قرار سکسی با هادی

1392/04/17

سلام داستانمو تا امروز چند بار نوشتم ولی نمیدونم چرا ارسال نمیشد
به هر حال امیدوارم خوشتون بیاد…
با هزار بهونه ی علکی از خونه بیرون اومدم یه نگاه به ساعتم کردم سهعت 3:30 ظهربود بارون قشتگی میاد سوار ماشین میشم و به سمت خونش میرم. تو راه به هادی فکر میکنم که چطور با هم آشنا شدیم و چرا من هنوز با این که نامزد کردم میبینمش… وارد کوچشون میشم و یه نگاه به پنجره ی اتاقش میکنم گوشیمو از کیفم درمیارم وشمارشو میگیرم …
الوووووو بیام؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟
صبر کن…آره زود بیا کسی نیست.
ماشینو کوچه ی پشتی پارک میکنم و سریع وارد کوچه میشم یه نگاه به آپارتمان میندازم در آپاتمانو باز کرده وارد میشم یه راهرو ی کاملا تاریک آروم پله هارو بالا میرم طبقه 3 که میرسم یه صدا از پشت در میاد سرعتمو 10 برابر میکنم و هادی رو میبینم که وایستاده جلوی در با یه حوله تنیه زرشکی …
منو که میبینه میاد کنار از جلوی در من وارد خونه میشم نفس زنان دستمو رو قلبم میذارم که داره تند تند میزنه…درو میبنده و لباش میره رو لبام زبونشو میکنه تو دهنم و همه ی صورتمو میلیسه … میدمش کنار …
بذار نفس بکشم قلبم داره میزنه… بوی ادکلنش دیوونم میکنه…
میشینه رو مبل منم شال و بارونیمو در میارم و میشینم رو پاهاش
محکم بقلم میکنه و میگه دلم برات تنگ شده بود گلم وبازم فشارم میده … از موقعی که همسایه به هادی تذکر داده : صداتون میاد موقع سکس دیگه تو هال سکس نمیکنیم …
آروم بقلم میکنه و میریم تو اتاق خواب در رو میبنده …
نگاش میکنم و بدون اینکه چیزی بگیم لباشو میبوسم داغیه لباشو رو لبام حس میکنم…یه جون میگه ومن محکم تر لباشو میخورم زبونمو میکنم تو دهنش اونم همین کاررو میکنه چقدر حال میده…میاد پایین نفساشو رو گردنم حس میکنم…چقدر لذتبخشه گردنمو محکم میک میزنه … هادی مراقب باش کبود نشه…چشم.
سرعتشو زیاد میکنه بادستش سینموچنگ میزنه… جون به این میگن پستون سفت و خوش فرم… (سینه هام بزرگ نیست معمولیه ولی خوش فرمه اندازه لیمو شیرین) شاید چون زنش تپله منو دوست داره!!!؟؟؟ همش این تو ذهنمه!!!
به خودم میگم بی خیال …
با زبونش میاد پایین اول نوک سینه هام همینجوری میلیسه میرسه به نافم و پهلوهام…وای چقدر این کارشو دوست دارم
جوووووون
نگاه میکنه میگه: میدونی تا حالا کس هیچ زنی رو نخوردم؟؟؟؟؟؟
آره هزار بار گفتی…
نگام میکنه تو با همه فرق داری و میپره روش و میخوره جوووووووووووووووون
زبونشووو تا ته میکنه تو کسم نمیتونم طاقت بیارم بسه هادی بسه بسه
ولی موهاشو تو دستم گرفتم وسرشو فشار میدم به کسم…
اونم بیشتر کسمو میخوره و میماله…
هادی بسه بذار من کیرتو بخورم…نگاش میکنم چشاش خمار شده… جاشو عوض میکنه من میرم پایین یه کیر کلفتتتت و بلند به قول خودش کیر قطور و طویل البته سیاه رنگ اول سرشو میکنم تو دهنم و میلیسمش بعد همشو میکنم تو دهنم و تا اونجا که میتونم میکنمش تو دهنم اشک از چشام میاد اما همیشه تهش میمونه بیروون اندازه 3 انگشت همیشه میمونه از دهنم بیرووون
نگام میکنه میخنده :باز نتونستی همشو بخوری…هاهاها
بیا میخوام کس تنگتو بکنم جوووون
میاد روم پاهامو باز میکنه و کیرشو آروم آروم میکنه تو کسم کسم داغ میشه جوووووون هادی تا ته بکن کیرت خیلی کلفته دردم میاد هادی.
دردت میاد بعد میگی بکن تا ته؟؟؟اینو میگه :بعد محکم میکنه تو …آِییییییییییییییی
جوووووووون
کس کوچولوی خودمی عزیزم عاشق کس توام کس قشنگمی تو …یاد حرفش میفتم:کس زنم کس مثل گاوه …گنده …کیر کلفت من توش گم میشه…
بازم میگم بیخیال…
ضربه هاشو تندتر میکنه جووون
حالا تو بیا بالاعزیزم… میشینم رو کیر گندش از بس بزرگه حس میکنم بالای نافمه دردم میاد…آییییییییییی اما خیلی لذتبخشه رو کیرش بالا و پایین میرم خودمو به بدنش میمالونم جووون انگار آتیش گرفتم
دوباره منو بر میگردنه اینبار دمر میخوابم هادی آرووووم دردم میاد …
کیرشو میکنه تو کسم این پوزیشنو خیلی دوست دارم بدنشو میچسبونه به بدنم از زیر با دستاش سینه هاموو میمالونه و گردنمو میلیسه جوووون
نفساش تندتر میشه آه آه آه…کیرشو تا ته میکنه تو قطر کیرشوو بیشتر حس میکنم …آه آه آه آبشو ریخت توکسم…گردنمو میبوسه و آروم میره کنار … نگام میکنه:عزیزم ارضا شدی؟؟؟؟؟؟؟ خوب بود؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟
میخندم و با لحن بچگونه میگم خوب بود…

