بهترین شام

1391/07/15

سلام کامیار هستم 22سالم هست و بچه ی شیراز این هم داستان من هست(الان من به جون کل آدم هایی که میشناسم هم قسم بخورم باز میگید دروغه پس قضاوت رو به خودتون میسپارم)مامان بابام رفته بودم مهمونی منم به خاطر باشگاهم نرفتم ساعت 9:30از باشگاه تعطیل شدم و خسته و خورد اومدم خونه وارد خونه که شدم تازه یادم افتاد کسی نیست گشنه موندم چیکار کنم… زنگ زدم مامانم گفتم شام چی بخورم که گفت زنگ بزن فست فود برات شام بیارن گفتم باش و قطع کردم… یه دفعه رادار نابودگر (کیرم)به کار افتاد و پس از اون مغزم(من ترجیح میدم بزارم مغزم دست نخورده بمونه دلم نمیاد ازش کار بکشم مگر اینکه دستور از رادار خان بیاد )خلاصه زنگ زدم به مامی و گفتم پول هیچی ندارم و اگه میشه زنگ بزنید به خالم تا برم اونجا(تا خونه ی خالم 5 مین پیاده راه هست )مامانم هم قبول کرد و قرار شد زنگ بزنه خالم و بپرسه میشه برم اونجا یا نه که قرار شد برم…یه دفعه یه چیزی رو حس کردم یه صداهایی میومد یکم به مخم فشار آوردم و به این مطلب پی بردم که اعضای بدنم دور از چشمم رفتن تو کونم عروسی گرفتنننننن… لباس هام رو پوشیدم و مثه کارتونه میگ میگ بیییییییییییییو.
خودمو دمم در خونشون دیدم راستی تا رسیدم خونه رفتم یه دوش گرفتم تا بوی بد بدنم به خاطر ورزش از بین بره خلاصه رفتم بالا و بعد از چاق سلامتی شام خوردم و قرار شد یه کم بشینم بعد برم که دخترخالم یادش اومد یکی از بازی هاش مشکل پیدا کرده منم رفتم تو اتاقش تا درسش کنم و درس شد صداش کردم و خودمم نشستم پای بازی اومد نشست کنارم گفت بدم به خودش بازی کنه منم گفتم بزار یه چیز دیگه بهت بدم باهاش بازی کنی که گفت کامی خیلی بیشعوری منم گفتم منو بگو که می خواستم بدم با گوشیم بازی کنی :d به من چه فکرت خرابه تقصیر خودته یکم کمتر از اون کارا بکن باز گفت بیشعور کصصصافطططط خفه شو مگه مثه توام بی تربییییییت؟منم گفتم مگه درس خوندن بیتربیتیه؟اینقدر درس می خونی هم فکرتخراب شده هم نمی فهمی چی بی تربیتیه و چی نیس؟
اون که داشت میخندید یه دفعه خالم اومد پیشمون و گفت اروم می خوایم بخوابیم کامیار توهم دیگه الان دیره بخوای بری خونه شب رو اینجا بمون فردا برو(کل فامیل به من اعتماد داشتن و به قول معروف امتحانم رو پس داده بودم و خالم هم به دختر گلش خیلی اعتماد داشت)…باز حوادث خبر از عروسی می دادن
خلاصه خالم رفت و شیرین گفت هیشکی حریف اون زبونت نمی شه که 2براره قدته(قدم 186 هست و تو فامیل به نردبون دزدا معروفم)دیگه پاشو من می خوام بشینم؛گفتم بیا بشین رو این، این بار فک کرد باز می خوام حرفم رو عوض کنم به همین خاطر گفت مگه میزاری بشینم؟؟گفتم الان اینجا که نه ولی یه وقت دیگه باش میدم بشینی روش
زد زیر خنده و گفت واقعا بی ادبی خلاصه گفت بسته و دستم رو از رو موس بلند کرد و اومد پرت کنه اون ور که ناخواسته دقیقا خورد به کسش (رادار فعال شد و آژیر خطر هم به صدا در اومد موقعیت خیلی حساس بود)…منم سریع دستم رو برداشتم و گذاشتم رو رونش… سرگرم بازیش بود که من شروع کردم به مالیدن پاش همین طور که داشتم میمالیدن دستم رو به کسش نزدیک تر میکردم یه دفعه دیدم داره میلرزه ولی هنوز سرش تو بازیه مشخص بود استرس داره ولی خوشش اومده منم اهمیت ندادم و دیگه قشنگ داشتم کسش رو میمالیدم یه کم که مالیدم …
دوستان اگه فک میکنید داستانم فقط یه داستان سرچشمه گرفته از مخم هست که هیچی ولی اگه فک میکنید واقعا یه خاطرس بگید تا بقیش و قسمت اصلیش رو بنویسم
حوصله ندارم بشینم 2 ساعت بنویسم بعد بگید دروغه و …
راستی من بدنسازی کار میکنم و اگه کسی کار کرده باشه می دونه معمولا مربی ها همون اول میگن باید صنایع دستی رو بزارید کنار منم اهل صنایع دستی نیستم و اصلا ازش خوشم نمیاد پس یه وقت تو دیدگاه ها کس شعر نگید که تو جلقی هستی و مخت پوک شده
اگه خواستین هم مثه عقده ایی ها فحش بدین اشکال نداره هرچی باشه همه با فرهنگ نمی شن چنتا نفهم و بی فرهنگ باید باشن دیگه ولی فقط به خودم فحش بدین
راستی اگه هم غلط توش داشت به بزرگی خودتون ببخشید
بدرود

