مهمان نسرین خانوم

1390/08/05

با سلام خدمت تمامی دوستان امیدوارم حالتون خوب باشه می خوام بعد از مدتی که نبودم یه ماجرای دیگه رو که برام اتفاق افتاده بگم و مربوط می شه به روز پنج شنبه چند هفته پیش من چند روزی رفته بودم مسافرت بخاطر همین پیش نسرین خانوم نبودم و روز یکشنبه ای از مسافرت رسیدم وقتی رسیدم در خونه نسرین خانوم دیدم دم در یک ماشین ماکسیما پارک کرده گفتم حتماً نسرین خانوم میهمان داره.

وقتی در رو باز کردم نسرین خانوم در اتاقش رو باز کرد اومد تو حیاط و خیلی خوشحال شد از دیدنم و من رو تو بغلش گرفت بعد باهم رفتیم بعد گفت: که یه ماشین گرفته و گفت:بهت نگفتم تا برات سوپرایز باشه بعد گفت:خیال کردم تو حالا از مسافرت نمی یایی بعد بهم گفت: چه خبر کجارفتی چیکار کردی ؟ گفتم: بدون شما هیچ خوش نمی گذره بعد من ساکم رو تو اتاقم گذاشتم نسرین خانوم اومد تو اتاق من شلوارم رو در آوردم و با شرت بودم یه دفعه دیدم نسرین خانوم از پشت بهم چسبید در گوشم با صدای خیلی هوس انگیزی گفت: می خوام تلافی این چند روز رو که نبودی در بیارم بعد دست رو شونه هام گذاشت و من رو زمین نشوند و زیپ شلوارش رو کشید پایین و از زیر شرتش کیرش رو داد بیرون گفت: یه ساک برام بزن تا بعداً کونت رو اساسی یه حال بدم بعد شروع به ساک زدن کردم احساس می کردم که کیر ثریا خانوم یه خورده کلفتر شده چون هی کیرشون به دندونام می خورد حدود 6 دقیقه برا نسرین خانوم ساک زدم اومدم که بلندشم سرم رو چسبوند به کیرش گفت: باید برام ساک بزنی تا آبم بیاد می خوام اون رو برام بخوری من هم مجبور شدم هنوز براش ساک بزنم حدود یه ربع طول کشید تا آب نسرین خانوم اومد و همش رو ته حلقم خالی کرد و هی می گفت: قورتش بده من هم همش رو قورت دادم (این دفعه آب نسرین خانوم شیرین بود برعکس دفعه های قبل که یه مقدار شور بود ) بعد بلند شدم چند ضربه به کونم زد گفت: فعلاً برو تا بعداً حسابش رو برسم دهنم تا چند دقیقه لزج بود و احساس می کردم هنوز منی نسرین خانوم تو دهنمه …
خلاصه تا پنج شنبه شب همون هفته من و نسرین خانوم رفتیم یه رستوران باکلاس و یه شام حسابی خوردیم بعد نسرین خانوم گفت:هر مردی باید هوای زنش رو داشته باشه بعد بهم گفت: امشب که رفتیم خودت رو آماده کن می خوام یه حال اساسی بکنم (هر وقت نسرین خانوم بهم می گه خودت رو آماده کن باید لباسای زنونه بپوشم و براش آرایش کنم) (من از تو رستوران استرس عجیبی داشتم احساس می کردم که امشب بخاطر مدتی که به نسرین خانوم نداده بودم باید درد زیادی می کشیدم چون چند روز پیش که برا نسرین خانوم ساک زدم احساس کردم که کیرش کلفتر شده) رسیدیم خونه من رفتم تو اتاقم خودم رو آماده کردم تا نسرین خانوم بیاد وقتی اومد تو اتاق در اتاق رو قفل کرد دلیل کارش رو پرسیدم گفت: دلیل خاصی نداره من شک کردم