من و مامانم

1393/02/19

سلام
من 23 سالمه دانشجوی ترم آخر کارشناسیم و توی کافی نت کار میکنم به خاطر همین صب ها ساعت 10 میرم و چون همه سرکار میرن صب ها فقط منو مامانم خونه ایم و اولین تجربه سکسم همین ماه پیش با مامانم بود که البته تو این 1 ماه سکس های زیادی با هم داشتیم من تا حالا دوست دختر هم نداشتم چون حوصلش رو نداشتم قدم 1.75 وزنم 78 و چون زمان زیادی کشتی گیر بودم و حرفه ای تمرین میکردم از بچگی بدن تو پری دارم من بچه آخر خونه ام و مامانم 50سالشه یه زن کاملا مذهبی وچادری که 50سالشه اما علی رغم مشکلات مالی زیاد همه میگن خوب مونده استیل سکسی نداره قدش کوتاس و یکم شکم داره اما باسن بزرگ و رونای با حالی داره من از بچگی عاشق سکس باهاش بودم و بشترین جق زدنام به یادش بوده چند باری وقت لباس عوض کردن با سوتین به صورت اتفاقی دیده بودمش اما چون اصلا اهل پوشیدن لباس باز نیست چیزه خاصی ندیده بودم بارها وقت نبودنش با شرت کرستش کلی حال کرده بودم
برم سر اصل مطلب
آشپزخونه ما خیلی کوچیکه و جایی که اجاق کاز و ظرفشویی قرار میگیره و روبروش هم کابینت و یخچال و فاصله کمی وسطشون هست یه بار که مامانم مشغول غذا پختن بود از پشتش داشتم رد میشدم که برم آب بخورم که کیرم به کونش ملیده شد خیلی ترسیدم اما دیدم حرکتی نکرد اولش اتفاقی بود اما وقت برگشتن انگار خودشو یکم داد عقب و اندفه برخورد کیره تقریبا راست شدم با کونش خیلی قوی تر بود وای چه حالی داشت گذشت تا اینکه چند روزی من با این حرکت جق میزدم ویک روز دوباره وقت رد شدن اینبار من عمدا مالیدم و وقت برگشتن اون داد عقب کونشو اون روز 4بار اون کاروکردم ولی بار چهارم وقت برگشتن خیلی با دفه های قبل فرق داشت خودشو خیلی داد عقب کیر کامل راست شدم قشنگ به کونه گندش چسبیده بود و خودشو جلو نمیکشید نفسم حبس شده بود بدنم میلرزیدو سرد شده بود نمیدونم چقد طول کشید شاید 10ثانیه شایدم 30ثانیه اما حس عجیبی بود بعدشش رفتم جق زدم اما رفتارش با قبل فرقی نداشت.از فرداش هر روز کارمون همین بود و هر بار تایمش بیشتر میشد اما هر بار تا میخواستم دست بزنم یا کیرمو تکون بدم به حالت تلمبه و بمالم تمومش میکرد .یه روز صب که خیلی حشری بودم و همش منتظر بودم بره سر کاراش تا باز بهش بمالم دیدم بیدار نمیشه رفتم تو اتاق به پهلوی چپ خوابیده بود مامانم عادت داره شبا وقتی میخوابه یه لباس خواب بلند میپوشه و سوتینشم باز میکنه که راحت باشه اینو قبلا فهمیده بودم رفتم کنارش خوابیدم و هی خودمو کم کم بهش نزدیک میکردم یواش یواش متوجه حضورم شد چشبوندم بهش دیدم عکس العملی نداره اومدم دست بزارم رو سینش که نزاشت ولی همینم خوب بود یکم گذشت و منم به خاطر اینکه همین فرصت ناچیزو از دست ندم حرکت خاصی نکردم دیگه شرایط تغییر کرده بود و اکثرا صب ها میرفتم کنارش و بهش میچسبوندم بعضی وقتا هم تو آشپز خونه یه روز که دقیقا یک ماه 3 روز پیش بود من خواب بودم اما سر صدای زیادی میومد و معلوم بود میخواد بیدارم کنه اوون روز که چشم رو باز کردم دیدم با همون لباس خوابش داره کار میکنه و سوتین هم نبسته آخه من تو پذیرایی میخوابم و آشپز خونه رو میبینم و انقد سینه هاش بدون سوتین بزرگ هست که از روی لباس گشاد هم معلوم یشه حس کردم دوسداره بیدارشمو برم سراغش بلند شدم سلام کردم با مهربونی جواب داد و رفتم از یخچال چیزی بردارم که حسابی مالوندم بهش و وقت برگشتن با کونش نگهم داشت حسابی راست کرده بودم و لای کونش بود با خودم فکر میکردم کاش شرت هم نداشت من از ترسم که همون شرایط