سلام، وقت بخیر🌹 این تاپیک، نوشتهی آقا احسان گرامی هست و من به درخواست ایشون کپی پیست کردم برای شما عزیزان🌹
در ۲۶ ژوئیه ۱۹۲۸ در شهر نیویورک و از یک پدر پزشک و مادری خانهدار، پسری به دنیا آمد که نامش را استنلی نامیدند.
دوران تحصیلی خوبی در کودکی نداشت و اکثراً در کلاس درس غایب بود و نمرات بسیار پایینی کسب میکرد.
شطرنج را در کودکی، فراگرفت، که در تمام زندگی به عنوان یک علاقه با وی ماندگار گردید و در زندگی کاری و حرفهای او بسیار تاثیرگذار بود.
دومین نقطه عطف زندگی حرفهای او با هدیه تولد سیزده سالگی شکل گرفت؛ یک دوربین، که استنلی را به سمت عکاسی در دوران دبیرستان سوق داده و عکاس رسمیِ مدرسه نمود.
بعد از فارغالتحصیلی و در حالیکه به قول خودش نه چیزی در مدرسه آموخته بود و نه کتابی را خوانده بود و بعد از مدتی بازی حرفهای شطرنج و با توجه به فروش عکسهای خود به مجلهای محلی، در آن مجله به عنوان یکی از خبرنگاران، استخدام شد و قابهایی زیبا از مناظر و وقایع آمریکا، ثبت نمود.
طی این سالها و پس از ازدواج اول، با نقل مکان به دهکدهای در حومهی شهر نیویورک، اوقات فراغت خود را صرف دیدن فیلمهای سینمایی نمود و با هنر هفتم آشنا گشت.
به تشویق دوست نزدیکش، در سال 1951، اولین فیلم کوتاه مستند خود با عنوان “روز نبرد” را ساخت و با فروش آن، کار در مجله را رها کرده و به ساخت فیلمهای بعدی کوتاه و مستندگونهی خود با عناوین “کشیش پرنده” و “دریانوردان” پرداخت.
اما در سال 1953 با ساخت اولین فیلم داستانی و بلند خود به نام “هراس و هوس” به صورت حرفهای، پا به عرصهی سینما گذاشت.
پس از این فیلم و نیز جدایی از همسر اول و ازدواج مجدّد که آن نیز، زیاد به طول نینجامید، فیلمهای بعدی خود در ژانر “نوآر” با عنوان “بوسهی قاتل” و “کشتن” را کارگردانی کرد.
نقطه عطف زندگی حرفهای او در سال 1957 و با ساخت فیلم “راههای افتخار” با بازی “کرک داگلاس”، کلید خورد. فیلمی ضدّجنگ، که نام استنلی را بر سر زبانها انداخت. در خلال تهیهی این فیلم، با خواننده تیتراژ پایانی، “کریستین هارلن”، آشنا شد و با وی ازدواج کرد. این رابطه تا پایان عمر، برقرار بود.
دومین همکاری مشترک او با کرک داگلاس، فیلم تاریخیحماسی و جاودانهی “اسپارتاکوس” بود، که با کسب چند جایزهی اسکار، و اقبال نزد مردم و منتقدان، جزء یکی از بهترین و ماندگارترین آثار حماسی محسوب میشود.
در سال 1962 و با ساخت فیلم “لولیتا” که داستان دلدادگی نویسندهای میانسال با بازی “پیتر سلرز” به دختری نوجوان، بود، کار در ژانر درام و کمدی سیاه را نیز تجربه کرد.
“دکتر استرنجلاو”، دومین همکاری او با پیتر سلرز و در قالب یک کمدی سیاه و پیرامون جنگ سرد بود. دیالوگ فیالبداهه و پایانی این فیلم، یکی از بهترین پایانبندیهای تاریخ سینما بهشمار میآید. “مِرکین”، نام کوچک رئیسجمهور آمریکا در این فیلم، برگرفته از نامِ کلاهگیسِ آلت تناسلی که سابقاً توسط زنان فاحشه استفاده میشد، میباشد!
