شاگرد با مربی

1403/03/03

سلام اسمم سامان ۱۹سالمه قد۱۸۰ وزن۷۵ پاهای کشیده و گوشتی کون نسبتا توپر بدون مو کاملا چهره بیبی فیس و سفید جریانه سکس ناخواستم با مربی ورزشم آقا مسعوده که یه جورایی منو بیچاره کردش

من تو تیم شهرمون فوتسال بازی میکنم و قرار بود بریم برا مسبقات استان آقا مسعود کمک مربی من هستش و مربی یکی دیگس یه مرده۲۵ساله لاغر عینکی چهره خوبی داره و هوای همه مارو داره یه برگه داد که باید خودمون بیمه میکردیم یه روز قبل اعزام بودش برگه بیمه ازم خواست من براش بردم تو شهر بودیم فقط خواستم کاغذ بدم که عصبی شد گف چقدر خنگی تو بچه بیمت اشتباس نمیتونی فردا بیای گرفتم دیدم بله ورزشی که داخل برگه بود هندبال بود و مشکل ساز بود استرس گرفتم گف بزار زنگ زدم مربی ببینم چی میگه زنگ زد گف الان برو سریع بگیر زود فقط ساعت۱۲بود تا رفتم بگیرم و اینا یک و نیم‌ شد زنگ زدم گف من خونه ام کارم زیاده بیا بده خونه خونش نزدیک شهر بود رفتم سمت خونش اومد درو باز کرد رفتم داخل یه خونه کوچیک یه خوابه با حیاط پشتی که مامانش‌اینا نبودن تااون لحظه هیییچ حسی ازاینکه برام سیخ کرده نداشتم نشستم گف بشین کمکم کن زودتر تموم بشه برگه ها و عکسای بچه هارو مرتب کردیم و ساعت۲ونیم بود دیدم نگاهش روی مچ لختم با انگشتای پامه یه خنده ریزی کرد گف سامان چقدر سفید شدی امروز بیرون درنمیای هیچ؟
گفتم چرا ولی سیاه نمیشم شروع کرد حرف زدن و اینا گف فردا بازی ها باید بترکونی و اینا بدنت که نگرفته؟ گفتم نه آقا مسعود گفت بچرخ ببینم اگه گرفته بشکنم قولنجتو برا فردا اوکی باشی گفتم نه خوبم هیچیم نیس گفت بچرخ بخواب یه دقیقه رگتو بگیرم
هنوز نفهمیده بودم و به شکم خوابیدم کمرمو شروع کرد ماساژ دادن با گردنم بازی میکرد کمرمو میمالید و هی میگف چقدر گرفته بدنت سامان اوه اوه پاهاتو شل کن ببینم پاهامم شروع کرد از روی شلوار لی مالیدن ۵دقه شده بود که دستش رف روی کونم دستش خیلیی داغ بود یکم گذشت فقط کونمو میمالید که دوهزاریم افتاد و ترس برم داشت گفتم بسه دیگه آقامسعود خوب شدم دستشو آورد گردنمو سفت گرف کونمو محکم تر گرف به خودم اومدم دیدم با لباش اومده روی گردنم از پشت گف سامان خیلی خسته ام بیا خستگیمون در بره یه حالی بهم بده منم فردا تو بازی هواتو دارم من که فقط میگفتم نکن و این چیرا واقعا دوست نداشتم ادامه بده ولی کامل خوابید روم کیرش از رو شلوار رفت لای کونم اونجا فهمیدم کونو باد دادم یکم دیگه حرف زد برم گردوند شروع کرد گردنمو خوردن و تعریف کردن که چقدر سفیدی چقدر نرمی اوممم چقدر خوبی سامان منم لال بودم که دکمه شلوارمو باز کرد گفتم اقامسعود نه نکن کلی التماس و اصرار گف زود تمومش میکنم همه چیزم بینمون میمونه یه شرت هفتی زرد تنم بود شلوار که درآورد گف اووفف بالاخره به دستت آوردم نگاه چه کونی هستی زودتر ازاینا باید میومدی زیرم پاهامو شروع کرد خوردن رون پامو مک میزد که تو یه حرکت شرتمو درآورد من سریع کیرمو گرفتم گف جون چه حالی کنیم من لاله لال بودم فقط خودش تو ۱۰ثانیه لخت شد یه کیره درازه لاغر درآورد گف بیا دستتو بیار به سختی دست کشیدم روش مالیدم براش گف اوممم افرین پسر قشنگ بمال یه تقه به کونم زد گف بچرخ عروست کنم ببینم
چرخیدم خود به خود براش داگی شدم اونم گذاشت لای کونم داغیش یه نمه حال میداد اومد دم گوشم گف کیرمو میخوری؟ گفتم نه کلی اصرار کرد قبول نکردم گف پش شل کن بزارم توش یه وازلین آورد کلی مالید به سوراخم انگشت کرد توش ولی دردم نیومد کلی ام مالید کیرش گذاشت رو سوراخم گف شل کن سامان کونتو سفت نکن منم شل بودم که سرش سر خورد رفت تو درد عجیبی تو بدنم پیچید یه اخخخ گفتم پریدم بالا که نذاشت در بیاد کرد داخل تر اشکم سریع دراومد شروع کردم التماس گه خوردم آقامسعود دربیار مردممم نبر داخل تررر اییی دربیار میخورمش بخدا گف دیره دیگه عروس خانم کونی خودم شدی رف ۵دقیقه شد توم بودش که شروع کرد گاییدن کیرش داغه داغ بود از پهلوم گرفته بود تویی میزد نگه میداشت تو کونم دم گوشم میگف جوون بچه خوشگل دیدی کردمت بالاخره دیدی زیرمی کونی خودم شدی شل کن سامان جون کونتو بگام حال کنی دوباره شروع کرد گاییدن یکم که کردش گوشیم زنک خورد بابام بود برداشتم سرپا شدم کونم کللللی میسوخت جوابشو دادم سرپا بودم که آقامسعود پاشد بیا دلا شو رو اوپن سرپا بکنمت منم آویزون شدم گذاشت توش دردش بیشتر شد اون حال میکرد کونمو رونمو میمالید که کیرمو سیخ کرد سریع داگیم کرد کیرمو مالید شروع کرد کردن کیرمو میمالید تو بغلش بودم مدام ناله میکردم اایییی میسوووزه ارومتررر تا تهههه نه نبر تا تههه ااایییی اقامسعود ارومتر توروخدا درد میگیره که یدفعه بدنم سست شد آبم بی اختیار اومد تو بغلش اورگاسم شدم لرزیدم خیلیییی حال داد مسعود گف جووون کونی خودم دیدی حال میده شل کن الان میاد یه دقیقه نشد که محکم تر میگایید از تویی هاش کف خونه افتادم خوابید روم با دوسه تا هوار کونمو سوزوند آبشو خالی کرد تو سوراخممم
از روم پاشد سرتاپامو بوسید دوسه تا لبم گرفت که حال نکردم گفت عالی بود خیلی خوب کونی هستی از این‌بعد همیشه زیرمی
نفسم تازه بالا اومده بود که دیدم ساعت۳ونیم یه ساعت زیرش بودم پاشدم کون لخت رفتم دستشویی خودمو شستم حسابی که موقع لباس پوشیدن هنوز منو میمالید گردنمم یکم خورد گفت جبران میکنم کونی خودم منم گفتم باره اخر بود گف باشه حالا برو
بعده مسابقات الان ۵دیگه بهش دادم ساکم حسابی براش میزنم شدم کونی آقا مسعود که شبا با نفرین می خوابم ولی کیرش که تو کونم میره لذت عجیبی داره

