یک زن: عشق و خیانت (۱)

1400/09/15

بعد از سکس با پیمان و مهدی تا دو هفته حال روحی بدی داشتم دو روز اول فقط گریه میکردم,خیانت به مردی که خیلی دوستش داشتم و دارم مردی که هیچی واسم کم نزاشته بود دو هفته کارمو با بی حوصلگی انجام میدادم مائده بیشتر کار مشتریارو انجام میداد میخواستم ازش ناراحت باشم اما مقصر اصلی خودم بودم اول باید خودمو سرزنش میکردم دو هفته سختی رو گذروندم سختر از همه چجوری جلو محسن حال بدمو پنهان کنم تو چشماش نگاه میکردم بزور بغضمو میخوردم.
کم کم حالم بهتر شد مائده هم دیگه حرفی راجب سکس و دوست پسراش نمیزد قرار بود همه ماجرا رو تعریف کنه اما میلی به شندین نداشتم دو ماه گذشت تقریبا با اون ماجرا کنار بودم ولی خب شهوت زیاد کنترل ذهنمو دستش گرفته بود چند بار خواستم به مائده بگم زنگ بزنه به پیمان که مقاومت کردم, یه شب موقع خواب مائده زنگ زد گفت فردا ظهر با دوست پسرم میام خونتون تا اومدم حرفی بزنم گفت نترس قرار نیست تورم بکنه تو پایین کارتو انجام بده منو سعید یک ساعت اتاق خوابتو لازم داریم,محسن کنارم بود نمیتونستم صحبت کنم به مائده گفتم خب اگه زمان پریودیت طول میکشه برو دکتر,محسن گفت صحبت زنونه باز شروع شد خب برو حیاط راحت صحبت کن یا من برم یه سیگارم بکشم گفتم نه میرم پایین یه نگاه به تخت و روغن بندازم فردا مشتری زیاد دارم,اودم پایین به مائده گفتم سعید کیه
_یه بنده خدا چیکار داری کیه
+عوضی چنتا چنتا اینقدر اصراف نکن بزار به بقیه هم برسه
_بقیه خودتو میگی؟
+نه دیوونه کلی گفتم
_تعارف نکنا اگه نمیخوایی بعدش گریه کنی بگم با دوستش بیاد
+لازم نکرده همون مهدی و پیمان واسه هفت پشتم کافی بود
-گفته باشما نیایی بگی منم میخوام که خودم میکنمت “خنده”
+نمیگم… حالا چرا خونه خودتون نمیبریش؟
_به دلایل امنیتی
+باشه بابا نگو خب فردا ساعت چند میایی؟
_تقریبا 1 تا 2
+باشه
کمی حرف زدیمو خدافظی کردم اومدم خوابیدم,صبح کارامو انجام دادمو تا ساعت 12 دوتا مشتری راه انداختم,رفتم بالا یچی خوردم و استراحت کردم منتظر زنگ مائده بودم ساع 2 بود خبری ازش نشد زنگ زدم بهشگفتم کجایی پس؟زود بیایین کارتونو انجام بدین محسن ساعت 4 میاد خونه,از رو کاناپه بلند شدم رفتم آشپزخونه پسته و خرما شیر گردو مخلوط کن گذاشتم دم دست مائده زنگ زد گفتم جلو درم باز کن,آیفون رو زدم رفتم پایین دیدم مائده با یه پسر خوشگل تو حیاطن سلام احوالپرسی کردیم پسره سریع دستشو اورد جلو تا دست بده منم چشمم فقط رو هیکل قشنگش مونده بود با کمی ترس دستمو بردم جلو سعید عین جنتلمنا خم شد دستمو بوسید گفت اگه میدونستم قراره مزاحم همچین خانوم زیبایی بشم حتما با گل شیرنی میومدم,کمی ازم تعریف کرد
مائده گفت خب اگه لاس زدنتون تموم شد بریم بالا,موقع بالا رفتن از پله ها احساس کردم چشم سعید رو کونمه یه ساپورت با تیشرت تنم بود کون و سینه مشخص بود,درو باز کردم تعارف زدم اومدن داخل مائده گفت من برم یه دوش بگیرم زود میام باهم صحبت کنین دست درازی نکنین فقط “خنده” رفتم میوه و نوشیدنی اوردم با سعید کمی صحبت کردم
_نیلوفر خانوم بودین درسته؟
+بله نیلوفر
