بزرگ خان

1400/11/13

امروز ۱۳ بهمن، زادروز، نویسنده، روزنامه نگار، استاد زبان پارسی، داستان نویس نوین ایران، خالق “چمدان”، “موریانه”، “میرزا”، “سالاری ها” و “۵۳ نفر”، گردآورنده “ورق پاره های زندان”، مبتکر “گیله مرد” و خنیاگر “چشم هایش”، بزرگ ادبیات معاصر، بزرگ علوی است.

نویسنده ای رئالیست و متاثر از رویدادهای روزمره.
شخصیت پردازی فوق العاده و توانمند.
با کلامی ساده، بی آلایش و صریح.

در یکی از آخرین روزهای بهمن ۱۳۷۵ (۲۸ بهمن)، به علت سکته قلبی و در آلمان و غربت، دیده از جهان فرو بست.

خواندن چندین باره آثار این بزرگ مرد تاریخ ادبیات ایران را، به همه دوستان و به خصوص دوستان جوان و بی ادعای خودم (آقای تنها، نیکان، هیچکس و …)، بسیار بسیار پیشنهاد میکنم.

با بریده ای از یکی از ماندگارترین آثار ادبیات معاصر ایران، “چشم هایش”، شما را به ضیافت کتابخوانی بزرگ خان علوی، دعوت میکنم.
روحش شاد و یاد و نامش جاودان…

به‌ من گفت: چشمهای تو مرا به این روز انداخت، این نگاه تو کار مرا به اینجا کشانده. تاب و تحمل نگاه‌های تو را نداشتم. نمی‌دیدی که چشم به زمین می‌دوختم؟
به او میگفتم: در چشمهای من دقیق‌تر نگاه کن! جز تو هیچ چیزی در آن نیست.
میگفت: نه، یک دنیای مرموز در این نگاه نهفته. من آدم خجولی بودم، چشمهای تو به من جرات دادند.
آنوقت من دستش را می‌گرفتم، کف آنرا می‌بوسیدم و می‌گفتم: چه روح بزرگی تو داری؟ من این کیفیت تو را دوست دارم، این شور، این حرارت، این سوز و تشنگی تو را می‌خواهم، می‌خواهم همیشه با تو زندگی کنم، همیشه با تو باشم.

وقتی او صحبت میکرد، سرم را روی شانه‌اش تکیه می‌دادم. اما او آرام نمی‌گرفت. دست می‌انداخت و گردن مرا می‌فشرد و لب‌هایش را روی گلوی من فشار می‌داد. نفس مرا می‌گرفت.

به او می‌گفتم: تو چقدر زجر می‌کشی. تو چقدر زجر کشیده‌ای؟ به‌من می‌گفتند که تو مرد خشن و بی‌عاطفه‌ای هستی. چطور آنقدر آرام بودی و آرام می‌نمودی؟ من این روح پرطاقت تو، این روح ستمدیده تو را می‌پرستم، می‌خواهم از همه کار تو با خبر باشم. هر چه بگویی می‌کنم، از هیچ چیز هراس ندارم…

19 ❤️
برای نظر دادن وارد شوید یا ثبت نام کنید .

2022-02-02 00:46:49 +0330 +0330

↩ Sadafjoni85
دم شما گرم بانوی مروارید پرور …

از زمانی که اینها آمده‌اند دیگر جوانمردی، مردی، مهر و راستی مُرد.
دروغ رواج گرفت. دیو و دد چیره گشتند. کشتزارها ویران شدند، باغ‌ها خشکیدند.
ببینید دیگر از همدان چه باقی مانده است یک تل خاک، خراب، ویران …
هر زشتی و بدی که تا دیروز روا نبود، امروز به اسم رسم‌های گوناگون باب شده است.

2 ❤️

2022-02-02 01:37:49 +0330 +0330

😍😍👌👌

1 ❤️

2022-02-02 06:46:32 +0330 +0330

بزرگ علوی

1 ❤️

2022-02-02 07:46:10 +0330 +0330

↩ Jodan
👍 🌹

0 ❤️

2022-02-02 07:48:41 +0330 +0330

↩ negar93
من هیچ‌وقت در زندگی نفهمیده‌ام که چه می‌خواهم، همیشه قوای متضادی مرا از یک‌ سو به‌ سوی دیگر کشانده و من نتوانسته‌ام دل و جانم را فدای یک‌ طرف بکنم و طرف دیگر را از خود برانم. بدبختی من همین است. همیشه دودل بوده‌ام. همیشه با یک پا به‌ طرف سراشیبی و با پای دیگر رو به بلندی رفته‌ام و در نتیجه وجود من معلق بوده است.

1 ❤️

2022-02-02 10:53:45 +0330 +0330

میزان اهمیت ما به شکم و مغزهامون از مقایسه تعداد کتابسراها و کبابسراهای شهرمون مشخص میشه.
افسوسِ قضیه در اینه که بیشترین جایی که ما به مغز اهمیت می دیم تو کله پاچه فروشیه
اونم نه برای فکر کردن، بلکه برای خوردن!

