پنجاه پنجاه (۱)

1403/04/07

واقعیتش فک نمیکردم هیچ وقت بتونم با همجنس خودم سکس کنم البته الانمم باید از خودم کوچیکتر باشه حتما
وگرنه نمیتونم مهم نیست بدنش و کونش چقدر تنگ و خوشگل باشه
سنش باید ازم کمتر باشه هر چه کمتر میلم بیشتر
شاید حس کنترلم دلیلشه
بچه باز نیستما متنفرم از کسایی ک فیلم سکس بچه میبینن یا سوال میکنن یا حتی داستان میگن و میخونن
یا مثلا
دوست داشتم کون بدم ببینم چطوریه ولی پیش نیومد
یه هم مدرسه ای داشتم ک یه سال از من پایین تر بود
خواستم بفهمین ک دیدم بسته نیست
دوس دارم خودم کشف کنم
و تقریبا دنبال هوا و هوس میرم تا جایی که زمینم نزنه

داستان از اونجایی شروع شد
دبیرستان بودیم من سال آخر بودم امید یه سال پایین تر
اونم بچه درس خون بود
سنش کمتر بود و هم محله ایمونم بود
ولی جسم و جونش خیلی کوچیکتر نشون میداد
انکار مثلا راهنمایی باشه
باباش دکتر بود مامانشم پرستار
دیگه از مدرسه باهام ک میومدیم چون سرویسمون یکی بود کم کم دوست شدیم
تا تو محله باز می کردیم اگه من بودم اونم میومد وتو تیم خودم میذاشتمش
یه چند تا از هم محله آیا خیلی اهل کون کونک بودن معمولا ازشون دوری میکردم
اگه زورشون بهم میرسید
مطمنم بزروم بود منو میکردن
چون بی بی فیسم حتی الان که ۱۰ ۱۵ سال از اون روزا گذشته
قشنگ میبینم ای پسرای فلان پارک که دوجنسه ها و گی ها جمع میشن
چجوری پا میدن
البته بدم نمیاد ولی روم نمیشه
معمولا هم یکی باهامه یا وقت ندارم خودم برم سمت پارک وقتی تنهام
شاید یبار رفتم امتحان کردم فقط امیدوارم سن پایین گیر بیارم
البته من دختر هم سن کم دوست دارم
تو سن ۲۰ تا ۲۵ نهایت ۱۸ که همون خارجیاشم میگن اوکی هست که جز پدوفیلیا دسته بندی نشم
دلیلشم حس مستر بودنی هست که موقع سکس پیدا می کنم
دوس دارم پارتنرم
لیتل گرل بشه
لوس بشه
اذیتش نمیکنم ولی یکم خشن بودن دارم
موقع سکس اگه اذیتم بشه و بعد بهم بگه کمش میکنم را تکرار نمیکنم
ولی موقع سکس نه گوش نمیدم چون کسی که زیرمه گاهی با همین تحقیر شدن ارضا میشه
مخصوصا ارضا روحی ولی بعدش سوال میکنم اون موقع ادیت میشدی
اگه جوابش آره باشه دیگه یعنی واقعا ادیت می شده و دیالوگش‌ واقعی بوده نه برا ارضا کردن خودش و یا حشری کردن من
به هر حال
اغا امید کم کم شیفته ما شد
چنباری از دست بچه محل ها نجاتش میدادم و اونم فهمیده بود انگار که جریان چیه
ولی من روم نمیشد بهش بگم با اونا نپر
اگه بتونن بزرو هم باشه میکننت
بعد دیگه رسما کونی اونا میشی
دیده بودمشون تو خرابه های اطراف
خلاصه ادم یکم حواسش جمع باشه هم دختر و هم پسری ک یچیزیش هست رو میتونه تشخیص بده
امید دیگه با من رودخونه میومد
استخر میومد
پارک میومد
منم یکم خجالت میکشیدم میگفتم نکنه بقیه فک کنن من اینو میکنم
البته مثل سگ جق میزدم ولی کلا گارد داشتم نسبت به همجنس بازی
حتی فیلماشونم ک میدیدم بعدش عذاب وجدان می گرفتم بعدش

