…قسمت قبل

قسمت دوم
شهوت
دور و برم پر بود از مهمون ، ولی من اونجا نبودم ، داشتم به اتفاق اتوبوس فکر میکردم …
سلام من مهنازم
سرم و بلند کردم ، سلام منم آرش هستم
چرا اینقدر ساکت و گوشه گیری ؟ مگه کشتی هات غرق شده ؟ پاشه یه پیکی بزن سر حال میشی .
دود سیگار رو دادم بیرون و تو زیر سیگاری چوبی روی میز خاموشش کردم .
یه لیوان شراب قرمز بهم تعارف کرد ، تشکر کردم و تعارف کردم کنار بشینه .
ساکت بودم ، هنوز توی شب گذشته گیر کرده بودم .
پیش نیومده بود یه دختر بیاد سر صحبت و باهام باز کنه ، موزیک ملایمی در حال پخش بود ، یه لب از شراب خوردم ، یه سیگار به مهناز روشن کردم یه دونه هم واسه خودم .
توی سکوت جرعه جرعه شراب مونو میخوردیم و از سیگارمون کام میگرفتیم .
مهناز : اگه دوس داری میتونی باهام حرف بزنی
من : همه چیز و نمیشه گفت
مهناز : حداقل میتونی تلاش کنی شاید شد
دختر خوبی به نظر میرسید ، دقیق تر به صورتش نگاه کردم ، سبزه بود با چشم های مشکی و کشیده ای داشت ، موهای فری که گوشه چشم شو گرفته بود ، بدن پُری داشت و سینه هایی برجسته ، لپ ها و خط وسط سینه هاش دیده میشد .
گفتم یه لیوان دیگه بخوریم ؟
مهناز : بخوریم
پا شدم از بطری روی میز لیوان ها رو پر کردم .
من : بفرمایید
مهناز : مرسی آقای عبوث

ناخدآگاه لبخندی گوشه لبم نشست

مهناز : آها ! این شد ، خوب بخند وقتی میخندی این قدر جذاب تر میشی

من ؟ جذابتر ؟ لبخند ؟

نشستم کنارش و گفتم ببین من آدم ناراحتی نیستم ولی چند وقتیه اتفاق هایی واسم افتاده که منو تو فکر برده که تکرارش واسه خودم هم سخته چه برسه به اینکه بخوام واسه کس دیگه ای تعریف کنم .

دستش و گذاشت رو پاهام گفت : عزیزم وقتی واسه کسی تعریف کنی خودت هم آروم تر میشی ، بگو ، نگران قضاوت من هم نباش من راجبت هیچ قضاوتی نمیکنم . راحت حرف ها تو میتونی بهم بزنی . من سر و پا گوشم .

الان ؟ اینجا تو مهمونی ؟ ولش کن مهناز جان بذار امشب و خوش باشیم حالا اگه فرصت شد .

شراب حالم و جا آورده بود و کم کم بیخیال فکر هام شدم .

خیر سرم اومده بودم مهمونی خداحافظی دوستم ، اصلا هواسم نبود کجام و واسه چی اومدم .

آهنگ شادتری پخش شد و دست شو گرفتم و گفتم پاشو بیخیال این مزخرفات بیا خوش باشیم .همراهیم کرد و رفتیم با هم برقصیم . بعد کلی رقص و ورجه وورجه دیگه حالم خوش بو و کلا داستان از ذهنم پاک شده بود .

مهمونی داشت تموم میشد و مهمون ها یکی یکی داشتن خداحافظی می کردند ، گفتم مهناز تو ماشین داری یا با تاکسی اومدی ؟

مهناز : یه پراید دارم با اون اومدم . تو چی با چی اومدی ؟

من با اتوبوس از شیراز اومدم ، واسه فردا اتوبوس گرفتم برگردم امشب هم اینجا میمونم .

مهناز : دوس داری یه کم دور دور کنیم و تو حرف بزنیم ؟

بدم نمیاد ، شب های اصفهان چطوریه ؟ جایی باز هست واسه گشتن و خوردن من گرسنم شده ، هوس کردم کباب بزنم نظرت چیه ؟

مهناز : جایی واسه گشتن نیس این وقت شب ولی شب هم صفایی داره گشتن یه جایی هم بلدم کباب داره منم بدم نمیاد یه چیزی بخورم .

بریم پس ، تو برو تو ماشین من برم به عرشیا بگم میرم بیرون یه وقت منتظر من نباشه .

باد خنکی میومد ، باد موهای مهناز و تکون میداد بیشتر که نگاه میکردم جذاب تر شده بود واسم محو نگاه کردنش بودم سینه های خوبی داشت ، ازش خوشم اومده بود دلم میخواست باهاش بخوابم ولی یه جوری رفتار میکرد که نمیتونستم کاری کنم ، باید یه جور سر حرف و باز میکردم تا ببینم مزه دهنش چیه ؟

میگم آرش دوس داری راحب چیزی که ذهن تو درگیر کرده بود حرف بزنی ؟

خیره شدم بهش ، موقعیت خوبی بود ، ولی از عکس العمل اون میترسیدم شاید از دستم میپرید ، کدوم دختری دلش میخواست با یه گی سکس کنه ؟

دوباره ساکت شدی ، اگه نمیخوای حرف بزنی بیخیال ، ببخشید دوباره حرف شو پیش کشیدم ، فقط واسم سوال بود ، بریم کبابی .