که یه جریانی این کار داره خلاصه شروع کردم به در آوردن لباسام و کامل لخت جلوی نسرین خانوم آماده بودم بعد نسرین خانوم شرتش رو پایین کشید و گفت: بیا جلو شروع کن وقتی من کیر نسرین خانوم رو دیدم احساس کردم که از یکشنبه هم کلفتر شده و خیلی می ترسیدم چون بعد از چند روز می خواستم به نسرین خانوم بدم خیلی می ترسیدم تو این فکرا ساک می زدم که نسرین خانوم گفت: بسه ساک بزنی، چهار دسته پا بشو و کونت رو بده سمت من همین کار رو کردم بعد نسرین خانوم شروع کرد با انگشتاش که بهشون روغن زده بود انگشت کردنم بعد از این کار سر کیرش رو یه خورده روغن زد و چسبوندش به سوراخ کونم بعد از چند ثانیه شروع کرد به فشار دادن احساس درد شدیدی بدنم رو فرا گرفت به نسرین خانوم گفتم: صبر کن خیلی درد داره چرا احساس می کنم یه خورده کلفت شده گفت: حرف نزن الان دردش کمتر میشه بعد یه خورده دیگه فشار داد که من ناخودآگاه از شدت درد فرار کردم بعد اومد طرفم گفت: چرا فرار کردی دستم رو کشید رو به دیوار چهار دسته پا نشوندم گفت: حالا که این کار رو کردی دیگه کم کم نمی زارم تو، یه دفعه می زارم تو که حالت جا بیاد بعد دوباره روغن به کیرش زد و اون رو تنظیم کرد روی سوراخ کونم و شونه هام رو گرفت و با یه فشار همه کیرش رو تو کونم کرد احساس می کردم از درد چشام سیاهی می رفتن بهم می گفت: باید بهش عادت کنی یه سوزش خیلی زیاد تو کونم داشتم بعد بهم گفت: امشب جرت می دم بعد شروع کرد تند تند تلمبه زدن باهر تلمبه زدنش احساس می کردم از زمین کنده می شم احساس می کردم کونم دیگه بیشتر از این باز نمی شه بعد از چند تلمبه زدن کیرش رو درآورد و دراز کشید و گفت: بشین روش من هنوز درد اون حالت رو داشتم باید یه روش دیگه انجام می دادم کونم رو باز کردم ونشستم رو کیرش با فشار هلش داد تو کونم و مجبورم کرد که هی رو کیرش بالا پایین بکنم بعد دوباره حالتش رو عوض کرد و من رو خوابوند و پاهای من رو داد بالا و یه حال اساسی دیگه کرد بعد از چند دقیقه بلند شد و گفت: دهنت رو باز کن من هم دهنم رو باز کردم و کیرش رو به زبونم می زد و بعد اون رو تا ته تو حلقم کرد و ته حلقم آبش رو ریخت که من مجبور شدم همش رو قورت بدم بعد گفت: هنوز تموم نشده بخاطر اینکه از دستم فرار کردی باید تنبیه بشی گفتم :چیکار می خواهی بکنید چند ضربه محکم به کونم زد که خیلی سرخ شد و خیلی درد م گرفت و چند بار تند تند انگشتم کرد که خیلی درد داشت بعد گفت: دوباره برام ساک بزن (نمی دونم چرا کیرش نمی خوابید آخه آبش اومده بود معلوم بود خیلی حشیریه) دوباره براش ساک زدم بعد از چند دقیقه گفت: دیگه برا امشب کافیه من می رم تو اتاقم تو هم بیا تو اتاق پیشم بخواب، خودم رو تمیز کردم رفتم تو اتاق پیش نسرین خانوم تو بغلش بودم تا صبح چند بار به کونم می زد و یا انگشتم می کرد)

