من با اینکه خیلی هات و حشریم ولی خیلی خجالتیم
و گاهی خیلی بیش از تو جاده خاکیم
البته دلیلش اینه که از زاویه دید خودم نگاه میکنم و بدبین نیستم خلاصه
یه پسر همسایه داشتیم چون بچه بود هواش داشتم
نزدیک خونه پارک بود باهام اومد خواست سیگار بکشه گفتم میخوای بکشی خودت برو بگیر من دست سیگار نمیدم
میدونستم نیست
البته چون تفاوت سنیمون زیاد بود کلا دوست نداشتم باهام اینور و اونور بیاد ولی چون خوشگل بود می دیدم چجوری براش تیز کردن برا همین با رعایت همه چی میذاشتم باشه کنارم
یا تو استخر بدون اینکه یبار بمالونمش یادش میدادم شنا
ولی بعد یه مدت حس کردم از عمد من رو تو وضعیت های میزاره که حشریم کنه من ۳۰ سالم بود اون موقع این یه بچه دبیرستانی تخس
ولی بازم حس کردم واقعا دوسم داره چون میگفت داداش
اینم همین یه پسر بود البته بگم همسایه نبود هم محله ای بود
تا یه فوتبالی قدیما میزدیم منم گاهی میومدم و اینجوری میشناختمش و دقیقا تو همون فوتبال توپ شوت کردن توی یه خرابه ای به علی گفتن تو بیارش خواست بره من رفتم گفتم بمون با تشر هم گفتم من کسیو ندیدم ولی مطمئنم نقشه بود که بره برا توپ و همونجا ترتیبش بدن خلاصه بعد بازی مستقیم بهش گفتم اینا رو بهشون اعتماد نکن خلاصه بگذرد دیگه از این موارد زیاد بود و هست و یه روز که با دوست دخترم تو پارک حرف میزدم و رفته بودم سیگار بکشم اینم ماشینمو دیده بود و اومد پارک پیشم منم زیدم رو خیلی وقت بود ندیده بودم(واقعا به تک پر بودن اعتقاد دارم بلدم نیستم چن نفر هندل کنم)یکمی پشت تلفن منو حشری کرد زیدم و شق کرده بودم
دیدم علی چشش کلا رو کیر منه هر بار برمیگردم میبینمش و اونم خودش میزنه اون راه
گفت مدرسه فلان شده امین میشه بریم یکم دور دور واقعا دوس‌نداشتم نه اونجا نه تو ماشین کسی ببینتم باهاش ولی دلمم سوخت اصن هیچ وقت گرایش به همجنس خودم نداشتم دوست نداشتم همچین چیزی بهم بگن حتی به شوخی یکم دور زدیم
یه چیزی گرفتم خوردیم و بردمش تو مجتمع مسکونی روم نشد دور از خونه پیادش کنه در ساختمونشون پیادش کردم
و با هزارتا اسرار که کسی خونه نیست مادر پدرم رفتن روستا و خواهر بزرگمم تا اونا نیستن دیر میاد
نخواستم بزنم تو ذوقش که کوچکتر از منی زشته کسی ببینتت
پیش خودم گفتم این الان عشق میکنه با یکی بزرگتر از خودش رفیقه چون خودمم کوچیک بودم دوس‌ داشتم با برادر بزرگم یا ادم بزرگا بر بخورم ولی خوشگلی خودمم میترسوندم که زیاد نزدیکشون بشم مخصوصا تو محلمون که پر گرگ بود و داداش بزرگم قشنگ باهام حرف زده بود در مورد این چیا
با اصرار علی رفتم واحدشون
گف بریم اتاقم پلی استیشن بازی کنیم اینجور که فهمیدم پدر و مادرش استاد دانشگاه بودن و اینا هم یه دختر و یه پسر داشتن که دختره بزرگتر بود و تو دانشگاه قدیم خودم دانشجو بود
یه چند دسته پلی استیشن بازی کردیم فوتبال و نامردی نکرد جرم داد تو فوتبال بعد پاشد رفت تو اتاقش صدام کرد برم
گفتم علی من دیگه باید برم گف بیا اینجا اتاقم ببین بعد برو
پاشدم رفتم اتاقش
چیزی دیدم که کپ کردم
علی لباس دخترونه پوشیده بود
بعدا گفت مال خواهرشه
یه دامن کوچیک صورتی که یه وجبم نمیشد
با یه جوراب مشکی تا رونش
و یه تاپ مشکی
رو تخت دراز کشیده بود و من شاید یه دقیقه فقط نگاه میکردم
علی دوباره صدام کرد امین میشه بغلم کنی
این پسر از دوست دخترم سفیدتر و بی مو تر بود ولی لاغر بود
انقدر سکسی بود ک نفهمیدم کی شق کردم
در اتاق رو بستم لباسام رو دراوردم کامل و کیرم گذاشتم لای پاش
شروع کردم به تلمبه زدن که آبم به چند تا تلمبه نرسید که اومد و همش ریخت روی تخت