_ماشلا بزنم به تخته هم زیبایی هم خوش هیکل ورزش میکنین؟
+ممنون چشاتون زیبا میبینه,بله ورزش میکنم ولی نه بصورت حرفه ای
_اگه فضولی نباشه میتونم بپرسم چه ورزشی؟
+نه راحت باشین,بدن سازی فیتنس چند ماه پیش تو باشگاه بودم هم ورزش میکردم هم کارمو انجام میدادم
_کارتون مگه چیه؟
+میخوایی بگی مائده تا حالا بهت نگفته؟
_واللا کلا 4 روزه باهاش دوست شدم از قبل میشناسمش اما 4 روزه باهاش اوکی شدم
+از قبل؟از کجا میشناختیش؟
_با حامد 5 ساله رفیقم داداش مائده
+اگه بفهمه با خواهرشی که شر میشه واستون
_ایشالا که نمیفهمه
گرم صحبت بودیم از مائده خبری نبود لابد داشت آنال دوش استفاده میکرد,سعید اومد نزدیکتر گفت شمارو چند بار دیدم از دور, وقتی میومدین خونه مادر مائده همیجور از این حرفا میزد یدفعه پررو پررو دستمو گرفت با انگشتمام بازی کرد منم هیچ اعتراضی نکردم کمی اومد بالاتر بازوهامو مالید چشامو بستم لباشو چسبوند رو لبام منم که بی اختیار ولو شدم سینمو از زیر تیشرت گرفت میمالید گفت لباستو در میاری هیچ واکنشی نداشتم خودش تیشرتمو دراورد سوتینمم باز کرد گفت اووووفف لامصب عجب سینه هایی داریو شروع کرد میک زدن نوک سینه هام یه ان گاز زد گفتم تورو خدا آرومتر کبود میشه شوهرم میبینه برگشت گفت چشم هرچی تو بگی, مهربونانه تر کارشو شروع کرد دستمو بردم از رو شلوار کیرشو مالیدم کمربندشو باز کردم شلوارو شورتو دادم پایین کیرش خوب بود نسبتا گفتم بزار بخورمش کیرو کردم تو دهنم در حال ساک زدن صدای مائده اومد خوش میگذره دیگه حالا خوبه دیشب گفتی نه نمیخوام ماشلا الان از منم زودتر شروع کردیاومد طرفمون نشست کنارمو گفت بده ببینم همش واسه تو نیستاا کیرو کرد تو دهنش بلند با دستمال کاغذی دور دهنمو تمیز کردم با سعید لب تو لب شدم جاهامون با مائده عوض میکردیم 5 دقیقه ساک زدیم براش ساپورتمو در آوردم تا اومدم شورتمو در بیارم سعید گفت در نیار میخام از بغل شورتت کیرمو بندازم تو کوصت رفتیم اتاق خواب رو تخت دراز کشیدم مائده اومد بالا سرم کوصش سمت صورتم بود میدونستم یعنی چی شروع کردم خوردن کوص مائده یه آهی کشید سعید با کیرش رو کوصم بازی میداد چندبار کارشو تکرار کرد سرشو آروم گذاشت دم کوصم فرو کرد تو کوصم خیلی خیس بود تلمبه های سعید اولش خیلی آروم بود یدفعه تندش کرد زیر کوص مائده فقط ناله میکردم فکر کنم 10 دقیقه تلمبه زد دوبار ارضا شدم نوبت مائده بود گفت از کون بکن کون مائده رو قبلش با انگشت اماده کرده بودم مقداری روانکننده زدم سوراخ کون مائده یه مقدار هم سر کیر سعید, مائده از تخت اومد پایین رو زمین به حالت داگی قمبل کرد سعید هم کارشو شروع کرد منم با کوصم ور میرفتم یاد حرف دیشب مائده افتادم که گفت اگه میخوایی بگم دوستشم بیاد خیلی پشیمون بودم ولی خب قرار نبود کارمون به اینجا بکشه…