یه دختر تو ساختمون امید اینا بود
چنباری دیدم خیلی پا میده
کوچیک بود جسما
ولی سنی نه
مثلا نهایت دو سه سال ازم کوچیک بود
سفید و تپلی
چشاشم عین ترکمنا و افغانیا
خیلی ازش خوشم میومد ولی هر بار میدیدمش تا خیابون و محله شلوغه که حداقل برم شماره بدم یا کاری کنم
خیلیم خجالتی بودم ولی انقد ازش خوشم میومد که میخواستم هرجور شد ببینمش
این پگاه خانومم مگه اینجور منو نگاه میکرد
اصن تخمش نبود کی هست کی نیست با دوستاش تنها
شلوغ باشه کوچه
یجوری چش تو چش میشد باهام
ک من خجالت میکشیدم
حالا این بماند

با امید و بچه محل ها داشتیم فوتبال بازی میکردیم
یکی دوتا از بچه محلا ک سنشون از منم بیشتر بود اونام اومدن چند تیم شدیم
من دیگه انگار داداش بزرگه امید بودم
بعضی وقتی خودم میرفتم دروازه اون میومد جلو بازی میکرد
اخه بخاطر قد کوچیکش نمیشد جلو بازی کنه مگه اینکه کلا بودن و نبودنش مهم نباشه
ولی دروازه بانی خوب بود با دل و جون می رفت سمت توپا
وسط بازی فهمیدم دارن الکی دور امید شلوغ میکنن مثلا توپ میتونستن ازش بگیرم
میزاشتن رد بشه بد از پشت یکی بهش میچسبید
یکیم جلوش بود ک نزاره بره و به بهانه های متفاوت داشتن میمالیدنش
انقد بدم اومد
گفتم بیا دروازه
بعد توپ ک اومد رو پای من شوت کردم
که فقط حسابی دیر بشه
صدا امید زدن گفتم اینا دارن میمالنت
انقد ببو نباش
بیا بریم
حقیقتش اینا برا خودمم چن باری مالیده بودن ولی محکم برگشته بودم زده بودم تو سینشون
چون داداش بزرگم داشتم ازم میترسیدن
داداشمم خر بود
قشنگ نقطه مقابل من ک بیبی فیس و درسخون
اون کلا اهل دعوا و درس نخون
دستش گرفتم گفتم بریم
گفتم ما میریم امید به مامانش نگفته نگران میشه
من اصن مامان باباش ندیده بودم
رفتیم در مغازه دوتا بستنی گرفتم یکیش دادم دستش رفتیم سمت مجتمع شون
پشت ساختمونشون تو مجتمع مسکونی
نزدیک پارکینگ نشسته بودیم
بعد امید گفت امیر چرا میگی منو میمالیدن
گفتم من اینارو میشناسم اینا به کون مرغم رحم نمیکنن
خندید گفت یعنی میگی میخواستن منو بکنن
من کص خل روم نمیشد اینجوری بگم اون پررو پررو
اسم کردن جلوم میاورد
تعجب کرده بودم
ولی گفتم اره
داشتن میمالیدنت
مطمئن باش اگه شب می شد
فقط کافی بود مطمئن بشن کسی نمیبینتشون
بزورم ک بود می کردنت
از کجا میدونی
نکنه کردنت
گفتم ببین منم اگه از داداشم نمی ترسیدن باور کن یجا زوری هم ک بود می کردنم
من با اینا اصن بازی نمی کنم
ازم بزرگترن
دلسوزانه می گفتم فقط می خواستم بترسه یوقت خرشون نشه
اخه ایقد اسکل بود یکی دوبار با یکی سلام میکرد و میخندید
بعد یارو می گفت بریم خونه پلی استیشن
بهش نه نمی گفت
من کارم این سه چهار ماه این بود که غیر مستقیم بگم با فلان بهمانی گرم نگیر خونشون نرو
فلان کلوپی نرو
یه کلوپی هم بود داداشم بهم گفت تو اون نرو
دیگه دوزاریم افتاد منظورش چیه
چون می دیدم بعضی از این پسرا ک حرف پشتشونه زیاد میرن
بعدا مشخص شد توی یه تایمی
اینا در کلوپی میبستن و حالا یا کسی بی خبر بود رو میگرفتن میکردن یا هم کسی ک خودش میخارید میرفت میداد
هرکیم کونی اینا میشد بعد یه مدت ازش میخواستن فلان پسر رو باهاش دوست بشه و بیارتش کلوپی
داداش منم که یه جورایی خر محل بود
همه جا سر میکشید
نمیدونمم خودش کسی و کرد یا نه ولی مثلا میگفت به فلانی بگو نره کلوپی
براش نقشه ریختن بکننش
اینجوری منم می فهمیدم ک نباید سر ظهر
یا اخرای شب
یا وقتایی ک خیلی خلوته برم کلوپی و اگه رفتم حواسم باشه
خلاصه منم ریز ریز جریانات رو دیگه داشتم می گفتم
غروب بود
اونجام خلوت بود
مام بین شمشادا رو چمن پشت ساختمون نزدیک پارکینگ نشسته بودیم
امید گفت خوشبحالت داداش داری
اگه منم داداش داشتم تو محل قبلی کونم نمی زاشتن
بعد همینجور که پهلو هم نشسته بودیم
من کپ کردم
فقط برا اینکه یه کاری کرده باشم یا در برم از موقعیت
دراز کشیدم
یعنی کمرم گذاشتم رو چمن
امیدم با پررویی تمام برگشت نیگام کرد و اومد نشست تو بغل من
شق کرده بودم وقتی گفت تو محل قبلی منو کردن
اخه امید خیلی خوشگل بود و یه جورایی لوس بود و با نمک بود
اذیت که میکرد آدمو بیشتر خوشم میومد ازش تا بدم بیاد و عصبانی بشم ازش
منم بهش فک کرده بودم که بکنمش
یا حتی یکی دو بار یه موقعی هایی درست می شد که انگار اتفاقی بود ولی اون خودش بهم میمالید
یعنی من اونو انگار میمالیدم ولی
همینکه نشست تو بغلم
گفت وااای چه کیرت بزرگه امیر نکنه خودت کون بچه هارو می کنی
بعد به بقیه می گی بچه باز
بعد هر هر خندید
من هنوز تو شوکم
شق کردم
و خوشم میومد از گرمای بدن امید
در عین حال ی ترسیم داشتم
بعد یه جورایی مثلا می خواستم کاری کنم پاشه ولی زور نمی زدم
اونم الکی هعی عقب جلو می کرد و کیرم قشنگ داشت مالیده میشد به کونش
اون لحظه من کامل تو دست یه پسر کوچکتر از خودم بودم