هادی من رفتم حمام …
برو…
شیر آبو باز میکنم درو باز میکنه میپره تو زیر دوش آب بدنمو میماله عاشق بدنتم
خودمو لوس میکنم …فقط بدنم؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟
میخنده…
از حمام میام بیرون حولم کجاست؟؟؟ همون جای قبله …
خودمو خشک میکنم لباسامو تنم میکنم سرمو بر میگردونم میبینم با همون حوله زرشکیه روبه رومه…
باز که لباستو تنت کردی بیا بقلم… نه عزیزم دیر میشه شک میکنن بد میشه …باشه ولی یکم بیا کنارم بخواب ببینمت
کنارش و تخت دراز میکشم فردا میرم …باشه
زود برمیگردم شنبه ام بیا دلم برات تنگ میشه
تو حالا برو و برگرد من هر موقع بتونم میام …عزیزم من دیگه برم …
باشه برو دیرت نشه
بارونیمو میپوشم شالمو سرم میکنم دررو باز میکنه یه نگاه تو راهرو میکنه در حالی که بند کفشمو میبندم نگاش میکنم و با خودم میگم چرا من اینجام؟؟؟؟؟؟؟؟
میادتو میگه برو تا کسی نیست لباشو میاره جلو و محکم لبامو میبوسه آروم از خونه میام بیرون یهو دستشو از پشت به کونم میزنه نگاش میکنم … با خنده : بیشعور…
سریع پله ها رو میام پایین و دررو باز میکنم و میام بیرون یه نفس راحت میکشم از کوچه میام بیرون نگاه ساعتم میکنم یه ربع به 5
وای دیرم شد…ماشینو روشن میکنم و به سمت خونه میرم…
تو راه یاد اولین روزی که دیدمش میفتم…
ادامه دارد

نوشته:‌ 317


👍 0
👎 0
37794 👁️


     
برای نظر دادن وارد شوید یا ثبت نام کنید

390260
2013-07-08 06:29:03 +0430 +0430
NA

هي واي من!

