داستان ما

1400/05/09

داستان ما

میگویند در گذشته حکومتی وجود داشت که حاکمانش اینقدر گشاد بازی در آوردند و زن و بچه و خودشون به خوشگذرونی مشغول شده بودند که ته خزانه در آمد و به حاکم خبر دادند که خوب نشستی با دودولت بازی میکنی و همه فک و فامیل هم در حال عشق و کیف هستند جمع کنید کاسه و کوزتون رو که فقط یه چک پول 50 هزار عفیری برامون باقی مونده اونهم شب جمعه باید بدیم به مداحی که میاد دعای کمیل بخونه حالا چکار کنیم ؟ سلطان گفت پس این ملت نازنین چی هستند این گوگولی مگولی ها سرمایه های عظیم این کشور هستند قربونشون برم من بروید ازشون مالیات بگیرین از آنجائیکه جناب حاکم مرد آینده نگری بود فرمان داد برای اینکه پول زیادی جمع بشه گفت ده برابر معمول مالیات بگیرین زیر دستا گفتن قربان ده برابر نمیشه مردم صداشون در میاد یه وقت شورش میکنند میزنند خواهر مادر هممون رو چیز میکنند حاکم گفت هیچی نمیشه نترسین همینی که گفتم برید ده برابر مالیات بگرین خبرشم به من بدین که مشکلی پیش آمده یا نه مدتی بعد اومدن پیش حاکم و گفت خوب چه خبر گرفتین مالیات ده برابری گفتن بله گفت خوب کسی اعتراض هم کرد گفتند فقط یه کمی غرغر کردن که چه خبره این همه یهو مالیات زیاد کردین نداریم از کجا بیاریم ولی در کل همه پرداخت کردن اما خبر بد اینکه ته اینم داره در میاد دیگه چیزیش نمونده حاکم گفت نگران نباشین برید یه مالیات جدید درست کنید از مردم بگیرید گفتند مثلن چه مالیاتی حاکم گفت شماها باید بگین از من میپرسین یکی گفت قربان مثلن مالیات خروج از کشور خوبه ؟ هر کی خواست بره مسافرت خارج ازش 5 میلیون عفیر بگیریم حاکم گفت احسن آفرین یه پاداش به ایشون بدین اما یکی برگشت گفت ولی قربان مگه چقدر مسافر خارج داریم اولن پول زیادی جمع نمیشه دومن
اگرم جمع بشه با این بریز و بپاشی که تو دم و دستگاه هست خیلی زود تموم میشه باید یه فکر اساسی کرد نشستن جلسه گرفتن و تصمیم بر این شدش که برای ثبت نام مدارس و دانشگاه و هر موسسه آموزشی از مردم 5 میلیون عفیر بگیرن اما مشاورای حاکم گفتند قربان مردم صداشون درمیاد و خواهر مادرتون رو چیز میکنند حاکم گفت هیچ غلطی نمیکنند همین منبع در آمد خوبیه برید ببینم چه میکنید مدتی بعد اومدن گفتند جناب حاکم باید فکر یه درآمد جدید باشیم پولا داره تموم میشه بعد هم قربان شما این همه پولو چکارش میکنید اگه به جای هر وعده غذا طلا میخوردین باز هم این همه پول تموم نمیشدش حاکم گفت به شما مربوط نیست گُه زیادی نخورین بفکر پول باشین از امروز هر خدماتی که به مردم ارائه میدین تعرفه اش بشه ده برابر مشاورا گفتن قربان زیاده مردم صداشون در میاد یهو ده برابر از مردم پول بگیریم حاکم گفت هیچی نمیشه برید همینی که گفتم رو اجرا کنید در ضمن جاکشا ده برابر که همش نمیره تو جیب من شما دیوثا هم نصفش رو میبرین پس زر زر نکنین برید مشغول بشین مدتی بعد حاکم