سلام من کامرانم الان ۲۶سالمه دوسالی میشه رابطه ندارم چون فقط با فامیلمون محمد بودم.محمد یک سال ازمن بزرگتره روابط خانوادگیمون خیلی خوب بودو هست.از اونجایی که من یکم سفید بودم و گوشتی محمد همیشه منو دستمالی میکرد از بچگی یادمه باهم دوست بودیم و خیلی باهم ور می‌رفتیم ولی بچگی بود که به مرور از دستمالی و انگشت و لاپایی به بالاتر رسیدیم.که من چون سفید بودم همیشه خوشم میومد محمد باهام ور بره ولی به روی خودم نیاوردم. تا رسیدیم با دوران لاپایی گذاشتن که نوبتی بود ولی چون محمد لاغر بودو مودار من خیلی خوشم نمیومد و من بیشتر مورد عنایت قرار می گرفتم.کم کم چندین وقت اینجور گذشت که من پاهام مو در میآورد ولی کاملا خوشم اومده بود از لاپایی دادن که دیگه صافکاری و شیو موها رو کمکم رو شروع کردم که محمد خیلی حال میکرد با این قضیه.دیگه از هر موقعیتی استفاده میکردیم مکانمون خونه هی همدیگه بود یا تابستونی پشت بوم.دیگه طوری شده بودیم تا مکان جور میشد رمزمون فیلم جدید بود،اس می‌دادیم فیلم جدید دارم یعنی موقعیت جوره برا حال کردن.محمد بامعرفت بود کیرشم خوش فرم بودو کلفت فهمیده بود که عاشقش شدم به مرور دیگه اس ام اس دادنا فقط از سمت من بود.تا وقتی که یه شب که خانوادش رفتن مسافرت که محمد پیام داد دو شب خونه کسی نیست ردیف کن بیا اینجا به موهای بدنتنم یه صفا بده.که تو کونم عروسی بود کارآموزی انجام دادم رفتم خونشون یکم بازی کردیم طبق معمول با لبتاب شروع کردیم فیلم سوپر دیدن کم کم لخت شدیم محمدم قشنگ پشمای می‌رسونم تمیز کرده بود تا پاهای منو دید شروع کرد دستمالی کردند تعریف کردن.فیلم سوپری ک گذاشته بود زنه یه جوراب شلواری شیشه ای داشته بود که کلی از اون گفت که چقد استیلو جذاب تر می‌کنه این جوراب.منم تایید میکردم.گفت یدونه از جورابای آبجیم آماده کردم دوست داری بپوشی منم دوست داشتم امتحان کنم آورد با کلی خجالت پوشیدم کم جفتمون کف کردیم من پاهام و رونم گوشتی ه که عجیب خوشگل شده بودن تو اون جوراب شلواریه شیشه‌ای.خلاصه برعکس همیشه که محمد بعد یه رب فیلم دیدن میخواست لاپایی رو شروع کنه اون شب کلی با پاهامو کونم و رونم تو ساپورت ور رفت کلی انگشتم کرد تو دلم گفتم امشب کونمو افتتاح می‌کنه که همونطورم شد.حسابی حشریم کرده بودو کونمو آماده کرده بود در زیرش بودم جورابو تازیره کونم کشید پایین گذاشت لاپام کیرشو چند باری ام نیزاشت رو سوراخکاری بازیش میداد که من میلرزیدم. روان کننده مون وازلین و کرم بود هی می‌مالید به کیرشو کونمو هی انگشتم میکرد منم تو دلم هی میگفتم جون مادرت بکن تو ولی روم نمیشد به زبون بیارم.بین انگشت کردناش ازقصد گفتم ناخنت اذیتم می‌کنه کمتر انگشت کن که سریع گفت این ناخن ندارم هاااااا…

نوشته: کامران