0 ❤️

390261
2013-07-08 06:32:19 +0430 +0430

حالم از جنده بهم میخوره خاک تو سرت

0 ❤️

390262
2013-07-08 06:34:33 +0430 +0430

خاک تو سرت جنده خانوم اونی که به زنش اونطوری میگه ببین پشت سر تو چی میگه

0 ❤️

390263
2013-07-08 08:17:39 +0430 +0430
NA

بازم خیانت خیانت خیانت
متاسفم برات
متاسف
میدونی آشغال یعنی چی؟
اومیدوارم بدونی
حداقل به آینه نگا کن ببین چی می بینی

0 ❤️

390265
2013-07-08 08:19:56 +0430 +0430
NA

اخی تفلکیها عاشق ومعشوق بودن بهم نرسیدن.دختری که نامزد داشته باشه مردی که زن بازهم سکس میکنن نه داریم واقعٱ داریم ملت شما بگید داریم.آره که داریم ملت دنبال کیرو کس هستن.ولی جا داره بگم عجباااااااا

0 ❤️

390266
2013-07-08 09:44:10 +0430 +0430

عزیزم. هم قلمت عالیه هم داستانت هم اخلاقت هم طرز سکست بازم بنویس درسته که اگه همسر عشق باشه. بهتره ولی حقیقت اینه که سکس با عشق چیز دیگه ایه

0 ❤️

390267
2013-07-08 10:10:01 +0430 +0430
NA

من که همون اولشو خوندم فهمیدم با کی طرفم(علکی.سهعت.قشتگی)!!!
مثلا میخواست از رو داستان زندگی ندا(1و2)تقلید کنه!
ولی اون کجا و این کجا…

0 ❤️

390268
2013-07-08 10:13:12 +0430 +0430
NA

کیرم تو کست تو وجودتت جنده جنده بیشر فففففففففففففففففففففففففف

0 ❤️

390269
2013-07-08 10:23:32 +0430 +0430

خوب بود بابا جان دستت درد نکنه
من تونستم همه شو بخونم
ادامه بده گلم

0 ❤️

390272
2013-07-08 15:00:28 +0430 +0430

تخمی بود، ننویس . . . . . . . . . .
به جای این همه تلاش که سعی کردی داستانت رو ارسال کنی ولی ارسال نمی‌شد، میتونستی چندبار داستانت رو بخونی تا غلط‌های کیری و املاییت رو بگیری که حداقل قابل خوندن باشه. به هرحال جنده هستی و داستانت هم تخمی بود. دیگه ننویس.
رفاقت میکنی با مردِ زن دار
شدی یک جنده‌ی فعال و پرکار
نمیترسی تو از فرجام کارت
نهایت می‌روی بالای یک دار

0 ❤️

390273
2013-07-08 15:28:16 +0430 +0430
NA

رمان نوشتی خواهر من ؟!
گفتیم داستان سکسی نه رمان سکسی !!!
منظورم این نیست که بلند بود ، بدون فضاسازی و یکم عجله ای بود
ولی از این نوع نوشتن خوشم میاد
ادامه بده عزیزم

0 ❤️

390274
2013-07-08 16:36:44 +0430 +0430
NA

جنده بود منم میدونم از کدوم نوع جنده ها!!!