مشاورینش رو خواست و پرسید چه خبر مشکلی چیزی نیست مردم اعتراضی ندارن گفتند چرا جناب حاکم تو جلسات اتحادیه ها و توی جمع های اداری و خصوصی همه اعتراض دارن روزانه هزاران نامه بدستمون میرسه که به این تعرفه ها اعتراض دارن ما به شما هشدار میدیم که این مردم بزودی دست به یه کار بزرگی میزنن حاکم گفت مثلن چه کاری گفتند براندازی حاکم گفت مردم گُه خوردن با شما رو چه حسابی همچین حرفی میزنین گفتند توی ولایت آش خورا خیلی کمتر از ما مالیات میگرفتند مردم شورش کردند و همه مرفهین بی درد رو از تیر چراغ برق آویزون کردنند توی ولایت ماش خورا تعرفه های خدماتی کمتر از نصف ما بود اونها هم زدن حاکم و دارو دسته اش رو فرستادن به بهشت برین خبر دادن دیشب همگی بسلامت از پل صراط رد شدن و امروز بعد اذان رسیدن به مقصد همین الانم تو ولایت کشک خورا مردم ریختن تو خیابون و دارن علیه حکومت شورش میکنند همین روزا است که حاکمشون کله پا بشه حاکم گفت نگران نباشین مردم ما با مردم همه جا فرق دارن نگران هیچی نباشین اگرم یه وقتی یه نفر اعتراض کرد زندان برای چی ساختیم بندازین زندان گفتند آخه جناب حاکم نمیشه بگیم طرف به گرونی اعتراض داره بندازیم زندان حاکم گفت آخه شماها چقدر خرین همه چیو من باید یادتون بدم اگر کسی به گرونی اعتراض کرد شما یه اتهامی بهش ببندین و ده سال بندازینش زندان بعدم توی جراید و رادیون خبرشو پخش کنید که مردم دیگر ولایات بگن چقدر ما آدمای خوبی هستیم حاکم هر ولایت دیگه بود خودشو باباشو با هم میسوزوندن ولی ما ده سال زندانش کردیم میگن قربان اگه زیاد بود تعداد معترضین چکار کنیم حاکم گفت جاکشا گم شین برین خودتون یه راهی پیدا کنید تا ندادم چوب بکنند تو الله اکبر نمیزارن دهنم بسته باشه خلاصه این جناب حاکم که مرتب دستور میداد و میگفت بیخیال هیچ اتفاقی رخ نمیده خودش در باطن از همه بیشتر میترسید و تا یه تقی صدا میاومد میرید به خودش ولی در ظاهر به همه امید میداد که نترسین هیچی نمیشه به همین خاطر زود به زود از اطرافیاش گزارش میخواست که چه خبر کجا شلوغ شده کجا اعتراض کردن معترضین چی میخوان یه روز که داشتن گزارش میدادن بهش گفتن تو شهر ماهی خورا مردم حسابی شلوغ کردن و به تبع اونا تو 5 تا شهر دیگم مردم اعتراض کردن خیلی موقعیت حساسیه ممکنه آخر کارمون باشه که بازم حاکم عصبانی شد و گفت من میگم نترسین بگین چشم گفتند قربان طی ده روز گذشته هر روزی دو سه تا شهر به معترضین اضافه شده نزدیکه کل ولایت بریزن تو خیابون گفتند نگران نباشین هیچ اتفاقی که به ضرر ما باشه رخ نمیده گفتند هر چی ما میگیم شما میگی هیچی نمیشه حاکم گفت باور نمیکنید گفتند نه گفت همین امروز اعلام کنید هر کسی از خونه پاشو گذاشت بیرون باید یه کون بده تا بتونه بره به کارش برسه اطرافیا گفتن دیگه اینو بگیم گور خودمونو با دستای خودمون کندیم حاکم گفت نترسین هیچی نمیشه برید یه