سعید ده دقیقه ای تلمبه زد گفت داره میاد ماائده گفت نیلوفر عاشق آبکیره بریز تو دهنش نشستم زمین کیرشو که از کون مائده کشید بیرون سریع کردم تو دهنم (منو مائده تو تخلیه روده خیلی حساسیم کامل تخلیه میکنیم بعدش ژل بهداشتی استفاده میگنیم) با یه دست کوصمو میمالید یا یه دست هم از زیر خایه های سعیدو آب کیرش کامل تو دهنم مزه مزه کردم قورت دادم, اما من کامل ارضا نشده بودم سعید هم عین جنازه رو تخت ولو شده بود چشماش باز نمیشد ساعتو نگاه کردم دیدم سه و نیمه,محسن همیشه قبل اومدن زنگ میزد هر ساعتی که بخواد بیاد خیالم از این بابت راحت بود رفتم رو تخت کیر سعیدو گرفتم دستم ور رفتم باهاش بعد کردم تو دهنم کمی آب منی مونده بود رو کیرش به مائده گفتم برو تو آشپزخونه شیر و خرما پسته مخلوط کن اماده گذاشتم رو اوپنه
مشغول ساک زدن کیر سعید شدم آروم آروم داشت بلند میشد بهم گفت بسه تورو خدا نا ندارم بیخیال شو گفتم کامل ارضا نشم حالم خراب میشه راضیش کردم مائده با شیر خرما اومد سعید قوت گرفتم منم همچنان در حال ساک زدن مائده بیکار نموند شروع کرد به لیس زدن کوصم ایکاش منم مثه مائده بودم زود ارضا میشدم با یکبار سکس کامل ارضا میشه اما من… کیر سعید راست شد سریع نشستم رو کیرش خودم بالا پایین میکردم بهم گفت از کون نمیدی؟ گفتم تمیز نکردم دفعه بعد حتما, سعید گفت بلند شد داگ استایل شو منم اینکارو کردم یک ربعی میشد تو این پوزیشن داشتم گاییده میشدم جان جان چه لذتی داشت دوباره حالت عوضش شد به پهلو دراز کشیدم پاهامو جمع کردم چننت تلمبه تو این حالت زد گفتم میخوریش گفتم بریز توش ترسید گفت نه مگه کسخلم گفتم نترس من بچم نمیشه بعدشم اونیکه باید بترسه منم نه تو آبشو ریخت تو کوصم مثل همیشه ارگاسمم تو این لحظه اس لبای سعیدو محکم گرفتم چند ثانیه ازش تشکز کردم گفتم دیگه کمک برو الاناس شوهرم بیاد موقع رفتن یدونه زد در کونم و گفت دفعه بدی کونو باید بدیا خودت گفتی گفتم باشه. با مائده خونه رو جمع جور کردیم بعدش باهم رفتیم حموم جفتمون خسته بودیم یک ساعت طول کشید حمام,از حموم اومد بیرون دیدم محسن نشسته جلو تلوزیون واسه خودش چای دم کرده داره نوش جان میکنه بهش گفته بودم با مائده حموم میرمو همدیگرو لیف و کیسه میکشیم از این بابت نگران نبودم
_عافیت باشه خانوم
+مرسی عزیزم,ساعت چند اومدی
-چهار نیم رسیدم خونه چندبار زنگ زدم جواب ندادی نگرانت شدم اومدم خونه دیدم حمومی
+خیلی خسته بودم منتطر بودم زنگ بزنی بعد برم حموم زنگ نزدی فکر کردم کارت طول کشیده
_با مائده که کار بدبد نکردین تو حموم “خنده”
+برو گمشوووو منحرف پاشو برو آشپزخونه مائده داره میاد بیرون یه قهوه هم دم کن چایو که دم کردی قهموه هم ئم کن مرسی شوهر حرف گوش کنم
_باشه گلم
مائده رفت اتاق خواب منم لخت رفتم سمت محسن بررگشت گفت بخدا حال ندارم بعدشم لابد میخوایی جلو مائده سکس کنیم دیوانه؟ گفتم نخیر اومدم فقط شوهرمو ببوسم که گفت آره با این بوسه هات منو خر میکنی خندم گرفت راست میگفت اما اینبار واقعا فقط میخواستم بوسش کنم گفتم نه جون محسن فقط میخوام بوست کنم بده مگه زن شوهرشو بوس کنه دستامو انداختم دور گردنش و لباشو بوسیدم. مائده لباس پوشید اومد بیرون با محسن حال احوالپرسی کردنو خیلی باهمدیگه راحتیم محسن زنگ زد سهراب تا شامو دورهم باشیم خلاصه سهرابم اومد محسن خواست از بیرون غذا سفارش بده گفتم نیازی نیست با مائده شام درست میکنم تو برو گوشت و ماهیچه و