نوشته: سامان


👍 13
👎 4
18301 👁️


     
برای نظر دادن وارد شوید یا ثبت نام کنید

984877
2024-05-23 23:14:59 +0330 +0330

چه راحت کونی شدی … دلاور

0 ❤️

984895
2024-05-24 01:07:55 +0330 +0330

تو کف بچه خوشگلا هستی ولی هیشکی به کیرشم حسابت نمیکنه،این داستان رو سرهم کردی 😂

0 ❤️

984899
2024-05-24 01:13:26 +0330 +0330

یه بار که شد دوبار دیگه فقط به لذتش فکر کن و حال کن وگرنه لذت میشه ذلتو فقط ناراختیش میمونه تو که میری و میدی بهش پس به لذتش توجه کن و حالشو ببر

0 ❤️

984943
2024-05-24 07:18:07 +0330 +0330

منم دیروز با شاگرد ۱۵ سالم حال کردم ۴۲ سالمه
سوراخی نکردم
خوشش اومد گفت بازم انجام میدیم
اووووفف

2 ❤️

984953
2024-05-24 09:22:53 +0330 +0330

نفرت انگیزتر از داستان و کاری که سر یه نوجوون اومده
کامنت Pesarbazam8urmia اینه
واقعا حالم بهم خورد، چه کثافتی تو مغز مریضت میگذره
تورو خدا اگه میخونی، اگه کمی وجدان داری باهاش کاری نداشته باش

4 ❤️

984981
2024-05-24 16:53:16 +0330 +0330

لذتنو ببر و سخت نگیر
تا وقتی بین خودتونه هیچ ایرادی نداره ولی ریدم تو اون مربی و معلم و هر کوفتی که یک پسرو فریب میده یا به زور می کندش…

0 ❤️

985144
2024-05-25 22:52:04 +0330 +0330

خوش بحاله مربیه

0 ❤️

985230
2024-05-26 11:14:25 +0330 +0330

هجوووون بخورمت تپلی

0 ❤️