تعدادی استخدام کنید که کون مردم بزارن از طریق رایدون و تلویزیون اعلام کردن مردم بیائید بیرون از خونه باید کون بدین مردم یه تعدادی غرغر کردن یه تعدادی داد و بیداد کردن ولی در نهایت از فرداش قانون تو همه ولایت اجرا شد بعد یه مدت مردم اعتراض کردند به بکنا که یه روغنی وازلینی بیارین اینجوری خشک خشک که نمیشه بکنا به ریساشون گفتند اونها هم به ریساشون تا بلاخره تصمیم گرفتن به بکنا وازلین بدن که مردم راحت تر کون بدن یه مدتیکه گذشت مصرف وازلین رفت بالا وازلین گرون شد و افتاد تو بازار سیاه مردم صداشون در اومد که یعنی چی این چه وضعیه گرونی رو تحمل کردیم حالا دستور دادین بکننمون این وضع قابل تحمل نیست و ریختن تو خیابون تا رسیدن جلوی قصر حاکم و اعتراض و داد و بیداد و فحش دادن و گفتن فقط باید حاکم بیاد جواب بده مشاورا رفتن پیش حاکم و گفتن اوضاع خیلی خرابه بیا برو ببین ملت چی میگن حاکم گفت چرا من خودتون برید یه جوابی بدین گفتن حرف ما رو قبول ندارن در ضمن این شما بودی چنین پیشنهادی دادی کون مردم بزارین خلاصه حاکم رفت و برای مردم یه سخنرانی مفصلی کرد و گفت حالا بگین مشگلتون چیه نماینده های مردم گفتند جناب حاکم مدتیه همه وازلین وارداتی و داخلی همه توسط بکنا مصرف میشه دیگه وازلینی نیست برای مصرف مردم بلاخره یه تعدادی از مردم بجز به حکومت به دوست و رفیقشون هم کون میدن یه تعدادی بکن هستند یه تعدادی هم بچه کوچیک دارن واقعن به وازلین نیاز مبرم دارن وازلین تو
بازار سیاه اینقدر گرونه که نمیتونیم بخریم حاکم گفت از همینجا به مسئولین دستور میدم وازلین جیره بندی کنند و تا به همگی در ماه وازلین برسه چند روز بعد باز هم مردم جمع شدن جلو قصر حاکم و شعار دادن و حاکم بیچاره با ترس و لرز اومد بیرون به مردم گفت آخه عزیزانم منکه دستور دادم به همتون وازلین بدن دیگه چی میخواهید مردم گفتند ما همه جمع شدیم و آمدیم تا از لطف شما تشکر کنیم و از خدای مهربان برای شما سلامتی طلب کنیم و به دنیا نشون بدیم ما چه مردم سپاسگذاری هستیم و چه حاکم
مهربون و مردمی داریم ما اینقدر از این دستوری که برای رفاه مردم صادر کردین تحت تاثیر قرار گرفتیم اگه یه وقتی بکناتون وازلین هم نداشتند حاضریم خشک خشک بدیم و شعار دادند جانم فدای حاکم خشک بکنید مارو تا ببینید که ما به آرمانهای حاکم وفاداریم یه تعدادی هم گفتند ما با شما پیمان میبندیم حتا اگه بکنا وازلین هم داشتند ما اجازه نمیدیم استفاده کنند تا به شما نشون بدیم که ما چقدر به شما وفاداریم که اگه شما یه قدم برای ما بردارین ما ده تا قدم جوابشو میدیم روزگار همینجوری میگذشت و یه تک و توکی از مردم که معترض میشدن مامورای حاکم یه جوری سربه نیستشون میکردن تعدادی زندان بودن تعدادی فراری بودن تعدادی به دیگر ولایات پناهنده شدن از اونجا برای مردم ولایت خودشون پیام میدادن که این چه وضع خفت باری که شما زیر بارش هستید هم گرونی و هم کمبود بدتر از همه کونتون هم میزارن شما صداتون درنمیاد ساعتها تو صف میایستین اینقدر این خارج رفته ها گفتن و گفتن تا همه مردم بلاخره صداشون در امد و معترض شدند و ریختن تو خیابون دولتی ها رفتن پیش حاکم و گفتند