مث اولین کص پولیی ک کردم
من پول داده بودم و می خواستم بکنم ولی روم نمی شد
بر عکس اونکه پول میگرفت و میخواست‌ بده عین خیالش نبود
تازه کم رویی. منو ک میدید پر رو ترم میشد

یهو گفت امیر تو چقدر تخسی
بزور تفم قورت دادم
گفتم یعنی خوبه یا بده
یه لبخندی زد

واقعا نمی فهمیدم منظورش چیه

کامل روم دراز کشید و سرش گذاشت رو سینم و گفت دوست دارم
منو میگی نمی دونست اصن باید چکار کنم من اون موقع هم نمیدونستم پسر پسر میتونه دوست داشته باشه فک میکردم اینا که گی هستن کونین
کلا نگاهم جنسی بود و عشق رو فقط بین زن و مرد میدونستن
من ۱۷ ۱۸ سالم بود یه پس ۱۶ ۱۷ ساله
از من تو سکس و این چیزا بالغ تر بود
همینجور که سرش کنار سرم بود و دستاش رد کرده بود دورم و بغلم کرده بود
گفت میخوای برات جق بزنم
اینجا نمیشه سکس کنیم
بعد یه دستش برد زیر شلوار
من دستش گرفتم
ولی انگار زور اون بیشتر بود
دسم پس زد
کیرم گرفت تو دستش
شروع کرد عقب جلو کردن
در گوشم گفت امیر دوست دارم
و خودش می چلوند بین سر و گردنم
نفس زدناش رو دوست داشتم
حس می کردم حتی بوی خوبی میده
یکم رفت عقب تر رو رونم
شلوارم داد پایین
چنتا تف کرد رو کیرم و تند تند برام جق زد
چیزی طولی نکشید آبم عین آتش نشان ریخت بیرون جوری که تا سینم اومد و لباسم کثیف کرد
اونم همینجور داشت محکم تر جق میزد
بعد خم شد بوش کرد
صدا ماشین از تو پارکینگ باعث شد جفتمون زود خودمون جم و جور کردیم
نشستیم ساکت ساکت بودم.
خیلی بهم حال داده بود
خیلیم خوشم اومده بود
هیچ وقت این حجم آب از خودم ندیدم حتی برا بار اول جق زدنم
امید گفت من زودتر برم بعد تو برو
نزدیک لبم بوسید گفت ببخشید اگه خوب نبود
دوست دارم امیر
من کلا ساکت بودم
هیچی نگفتم فقط گفتم خدافظ
رفتم خونه
دوش گرفتم اونجام یه جق زدم

