ممدی و دخترخاله

1391/10/12

گرفته و 23 سالم سنشه اون با من خیلی خودمونیه و هر وقت میرم خونشون پیش من خیلی راحته ( منظورم اینه که براش فرق نمیکنه پیشم چطوری باشه) و من باید بگم یه پسریم که خیلی هوسیه و اینم اولین خاطره سکسیه منه که براتون تعریف میکنم .
چند ماهی بود دخترخاله ام رو می پایدم که کجاها میره وبا چه کسانی دوسته یه روز که از تو شهرمون می گذشتم دیدم با یه هم محلیمون داره حرف میزنه وبا هم بلند بلند میخندند خیلی تعجب کردم وقتی نزدیکشون شدم دخترخاله ام منو دید و سریع بحث رو عوض کردن من یه سلام کردم و از کنارشون گذشتم من دیگه خیلی شک کرده بودم از این اتفاق یه چند ماهی گذشت پدر و مادرم می خواستن برن مکه و اینا برای دیدن و خداحافظی اومدن خونمون من تو اتاقم در حال درس خوندم بودم که دیدم یکی داره در می زنه دیدم دخترخالمه زیاد تحویلش نگرفتم به من گفت چیه مارو تحویل نمیگیری گفتم من فردا امتحان دارم و وقت سر خاروندن هم ندارم گفت من پیشت میمونم هر کاری داشتی برات میرسم من گفتم باشه ولی اون گفت من یه چیزی گفتم زود سوء استفاده نکن بعد درباره ی اون روز باهاش صحبت کردم واون اول به من قضیه رو نگفت بعد هرجور بود از دهنش درآوردم می گفت یه چند بار باهم رابطه داشتیم بعد بهش گفتم فامیل رو ول کردی به غریبه میدی گفت تو کیرت کوچیکه حال نمیده بهش گفتم تو مگه با کیرم بازی کردی گفت نه حدس میزنم. آخر راضیش کردم که وقتی بابا و مامانم رفتن مکه یه روز براش زنگ بزنم بیارم خونم تا کیرم رو بهش نشون بدم اون گفت باشه.
یه هفته ای از رفتن مامان و بابام به مکه گذشت بهش زنگ زدم و آوردمش خونمون قبل از اومدنش خیلی استرس داشتم چون میترسیدم لو بریم چون دور و اطراف خونه ما خیلی شلوغه چون تو کوچمون نانوایی داشت و نانوایی هم همیشه شلوغ بود زنگ خونمون رو زد و من در رو باز کردم و وقتی در رو باز کردم یه چیزی یادم اومد که کاندوم نخریدم داشتم میرفتم که بخرم دخترخاله ام بهم گفت من تو کیفم دارم بعد با هم رفتیم تو اتاقم و با هم درباره سکس حرف زدیم من دیگه طاقت نداشتم و افتادم سرش و شروع کردم به لب گرفتن و سریع لباساشو در آوردم و با دو دستام سینه هاشو بازی میدادم سینه هاش زیاد بزرگ نبود ولی برای من چون اولین سکسم بود خوب بود سینه هاشو مثل وحشی ها میخوردم و اون هم آه و ناله میکرد ولی یه چیزی باید بگم قبل از این که کارم با دخترخالم شروع کنم یه تاخیر انداز زدم وگرنه تا حالا باید یه چند دفعه آبم میومد از سینه هاش گذشتم ورسیدم به کوسش زیاد قشنگ نبود با کوس هایی که تو فیلم سوپر میدیدم فرق داشت یه کوس داشت که رنگش سبزه بود و من شروع کردم چوچولش رو لسیدن و اون هم چون هوسش زیاد شده بود گفت کیرت رو بزار تو کوسم و جرم بده گفتم عجله نکن تو هنوز کیرم رو ساک نزدی همین که این حرف رو زدم سریع بلند شد ساک زدنشو شروع کرد خیلی قشنگ ساک میزد وقتی که ساکش تموم شد اونو رو زمین درازوندم و کیرم رو یواش یواش تو کوسش فرو کردم اوایل بلد نبودم تلمبه بزنم ولی کم کم راه افتادم طوری میزدم که باور نمیکرد که اولین کوسه دارم میکنم کم کم داشت آبم میومد گفتم آبو چیکار کنم گفت در بیار بریز تو کونم من سریع در آوردم و فرو کردم تو کونش و همه ی آبمو ریختم تو کونش هردو هنوز به خوبی ارضا نشده بودیم و بعد من دوباره شروع کردم به تلمبه زدن تو کوسش بعد از چند تلمبه دیدم آه و ناله دخترخالم زیاد شده فهمیدم داره ارضا میشه وقت ارضا شد گفت حالا کونم رو بکون بعد میخوام آبتو بخورم رفتم سراغ کونش و کردمش سوراخ کونش زیاد گشاد نبود و خوب نمیشد تلمبه زد بعد از چند دقیقه داشت آبم میومد سریع در آوردم و کردم تو دهنش و اون هم آبم رو خورد و روی زمبن یه درازی کشید و بعد بلند شد لباس هاشو پوشید و گفت من دیرم شده باید برم قبل از رفتنش بهش گفتم تو این یه ماه یه حالی هم به ما بده گفت باشه بعد از رفتنش رفتم حموم و یه جق تو حموم زدم و همینطور وقتی این داستان رو مینوشتم یه جق دیگه هم به یاد دخترخالم زدم .
نظر یادتون نرههههههههههههههههههههههههههههههههههههههههههههههههههههه