رو از دست ندم تکون نمیخوردم اما این بار نفس کشیدناش فرق داشت بعد چند لحظه گفت یکم شونه هامو بمال منم از خدا خواسته شروع کردم با حرکت دستم یکم کیرم وبدنم تکون میخورد و لذت داشت بد گفتم کمرتم بمالم گفت اره و دیگه راحت تر بودمو لذت بیشتر بود حسابی گرم بودیم نفساش شبیه آه بود دستمو نزدیکه زیر بغلش کردمو یکم به سینش خورد یکم کنارشو مالیدمو بدنشو تکون میدادم که هی بخوره به کیرم و همون لحظه ارضا شدم و اونم از حرکت بدنمو نفسام فهمید و گفت مرسی بسه چند روزی در همین حد بودیم که یه روز که تو رخته خوابش کنارش بودم گفت رونامو بمال منم گفتم رو شکم بخواب تا بمالم بع چند دقیقه به ساق پاش رسیدم و دستم رو زیر لباس کردم صداش در نمیومد ساق پاشو اونجوری مالیدم و گفتم میبینی اینجا که لباس نداره بهتر میشه ماساژداد گفت خوب یکم بده بالا رونامو بمال منم مثل وحشی ها دادم بالا وای چه حالی میداد کم کم دستمو ار زیر لباس میبردم بالا و به خط شرتش رسیده بو ترس داشتم که جو تر برم گفتم بالا تر هم بمالم گفت بمال منم دستمو رسوندم به جایی که سالها آرزوم بود چقد داغ نرم بود کاش شرت هم نداشت حسابی مالیدم کیرم راست بودو سفت که گفت بسه کمرمو بمال اومدم بالا تر زانو هام دو طرف کونش بود و کیرم دمه کونش اما لبلسشو زده بودم بالا و فقط شرت داشت همینطور که کمرشو میمالیدم نفسای عمیقشو حس میکردم دستمو به سینش رسوندم با هزار ترس اما چیزی نگفت وای سینش تو دستم بود خودش یکم دادشون بیرون تر که راحت باشم میمالیدمشون و بعد چند ثانیه خوابیدم بی حرکت روش بعد چند ثانیه دیدم کونشو تکون میده فهمیدم مجوز تلمبه زدن رو داده تلمبه زدم و آه اهو میکر یکم و آبم اومد اما از روش پا نشدم قفسه سینشو داد با لا تا سینشو بگیرم گردنشو شروع کردم به بوسیدن کم کم شلوارمو دادم پایین شرتمم دراوردم و بهش گفتم برگرد تا روناتو از جلو بمالم دیگه راحت بودم که میخواد بده برگشت دید لختم تعجب کرد گفتم بزار شکمتم ماساژ بده و لباسشو درا وردم وای سینه هاش افتاد بیرون بوسشون گردمو میخوردمو اونم با موهام بازی میکردو آه میکشید بعدش رفتم سرغ کسش داشتم از رو شرت میخوردم که دستشو آوردو شرتشو داد پایین برا اولین بار کس میدیدم حسابی میخوردم و دیگه داشت جیغ میزد شرتشو کامل دراوردم و میخوردم معلوم بود تا حالا بابام براش نخورده و حال عجیبی داشت و از صدای جیغش آبم اومد و رختم تو شرتش و پاهاشو باز کردمو کیرمو میمالیدم رو کسش از ناله هاش فهمیدم میخواد و سرشو گذاشتم دمه سوراخ اما نقد گشاد بود که تا آخر رفت تو حسابی تلمه میزدمو سرصدای هر دومون بلن شده بد اندفه آبم دیر تر اومد با سینه هاش ور میرفتمو میخوردم گاهی هم لب میگرفتم و قتی آبم داشت میومد درا وردمو رختم تو شرتش باز خوابیدم روش کسش خیلی خیس بود ووتی خوابیدم روش دیگه جون نداشتم همش کمرمو دست میکشیدو نفس عمیق میکشید دوباره کیرم راست شد لبخنده قشنگی زد و با اون لبخندش دوباره کردم توش حسابی حال میکردیم تا یهو یه جیغ بدجور کشید و منم داشت آبا میومد اومدم درش بیارم که گفت نه منم همون تو خالی کردمو خوابیدم روش چند دقیقه گذشت گفت مرسی ماساژ خوبی بود و رفت دستشویی منم رفتم سرکار .از اون موقه به بهونه های مختلف با هم سکس میکنیم اما مستقیما حرفی از سکس نیت به بهونه ماساژ یا بهونه لیف کشیدن کمر هم دیگه توی حموم و خیلی چیزا خیلی تلاش کردم کونش بزارم اما نمیزاره خیلی سوراخش تنگه معلومه تا حالا نداده از کون و هرچقد هم تلاش کردم برام نخورد اما عاشق اینه که براش بخورم.bbb

