تصمیم کبری (۱)

1402/12/19

اسمم پریساس . قدم ۱۷۰ وزن ۶۵ سینه ۹۰باسن نسبتا گنده و هیکل تو پری دارم . کلا معتقدم هر کاری که لذتش رو ببرم رو باید انجام بدم . اسم خواهرم گلسا و چهار سال ازم کوچیکتره . از من خوشگلتره و دوران مجردیم همیشه وقتی دوست پسرام گلسا رو میدیدن میخواستن باهاش سکس کنن و منو دور میزدن خیلی وقتها هم موفق هم میشدن و این موضوعی بود که همیشه اذیتم میکرد . نمیخوام زیاد طولش بدم و سعی میکنم کلیات رو خلاصه بگم . ازدواج کردم همیشه نگاه شوهرمو رو خواهرم حس میکردم . من خودم خوب بودم هیکلم به جرات میگم خوب بود اما گلسا به جرات بینظیرتر بود و بسیار سکسی و هیچکس نمیتونست به این موضوع اعتراف نکنه . بعد یه مدت من جدا شدم و گلسا ازدواج کرد . همه زندگی گلسا رو با من مقایسه میکردن و این همیشه باعث میشد به گلسا حسادت کنم . شوهر گلسا هم یه مرد جا افتاده خوش تیپ و جنتلمن بود و برعکس شوهر من هیچ وقت نگاهشو رو خودم حس نمیکردم . هر چی بیشتر نگاه نمیکرد بیشتر حریص میشدم خودی نشون بدم
گذشت و گذشت تا فکر شیطانیم باعث شد سعی کنم خودمو به شوهر گلسا نزدیک کنم .
دو سال از ازدواجشون گذشته بود و فامیلی رفته بودیم شمال . به علت کمی جا من تو اتاق گلسا و امیر شوهر گلسا میخوابیدم . یه شب که همه مست و پاتیل بودیم من زودتر از بقیه رفتم بخوابم . خواب و بیدار بودم که دیدم امیر و گلسا مست اومدن تو اتاق و پچ پچ کنان حرف میزدن . گلسا صدام کرد پریسا … . میخواست ببینه خوابم یا بیدار منم که ادم حشری بودم و میدونستم قطعا اینا میخوان سکس کنن برای اینکه فضولی کنم خودم رو زدم بخواب و جواب ندادم
امیر :خوابه؟
گلسا :اره بابا پریسا مست میشه سه سوت میخوابه و توپم بیدارش نمیکنه
کاملا خواب از سرم پرید . رفتن رو تخت خوابیدن و زیاد طول نکشید که شروع به سکس کردن . صدای ناله های گلسا داشت دیوونم میکرد . از حرف زدناشون خیلی زود فهمیدم که فانتزی بازن و از فانتزیاشون دارن میگن . امیر میگفت دوست داشتی دو نفری میکردیمت ؟گلسا هم میگفت اره امیر دو تا کیر میخوام . میخوام دو تا کیر منو بکنن و تو نگاه کنی
امیر گفت پس من چیکار کنم ؟
گلسا میگفت تو هم یکی دیگه رو بکنی
هیچی نمی دیدم ولی صداشون رو میشنیدم که امیر گفت میخوای منم پریسا رو بکنم
گلسا یه آهی کشید و گفت دوست داری بکنیش ؟
امیر گفت آره که میخوام . میخوام اون سینه هاشو بخورم و تا ته بکنم تو کوصش
حشرم زده بود بالا و اینارو تجسم میکردم . امیر همه مدله تو تعریفاش و فانتزیش منو داشت میگایید و گلسا هم داشت به دو نفر دیگه میداد .
انگشتم رو به کوصم میمالوندم و داشتم لذت میبردم . فکر اینکه با امیر دارم جلو چشم گلسا سکس میکنم داشت دیوونم میکرد . سه بار با فکر کیر امیر ارضا شدم و نفهمیدم کی خوابم برد .
صبح که بیدار شدم از فکر دیشب و سکس با امیر بیرون نمیومدم . حالا دیگه سکس با امیر برام هم مهم شده بود و هم میتونست تلافی همه عقده هایی باشه که از گلسا داشتم .
امیر یه ویلا داشت نزدیک ویلایی که اونجا سکونت داشتیم . فردای اون شب امیر و گلسا گفتن میخوان برن به ویلاشون سر بزنن و یه شب اونجا بمونن و فرداش بر گردن . اعصابم بهم ریخت . چرا که دوست داشتم اتفاق دیشب دوباره پیش بیاد و علاوه بر اون منتظر فرصت بودم خودی به امیر نشون بدم تا اتفاقی که دوست داشتم شاید بیفته و بتونم اون فانتزی رو با امیر تجربه کنم .