راستش گفتنش راحت نیست ، راجب احساسات و گرایشات جنسیه !

زد زیر خنده و گفت همین ؟ بگو آرش جان بگو ، بیشتر دلم خواست بدونم .

تا حالا رابطه داشتی ؟

آره چند باری داشتم فقط با یه نفری که دوسش داشتم و فکر میکردم دوسم داره اونم از عقب .

تو چه قدر راحتی ؟ همیشه اینقدر راحت راجب این مسائل حرف میزنی ؟

نه همیشه ، خوب ادامه بده .

اگه جسارت نیس میشه بگی وقتی از عقب رابطه داشتی لذت هم داشت ؟

خخخ چطور میشه لذت نداشته باشه و چند بار دیگه هم رابطه برقرار کنی ؟ آره اولش خیلی درد داشت ولی بعدش درد جا شو با لذت عوض کرد .

تا حالا فقط با دختر هایی که بودم یا از جلو بود یا لاپایی و … ولی از عقب با کسی رابطه نداشتم .

تا حالا با همجنس خودت بودی ؟

نه تا به حال که نبودم

نظرت راجب همجنس بازی چیه ؟

نکنه همجنس بازی ؟ ها ؟ راستشو بگو ؟

… به خیابون ها خیره شدم و گفتم نمیدونم

حالا فهمیدم داستانت چیه و چرا تو لک بودی ! تا حالا با پسر بودی ؟ همیشه واسم جالب بود بدونم چه حسی دارن ؟ بگو لطفا بگو دیگه .

والاچی بگم ، یه چند وقتیه که تو اینستا یه سری پیج همجنس بازها رو فالو کردم و عکس ها و کامنت ها رو نگاه میکنم‌و میخونم . تا اینکه دیشب تو اتوبوس به اتفاقی افتاد .

یه پسر کنارم نشسته بود و وقتی خواب بودم دیده بود که سیخ شده مال من ، وقتی به خودم اومدم دیدم تو دهنش گرفته و داره واسم میخوره .

واقعا ؟ تو اتوبوس ؟ وااای چه حس خوبیه تو جاهای عمومی شیطونی کردن .

تو هم واسه خودت عجیبی ها …!

خوب ارضا هم شدی ؟

آره ، عجیب بود و لذت بخش ، نکته جالبش این بود که همه آب و هم قورت داد .

واااااای چه باحال ، مگه این کارها رو واقعا میکنن ؟ عه چه حالی کردی تو پسر . خوب خوب !؟ ادامه بده !

تا اینجاش واسم زیاد عجیب نبود تا اینکه منم کنجکاو شدم ببینم اینکار چه حسی داره ، عجیب این بود که واسش خوردم و از این کار لذت بردم و در حین خوردن انگشت میکرد منو که اینم واسم لذت بخش بود و جالبتر اینجا بود که دوباره ارضا شدم و با شدت و لذتی وصف ناپذیر که تا حالا تجربه نکرده بودم .
با تعجب نگاه کرد ، چشاش گرد شده بود و گفت واقعا ؟

خجالت کشیدم و روم و برگردوندم ، که گفت یه سیگار واسش روشن کنم .

رفت تو یه کوچه و پارک کرد ، دستش و گذاشت رو کیرم دید که سیخه ، گفت با تعریفش هم سیخ میکنی ؟ جوووون ! صندلی مو خوابوند و دکمه های شلوارم و باز کرد و سرشو برد پایین کیرم و از تو شلوارم کشید بیرون ، بدون معطلی گذاشت تو دهنش ، انگاری که اونم بد جور هوس کرده بود . منن بی اختیار دستم رفت سمت سینه هاش واااای چه نرم و بزرگ بود حس خوبی داشت سینه هاش داشتم لذت میبردم که دیدم داره انگشتم میکنه دیگه تو حال خودم نبودم باور نکردی بود هم حسابی خوب و حرفه ای ساک میزد و هم انگشتم میکرد و منم که دستم تو بهشت بود .

خیلی زود به اوج رسیدم و گفتم مهناز جووون الانه که آبم بیاد ، سر شو بلند کرد و شروع کرد به مالیدن کیرم و از طرفی هم انگشتش و بیشتر تو سوراخ کونم فرو کرده بود و انگار که بلد بود که چطوری انگشت کنه که لذت ببرم همون نقطه ای که لذت بخش بود و واسم میمالید تا اینکه آبم اومد . با دستمال واسم تمیزش کرد و منم تو حال خودم و لذتی که برده بودم بودم یه سیگار واسم روشن کرد داد دستم .

بعد یه پک عمیق از سیگار گرفت و گفت دیگه مال خودمی !

ادامه دارد
نوشته: پسر شهوانی

برای نظر دادن وارد شوید یا ثبت نام کنید