بفرما جناب حاکم هم خودت بگا رفتی هم ما مردم ریختن تو خیابون و همه معترضن و یکصدا علیه حکومت شغار میدن دارن میان
طرف قصر و آنچنان عصبی و ناراحتن که چند تا ماموری که خایه کردن جلوشون وایسن الان نزدیکای پل صراط هستند اذان که
بگن از پل رد میشن حالا چکار کنیم بنظر ما بهتره بریم بگیم گُه خوردیم و غلط کردیم و باید شما برید این حرفا رو بگین خلاصه داشتن بحث میکردن که کی باید بره بگه گُه خوردیم که چند تا از نگهبانا اومدن گفتن جناب حاکم مردم معترض اگه همین الان نیائید بیرون درها رو میشکونند و میان تو حاکم برگشت دید همه مشاورا از ترس کونشون در رفتن و قایم شدن و دید چاره ای نیست مجبور شد بره ببینه مردم چی میگن مردم عصبانی ناراحت لحظه به لحظه بر تعدادشون افزوده میشد حاکم به نگهباناش دستور داد و گفت الاغ و اسب و قایق و هر چی دیگه لازمه برای فرارش آماده کنند تا بزنه به چک جاده خودش هم رفت ببینه مردم چرا اینقدر عصبانی هستنمردم هر کس یه چیزی میگفت و حاکم گفت اینجوری نمیشه من نمیفهمم چی میگین و چی میخواین یه چند تا نماینده انتخاب کنید بیان بگن مشکل چیه من میگم که دیگه نکننتون و بساط رو جمع کنند ما دیشب تو جلسه شورای امنیت ملی با نمایندگان مجلس خبرگان به این نتیجه رسیدیم که اشتباه بزرگی کردیم این دستور دادیم به همین خاطر دستور دادم به به همتون یارانه بدن یارانه یه سال هم جلوجلو بدن نمایندگان مردم معترض گفتند از اینکه دستور دادین یارانه بدن خیلی خیلی متشکریم اما در مورد اینکه گفتین مردم باید روزی یه بار بدن ما اعتراض داریم حاکم گفت چه اعتراضی گفتند والا قربان بشدت مردم وقتشون تو صف تلف میشه تعداد بکنا خیلی کمن و مردم تعدادشون زیاد شما دستور بدین به هر نحو ممکن به تعداد بکنا اضافه کنند تا مردم الاف نشن در ضمن یه چند تا پیشنهاد هم داریم حاکم گفت خوب بگین گفتن یه تعدادی هستند وضع مالیشون خوبه میخوان بخرن پول بدن بجای کون دادن حاکم گفت اصلا و ابدا حرفش هم نزنید چون حکومت ما بر اساس صداقت استواره نمیشه به هیچ وجه نمیشه که یه سری بدن یه سری ندن چون ما از اول با همه راسته حسینی بودیم همه باید بدن ندادن نداریم بعدش هم اینجوری نمیشه سر پا و گشنه و تشنه که نمیشه تصمیم گرفت شما تشریف ببرید ده تا نماینده مردم انتخاب کنند و اولین عید نماینده ها بیان تا با هم توافق کنیم که یه سری تسهیلات در اختیارتون قرار بدیم و ده نماینده انتخاب شدن و یه روز در تقویم انتخاب کردن روز بزرگداشت کونده های پیرو حاکمیت و فرداش نماینده ها رفتن پیش حاکم برای توافق و فردای اون روز این توافق برای اطلاع عموم
منتشر شد

