقلابي نشويد.

0 ❤️

334759
2012-09-15 13:29:35 +0430 +0430
NA

که مثله پورن استار ساک میزد…
از بس فیلم سوپر میبینی و جق
میزنی اینجوری خیالاتی شدیا…جقی…
نیسان تو کونت…

0 ❤️

334760
2012-09-15 16:47:36 +0430 +0430
NA

خاك تو سرت با اين داستانت
نميدونم مهندس كجاست كه بياد كتابشو واسه شما جقى ها باز كنه

0 ❤️

334761
2012-09-15 17:28:35 +0430 +0430
NA

اگه در آرزویی چنین روزی هستی.یکم جسارت می خواد.

0 ❤️

334762
2012-09-15 23:11:55 +0430 +0430
NA

سلام
با احترام فراوان صندلی تو کونت
زرافه ی جقی
تخم حلزونی

0 ❤️

334763
2012-09-16 00:56:19 +0430 +0430

جلقی بدبخت
چه با عجله هم نوشته معلوم یه دستش رو کیبورد بوده یکیش رو دودولش
چند سالته کوچولو؟
تیر برقه سر کوچمون تو کونت!!!

0 ❤️

334764
2012-09-16 06:30:17 +0430 +0430
NA

دروغ هم حدی داره نه دیگه گروهی

0 ❤️

334765
2012-09-16 07:03:08 +0430 +0430
NA

Arzesh fosh dadan nadari

0 ❤️

334766
2012-09-16 07:15:17 +0430 +0430
NA

آخه کوس خول ما هم دختر کردیم دستش از جلوی کوسش نمیکشید که به کوسم دست نزن انوقت تو گذاشتی کوسش غلط کردی با آن مامان جون جنده ات

0 ❤️

334767
2012-09-17 03:25:31 +0430 +0430
NA

Akhavi ridi ba in dastan neveshtanet:)):D

0 ❤️

334769
2012-09-25 21:35:31 +0330 +0330
NA

خاطرات نوجون 14ساله فلسطینی.این داستان بود یا sms?

0 ❤️