0 ❤️

390275
2013-07-08 18:08:36 +0430 +0430
NA

dar kol dastanet khoob bood ghashang mitooni lahzeharo tosif koni age mishod biai pishe ma ke khoob mishod edame bede benvis

0 ❤️

390276
2013-07-08 19:30:42 +0430 +0430
NA

از چند مورد که تو داستان وجود نداشت خوشم اومد؛
اول بدنساز تو داستان نبود؛ دوم از پرده ارتجاعی که خیلیا دارن و مث فنر دیانا هیچوقت خراب نمیشه خبری نبود ؛
_ _
نمیدونم حرفم رو چطور شروع کنم درباره اینجور رابطه ها ، شاید مزه سکس و هیجان ترک کردنش سخته ، شاید یه حس که تو رویا وقتی بهش فکر میکنی و تمام بدنت رو خوشی فرا میگیره ، درک کردن ادما خیلی ساده نیست قضاوت کردن ادما از درک کردنشون اسون تره ؛ هی بخوایم کسی را سرزنش کنیم ؛ که چرا فلان جور رفتار میکنی و بهمان جور نیستی؛ خیلی از ادما هستن زندگی را شروع میکنن لذتی ازش نمیبرن ؛ ینواخت بودن زندگی ، بی روح بودن زندگی ، باعث میشه ادم دنبال یه هجان بگرده از کسالت در بیاد ؛ فرقی نمیکنه تو چه شرایط اجتماعی هستی ؛ شوهر داری " یا زن داری " اون هیجان و ادرنالین واست تسکین دهندست ؛ انرژی که بهت میده حتی باعث میشه به بچه ات با عشق بیشتر نگاه کنی ؛ با همسرت پر حرارت تر سکس کنی ، عشق جداست سکس جداست ؛ مث دین از سیاست؛ یکی با احساسات کار داره و نیاز روحی ؛ یکی دیگه با جسم کار داره و نیاز جسمی ؛ خلع هیجان سکس را هرکس توی یک راه پیدا میکنه؛ یکی از ضربدری یکی دیگه از اینکه ببینه زنش جلوش داره با کس دیگه سکس میکنه باعث میشه به اون لذت برسه؛ پس کسی را قضاوت نکنیم ؛ بزاریم هرکس نصبت به خواسته خودش زندگی کنه و از زندگی لذت ببره.
نه اینکه بخاطر حرف مردم زندگی رو به خودش زهرمار کنه؛

0 ❤️

390277
2013-07-08 20:33:58 +0430 +0430
NA

بنویس
دوست داشتم و اون غلط های املاییتم سعی کن درست کنی تو قسمت های بعدی
بغل
الکی
ساعت
قشنگ
البته این دو تای آخری اشتباه تایپی بود که باید ادیت می شدن به هر حال.

0 ❤️

390279
2013-07-09 06:50:30 +0430 +0430
NA

سبك نوشتنتو پسنديدم . نوشتت دو تا عيب داشت تكراراي اضافي مثله اون قسمت كه بعد لب گرفتنا . دو بار گفتي زبوناتونو توو دهناتون ميچرخونين .
يه عيب ديگش خيانته.نامزد داريو خيانت ميكني به يه مرد زن دار.

0 ❤️

390280
2013-07-09 09:13:05 +0430 +0430

سلام ودرود
من بادوست عزیزم بی سرزمین کاملاموافقم،یعنی ازاین نوع نوشتن،طرزساختن فضاها،هیجانی که دراین روابط پنهانی وجودداره،و…ومواردی دیگه که باعث ترشح آدرنالین وبالارفتن فشارخون وزیادشدن تعدادضربان قلب میشه بسیارلذت میبرم وبه خاطربکاربردن اکثراین موارددرداستان ازنویسنده عزیزمتشکروممنونم وپنج قلب روبهش تقدیم میکنم.درادامه میخواستم به بقیه دوستان بگم تاوقتی که به نظرات یکدیگراحترام نگذاریم ومشغول باشیم به این درگیریهای بی نتیجه بایکدیگر،فقطخودمون روخسته میکنیم ودست دشمنانمون روبازمیگذاریم تاماسرگرم درگیری باهم هستیم بدون هیچ زحمتی هستی مارابه یغماببرندو…

0 ❤️

390282
2014-06-22 00:21:20 +0430 +0430
NA

سلام.این شماره خودته یا این شماره رو معرفی کردید؟

0 ❤️


نظرات جدید داستان‌ها