باقالی بگیر تا باقالی پلو بززنیم شامو, سهراب و محسن رفتن خرید کردنو اومدن ساعت 11 شب شد شام حاظر شد رفتم سر یخچال نوشابه و دوغ بیارم که دیدم نیست منکه نوشابه نمیخورم اما سهراب و محسن عاشق نوشابه ان مخصوصا سهراب محسن رفت سوپری نوشابه بخره سهرابم میخواست باهاش بره که محسن گفت بمون خودم سریع میرم میام, محسن رفت پایین من تو اشپزخونه بودم مائده سهراب تو پذیرایی, سهراب اومد پیشه من گفت کمک نمیخوایی گفتم نه مرسی پشتم بهش بود حس کردم دستش اروم داره کونمو لمس میکنه چیزی نگفتم فکر کردم اتفاقی بوده دیدم کامل لمس کرد برگشتم خیلی آروم گفتم چیکار میکنی؟ گفت دارم کون گندتو میمالم گفتم نکن اقا سهراب الان محسن میاد میبینه شر میشه گفت تازه رفته 10 دقیقه طول میکشه بیاد,چیزی نگفتم رفتم سمت کابینت بشقاب بردارم سهراب از پشت سینه هامو گرفت بی حرکت موندم آروم گفتم الان مائده میبینه گفت نترس منو برگردوند فیس تو فیس شدیم دستشو از زیر دامنم رسوند به کوصم “وای خدا منم چم شده چرا هرکی بهم دست میزنه شل میشم” با انگشتش کوصمو میمالید با صدا اروم و لرزون گفتم تورو خدا الان محسن میبینه گفت زنگ میزنه هیچ واکنشی نداشتم مائده حواسش به ما بود رفت سمت پنجره طبیعتا واسه اینکه ببینه محسن اومد سریع خبر بده, سهراب گردنمو گرفت یه دستشم رو شکمم خم شدم دستمو گذاشتم رو کابینت دامنمو داد بالا دکمه های شلوارشو باز کرد کیرشو انداخت بیروون یا خدااا چی میدیدم یه کیر سیاه خیلی بزرگ بود خیلی خیلی بزرگ بود کیرشو دیدم شهوتم پنجاه برابر شد گفتم زود بکن تا محسن نیومده کیرش با درد زیاد رفت تو کوصم خیلی آروم عقب جلو میکرد وای وای چه دردی چه لذتی بعد چنتا تلمبه آروم درد برطرف شده بود یدفعه تا ته کیرشو کرد کوصم یه جیغ کشیدم سهراب سریع دستشو گرفت جلو دهنم و چند ثانیه کیرشو همون حالت نگه داشت درد داشتم چند ثانیه بعد درد کمتر شد تملبه هاش تندتر شد منم فقط ناله میکردم سهراب میگفت کیر کلفت دوست داری منم با سر تایید میکردم چند بار پرسید منم با سر تایید کردم گفت با زبون بگو گفتم آره هه گفت دوست داری الان جلو محسن بکنمت منم که تو اوج بودم گفتم آرههه بکن واینسا و ناله میکردم گفت فردا با حامد و پیمان و مهدی روزبه میاییم پنج نفره میکنیمت دوس داری پنج نفری بکنیمت.؟ آرههه میخوام کیر میخوام, سهراب کیرشو از کوصم در اورد گفت بگیر دهنت الان آبم میاد سریع اون کیر کلفتشو کردم تو دهنم دهنم داشت جر میخورد فقط سرش رفت تو فکم و صورت درد شدید گرفت آبش اومد خیلی زیاد بود دهنم کامل پر شده دیگه نتونستم مزه کنم همونجوری قورت دادم آبی که رو کیرش مونده بود رو با زبونم لیسیدم سهراب سریع رفت دسشویی منم رفتم حموم دور دهنمو با آب و صابون شستم اومدم بیرون چهارتا ادامس همزمان انداختم دهنم تا احیانا بو آب منی بیرون نیاد, دیر اومدن محسن نگرانم کرد گوشیو برداشتم زنگ بزنم مائده گفت به محسن زنگ میزنی گفتم آره گفت نزن موقعی که داشتی میدادی بهش زنگ زدم گفتم بره از داروخونه واسم شامپو بگیره, محسن اومدو شامو نشستیم خوردیم تا ساعت 2 موندن و پاشدن رفتن…
قسمت های بعد دارد