وی با ساخت یکی از زیباترین و تاثیرگذارترین آثار سینمای جهان در سال 1968 و در ژانر علمیتخیلی، “2001: ادیسه فضایی”، یکبار دیگر قدرت ساختارشکن خود در پرداخت سینمایی را به رخ سینمادوستان کشید. سکانس فوقالعادهی اول این فیلم با موسیقی متن زیبا و کلاسیک “یوهان اشتراوس” که گروهی از میمونهای آدمنما را نشان میدهد که برای بقای خود به شکار، جنگ و قتل روی آورده و در این بین، با لمس یک لوح سنگی و مکعب مستطیل شکل، ارتقای ذهنی پیدا می کنند، یکی از جاودانهترین سکانسهای تاریخ سینما به شمار میآید.
“پرتقال کوکی” با تصاویر اروتیک و فراخشونتگرا، روانپریشی و دیوانگیِ گروهی بزهکارِ جوان را در تمامیِ ابعاد اجتماعی، سیاسی و اقتصادی جامعهی انگلیس، بیان میکند. اکران این فیلم در انگلیس، به دلیل همزاد پنداری جوانان با شخصیت “الکس” با بازی “مالکوم مکداول”، متوقف گردید.
فیلم رمانتیک و درام زیبای “بری لیندون” با بازی درخشان “رایان اونیل” با نامزدی در چندین رشته در جوایز اسکار، بفتا و گلدنگلوب، از دیگر شاهکارهای وی، محسوب میگردد.
در سال 1980 و بر اساس داستانی از “استیون کینگ” و با شکستن ساختارهای رایج ژانر وحشت و دکوپاژ و پردازش فوقالعاده، یکی از ترسناکترین آثار سینمای جهان، با بازی بینظیر “جک نیکلسون”، موسیقی دلهرهآور “وندی کارلوس” و فیلمبرداری منحصربفرد “جان آلکات” با نام “درخشش”، را کارگردانی نمود.
جاودانهی بعدی وی، در ژانر سینمای ضدّجنگ، “غلاف تمام فلزی”، در نقد و نکوهش جنگ ویتنام و معضلات روحی و روانیِ جنگ بر روح و روان سربازان آمریکایی است. این فیلم در کنار “شکارچی گوزنِ” “مایکل چیمینو” و “اینک آخرالزمانِ” “فرانسیس فورد کاپولا”، به عنوان تاثیرگذارترین فیلمهای این ژانر میباشد.
آخرین یادگار وی، “چشمان تمام بسته” با بازی درخشان “تام کروز” و “نیکول کیدمن” با صحنههای اروتیک، بیبدیل، هیجان برانگیز و معمّایی میباشد. نکته قابل توجه در این فیلم، وجود سکانسهای اروتیک در خدمت پرداخت سینمایی فیلم است، چرا که حذف و رد شدن از هر کدام از این صحنهها، موجب از دست رفتن معادلات و داستان فیلم در ذهن و دید بیننده میگردد.
این اسطورهیِ سینمای جهان در تاریخ 7 مارس 1999 و چند روز پس از اکران فیلم چشمان تمام بسته، در سن 71 سالگی بدلیل سکته قلبی، دیده از جهان فروبست.
به کلاس آموزش کارگردانی، با تدریسِ کارگردان و تهیهکنندهی بزرگ سینمای جهان از آمریکا، سِر استنلی کوبریک، خوش آمدید.
من خودم فیلم درخشش رو خیلی دوست دارم، شما کدوم یک از آثارشون رو بیشتر دوست دارین؟
پ.ن.: اینکه چرا در پایان، خوش آمد میگن رو از خود آقا احسان بپرسین لطفا 😁
چشمان کاملابسته
بهترین کارگردان دنیا
باساخت یکی ازبهترین فیلم های دنیادیدن داره