فردا صبح تو سرویس ندیدمش
بعد تموم شدن کلاس منتظر سرویس بودم فک کردم نیومده
یهو با خنده و خیلی شاد
اومد پیشم
سلام کرد با لبخند و شیطنتی خاص گفت خوبی
خوب خوابیدی دیشب
قشنگ داشت بازیم میداد
شیطونی رو تو چشماش میدیدم
من انگار اسباب بازیش بودم و رفتارم باعث میشد اون بیشتر شیطونی کنه
سرویس رسید سوار شدیم و من همونجور عین گاو ساکت و محو امید بودم به محلمون ک رسید باهم پیاده شدیم
جلو سوپری که میرفتیم گف واسا یه چی بگیرم
دوتا بستنی گرفت
این بخور تقویت بشی
و همون‌جوری با شیطنت و نگاه معنا دارش
یه لبخند نرمی زد
منم ی لبخندی زدم
بعد دستم گرفت و بیخیال همه جا انگشتام یکی یکی فشار میداد تو دستش
خونه ما نزدیک مجتمع اونا بود
اول من میرسیدم به خونمون بعد امید
گفت امیر عصر بیا همونجای دیروز عصر
بیا منتظرتم و دستم فشار داد
یه لبخند شیطنت آمیزی زد و یکم عقب عقب رفت
منم کیرم سفت شده بود
قشنگ تو شلوار مشخص بود
نگاش کرد قاه قاه خندید
برگشت و رفت طرف خونشون
منم رفتم کنار دیوار نشستم
که کیرم بخوابه بعد برم
تا عصر کل فکرم درگیر امید بود
بهش فک ک میکردم کیرم ناخودآگاه شق میشد
یه جق زدم و رفتم
امید یکم دیرتر اومد ولی معلوم یود رفته دوش گرفته
اخه خیلی شاداب بود و چهرش باز و بشاش بود
سلام کردیم یکم کوص شعر از مدرسه میگفتم معلوم بود چمه ولی روم نمیشد بگم چی میخوام
مث دیروز من دراز کشیدم تا اون همون کارارو بکنه
که همونطورم شد
اومد رو کیرم نشست خم شد تو چشام نگاه کرد
شروع کرد به بوسیدن لبام
بخدا هیشکی تا الان اونجوری لبام رو نخورده
اصن تازه فهمیدم چرا از هم لب میگیرن فهمیدم لب هم باعث تحریک میشه