خلاصه همینطور که ناراحت ماجرا بودم گلسا صدام گرد و گفت پریسا دوست داری تو هم با ما بیای ؟
منم از خدا خواسته قبول کردم و راه افتادیم
تو مسیر کلی گشتیم و خوش گذشت تا رسیدیم ویلاشون . امیر بساط مشروب و کباب رو راه انداخت و من و گلسا هم رفتیم استخر . من جلو امیر راحت میپوشیدم مایو به تن داشتم . یه مایو دو تیکه که بالاتنش فقط یه بخش کوچکی از سینه هام رو میپوشوند و سینه های سایز نودم کاملا توش پیدا بود و تحریک کننده
داشتم موفق میشدم . امیر همش نگاش به سینه هام بود و تا چشم گلسا رو دور میدید یه تیکه بهم مینداخت
زدی رو دست گلسا شیطون
تو هم بد چیزی نیستیا
نمیخوای زاپاس خواهرت شی ؟
آدم با شما دو تا بره دریا غرق نمیشه
اره داشت جواب میداد و منم عشق میکردم توجه امیر رو جلب میکردم
فکر اینکه کیر امیر داره کوصم رو جر میده نمیزاشت کوصم اروم بگیره
منم جوابشو هی با شیطنت های تحریک امیز میدادم
شب شد و اب حسابی خستمون کرده بود امیر هم تا چشم گلسا رو دور میدید همش تو اب منو میمالوند و منم حسابی حال میکردم . دیگه داشتم به هدفم می رسیدم
رفتیم بخوابیم و از اونجایی که تو این ویلا مشکل جا نداشتیم من تنها تو یه اتاق خوابیدم و بچه ها تو اتاق دیگه
اتاقی رو انتخاب کرده بودم که به حال دید داشت و امیر در صورت رفت و آمد میتونست رو تختی که خوابیده بودم رو دید بزنه
یه لباس خواب حریر کوتاه پوشیدم و بدون شورت و سوتین خوابیدم یه ملحفه رو خودم انداختم و منتظر بودم وقتی خودم رو بخواب میزنم ملحفه از روم رد شه و همه چیم پیدا شه تا امیر رو قشنگ تسلیم خودم کنم
یه ساعتی گذشت و داشت خوابم میبرد که صدای در شنیدم . تمام تنم لرزید از حس شهوت سریع باسنم رو قنبل کردم سمت در که اگه امیر رد شد کامل بتونه ببینه
زیاد طول نکشید که رو دیوار یه سایه حس کردم و حضور یه نفر تو اتاق برام مشهود شد . استرس تموم وجودم رو گرفته بود . اصلا از ترسم قصد سکس نداشتم و فقط میخواستم امیر رو تحریک کنم
اگه امیر بیاد سراغم و گلسا ببینه چی ؟اصلا قصد خراب کردن زندگی خواهرم رو نداشتم
اصلا چه غلطی کردم . یه تکونی خوردم که امیر بترسه که دارم بیدار میشم از اتاق بره بیرون که دیدم رو تخت پشتم خوابید
داشتم از استرس میمردم . ارزو میکردم گلسا باشه که خواسته بیاد پیش من بخوابه
تو همین فکرا بودم که یه دست رو رو باسنم حس میکردم که داره نوازش میکنه
واااااای خدا چیکار کردم من . میخواستم ولی الان نه
از استرس گلسا ضربان قلبم صد برابر شد
نوازشاش بیشتر شد و دستش رفت رو کوصم و شروع کرد مالوندن
هیچ کاری نمیتونستم بکنم . دیگه مطمئن شدم امیره
کوصم خیسه خیس بود و داشتم دیوونه میشدم . یهو یه دستش اومد رو سینه هام و شروع کرد مالیدن سینه هام .
تصمیم گرفتم بیدار شم و نزارم کاری کنه که گرمای کیرشو دم کوصم حس کردم . تا اومدم حرف بزنم کرد تو کوصم . آتش شهوتم صد برابر شد و یه آهی کشیدم و امیرم پشتم بلافاصله گفت جون و کیرشو تا ته فرو کرد تو کوصم
وااااای حالا کیر امیر کاملا تو کوصم بود . دیگه هیچی برام مهم نبود و فقط میخواستم از اون لحظه لذت ببرم . باسنم رو تا میشد عقب تر دادم و گفتم امیر گلسا ؟