نوشته: ؟


👍 4
👎 1
379045 👁️


     
برای نظر دادن وارد شوید یا ثبت نام کنید

418081
2014-05-09 17:39:34 +0430 +0430

وحيد كرال: نوشته ي اين بابا بيشتر شبيه كسيه كه نشسته سرش دارن مي نويسه! نيست كه مجبوره همزمان بالا پايين هم بره براي همين دستش هي خط مي خوره و اشتباه زياد داره! اي تو روح نداشته ات!

0 ❤️

418083
2014-05-09 21:19:26 +0430 +0430
NA

والا اینجوری که شماها داستان میذارید ایران کلا نتیجه سکس با محارم هستش. تبلیغ سکس گروهی و محارم نکنید خواهشا.

0 ❤️

418085
2014-05-10 02:58:56 +0430 +0430
NA

maharem nanvis koskesh

0 ❤️

418087
2014-05-10 05:23:14 +0430 +0430
NA

خاک خر مرده تو سرت پدرسگ بی ناموس

0 ❤️

418088
2014-05-10 05:48:07 +0430 +0430
NA

123

0 ❤️

418089
2014-05-10 06:10:48 +0430 +0430
NA

خب رسیدیم باز بجایی که باید داستان نخونده نظر بدم!
بیناموس
همین یه کلمه ناسزا که نثارت کردم…چیز کمی نیست ها!..خودش یه دنیا ناسزا تو خودش داره
این فحش ناسزا و دنیای درونش همگی تقدیم تو باد !
ضمنا :
فرهنگی اجتماعی بنویسن دوستان بهتره تا اینکه اجتماعی فرهنگی…
هر دوشون درسته اما آهنگشو داشته باش…! آهااا! اون دستای بندری بیاد بالا !!!

0 ❤️

418090
2014-05-10 06:50:06 +0430 +0430
NA

کس کش حرومزاده روانی جلقی مادر جنده خارکسده پدر سگ کونی کون کش عمه جنده مجلوق زنا زاده

0 ❤️

418092
2014-05-10 08:32:50 +0430 +0430
NA

نخوندم فحشم نميدم. تو لايق فحش نيستي. تو لايق زندكى نيستي. تولايق زنده بودن نيستي. تو اصلا هيجي نيستي. [( [(

0 ❤️

418106
2014-05-10 10:09:31 +0430 +0430
NA

ﺧﺎﻙ ﺗﻮ ﺳﺮﺑﺎﺑﺎ ت


ﻛﺲ ﻣﺎﻣﺎﻧﺘﻮ ﻧﺨﻮﺭﺩﻩ ﺑﻘﻴﻪ ﻛﻪ ﺧﻮﺭﺩﻥ

0 ❤️

418093
2014-05-10 15:21:29 +0430 +0430
NA

پدرسگ

0 ❤️

418094
2014-05-10 19:23:47 +0430 +0430
NA

عجب موجود بستر گستر & بانو آوری هستى

0 ❤️

418095
2014-05-11 10:14:26 +0430 +0430
NA

امیدوارم یک تیر آهن 22 که یک سر آن سرخ شده باشه از آسمان بیافته و سر سرد آن به ماتحتت
فرو بره و سر داغش بیرون باشه.
تو هی زجر بکشی و دست وپا بزنی کسی نتونه کمکت کنه.
چرا…؟؟؟؟؟
چون اون سرش که بیرونه داغه .هیچ کس نمیتونه بگیره درش بیاره.
بعد ماها هم وایسیم هار…هار…بهت بخندیم.وتو به درک رهسپار شوی.
اونجا هم که دیگه ننه کونت بمیره…وای از کیر خازن دار جهنم…تمام سوراخاتو به آتش
میکشه…

قرمساق گوزو

لت وپار

0 ❤️

418096
2014-05-11 11:01:31 +0430 +0430

برو آدم شو.
آخه مامان 50 ساله مذهبي و چادري، مگه جنده‌اس که هي ميده عقب!!
برو خجالت بکش!

1 ❤️

418099
2014-07-03 02:32:38 +0430 +0430
NA

جقی!!!

0 ❤️

418100
2014-08-11 08:03:42 +0430 +0430
NA

جان بيا با هم بكنيم مامانت رو

0 ❤️

418101
2014-08-29 10:42:30 +0430 +0430
NA

دوست دارم بهت فحش بدم ولی از پیدا کردن کلمه ای در وصفت قاصرم scratch_one-s_head

0 ❤️

418102
2014-11-29 13:40:30 +0330 +0330
NA

zer nazan bibin baba
konieh jalgi ogdeiii

0 ❤️

418104
2015-02-02 06:13:16 +0330 +0330

من نمی فهمم چه حالی دارن بعضیا این همه وقت صرف میکنن و داستان خیالی می نویسن ک فحش بخورن
اینو بدی بچه بخونه میفهمه تخیلیه
خیلی دوس دارم بدونم هدف از نوشتن داستان های تخیلی چیه
جایزه میدن عایا؟پول؟یک دستگاه پراید؟
آخه چرااااااااااااااااااااااااااااااااا :|

0 ❤️

418105
2015-05-06 13:02:49 +0430 +0430
NA

امام زمان میخاد ظهور کنه
خودش گفته

0 ❤️

684857
2018-04-29 23:44:56 +0430 +0430
NA

بابا حق زدنه ما به راحتی کص کردنه شما نیست. یکم واسه کلمه شعور ارزش قائل شو بیشعور

0 ❤️

703408
2018-07-19 05:32:15 +0430 +0430
NA

این داستان جقی زود انزال

0 ❤️