حس کردم همراه میک زدن زبونم یه چیزی تو لب دهنم جمع شده و میخواد بریزه بیرون
بعد با یه لب و بوسه همشو میکشید تو دهن خودش
چشام بسته بودم و کامل تسلیمش بودم
فک کنم اگه میخواست منو بکنه راحت بهش اجازه میدادم
حدود ده مین یک ربع لبام میخورد
منم همراهی میکردم
داشتم یاد میگرفتم
بار اولم بود لب میخوردم
همونطور خودش میمالید به تنم
دستام به کونش و به پهلوهاش میمالیدم و هلش میدادم سمت خودم
سرش گذاشت بین گردن و سرم
لباش به گردن و ترقوه میمالوند و نفس نفس میزد
تو کوسم
امیر دوست دارم
خیلی دوست دارم
سرش بلند کرد تو چشام نگاه میکرد دیگه اون شیطنت نبود
یه خماری‌ عجیبی تو چشاش بود
تازه زیبایی چشاش رو میدیدم
خودشو داد عقب تر
شلوارم داد پایین
و خیلی بهتر از فیلما
شروع کرد به ساک زدن برام
کیرم رفت یه جای خیس و نرم و گرم
تا ته می انداخت جوری که ب حلقش بخوره
بعد سفت پایین کیرم گرفت با دو دست
و فشارش می داد
و با دهن محکم میک میزد کلشو
چند بار همینکار کرد
بعد شروع کرد با زبون فقط با کلاهکش باز کردن
پیشابم باعث شده بود حساب تفش چسبناک بشه
همینجوری رفت پایین
شلوارم کامل دراورد پاهام از هم باز کرد
نشست بینشون
دوباره کیرم فشار داد تا پیشابم بیا دو کلش جمع بشه و همش میک زد
تفش کرد تو دستش و همش مالید به سوراخ کونم
بی اختیار آه کشیدم وقتی اولین انگشتش داد تو
بعد کلاهک کیرمو کامل کرد تو دهنش و همونجور ک انگشتش عقب جلو می کرد
محکم میک زد
ابم شروع کرد ب اومدن
بی اختیار دستام گذاشت رو سرش و فشارش دادم
کامل تو دهن امید ارضا شدم
تفش کرد یه گوشه
بعد همینجور محکم میک می زد و فشار میداد تا همه آبم خالی بشه و همش تف کرد
البته اینا زیاد طول نکشید
شاید سر جمع ده دقیقه شد اونم با وجود اینکه که قبلش و شبش جق زده بودم
حس کردم بدهکارم بهش
میخوای جق بزنم یا بخورم برات
دوست داشتم ولی اونم گفت نه من میرم خونه خودم میارمش اینجا نمیشه
بعدا بهم گفت
که میره خون با خیار یکم تو سوراخش عقب جلو میکنه و بدون دست زدن به کیرش ابش میاد
شلوارم پوشیدم
امید گفت بشین
منم نشستم
اومد بغلم شروع کرد خوردن لبام با اینکه می دونسم ابم تو دهنش بوده ولی من به هیچ کاری از طرفش نه نمیگفتم
شاید دوست داشتن بود
شاید چون سکس بود و من تازه انجامش میدادم
برا همین کامل مطیعش بودم
هر چی بود اون هرچی از میخواست
نه نمیگفتم
دوباره خنده و شیطنت اومد رو لباش
دوس داشتی
اره مرسی
ولی تو چی؟؟
من میرم خونه اینجا نمیتونم

یکی دوماه
هفته ای شاید یکی یا دورز
نمیومدیم
هر روز کارمون همین بود فقط دیگه جاهای دیگه رو هم کشف کرده بودیم
چن باریم من لاپایی کرده بودم امید رو
موقعی لاپایی میکردمش ابش میومد اگه طولانی می شد سکسمون
یکی دوبارم کیرم انداختم تو سوراخش ولی انقد دردش میکرد دیگه نذاشت ادامه بدم