علی ناله هایی می زد ک زیدم نمی زد
نمی فهمید چطور لاپا انقدر بهش حال میده
همیشه فک میکردم اگه حتی با یه پسر خوشگل خیلی سکسی سک کنم بعدش حس پشیمونی میاد برام
ولی اینطور نبود
علی برگشت سرش گذاشت رو سینم
پاشو انداخت رو پام و کیرمو با دستش گرفت و هی بازی میکرد
تا دوباره شق شد
بعد دستش اورد بالا و با موهای سینم بازی کرد و اومد نشست رو کیرم جوری ک کیر من و کیر خودش بهم میخوردن
کیر سیاه و بزرگ و زشت من کنار‌کیر سفید و خوشگل و قلمی اون
خم شد
و شروع کردیم به لب گرفتن انقدر تسلط داشت تو سکس که انگار پارتنر چند سالت هست
شست و نه شد روم
با دستم کیرش گرفتم بمالونم دستمو بدون اینکه حرف بزنه پس زد
رفتم سراغ کونش بدم میومد بخورم براش
لپای کونشو بادس میمالیدم و بوس میکردم ولی بیشتر با دست میمالوندم
بعد که تا خایه هامم تو دهنش کرد خورد
پاشد از تو کمدش کاندوم و اسپری آورد یکم اسپری زد
کاندوم رو هم کشید روش
و خودش چشم تو چشم نشست روش و اروم اروم کیرمو داد توی سوراخش
و بعد چشماش بست و روم دراز کشید و گفت فعلا تقه نزن تا جا باز کنه
بعد شروع کرد لبام خوردن و اروم اروم شروع کرد به تکون دادن خودش
من کیرم خوب بزرگه واین نشون میداد علی باید قبلا داده باشه ولی خودش میگفت اولین بارمه و فقط با خیار از ۱۲ ۱۳ سالگی با خودش ور میرفت
نمیدونم ولی دلیلیم نداشت بهم دروغ بگه
بعد شاید ده دقیقه
آبش اومد و ریخت رو شکم منو همینجور منو بغل کرده بود و انقباض سوراخش حس میکردم
منم کیرم دراوردم گفتم اشکال نداره بخواب لاپا ابمو میارم عزیزم
واقعا پسرای این مدلی از دخترا حساس ترن و بعد یکم اشک اومد تو چشمام گریه کرد
گفتم میخوای ادامه ندم گفت نه بغلم کن یکم تا دوباره حشری بشم بعد از عقب بکن منو شروع کردم به لوس کردن لب و دهنش برش گردوندم از پشت گردن و گوششو بوسیدم
فهمیدم رو گوشش حساسه شروع به خوردنش کردم که ناله هاش بلند شد دستشو اورد پشت کیرمو گرفت و گذاشت در سوراخش
دستش گرفتم آوردم بالا تو گوشش گفتم دوست داری مثل زیدم بکنمت
دوس داری خانومم باشی
یه آهی میکشید بالش گذاشتم زیر کونش
سرش بین لپای کونش بالا پایین کردم
و سرش دادم توی کونش انقباض کونش و اخ اروم اروم گفتنش نشون میداد خیلی دردش میکنه ولی من باید حتما اینجا خشن باشم وگرنه احتمال داشت وسط سکس خسته بشم و کیرم بخوابه
کم کم تا ته فرستادم توی کونش
کامل روش دراز کشیدم
تا موهای سینم و گرمای بدنم و سنگینی بدنم رو لمس کنه
در گوشش گفتم خانومم کیه
چیزی نمیگفت ولی خماری چشماش تاییدم میکرد که دوس‌داره
و بعد اروم و عمیق شروع کردم تلمبه زدن
تا ته میچپوندم و تا جایی که در نمیومد درش میاوردم
دستام رو شونش بود
کم کم اشکش در اومد و التماس میکرد که آروم باشم ولی اینجا جایی نبود که من بتونم یا اون بفهمه که نباید وایسم
ده دقیقه شاید طول کشید که عادت کنه و دیگه نمی گفت در بیار
ببخشید غلط کردم
تورو خدا اروم
امین بخدا کونم پاره شد و همراهش گریه می کرد
وقتی که اروم شد و گریه نکرد منم آروم شدم
و دوباره اروم تلمبه میزدم
که انقباض های کونش شروع شد و دوباره ارضا شد منم تلمبه هام تند تند کردم کیرم دراوردم
کاندوم رودراوردم دوباره یهو تا ته انداختم توی کونش
یه اه کشید و با دو سه تا ضربه همه ابمو رو توش خالی کردم
همینطور روش‌ دراز کشیدم
عرق و شهوت پر اتاق شده بود
کیرم کم کم کوچیک شد و پاشدم
از دستمال کاغذی روی‌میز کامپیوترش چندتا دراوردم
اول خودمو پاک کردم
گفتم تکون نخور
بعد دور سوراخش پاک کردم و یکمی هلش دادم تو سوراخش گفتم بزار بمونه

نوشته: امین