سلام. اسم من آراده21سالمه. اولین تجربه گی من برمیگرده به پارسال. زمان کنکور میرفتم کتابخونه و اونجا درس میخوندم.با یه پسر دوست شدم به اسم مهدی و همیشه با هم درس میخوندیم و خیییلی پسر مثبتی بود. شماره همو داشتیم و میزنگیدیم و دیگه صمیمی شده بودیم. گاهی وقتا به شوخی دستکاری میکردیم همدیگه رو. دیگه گذشت و دانشجو شدم. یه روز بعد از چند وقت گفتم پیام بدم بهش. پیام دادم و گفت مشهده و دو روز دیگه برمیگرده. کلی یاد خاطرات زمان کنکور کردیم و یهو بحث کشیده شد به حرفای سکسی. گفت بیام پیشت دوس دارم حال کنیم با هم. فکر کردم شوخی میکنه. یهو ناغافل گفتم باشه بیا من از خدامه. گفت واقعا میام ها. گفتم خب بیا. بعد خدافظی کردیم. بعد از دو روز پیام داد که اراد من برگشتم و اومدم. واقعا بیام؟ گفتم خب اگه دوس داری بیا اشکال نداره. گفت خب باشه موهای بدنتو بزن منم میزنم. گفتم باشه. من از استرس داشتم میمردم باورم نمیشد که همچین اتفاقی قراره بیفته و از یه طرف خجالت میکشیدم. خلاصه شیو کردم و رفتم دو تا کاندوم خریدم و جا رو آماده کردم و همه چیو گذاشتم دم دست. اومد خونه و نشست رو مبل و شروع کردیم به احوال پرسی.هم اون خجالت می‌کشید هم من. و باورمون نمیشد. من خودمو سرگرم آشپزخونه کردم یه کم تا خودش یه چیزی بگه و شروع کنه. بعد از ده دقیقه که گذشت گفت نمیخوای بیای شروع کنیم؟ گفتم خب باشه. رفتم دراز کشیدم اونم دراز کشید. پتو کشیدم رومون. اصلا روم نمیشد بدنمو ببینه و یه حس عجیبی داشتم نمیدونم چرا. کم کم دستشو برد و از روی شلوار کیرمو مالید من چشامو بستم و لذت میبردم. یهو دستشو برد و از زیر لباس شروع کرد به مالیدن و منم لذت میبردم. بلند شد گفت شلوارتو در بیار گفتم خودت برام درش بیار. شلوارمو در اورد و بقیه ی لباسامم در اورد کامل برام منم برا اون در اوردم و کیرش افتاد بیرون. دقیقا هم اندازه کیر من بود. یه کم مالیدم براش و به شکم دراز کشید و گفت اول تو بکن. گفتم باشه. دل تو دلم نبود. کاندوم رو گذاشتم سر کیرم و کم کم کونشو مالیدم و انگشتش کردم و هنوزم اصلا باورم نمیشد که بعد از دو سال دوستی و اینکه این همه این مذهبی بود الان دراز کشیده و میگه بکن توش. سوراخشو چرب کردم و کم کم فرو کردم داخل و آه و ناله میکرد و گفت تا ته بکن تو. تا ته کردم تو و تلمبه میزدم. خیلی کون تر و تمیز و خوبی داشت.شدت تلمبه تند تر و تندتر میشد و چون کاندومی که گذاشته بودم تاخیری بود ابم نمیومد نیم ساعت تلمبه میزدم و گفت بسه بیا نوبت منه. دراز کشیدم به شکم و چرب کرد و هی کیرشو میمالید به کونم کم کم سعی کرد که فرو کنه داخل اما نمیرفت. خیلی تنگ بودم. هر چی سعی کرد نشد و ترجیح داد لاپایی بزنه و زد و ابش اومد. بعد دوباره گفت بیا تو بکن. شروع کردم به کردن و تند تلمبه میزدم که اب منم اومد.خیلی لذت بردیم و گفت از این به بعد همیشه بیا با هم باشیم. گفتم باشه. دفعه های بعد هم اومد و کم کم فهمیدم که بله اقا کلا کون بوده و به کسای دیگه هم می‌داده وترجیح میده که مفعول باشه. هر وقت بهش پیام میدادم میومد و کلی ساک میزد و کونمو لیس میزد و هر کاری میگفتم انجام میداد و حسابی میکردمش و ابمو خالی میکردم تو کونش و میرفت. هنوزم رابطه داریم. هر وقت میبینمش باورم نمیشه. چون خیلی مثبته و مذهبی و حتی مداحی میکنه. تا جایی که اگه به هر کی بگم اینکاره اس باورش نمیشه.هنوزم میکنمش و کلا شده کونیه خودم.
داستان کاملا واقعی بود فقط ببخشید که بد نوشتم چون دفعه اولم بود داستان می‌نوشتم. امیدوارم خوشتون اومده باشه.

نوشته: آراد