گیله مرد
✍🏻 بزرگ علوی

1 ❤️

2022-02-02 12:37:33 +0330 +0330

👌 👌 🌹 🌹 عالی

1 ❤️

2022-02-02 14:12:21 +0330 +0330

↩ om1d00
سپاس رفیق جان…
سرت سلامت …

بادیپلم، با پول، با شوهر، با این چیزها آدم خوشبخت نمیشود…
باید درد زندگی را تحمل کرد، تا از دور خوشبختی به آدم چشمک بزند…

1 ❤️

2022-02-02 14:14:36 +0330 +0330

↩ وحید_لاهیجی
ببینید، خیلی بلاها آدم در زندگی به سرش می آید و خودش مسبب همه ی آنهاست.
منتها ادراک نمیکند، یا وقتی به ریشه ی آنها پی میبرد که دیگر کار از کار گذشته است.

1 ❤️

2022-02-02 14:16:15 +0330 +0330

↩ shoqi_bahar
سپاس بانو…

دونه ای که نخواد رشد کنه، هر چقدر آب و آفتاب بهش بدی فقط بیشتر می گنده…

1 ❤️

2022-02-02 17:27:02 +0330 +0330

↩ arashkarimi44
سر شما سلامت رفیق جان …

دفاع دکتر ارانی، فوق العاده است …

“قانون از در زندان توو نمی‌آید…”
این جمله را ما نه یک‌بار و دوبار بلکه بارها از مامورین زندان می‌شنیدیم.
مدت‌ها بود که قانون از ایران رخت بربسته بود…

1 ❤️

2022-02-02 18:41:22 +0330 +0330

↩ arashkarimi44
شما همیشه برحق و درست میگی رفیق جان …

و منم یاد این بیت شعر شهریار افتادم:
ماه درویش نواز از پس قرنی بازم
مردمی کرد و بر این روزن زندان آمد

1 ❤️

2022-02-03 21:10:52 +0330 +0330

بعضی خیلی زود پشیمان می‌شوند و بعضی خیلی دیر. پشیمانی از کاری که مردود بوده و بد، خیلی خوب است. امّا خیلی‌ها از کار خوب هم پشیمان می‌شوند، دلیلش به نظر من این است که به آن کار خوب، راه درست، عقیده و باور نداشتند و وقتی عمر و سرمایه‌شان را سر آن کار می‌گذارند با اندک مخالفتی یا برخورد تندی، یا تبعید و رنجی پشیمان می‌شوند.

0 ❤️

2022-02-04 14:23:13 +0330 +0330

↩ ماه تابانم
از گیله مرد:
میزان اهمیت ما به شکم و مغزهامون از مقایسه تعداد کتابسراها و کبابسراهای شهرمون مشخص میشه.

افسوس قضیه در اینه که بیشترین جایی که ما به مغز اهمیت میدیم تو کله پاچه فروشیه
اونم نه برای فکر کردن، بلکه برای خوردن!

1 ❤️

2022-02-04 16:00:28 +0330 +0330

↩ ماه تابانم
سپاس
حتما … 🌹

1 ❤️

2022-02-04 17:43:48 +0330 +0330

یادشون گرامی
“چشم هایش” رو خوندم؛ لذت بردم.

2 ❤️

2022-02-04 19:08:42 +0330 +0330

↩ Joodii_abot
سپاس بانوی بابا لنگ دراز

تکه ای از کتاب چشمهایش:

  • دختر، اینطور به من نگاه نکن! این چشم‌های تو بالاخره مرا وادار به یک خبط بزرگ در زندگی خواهد کرد!!!

  • این خبط شما، آرزوی من است …!

2 ❤️

2022-02-05 13:58:41 +0330 +0330

↩ Esn~nzr
همیشه قوای متضادی مرا از یکسو به سوی دیگر کشانده و من نتوانسته‌ام دل و جان فدای یک طرف بکنم و طرف دیگر را از خود برانم. بدبختی من در همین است. همیشه دودل بوده‌ام. همیشه با یک پا به طرف سراشیبی و با پای دیگر رو به بلندی رفته‌ام و در نتیجه وجود من معلق بوده است.

1 ❤️

2022-02-05 14:22:55 +0330 +0330

↩ وحید_لاهیجی

ببینید،
خیلی بلاها آدم در زندگی به سرش می آید و خودش مسبب همه ی آنهاست.
منتها ادراک نمیکند،
یا وقتی به ریشه ی آنها پی میبرد که دیگر کار از کار گذشته است…

1 ❤️

2022-02-13 15:17:17 +0330 +0330

↩ Esn~nzr
هر کس در زندگانی اش فقط یک بار می تواند ستاره دنباله دار را ببیند
یک بار. فقط یک بار این در زندگی اشخاص روی می دهد

خوشبختی هم مثل ستاره دنباله دار فقط یک بار در زندگی مردم پیدا می شود
بعضی ها از این یک بار هم برخوردار نشده اند.

1 ❤️

2022-02-13 15:58:45 +0330 +0330
0 ❤️







‌آگهی‌های دوستیابی

نمایش آگهی های دوستیابی بستگی به علاقه شما دارد. برای دیدن آگهی مرتبط با علاقه تان لطفا پروفایل تان را » ایجاد یا ویرایش کنید «