نوشته: mamadi


👍 0
👎 0
45347 👁️


     
برای نظر دادن وارد شوید یا ثبت نام کنید

350295
2013-01-01 12:08:10 +0330 +0330
NA

ازداستانت فقط قسمت اخرش درست بود که گفته بودی جلق زدم

0 ❤️

350296
2013-01-01 12:49:18 +0330 +0330
NA

كلمه درازوندمش خيلي باحال بود.
كير همه بچه هاي سايت تو كون خودت و مادرت.
راستي اگه اخر داستانت( داستان كه نبود،كس و شعر بود) مينوشتي
از طرف: غضنفر 9 ساله از كودكستان، خيلي بهتر بود

0 ❤️

350297
2013-01-01 15:27:29 +0330 +0330
NA

=)) =)) برای خندیدن خوب بود

0 ❤️

350298
2013-01-01 16:31:46 +0330 +0330
NA

کیر آرش کمانگیر به همراه ادیسون یک جا تو کونت …

0 ❤️

350299
2013-01-01 18:34:00 +0330 +0330

میشه داستان حسنی و دختر عمه رم بنویسی؟؟

لطفا" بنویس! جونه این از بس خوب مینویسی آدم دوست داره

داستان همه فک و فامیلتو بدونه.

0 ❤️

350300
2013-01-01 20:25:52 +0330 +0330
NA

نه بابا تو راست میگی

0 ❤️

350301
2013-01-02 02:41:23 +0330 +0330
NA

گاو ب خري خودش هم اينو بخونه ميگه كس شعر نگو

0 ❤️

350302
2013-01-02 04:19:27 +0330 +0330

معلومه نظربچه هاروراجب داستانهای اینجامیخونی …وسط نوشتن یادت اومدکه باید راجب کاندوم هم بگی که یه وقت بچه هانگن کاندوم روازکس ننت آوردی ولی بعدش یادت رفت که قراربودازش استفاده کنی…دخترخاله رودرازوندی کون گلابی…کیری چندسالته تو …من امروز اعصابم چس فیلیه میزنم شلو پلت میکنما…اول جق بزن بعدبنویس … <):)

0 ❤️

350303
2013-01-02 05:45:10 +0330 +0330
NA

بازم میگم جنده هم جنده های قدیم گفت بذار توش توأم گفتی آخ!کیر اسب تازی تو کونت کسکش سر سوراخ

0 ❤️

350304
2013-01-02 05:52:44 +0330 +0330
NA

توهم…

0 ❤️

350306
2013-01-02 15:20:54 +0330 +0330
NA

قربونت بشم

0 ❤️

350309
2013-01-02 19:10:57 +0330 +0330
NA

خدایا چه غلطی کردم تو این سایت عضو شدم هر چی دهاتیه بی سواده ریخته اینجا؛ (بلانسبت بعضی ها)؛ اگه این چرتوپرت هارو نذارید شبتون صبح نمیشه؛؟

0 ❤️