نوشته: یک زن


👍 18
👎 6
23601 👁️


     
برای نظر دادن وارد شوید یا ثبت نام کنید

846535
2021-12-06 01:32:07 +0330 +0330

عالی.
شیوا کوچولو

0 ❤️

846564
2021-12-06 02:57:46 +0330 +0330

امثال تو گیر من بیفتین جوری میکنمتون که تو ذهنت حک بشه و از کیر سیر شی
پوز دیر ارضاهایی مثه تورو زدم قبلا

0 ❤️

846572
2021-12-06 04:32:19 +0330 +0330

اطراف بندر عباس یه جنده خونه بود باسم نیر آباد که یه جنده حشری معروف بنام نیر خانم اداره اش میکرد …اون موقع میگفتن جنده حشری مثل نیرخانم مادر نزائیده …
حالا جنده خا…ببخشید نیلوفر خانم …احیانا شما از نوه نتیجه های مرحومه مکرمه نیر خانم نیستی؟

0 ❤️

846582
2021-12-06 07:57:25 +0330 +0330

شورتت یه بار به خیانت بیاد پایین دفعه های بعدی هم میاد

0 ❤️

846607
2021-12-06 12:52:53 +0330 +0330

جندگیت قشنگ بود ادامه بده در ضمن ادرستو هم بده

0 ❤️

846616
2021-12-06 14:11:49 +0330 +0330

فقط خفه. اولش از کلی عذاب وجدان میگید بعد از لذت سر تایید تکون دادن به سهراب؟؟؟
چتونه؟؟؟
چه خبرتونهههه؟؟؟

0 ❤️

846630
2021-12-06 16:02:23 +0330 +0330

من کاری ندارم سکس کن حالشو ببر ولی اول داستانت با آخرش هماهنگ نبود تو که این همه کوس دادی چطور عذاب وجدان داشتی و اگر عذاب وجدان داشتی چطور اینهمه کوس دادی
عجیبه

0 ❤️

846639
2021-12-06 17:11:11 +0330 +0330

خیانت در هیچ فرهنگی مورد تایید نیست

0 ❤️

846647
2021-12-06 19:18:43 +0330 +0330

اين داستان كه بيشتر ميخورد از يه دهن جقى تراوش شده باشه
لطفا كمتر كص بگو

0 ❤️

846651
2021-12-06 19:59:34 +0330 +0330

قشنگ مینویسی
فقط عذاب وجدان رو نفهمیدم واسه چی . تو که به این راحتی میدی
ولی یه چیز غیرقابل باور اینه که مردها وقتی یه سوراخ گیر بیارن دیگه ول نمیکنن چطوری تونستی تو خونه خودت بدی
یه جورایی شدی شیوا

0 ❤️

846675
2021-12-07 00:05:55 +0330 +0330

دمتون گرم چه بکن بکنی

0 ❤️

846851
2021-12-08 00:56:23 +0330 +0330

چی بگم والا به دست میزنن وا میری چقد سستی شما

0 ❤️

848998
2021-12-21 05:52:21 +0330 +0330

عذاب وجدان چرا؟!
شما داری رکورد میزنی 💪 👌

0 ❤️

862919
2022-03-08 07:28:07 +0330 +0330

کاش زن من بودی تو 😍😍😍

0 ❤️