از ازدواجم ۱۵ سالی گذشته بود . اوضاع کارو بارم روبراه بود . دغدغه ای نداشتم . منم مثل نسل پنجاهیها دوران جوانی زیاد گسترده ای نداشتم . اگر پیش میامد گریزی میزدم و چند ساعتی رو تو ویلام خوش میگدروندم با خانمهای کاسب . تا اینکه یه روز داخل بانک ضمن صحبت با کارمند بانک متوجه خانمی شدم که نوبتش رو گرفته بودم .بقولی لائی کشیده بودم … عذر خواهی کردم و رفتم . اتومبیلم رو که از پارک خارج میکردم کسی راهم رو برد . دیدم همون خانم است . خنده ای کردم و اون هم جوابش رو داد و رفت . انگار قرار نبود دیدارمان تمام بشه . تقریبا هر روز میدیدمش . ۱ هفته ای گذشت . یه صبح وقتی از سر ساختمونی که داشتم احداث میکردم بسمت اتومبیل میرفتم و تو هرار تا فکر بودم بوق اتومبیلی میخکوبم کرد . خنده ام رو خوردم و پوزش خواستم
. گفت : حواست نیست
گفتم : گرفتاری دیگه . بفرمایید صبحونه (نون روی صندلی شاگرد رو دیدم) خندید و تشکری و تعارف کرد . کارت بنگاه رو در اوردم گفتم کاری داشتید تماس بگیرید . . کارت و گرفت و رفت .زیاد طول نکشید که تماس گرفت و فهمیدم اهل غرب کشوره و با همسر و فرزندش برای پروزه منطقه آزاد تو شهر ما ساکن شده . شدهرش دایم تو ماموریت و … اولین قرارمون خارج شهر توی یکی از این سفره خونه ها بود . جای دنج و دور از چشمی نشسته بودیم . وقتی مانتوش رو باز کرد سینه های درشتش بیشتر نمایان شد و چون دامن هم پوشیده بود ساقهای زیبایش خود نمایی میکرد . ۰ممتوجه نگاهم که شد به شیطنت گفت نخوری منو . خودم رو بسمتش کشیدم و تو بغلم گرفتمش و لبش رو خوردم . عکس العمل اون هم تکرار بود . بهم تکیه کرده بودیم و یکدیگر رو لمس میکردیم . بهم گفت که قبلا هم دیده بود مرا و دوست داشت که با هم باشیم . قرار فردا تو ویلا بود . ساعت ۵ . وقتی تو حیاط از اتومبیلش بیرون اومد انگار قرار بود به عروسی بره . . آرایش غلیظ و یه یکسره کشی و چسبان بالای رونها و شالی رو دوشش . اولین پیک شراب رو با طعم لبش خوردم . شکلات رو تو چاک سینه هاش گذاشتم و با هر جرعه شراب لیسش میزدم . ( البته قرص خورده بودم) تکرار حرکاتم اون رو به سر حد شهوت رسوند . ( البته بهتر میدونید هر چقدر مرد خود دار تر باشه و زن رو حشری تر کنه هم لذت دو طرف بیشتر میشه و هم میخ رو خوبتر میکوبه) سرم رو بین سینه هاش میچرخوندم و میلیسیدمش که یقه اش رو پایین داد و سینهدهای سفت و درشتش رو بهم هدیه کرد . دستم رو لای پاش کردم خیس شده بود و نفسههاش رو میشد شمرد . دیگه کنترلی نداشت رو مبل ولو شد و خوابیدم روش حسابی همدیگر رو میلیسیدیم . تو گوشم گفت کیوان کیر میخوام . گفتم خوب خودت تنبلی من که جلوت رو نگرفتم که بهش دست نزنی گلم . زیپ شلوارم رو باز کرد و وقتی گرفتش اهی از لدت کشید . گفت جون مال منه . اره عزیزم . خم شد و با ولع تمام ساک میزد . هی میگفت وای چقدر کلفته . کاملا حشری شده بود . لامباداش رو در آوردم صافی کوسش برق میزد . وقتی انگشتام رو تو کوشش میچرخوندم متوجه تنگی کوسش شدم . خط سزارینش هم پیدا بود . آروم کیرم رو فرو کردم دادش در اومد . یواش . باور کنید نمیخواستم خشن باشم ولی تنگی کوسش و لذت صداش منو تحریک کرد و تلمبه دوم رو محکمتر و سریع تر زدم . ناله هاش شدید تر شد . و سعی میکرد بغلم کنه که تحرکم و کم کنه . .