که گفت نگران نباش خوابه
یکم خیالم راحت شد و چشمامو بستم و امیر محکم میکرد تو کوصم و منم خیلی اروم ناله میکردم . از دردی که میکشیدم و ضربه ای که به ته کوصم میخورد کلفتی و درازی کیر امیر رو حس میکردم و به خودم میبالیدم که بالاخره موفق شدم و امیرم هر لحظه محکمتر از لحظه قبل فرو میکرد تو کوصم و سینه هامو میمالوند و میگفت جنده عاشق سینه های شما دو تا خواهرم
دیگه فقط داشتم از کیر امیر لذت میبردم یه حس برنده شدن و پیشی گرفتن از گلسا داشتم که امیر چرخوندتم رو تخت طاق بازم کرد . افتاد رو سینه هام و میخورد برام . یکم بعد یه شال برداشت و گفت بزار چشماتو ببندم . کاملا برده اش بودم و میخواستم هر طور میخواد در خدمتش باشم . چشمام بسته شد و امیر نشست روم و کیرشو کرد تو دهنم منم با چشمای بسته براش میخوردم
همینطور که کیرشو میخوردم و سینه هام رو میمالوند یهو یه زبون رو روی کوصم حس کردم که شروع کرد به خوردن کوصم
تا اومدم چشمامو باز کنم امیر دستامو محکم گرفت و تا ته کرد تو دهنم که نتونم حرفی بزنم
واااااای داشتم دیووونه میشدم که صدای امیر رو شنیدم که گفت کوص خواهرتو دوست داری ؟بخور کس این جنده خانومو
چه خبره اینجا ؟گلسا داره کس منو میخوره ؟
مگه میشه ؟که صدای گلسا اومد که گفت تو هم خوب بکنش خواهرمو امیر جونم . از این به بعد دو تا زن داری
امیر وقتی مقاومتم رو ندید دستامو ول کرد و چشمام رو باز کرد
از روم بلند شد و گلسا رو دیدم وسط پاهام داره کصم رو میخوره اونم به طور حرفه ای
تو همین حال لرزیدم و ارضا شدم . گلسا اومد روم و گفت قربون خواهر جنده ام برم و شروع کردیم از هم لب گرفتن که همینطور که گلسا روم بود و لب میگرفتیم امیر پاهام رو باز کرد و تا ته کرد تو کصم و محکم منو میکرد و میگفت قربون این دو تا خواهر جنده برم . دوباره ارضا شدم که امیر کیرشو درآورد و کرد تو کس گلسا
نگاه گلسا تو نگاهم بود ناله میکرد و میگفت خوب کردت خواهری ؟از این به بعد جنده شوهرم خواهرمه و محکم امیر میکردش منم بهترین سکسم و تجربه میکردم
امیر دو دقیقه گلسا رو میکرد و دو دقیقه منو . باورتون نمیشه هر بار میکرد تو کصم ارضا میشدم که یهو امیر کیرشو دراورد و رو تخت و استاد . گلسا هم بلند شد و زانو زد جلو امیر و دست منم کشید بلند کرد که منم زانو بزنم و امیر با فشار تمام رو صورت جفتمون ارضا شد و بعدش شروع کردیم کیرشو خوردن و لیس زدن ابش و از هم لب میگرفتیم واب امیر رو از دهنمون میکردیم تو دهن همدیگه . دوست نداشتم این لحظه هیچ وقت تموم شه و نگاه رضایت تو چشمای سه تامون موج میزد .
بلند شدیم رفتیم خودمون رو شستیم و خجالت میکشیدم تو روی امیر و گلسا نگاه کنم . سریع از دستشویی اومدم و بعد از بهترین سکس عمرم خوابیدم
خاطره ای که براتون تعریف کردم عین واقعیت بود که اتفاق افتاد و این شروعی بود برای بهترین سکسهای عمرم
امیدوارم خوب انتقال داده باشم که خوشتون اومده باشه
اونایی هم که میخوان کامنت بزارن مجلوق جقی هم بهشون پیشنهاد میکنم این محیط رو ترک کنن و دنبال کننده ادامه خاطراتم نباشن
قسمتهای بعد براتون ادامه خاطرات سکسیمون رو مینویسم اگر دوست داشته باشید
موفق باشید