یه روز بعد اینکه لاپایی زدمش
یهو گفت
پس فردا نرو مدرسه
منم نمیرم
میریم خونمون

خلاصه از خونه زدیم بیرون پس فردا
بعد نیم ساعت برگشتیم تو خونه امید اینا
خیلی خوشگل بود
سه خواب بود با یه حال خیلی بزرگ و آشپزخانه اپن
یه حالت دوبلکسی داشت که اتاق بابا مامانش اونجا بود
ما رفتیم یه ضرب تو اتاق امید زیاد تو حال نموندیم
منم کلی مسواک زده بودم ک اول صبی بو دهنم نیاد خوشبختانه امید هیچ وقت بو بد نمی داد
تختش 3 نفره نبود ولی برا یه نفر هم خوب بزرگ بود
من رفتم اتاقش مثلا فضولی می کردم
ولی بیشتر داشتم پشتم می کردم ب امید ک کیر شق شدم نبینه
یه دوتا شربت اورد یکمش خوردیم
دستم گرفت این بار خودش رفت دراز کشید و من روش بودم محکم منو می کشید تو بغلش
برم گردون و خودش اومد رو دوباره
یکم لبام خورد
وقتی دوبار سرش چپونده بود بین گردن و شونم
شروع کرد بوسیدن گردنم همینجور اروم اروم اومد پایین
با شیطنت خاصی گفت پیرهنت در بیار عزیزم تاز امروز میفهمی عشق بازی چیه
پیرهن و شلوارم در اوردم
توهم در بیار
امید
من خانومتم تو باید درش بیاری
من هنوز اون سختی بچه شهرستان رو داشتم و بلد نبودم مث اون راحت بشم
هنوز سختم بود حتی بگم عزیزم
ولی امید عشوه میومد و مث این زن و شوهر های جوون دم به دقیقه میگفت عزیزم
حالا من با یه سرت و کیر شق شه
داشت یکی یکی تکمه های پیرهن امید باز میکردم
رفتم پشتش گفتم
دستت در بیار
من پیرهنش گرفتم گذاشتم رو میز کامپیوتر
همون‌جوری از پشت چسبوندم به کونش
امیدم یک خودش بیشتر داد عقب
منم شلوراش رو باز کردم
کشیدمش تا پایین
بعد گفتم پاهات یکی یکی در بیار
همونجا از پشت یه بوس به کونش زدم
و لپای کونش رو با دستام چلوندممم
ایقد حشری بودم ک حتی اگه کونش بوی گوه هم می داد بازم برام مهم نبود اون لحظه
پا شدم عین وحشی ها بغلش کردم و کیرم به کونش فشار دادم
دیگه مغزم کار نمی کرد
گفتم امید تورو خدا بزار کونت بزارم
برگشت شروع کرد ب خوردن لبام و حشری ترم می کرد
گفت دراز بکش
اومد روم نشست مث دفعه های قبل شروع کرد به خوردن لبام
منم فقط ب کونش چنگ می زدم
یه لحظه وایساد گفت دوس داری کونم بکنی؟
اره خیلی
امید با ناز گفت
اخه کیرت خیلی بزرگه میترسم پارم کنی امیر
آخر با التماس های من قبول کرد
با عشوه و شیطنت گفت همین یبار می زارما
کیرت خیلی کلفته پارم می کنه
رفت اسپری و کرم اورد
نمیدونستم چیه
خودش گفت تاخیریه اینم برا اینکه راحت بره تو
خودش زد به کیرم بعد رفت توالت یکمی طول کشید
گفت خواستم خودم تمیز کنم
کثیف کاری نشه
خودش نشست روش و اروم اروم تا ته نشست رو کیرم

البته بعدا گفتم کونی تو اگه میخواستی پاره نشی اسپری نمیزدی
اونم میخندید
گفت میخواستم حشریترت کنم که محکم تر منو بکنی