توافق مردمی با حاکمیت و دستورات معظم له برای تسهیل در امر کردن مردم

از آنجا که تقاضای معافیت برخی از دادن مطرح شده بود که این امر مورد موافقت حاکم معظم قرار نگرفت زیرا شخص ایشان با اختلاف طبقات جامعه شدین مخالفت فرمودند طبق دستور ایشان برای رعایت حال مردم حتا اگه لازمه از خارج تعدادی بکن وارد کنند البته طی گزارشات پزشکی و مشکلات برخی از هموطنان در امر دادن قرار شد

1- برای حمایت از دستورات حاکم و عنایاتی که تاکنون به مردم در امر دادن داشتند و برای حفظ آرمانهای حاکمیت مردم به صورت خودجوش برای هر مرتبه دادن 5 *عفیر پرداخت خواهند کرد
2- برای رعایت حال مردم هر کی 10 میلیون عفیر پرداخت کند بکنهای که شومبول قلمی دارن براشون فرستاده میشه که اذیت نشن
3- برای کمک به صندوق بیت الحال اگه کسی 100 میلیون عفیر (قیمت خون باباش) پرداخت کنه بکنهای دوجنسه را ملاقات میکنند که دو طرفه حال بکنند
4- برای رعایت حال عموم مردم میتوانند با پرداخت 4 برابر دادن معمولی یعنی 20 عفیر در محل کار یا منزل خود بدهند
4- 1 - تبصره در این صورت وازلین مصرفی بعهده بدهندگان خواهد بود
5- برای کمک به افراد بیمار و ناتوان با پرداخت دو برابر دادن معمولی یعنی 10 عفیر تا زمان سلامت کامل میتوانند دادن را به عقب بیندازند
6- از آنجا که اموات را با نگه داشتن در سردخانه تا 6 ماه و با برخی شیوهای نانو تکنولوژی تا یکسال توان دادن دارند لذا تا یکسال اموات دفن نخواهند شد
6- 1- تبصره ورثه قبل از تقسیم ماترک باید وضعیت دادن میت را روشن کنند ورثه میتوانند با پرداخت ده برابر دادن معمولی یعنی 50 عفیر بجای میت بدهند تبصره هر نفر فقط بجای یک میت میتواند بدهد.
7- برای رعایت حال روزه گذاران دادن در ماه مبارک بعد از اذان مغرب و تا قبل از اذان صبح ادامه خواهد داشت
8- با لطف جناب حاکم دادن در اعیاد و روزهای بخصوص رایگان میباشد و دهندگان پولی پرداخت نخواهند کرد
8- 1- تبصره روزهای بخصوص از جانب حاکم اعلام خواهد شد
9- هر بار دادن به آقازاده ها سه بار حساب میشود.
9-1- تبصره داشتن گواهی از آقا زاده ها الزامی است
10 - دادن اشخاصی که در خارج از ولایت هستند بعهده فامیل درجه یک آنها میباشد

تبصره : برای انجام صحیح این دستورالعمل نمایندگانی از سوی حاکمیت در همه شهر ها حضور خواهند داشت و بر امر دادن مردم نظارت خواهند نمود اگر کسی شکایت و اعتراضی داشت با نمایندگان محترم مراجعه نماید

*عفیر نام واحد پول رایج در حاکمیت بوده است

870 👀
4 ❤️
برای نظر دادن وارد شوید یا ثبت نام کنید .

2021-08-02 14:10:56 +0430 +0430

up

0 ❤️

2021-08-05 15:10:31 +0430 +0430

داستان ما up

0 ❤️

2021-08-06 08:14:40 +0430 +0430

عالی
حظ بردم
نویسنده ش کیه؟
اگه خودت نوشتی که معلوم میشه تو این مملکت عفیری به حقتو خوردن وگرنه با این قلم شیوا و قوی بایستی نویسنده سرشناسی میبودی شایدم هستی🤔

1 ❤️

2021-08-11 16:46:47 +0430 +0430

↩ Eshghe_vaaghe_ei
مرسی از تعریفت نویسندش خودمم برادر نیاز و احتیاج آدمو وادار میکنه هر کاری بکنه در شهوانی بودن نیازه که بتونی بنویسی ما هم نویسنده شدیم البته فکر نکنم اینقدری که شما تعریف کردی دیگه درجه یک باشه

0 ❤️

2021-08-20 01:14:00 +0430 +0430

up

0 ❤️



تاپیک‌های داغ





‌آگهی‌های دوستیابی

نمایش آگهی های دوستیابی بستگی به علاقه شما دارد. برای دیدن آگهی مرتبط با علاقه تان لطفا پروفایل تان را » ایجاد یا ویرایش کنید «