شهوت عشق

1393/07/13

میخوام یکی از خاطراتم و با بابک بی افم واستون تعریف کنم البته نميدونم میشه اسمش و سکس گذاشت یا نه؟

من و بابک 7 ماه بود که با هم دوست شده بودیم ولی هر کدوم تو 1 شهر دیگه بودیم بابک 1 پسر خوش قیافه با پوست خیلی سفید و بسیار هات و سکسی گاهی وقتا شبا که با هم حرف میزدیم با حرفاش من و کلی تحریک میکرد و صدای خیلی قشنگی هم داشت خیلی هم و دوست داشتیم تا اینکه من عید رفتم پیش بایک همش ميگفت کی میشه بیای پیشم راستش چند تا حس مختلف با هم داشتم استرس ترس هیجان دلتنگی نميدونم 2 روز اول که رسیده بودم نتونستم واسه دیدنش برم تا اینکه واسه 1 روز صبح قرار گزاشتیم خیلی هیجان داشتم صبح زود از خواب پا شدم رفتم حمام تو حمام همش به بابک و برخورد اون فک میکردم از حمام دراومدم 1 ست شرت و سوتین سفید اسپرت ساده تنم کردم با 1 تاپ بندی سفید و 1 ساپورت سفید مشکی من اندامم تو پره قدم 165 و 54 کیلوام سینه هام 75 پوستم روشن و کلا بقول بابک تو هر جور باشی واسه من سکسی ترینی این اولین سکس من و بابک بود آدرس داد منم یکم بعد جلو خونشون بودم