اسپری باعث شده بود اونجوری ک دوست دارم حس نکنم چیزی رو ولی خیلی کمرم سفت شده‌بود
چون برا بار اول امید ابش اومد
بعد من
همینطور رو کیرم بالا پایین میکرد
دیگه عادت کرده بود و دردش نمیکرد
تند تند بالا پایین می شد
کیرش شق شق بود
کیر خوبی داشت
خوشکل بود
ولی از مال من کوچیکتر بود
اون چشاش بسته بود و سرش داده بود عقب
رو کیرم کامل نشسته بود و هردو خسته بودیم
داشت عقب جلو میکرد
که من ناخوداگاه کیرش گرفتم تو دستم و یکم مالوندم
امیر به ثانیه نکشید کلی آب ازش اومد
بعد بهم گفت نباید دست میزدی‌
میخواستم خودش بیاد
آبش از رو شکمم لیس زد که تف کن تو رو شویی
من گفتم بریزش تو دستم بعد خوابوندمش
ریختمش رو سوراخش با انگشت یکم بازش کردم تا کم کم بره تو
بعد نوک کیرم گذاشت دم سوراخش
کم کم هلش دادم بره تو
انگار تو این پوزیشن تنگ تر میشد
ولی من آخر هلش دادم تو
امید میگفت امیر آرام بذار عادت کنم
ولی نمیدونم چرا التماس کردنش باعث شد تحریک تر بشم
یهو تا ته خوابیدم روش
امید اییییییی اروممم امیر تو رو خداد اروووم
شروع کردم تلمبه زدن
امید التماس میکرد که آروم بزن
بذار عادت کنم
ابم اومده
شهوتم کم شده
دردم میاد
ولی من شهوتی تر می شدم با حرفاش و تند تر می کوبیدم
اسپری باعث شده بود کمرم سفت تر بشه
کیرمو در میاوردم و دوباره هل میدادم توش
تا ته میکوبوندم تو کونش حوری که خایه هام به بدنش میخورد
نشستم رو رونش و با دستم در میاوردم و میکردمش توش
چند بار اینکارو کردم تا حسابی باز باز بشه
امید نای بلند شدن نداشت
داگیش کردم تا بتونم با قدرت بیشتری تلمبه بزنم ولی کم کم میخواست از زیرم در بره
و مجبور میشدم روش بخوابم و تلمبه بزنم
تا میخواست ابم بیاد در میاورد
امید چند بار زیرم ارضا شده بود
دیگه التماس میکرد که آبت رو بیار
برش گردوندم از جلو کردم تو کونش
از تخت اومدم پایین
امید برگردوندم که از جلو بزارم
فک میکردم مقاومت میکنه ولی همکاری کرد باهام پاهاش داد بالا ولی من بازش کردم
کیرم گذاشتم زیر خوایه هاش و تا ته انداختم تو کونش
روش خوابیدم و شروع کردم لباش میک زدن
پاهاش دور کمرم انداخت و من ارضا شدم
لباش انقد مکیده بودم که رو به سیاهی رفته بودن
همونطور دراز بودم روش و کم کم کیرم کوچیک شد و دراومد
رو تخت دراز کشیدم
امید سرش گذاشت رو سینم
گفت
وحشی عوضی خیلی دوست دارم
پارم کردی چرا
ساعت ۱۰ شده بود سکسمون زیاد نشد ولی زمان از دستمون رفته بود
گرچه بقیه سکسامون مث اولیش نشد ولی همیشه گرمای خودش داشت
بعد چند ماه فهمیدم پگاه خواهر امیده
یبار که دوباره مدرسه رو پیچونده بودیم و داشتم میکردمش
گفتم عوضی چرا نگفتی پگاه خواهرته تا من انقد پشت سرش حرف نمیزدم
اخه همیشه از هیکل سکسیش میگفتم
و ازش میخواستم اسم و فامیلش در بیاره
فقط بهم گفته بود که اسمش پگاهه
گفت اوایل نمیدونستم چی بگم بهت فک کردم اگه بگم ازم دور میشی برا همین گفتم
ولی حالا که دیگه مزه کونم رفت زیر زبونت نمیتونی فراموشم کنی
اون موقع سکسای با امید انقد حشریم میکرد که بیشتر سمت پورن و داستانای سکسی میرفتم تا چیزای جدید یاد بگیرم و رو امید پیاده کنم
برا همین با این داستانای بی غیرتی آشنا شده بودم
ولی چناری که ازش در مورد بی غیرتی و این چیا میگفتم یا موقع کردنش فحش خواهر و مادر میدادم گاهی حس میکردم خوشش نمیاد
امید دوست داری خواهرت بکنم ؟
هیچی نگفت
دستم بردم سمت کیرش و شروع کردم به جق زدن
اونم دستم گرفت که نزنم گفت بزار خودش بیاد
گفتم آخه من زیاد حشری نیستم امروز
میخوام زودتر تمومش کنیم
امید
اگه امروز درست حسابی نکنیم تا چند هفته نمیتونیم مدرسه بپیچونیما
منم دوس ندارم تو پارکینگ یا رو پشت بوم بهت بدم
چون باید بیام خونه بعدش با خیار آبم بیارم
پس میشه لباسای پگاه بپوشی
امید
من بی غیرت نیستم
ولی من بیغیرتم اگه میتونستم لباسای ابجیم میاوردم بپوشی
اینا فانتزیه
قرار نیست که بیغیرت بشی
واقعیتش من دوست داشتم پگاه و امید رو کنار هم بکنم
بارها شب یا وقتی ک امید میکردم اونو
تصور میکردم
همین بهش گفتم
دیدم از چشماش اشک میریزه
گفت تو فقط منو برا کردن میخوای ولی من دوست دارم اگه اینو میخوای باشه برات لباسای خواهرم می پوشم
برش گردوندم از جلو کیرم دادم تو سوراخش و شروع کردم بوسیدنش
بعد لباش بوسیدم و گفتم ببخشید
شروع کردم تند تند تلمبه زدن
امید
تو زنمی عشقمی خانوممی
چیزیو ک دوس‌نداری بگو دوس‌نداری تا من ادامه ندم
امید …
تند تر بکن
شروع کردم ب تلمبه زدن
برش گردوندم
وقتی زیرم و پشت بهم کون میداد زودتر آبش میومد
از انقباض های کونش فهمیدم ارضا شده
کاندوم دراوردم و شروع کردم تلمبه زدن همه آبم تو کونش خالی کردم
و همانطور روش خوابیدم تا کم کم کیرم در بیاد