حسابی کمرم سفت بود و کیرم شق . پاهایش رو عکس کردم زانو زدم و قشنگ جداره کوسش رو میدیدم که همراه کیرم بیرون میاد . بیشتر از ۱۰ دقیقه ای کمر زدم تا ابم خواست بیاد . کیرم رو گذاشتم رو شکمش و خوابیدم روش . با دو دست گرفتش و ابش رو بخودش میمالوند . چند دقیقه بعد تو حموم ازش پرسیدم چطور بود عزیزم . گفت ۲ هفته ای که شوهرش نیست باید هر روز سیرم کنی . بهش گفتم بعد ۲ هفته جواب گشادی کوست رو چه میخوای بدی . خندید و گفت پرید میشم و … وای اخه نثف قطر اینم نیست . از پشت بغلش کردم و گذاشتم لای کون سفیو خوش تراشش . تو گوشش گفتم پشت هم مال منه . کونش رو با شیطونس تکون داد و گفت همه چیزام مال توه . …
ادامه داره
نوشته: کیوان ۱۰۰
خیلی حال کردم با داستانت ، اضافه کاریم نداشت ، قد و وزن اندازه کیر و سایز سینه و شربت و تعمیر کامپیوتر از این چرت و پرتا رو نداشت ، کوتاه ولی تحریک کننده
خاک تو سرت.فقط منتظر باش تا یکی هم بیاد ترتیب زن خودتو بده. ناموس مردمو بکنی ناموستو میکنن
منم دهه پنجاهی هستم، گاهی شیطنت میکنم، اونم بخاطر سردی زنمه،،،،، ولی نه با زن متاهل،،،، ولی قلمت خوب بود
قرص خورده بودی فقط ده مین زدی زنتو بیار من بدون قرص یک ساعت تلمبه میزنم تو کسش
هرکسی بوسه ستاند ز لب یار کسی
بی گمان دست در آغوش نگارش ببرند…!
کیر کل ایران توی کونت مرتیکه بدبخت .این صحنه رو محمد رضا گلزار با مهناز افشار بازی کردن. دقیقا فیلمه یادمه. کوس مشنگ کیری
خب لاشی تو ک قبلشم با زنت سکس میکردی النم میکنی
الن پ چه تغییری رخ داده خخ
حالم بهم میخوره از بیناموسایی که تا شوهر بدبخته یه جن.ده خانوم مث ایشون رو تو ماموریت میبینن گل از گلشون میشکفه و …
حیف اون مردی که واس خاطر زن و بچش میره ماموریت کاری مث سگ عرق بریزه اونوقت زنش با خیال راحت جن.دگیشو میکنه
بدتر از اون زنا مردایین که میرن طرف این لاشیای به اصطلاح متاهل
البته چوب دوسر طلاس! هرکاری بکنی عوضم داره بالاخره ?
داداش جون هرکی دوس داری بیخیال شو نمیخواد قسمت بعدیشو بنویسی . به اندازه کافی فیض بردیم !
برو بشین سر خونه زندگیت پولاتم هی نریز تو این چاهای فاضلاب
اولای صحبتش کتابی بود به مرحله سکس رسید خودمونی و عامیانه شد … چرا شما مواظب دروغاتون نیستین مخاطبانتون زرنگناااااااااااااااااااااااااا
کیرم تو اون ادبیاتت مردیکه جقی مث سگ دروغ میگی این فیلم رو من قبلا دیدم
پونزده سال از ازدواجت گذشته ، یه کلمه هم از زنت نگفتی . میدونی چرا ؟ حتما میدونی . چون مطمئنی همزمان که توی ویلا داشتی تق پری جونو میزدی ، یکیم داشت روی تختخواب دونفرهتون از خجالت خانمجان درمیومد !
وجدانا عجب تغییر بزرگی تو زندگیت داده این پری ! شصت پاش نره تو چشت !