حکایتِ بارانِ بی امان است
این گونه که من
دوستت میدارم …
شوریده وار و پریشان باریدن
بر خزه ها و خیزابها
به بیراهه و راهها تاختن
بیتاب ٬ بیقرار
دریایی جستن
و به سنگچین باغ بسته دری سر نهادن
و تو را به یاد آوردن
حکایت بارانی بیقرار است
این گونه که من دوستت میدارم …
❥ஜ ⱢorƁƟy❤007ஜ❥:
🍃…
دلم
لک زده
برای یک بار هم شده
باران که می بارد آرام و نم نم
“تو” در
خیالم که"نه"
در کنارم باشی…!
🍃🌹…A-H
فرشاد
↩ shoqi_bahar
ممنون از لطف تون و تاپیکها و شعرهای انتخابیتون 🍃🌹
امشب
دریاها سیاه اند
باد زمزمه گر
سیاه است
پرنده و گیلاس ها
سیاه اند
دل من روشن است
تو خواهی آمد
محمد شمس لنگرودی