چند روز بعد خونمون رفتن عروسی من پیچوندم موندم خونه
به خونه امید اینا زنگ زدم بعد گفتم بیا پیشم چن ساعت نیستن
تا اومد گفتم برو از لباس های خواهرم چندتا لباس دخترونه بپوش
دامن و شرت و تاپ برداشت
خیلی سکسی شده بود
بدون اینکه لباسارو در بیاره گفتم بشین کیرمو بخور
بعد سر پا برش گردوندم دامنش دادم بالا کیرمو تا ته کردم تو کونش
جوری ک اخش بلند شد
انقدر خشن و وحشی کردمش ک توی پنج دقیقه آب هردومون اومد
تو حموم وقتی داشتیم دوش میگرفتیم گفت داشتی فک میکردی منو میکنی یا خواهرتو
عزیزم من تورو با صد تا دختر عوض نمیکنم فقط فانتزیای خودمم دارم
به خواهرم حسی ندارم

بعد گفت اگه دوس داری پگاه رو بکنی بکنش
من یکم تحقیر رو دوست دارم برا سکس ولی
ولی چی
اخه دوس‌پسر قبلی پگاه هم اول با من بود بعد وقتی پگاه رو کرد دیگه باهام کاری نداشت
بعدم وقتی با پگاه کات کرد
یعنی پگاه باهاش کات کرد
بهش گفته بود برا من با کلاس بازی در نیار
یجوری تنگ بازی در میاری انگار تو و داداشت منو کردین
نه من شمارو
پگاه هم پیاماش نشونم داد گفت این چی میگه منم گفتم کوص شعر میگه
بعد ایمیلش باز کرد تا چندتا عکس ازم گرفته
چهرم معلوم نبود ولی رو تخت خودم تو اتاقم بود
بعدشم که با پگاه کات کرد
چند بار میخواست‌ بکنه منو با تهدید
منم میگفتم خونمون خالی نمیشه چیکار کنم
آخر تهدیدم کرد که عکسام پخش میکنه ولی من کوتاه نیومدم
تا اینکه متلک پروندن های بچه های محلمون شروع شد من کلی افسرده شده بودم
بعد پگاه ازم پرسید چته
گفتم جریان بهش
اونم گفت همیشه گوشی کسی ک باهات میاد خونه رو بگیر به یه بهونه ای بزارش بیرون اتاقی ک سکس میکنی
خونه کسیم نرو

پگاه با مامان صحبت کرد که پسر همسایه رو باهاش کات کرده و اونم داره اذیت میکنه
ماهم از اونجا جابجا شدیم اومدیم شهرستان
البته دلیلش این نبود فقط اینجا حقوق و پست بهتری گیر بابا میومد دیگه اینجوری شد
گفتم حالا من که پگاه رو نکردم که تو ترسیدی گفتم فقط لباسش بپوش عزیزم

نوشته: A7620


👍 11
👎 4
12801 👁️


     
برای نظر دادن وارد شوید یا ثبت نام کنید

989338
2024-06-28 04:57:03 +0330 +0330

یه جاهاییش خیلی باحال بود احساسی که بود
کلا به نظرم داستان بود بیشتر تا واقعی
از طرفی به نظرم خیلی طولانی بود یه جاهایی رو باید حذف کنی تا خواننده حوصله کنه بخونه

اونجاها که خواهر قاطیش کردی جالب نیست چون داستان گی هست مثلا و از اوج میفته

به نظرم امید احساسی تر بود و خود نویسنده یکم بی احساس
آدم بی احساس عشق طرف مقابل رو خراب میکنه که جالب نیست

0 ❤️

989380
2024-06-28 14:52:19 +0330 +0330

رو پگاه بیشتر مانور بده
گی بودن و بیغیرت بودن همزمان خیلی جذابه

0 ❤️

989390
2024-06-28 16:41:16 +0330 +0330

خوب بود ادامه بده

0 ❤️