خونشون ویلایی 2 طبقه بود مامانش ابنا طبقه پایین بودن زنگ زدم در و وا کرد پریدم قبلش و روبوسی بلوز تنش نبود فقط 1 شلوارک پاش بود که اندام سکسی و اون پوست سفیدش بیشتر به رخ میکشید دستم و گرفت و برد طبقه بالا و مستقیم برد تو اتاق خوابش در اتاقم بست من و نشوند رو تختش خودش اومد کنارم نشست خیلی دوسش داشتم و خیلی خوشحال بودم گفت مانتو و دربیار تا من برم وسایل پذیرایی بیارم خانوادش من و میشناختن باهاشون قبلا با تل حرف زده بودم تا اون رفت پایین منم مانتومو درآوردم موهام هنوز نم داشت موهام و کامل باز کردم موهام مشکی و بلنده تا اومد بالا دوباره بغلم کرد و بوسیدم اومد کنارم نشست دست انداخت دور گردنم هم قربون صدقم پسرفت همش هم ميگفت دردش به جونم خیلی حس خوبی داشتم نگاهمون تو هم گره خورد لباش و آورد جلو و شروع کرد به لب گرفتن بابک لبای درشت و برجسته ای داره وای تمام لبام و کرد تو دهنش و آروم مک میرد زبونم و میمکید منم شروع کردم به خوردن اون لبای نازش لب پایینش و میمکیدم و گاز گاز میکردم زبونش و کرده بود تو دهنم و تاب میداد خیلی از هم لب گرفتیم و همینطور دستمون رو بدن هم تاب میخورد دست کرده بود تو موهام و موهام و بو میکرد خوابوندم رو تختش تاپم و درآورد تا چشمش افتاد به سینه هام دیوونه شد همش ميگفت اینا مال منه مال بابک گردنم و لیس میرد و میمکید زبونش و میکرد تو گوشم و تاب میداد خیلی خوشم ميومد منم دست میکشیدم رو اون بازوهای و سینه ورزیدش 2 تا دستم و برد بالا شروع کرد به لیسیدن زیر بغلم تا حالا این حس و تجربه نکرده بودم خیلی حشری شده بودم از گردنم میبوسید میومد پایین تا به سینه هام رسید بهم گفت پاشم خودش خوابید جای من شلوارکشو درآورد کیرش قلمبه شده بود تو شورت خندم گرفت به رو خودم نیوردم بهم گفت سینه هات و از بالا سوتین دربیار بمال رو صورتم منم همین کار و کردم سینه هامو میمالیدم رو صورتش تا میخواست بخوره ميرفتم عقب کلی حشری شده بود با دستاش محکم میزد روشون حسابی قرمز شده بود سوتینم و درآورد شروع کرد به خوردن سینه هام نوکش و میزاشت دهنش و محکم میمکید بعد با زبون با نوکش بازی میکرد اینقدر 2 تا سینه هام و خورد تا حسابی سفت شده بود نوک سینه هام خیلی میسوخت بعد بدنم و لیس میزد زبونش و میکرد تو نافم ساپورتمو درآورد شورتم خیس شده بود از روی شورت با کسم ور میرفت کسم و لیس میزد دیگه داشتم دیووونه میشدم رونای درشتی دارم همش ميگفت رون طلا و قربون صدقم میرفت رونم و مک میزد میبوسید انگشتای پام و کرد تو دهنش و مک میزد حشری شده بود ميگفت من سکس وحشی دوست دارم شورتم و درآورد کسم و میبوسید ميگفت میخوام از کست لب بگیرم اصلا نمیشه حس اون وقتم و وصف کنم خیلی عالی بود حرفاش بیشتر حشریم میکرد زبونش و پهن کرد میکشید رو کسم از بالا به پایین چلولم و کرد تو دهنش و محکم مک میزد دیگه داشتم بیهوش میشدم هی سرش و میبردم عقب که آرومتر بخوره ولی اون بیشتر حشری میشد زبونشو تیز میکرد و میکرد داخل هم درد داشت هم لذتها ولع واسم میخورد انگار که داشت میکندش بینش میومد ازم لب میگرفت دوباره شروع میکرد به خوردن 2 طرف کونم و باز کرد و کونم و لیس میزد زبونش و میکشید اطرافش دوباره اومد سمت کوسم انگشت شصتشو گزاشت رو چوچولم و با زبون کسم و میخورد اینقدر خورد که با 1 لرزش های طولانی ارضا شدم تمام آبم و مکید و خورد و دوباره اومد ازم لب گرفت در حین لب گرفتن دستم و گزاشت رو کیرش که الان حسابی شق شده بود منم ازش لب گرفتم گردنش و مک میزدم حتی سینشم لیس زدم خوشش اومده بود سرم وگزاشتم رو شورتش و بو کشیدم داغ داغ بود از رو شورت سرش و کردم دهنم و شورتش و درآوردم کیرش 21 سانت صورتی و خوش فرم اول بوسیدم وسرش و کردم تو دهنم مکیدم تو دهنم جا نمیشد سرم و فشار میداد که همش و بخورم میخورد ته گلوم و عق میزدم از چشام اشک ميومد خوشش اومده بود تخماش و لیس میزدم بعد خوابوندم به شکم با روغن بدن ریخت رو کونم هی محکم میزد روش کیرش و گزاشت لای کونم از پشت و شروع کرد به عقب و جلو کردن خیلی زیاد اینقدر که هر دومون عرق کرده بودیم دوباره واسش خوردم و گزاشت اینکار تند تر انجام داد هی میگفت دوست دارم مثه خودم که واست خوردم آبم و بخوری ولی من خوشم نمیومد گفت فقط تو دهنت نگه دار قبل اینکه بیاد واسش محکم مک میزدم وقتی خواست ارضا شه گفت دهنت و وا کن ریخت تو دهنم منم همش وریختم بیرون دوباره هم و بغل کردیم و لب گرفتیم و کلی حرفای خوب امیدوارم خوشتون اومده باشه بحرحال توصیف اون لحظه ها خیلی سخته اگه خوشتون اومده نظر بدید تا سکسای بعدیم و با عشقم بابک واستون بنويسم*** مرسی از توجهتون***

نوشته: Malo0S


👍 0
👎 0
26473 👁️


     
برای نظر دادن وارد شوید یا ثبت نام کنید

439293
2014-10-05 15:25:06 +0330 +0330
NA

پدرسگ جقی بدک نبود

0 ❤️

439295
2014-10-05 16:04:43 +0330 +0330
NA

hahahahaha
farzad rast migeee

0 ❤️

439296
2014-10-05 16:08:47 +0330 +0330

توی اولین دیدار بعد7ماه سکس کردین؟؟؟؟
چه پیشرفته ان ملت حداقل شکسته نفسی نمیکردی سکس کامل بود واسه خودش