نوشته:‌ آیدین


👍 6
👎 0
120105 👁️


     
برای نظر دادن وارد شوید یا ثبت نام کنید

303627
2011-10-27 23:47:12 +0330 +0330
NA

منم همینو خواستم بگم. خوب چه حسی داره اول و دوم شدن؟
منکه چیزی حس نمیکنم.
فک کنم ادمین دبستانی ها رو بن کرده.

0 ❤️

303628
2011-10-28 00:28:51 +0330 +0330
NA

سوم <:P
امروز جشن جدیداست <:P

0 ❤️

303629
2011-10-28 00:29:53 +0330 +0330
NA

خداوکیلی اصلا داستانو خوندید؟ :W

0 ❤️

303630
2011-10-28 00:55:56 +0330 +0330
NA

khli tokhmi bood baba bekhon dastanetoo bad bezar dge :((

0 ❤️

303631
2011-10-28 01:15:10 +0330 +0330

خوب بود تو نقش اولش بودی و ماجرای خودت بود

0 ❤️

303632
2011-10-28 04:33:53 +0330 +0330
NA

این یکی دیگه کس شعر ترین داستان این سایت بود. حالم بد شد. دیگه ننویس

0 ❤️

303634
2011-10-28 07:34:07 +0330 +0330
NA

داستان خوبى بود بازم بنويس

0 ❤️

303635
2011-10-28 07:50:15 +0330 +0330
NA

Enghad kos gofti yani chi?taraf 2jense bod?mehm0ne ki bo0d?

0 ❤️

303637
2011-10-28 08:45:53 +0330 +0330
NA

ای بابا کیرتودهن ساینااین چه داستان تخمی تخیلیی بود اه!

0 ❤️

303638
2011-10-28 09:38:51 +0330 +0330
NA

تسليت ميگم به خودم و بقيه كاربران محترم شهوانى ايشالا غم آخرتون باشه با اين داستان كه آخر همه مزخرفات دنياس،آدمين بايد جايزه بده به كسى كه از اين داستان سر دربياره اين ديگه آخرش بود!

0 ❤️

303640
2011-10-28 13:09:11 +0330 +0330

#o #o #o #o #o

0 ❤️

303641
2011-10-28 18:02:51 +0330 +0330
NA

اه ه ه ه-باااا هرچی خوردیم، پرید.

کس شر خالص بود.شل مغز.جون آقات دیگه ننویس.باش (|:

0 ❤️

303642
2011-10-28 19:46:28 +0330 +0330
NA

hamash k shod baaab gotam bad goftam =)) =)) =)) =)) =))

0 ❤️

303643
2011-10-28 23:48:23 +0330 +0330
NA

تخمی ترین داستان بود

0 ❤️

303644
2011-10-29 03:20:46 +0330 +0330
NA

ملت بمن میگن ترجمه کن…تو که روی منم سفید کردی

نفهمیدم درست…تو کونی؟ نسرین هم یه ترنس که تو رو میهلاند؟

یه طوری اولش تعریف کردی گفتم الانه که مجبور بپرم رو یکی…

احتمالا چون زیاد دردت گرفته فاز و نول قاطی کردی…

0 ❤️

303645
2011-10-29 07:18:59 +0330 +0330
NA

چه بکنی بوده این نسرین خانوممممممممممم

0 ❤️

303646
2011-10-29 10:51:44 +0330 +0330
NA

آیدین جون کیر من هم تا ته تو حلقت.
آخه آدم کس و شعر هم که میخواد بنویسه قبلش
یکم توضیح میده که بقیه بتونن کس شعر شو هضم کنن .
خیلی بی سرو ته بود!!!

0 ❤️

303647
2011-10-29 10:58:21 +0330 +0330
NA

دوستان لطفا کلمه ی< بعد > را تو صفحه جستجو کنید .

0 ❤️

303648
2011-10-29 11:00:19 +0330 +0330
NA

من به چهارمی که رسیدم دیگه نتونستم بخونم .

0 ❤️

303649
2011-10-30 08:15:59 +0330 +0330
NA

حتما بهم پیام بده مهمه ایدین کار مهمیه

pesar.sheytoon1

0 ❤️

303650
2011-10-30 14:53:17 +0330 +0330
NA

آخه مادرخراب اينم شدداستان؟حالمو خراب كردي

0 ❤️

303651
2011-10-30 19:03:11 +0330 +0330
NA

الان بالاخره نسرین یا ثریا؟ اصلا خودت فهمیدی چی گفتی عزیزم؟ تو که اینجا دوباره توضیح دادی بیا به خوبی کن نتیجه اخلاقیش رو هم بذار

0 ❤️

303653
2012-04-11 09:06:22 +0430 +0430
NA

با اینکه داستانت تخیلی هست اما اگر یک همچین نسرین خانومی وجود داشت من آرزوم بود مال من بود و همش من را میکرد.

0 ❤️

303654
2012-08-22 04:47:57 +0430 +0430
NA

mer30 az dastane kirit

0 ❤️

669645
2018-01-15 18:19:40 +0330 +0330

عالی بود
منم دوست دارم یکی اینجوری بکنه منو

0 ❤️