نوشته: کامیار


👍 0
👎 0
37637 👁️


     
برای نظر دادن وارد شوید یا ثبت نام کنید

337602
2012-10-06 09:17:43 +0330 +0330
NA

خواستم بگم خوب بود
ادامه بده
ولی به خاطر کسشعر های چند خط اخر داستانت بهت میگم
جقی بدبخت,خاک تو سرت کنند,صنایع دستی
گفتم تا کونت بسوزه =))
.
.
.
.
دوستان خواهشا شما هم بهش بگین جقی تا چس بشه=))

0 ❤️

337603
2012-10-06 09:59:34 +0330 +0330

بچه ها حريف ترسيده مثل اينكه خوب ضرب شصتى بهشون نشون داديم :-D
كسخول چى ميگى ؟
آدمى توام؟ ميله هالتر با 80 كيلو وزنه تو كونت
اين داستان بود يا كامنت گذاشته بودى جقى ؟
مرتيكه زود انزال

0 ❤️

337604
2012-10-06 10:14:52 +0330 +0330
NA

سلام
داستانت راست يادروغ،هرچي باشه مهم نيست چون قشنگ نوشتي فقط نمودي خودت ازبس دوخط اصل ماجرا چهارخط قسم بخدا راسته راسته.عزيزم مال همه راست ميكنه ولي كسي نمياد درصحن علني با قسم خوردن اين مشكل مطرح كنه.صبركن به وقتش ميخابه نشنيدي ميگن سختترين انتظار، انتظار فرجه؟طاقت داشته باش كه رستگاري از آن توست.

0 ❤️

337605
2012-10-06 10:41:57 +0330 +0330
NA

ديدي برا داستانت مودبانه نظر دادم؟!چون گفتي فرهنگ،عقده،شعور،و… يادم افتاد چه آدم عقده اي بيشعوروبي فرهنگيم خاستم ازاين باب هم بهت دخول كنم وجدانن ازباب فحش و بددهني،توشه اي بس وزين به همراه دارم حيف بچه پررو جان، دست بالم دربنداست. اگرطالب فيضي ايميلت آشكار كن تا درمكاني امن بر زمين بزنمت ولنگهايت هواكنم و راستي خويش برتو آشكارسازم وبدين سان طعم فرهنگ وشعوربرتوبچشانم شايد رستگارشوي.درانتها جهت هواداري از دوستان،اي جلقي بدبخت كم بزن هميشه بزن،سوژه جلق مال خودت نيست دول كه مال خودته.

0 ❤️

337606
2012-10-06 14:44:26 +0330 +0330
NA

:p

فحشت دادم.

0 ❤️

337607
2012-10-06 16:12:36 +0330 +0330

تو خودت داری اعتراف میکنی که کیرت بهت دستور میده و از مغزت استفاده نمیکنی. یعنی آلت پریشی (کسخلی)
دیگه ما باید چی بگیم
داستانت خوب بود
ولی کمتر جلق بزن که ضعفهات بر طرف بشه
قسمت بعدی اگه دوست داشتی بذار، ما که تمایلی نداریم!
کیر آهنی تو کونت!

0 ❤️

337608
2012-10-06 17:23:04 +0330 +0330

ببینم واقعا فکر میکنی روی پیشونی ما مطلب خاصی نوشته شده؟؟! بدنسازی کار میکنی و اونوقت پول تو جیبت نبود شام بخری؟! خودت مرده بودی که به مامانت زنگ زدی گفتی به خاله ت زنگ بزنه که تو بری اونجا شام بخوری؟! مگه توی اون خونه ی خراب شده تون چیزی پیدا نمیشد؟! یا نکنه خونه ی خاله ت فست فود فروشی دارن؟! نمیدونم چرا همه اصرار دارن بگن که داستانهاشون واقعیه. ماکه هرچی داستان نوشتیم همه ش تخیلی بود و همه هم باور کردن و هیچوقت هم نگفتیم واقعیه. چون بچه ی شیرازی چیزی بهت نمیگم و میسپارمت دست پژمان و چون 4سانت هم ازت بلندتره میدونم که از پست بر میاد.
راستی برای صنایع دستی وام کم بهره میدن برو بگیر که یه وقت گشنه نمونی مرتیکه ی متجلق…

0 ❤️

337609
2012-10-06 18:07:33 +0330 +0330
NA

میدونی چرا کیرت بجای مغزت بهت فرمان میده؟
دلیل اصلیش اینه که یکی از اساتید بنام صنایع دستی هستی!
اگر قول بدی تعداد جلق زدنت را از روزی 12 مرتبه به روزی 3 مرتبه کاهش بدی شاید بهت لطف کنم و به بقیه داستان کیریت یه نیم نگاهی بمدازم. در هر صورت خیلی کسمغزی بچه کونیِ جـــــــــــلــــــــــــقـــــــی

0 ❤️

337610
2012-10-08 03:17:11 +0330 +0330
NA

منكه ميگم ديگه كلا ننويس اقاي ورزشكار.حيفه وقت و حوصله ات نيست?? بدنتو بساز دوست عزيز…

0 ❤️

337611
2012-11-03 16:02:41 +0330 +0330
NA

که تو کونت عروسی بود هان. بچه ها این اگه ادامه داستانصاشو بزاره مطمعنم این دفه تو کونش مسابقه قوی ترین مردان برگزار میشه!ولی داستانت خوب بود کیرم تو مغزت مث خودم کس مغزی

0 ❤️




آخرین بازدیدها