1 ❤️

439297
2014-10-05 17:08:18 +0330 +0330
NA

در روزگار غریبی که سزای خوب بودن,خنجر از پشت خوردن است…

پس بزن که سزای من,از درد به خود پیچیدن است

بزن که یک عمر تکرار اشتباه ,داستان تکراری زندگی ام شده است…

بزن که من ادم نمیشوم

بزن تا که احساسات گرانم را به بهایی ارزان نفروشم دیـگــــــــــــر

بزن که سزای قلب ساده ی من,همین خنجرهای به زهر اغشته ی توست.

بزن تا شاید فهمیدم که همیشه خوب بودن,خوب نیست و گاهی باید بد بود,بد…

فرو کن خنجرت را نارفیق ,تا که دردش بیدارم کند از خوابی که در ان همه را خوب می بینم

بزن ,بزن که سزایم مـــــــــــــــــرگ است…

واژه هـــایم رنـــگ بــاران دارد…

وقتـــی از تـــو مــی نویســم،قلبــــم خیـــس دلتنـــگی اســــت…

وچشمــــانم طـــوفــــانی؛

چـــه زود بــا هــم بــودنمـــان خـــاطــره شد…

وکـــاش خـــاطـــره هــامـــان بــی رنــگ نشــونـــد…

0 ❤️

439298
2014-10-05 18:40:00 +0330 +0330
NA

خوب بود .فقط چه هول بودید شما ۲ تا. تا رفتی تو خونه پریدید به هم. خوب یک مقدمه ای چیزی. ولی در کل بد نبود. مرسی. give_rose

0 ❤️

439299
2014-10-05 18:50:45 +0330 +0330
NA

بدک نبود همچین

0 ❤️

439300
2014-10-06 03:48:50 +0330 +0330
NA

روزی یکی از مریدان نزد شیخ خشتک ابن خشتکیان آمدندی و گفتندی
یا شیخ آیا بعد از ۷ ماه در همان اوایل امکان سکس وجود دارندی؟ آیاااااا؟
شیخ دستی به خشتک خویش ببردندی و ریشی بخارانندی و گفتندی
با این عجله بعد از ۷ ماه اگر بتوانندی اسمش را سکس نهادندی ، نام آن سوراخ کون نمی باشدی بلکه غار می باشدی زیرا فردا شب جای دیگر باید کون بدندندی،
مریدان که این سخن پخته بشنودندی خشتک ها در جهت عقربه های ساعت بکندی و های های کنان به سمت صحرا بگوریختندی

0 ❤️

439301
2014-10-06 07:43:00 +0330 +0330

به۱خیلی علاقه داریا
۱تو چونت biggrin

0 ❤️

439302
2014-10-06 08:38:20 +0330 +0330
NA

اسم داستانت بد جور گوه بود مث خودت
از حرومزاده هایی مث تو که عشق و هرزگی رو با هم یکی میکنن متنفرم

1 ❤️

439303
2014-10-06 11:39:30 +0330 +0330
NA

نجابتت منو نموده بخدا
اسمشو سکس نمیشه گذاشت؟!!!
عجب؟!!!
ولی بدک نبود

0 ❤️

439304
2014-10-06 14:15:12 +0330 +0330
NA

عالی بود عاشقتم

0 ❤️

439305
2014-10-06 15:36:54 +0330 +0330
NA

صدف خواستی بکنمت خصوصی بده>

0 ❤️

439306
2014-10-06 16:07:07 +0330 +0330
NA

داشتن دونبالت می کردن که تا رسیدی دادی ؟

0 ❤️

439307
2014-10-07 09:16:00 +0330 +0330
NA

عالی بود خصوصا خوردن انگشتای پاهات و لیس زدن بدنت و خابیدن به شکمت و تلمبه زدن از پشت. کیرمو شق کردی دختر!

0 ❤️

439308
2014-10-07 09:16:44 +0330 +0330
NA

ادد کن منو کارت دارم.

0 ❤️