نوشته: پریسا

ادامه...


👍 63
👎 8
47401 👁️


     
برای نظر دادن وارد شوید یا ثبت نام کنید

974451
2024-03-09 23:49:41 +0330 +0330

خوب بود آفرین… منم دلم خاست بکنمت جرت بدم

0 ❤️

974476
2024-03-10 02:26:05 +0330 +0330

زن زندگی خودتی و خواهرت
بار الها نصیب من مجرد چنین زن و خواهر زنی کن مخصوصا یکی مثل گلسا
آمین

0 ❤️

974480
2024-03-10 02:53:06 +0330 +0330

خوب بود اما نفهمیدم چه ارتباطی با اسم داستان داشت تصمیم کبری!!!

0 ❤️

974507
2024-03-10 10:01:51 +0330 +0330

قد 170 وزن 65 سایز 90 اصلا باعقل جور در نمیاد

0 ❤️

974523
2024-03-10 14:31:16 +0330 +0330

جنده بودن افتخار نیس

0 ❤️

974524
2024-03-10 14:43:03 +0330 +0330

بدنبود بنویس ادامه ش را

0 ❤️

974556
2024-03-10 17:48:51 +0330 +0330

فد و وزنت به سابز سینه هات نمیخوره!
یه خانم قد بلند با وزن ۶۵ اونوقت سینه 90‌ !!!

0 ❤️

974563
2024-03-10 20:29:07 +0330 +0330

دوست نداریم ادامه نده دیگه مجلوق کیر ندیده بدبخت

0 ❤️

974725
2024-03-11 23:26:23 +0330 +0330

اینکه کس میدی را کاری ندارم ولی وجدانا کس نگو . کس مال خودته اصلا بمب بزار توش منفجرش کن به ما چه
حالا قد ۱۷۰ و وزن ۶۵ را میگم اوکی… ولی ۶۵ کیلو چطوری سایزش ۹۰ ه . کس گفتی در حد کیرخز

0 ❤️

974748
2024-03-12 01:49:38 +0330 +0330

عالی بود ادامه بده

0 ❤️

974818
2024-03-12 23:16:17 +0330 +0330

خانمم راضی شده دوستشو بیاره. سه تایی سکس کنیم… ولی هنوز نتونستیم بهش بگیم

0 ❤️

974886
2024-03-13 09:14:30 +0330 +0330

دمتگرم عالی بودخوشم اومد باحال بود
ازت میخوام هرچه زودتر ادامه شو بنویسی برامون متشکرم 🥰🥰🥰🥰

0 ❤️

975341
2024-03-16 19:47:21 +0330 +0330

نوش جونتون
خواهر خیلى خوبى دارى
ادامە سکساتون رو بنویس

0 ❤️